تحلیل گران به واژه ای راحت و آسان برای توصیف اردوغان رسیده اند: «نوعثمانی گرایی».
به گزارش جماران، ایندیپندنت در گزارشی نوشت: تاریخدانان علاقه خاصی به لحظات نمادین دارند. در تلاش برای روایت روند تاریخ، این لحظات مثل چوب الف هایی هستند که نقاط عطف کتابِ تاریخ را نشان می کنند. حرکت اخیر «رجب طیب اردوغان» برای دوباره مسجد کردن ایاصوفیه از این نوع بود؛ حرکتی نمادین که نشان از اوج قدرت رئیس جمهور ترکیه دارد.
اردوغان امروز در حالی با اعتماد به نفس مشهورترین بنای استانبول را فتح می کند که در سال های اول قدرت، حامیانش نگران بودند با کودتای ارتش سرنگون شود.
قدرت اردوغان محدود به مرزهای ترکیه نیست. نیروهای نظامی ترکیه امروز در عراق، سوریه، افغانستان، قبرس و لیبی جولان می دهند. ارتش این کشور دیگر نه تنها قدرت اردوغان را تهدید نمی کند که در راستای اهداف خود او فعالیت می کند و در آلبانی، جمهوری آذربایجان، قطر و سومالی پایگاه دارد.
این را به اسلام گراییِ اردوغان که اضافه کنیم باعث می شود تحلیل گران به واژه ای راحت و آسان برای توصیف اردوغان بنشینند: «نوعثمانی گرایی.»
امپراتوری عثمانی در تاریخ 600 ساله خود بارها با اروپایی ها درگیر شد. همین است که دادن این لقب به اردوغان فهم او را برای مخاطب غربی راحت تر می کند. چنان که «هاکان یاووز» در کتاب اخیر خود «نوستالژی برای امپراتوری: سیاست نوعثمان گرایی» توضیح می دهد این واژه اولین بار نه در ترکیه که در سال 1985 توسط «دیوید بارچارد» روزنامه نگار انگلیسی، برای توصیف سلفِ سیاسی اردوغان، «تورگوت اوزال» ابداع شد.
خود اردوغان هم از این توصیف بدش نمی آید. او در صحبت های خود مدام به گذشته عثمانیِ ترکیه اشاره می کند. یکی از شخصیت هایی که طرفدارانش دوست دارند رئیس جمهور را با او مقایسه کنند «سلطان عبدالحمید دوم» آخرین خلیفه قدرتمند عثمانی است. عبدالحمید به دشمنی خود با غیرمسلمان های امپراتوری عثمانی و کشتار ارامنه و آسوری ها معروف است.
در سه سال اخیر سریالی تلویزیونی با نام «پایتخت: عبدالحمید» در ترکیه پخش می شود که در آن روایتی جعلی از زمان این خلیفه ارائه می شود. در این روایت آن اقلیتهای غیرمسلمان عثمانی همه مشغول دسیسه مدام علیه امپراتوری هستند.
هدف از این روایت دروغین، ایجاد ترس و خارجی ستیزی در جامعه و بسیج مردم ترکیه علیه دشمن های واقعی و خیالی است. اردوغان نه تنها از این سریال تمجید و تعریف کرده که دو روز پیش از یک همه پرسی کلیدی در سال 2017 گفت: «امروز هم دقیقا از همان طرح و برنامه ها که در این سریال می بینید به پا می کنند… غرب امروز هم همان کارها را میکند، فقط زمانه و بازیگرها عوض شده اند.»
با این حساب آیا می توان اردوغان را سلطان جدید عثمانی دانست؟
واقعیت این جا است که چنین ادعایی بی انصافی در حق تاریخ واقعی عثمانی ها است و نمونه ای از تصاویر ساده انگارانه و گمراه کننده رسانه ها. «کارابکیر آق قویونلو» دانشور ترک، اخیرا در مقاله ای قویا با این نظریه مخالفت کرد و نوشت: «سخت است ایدئولوژی ای با پیشوند «نو» پیدا کنیم که بیش از «نوعثمان گرایی»، دیدگاه سیاسی که گذشته امپراتوری پرافتخاری را تصور می کند و با اسلام گرایان حاکم بر ترکیه تداعی می شود، متفاوت از نسخه اصلی باشد.»
آق قویونلو افزود که آن عثمانی گرایی که اردوغان و یارانش پیش می برند «نه فقط از نظر فکری بی ربط به عثمانی گراهای اصلی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که نقطه مقابل آن است.»
این دانشور می افزاید که این تباین «توضیحی ساده» دارد. واژه «نوعثمان گرایی» را «نه طرفداران امروز عثمانی گرایی درست کرده اند و نه اسلام گرایان سیاسی که احتمالا روزنامه نگاران یا دانشوران روابط بین الملل که بیشتر به ژئوپلیتیکِ ترکیه علاقمندند تا تاریخ آن.»
امپراتوری عثمانی، به خصوص در قرن آخر خود، مملو از تلاش برای همزیستی مسالمت آمیز بین تمامی مردمان امپراتوری اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی بود. سیاست های عبدالحمید دوم مخالفان بسیاری داشت و اتفاقا این مخالفان بودند که به خود لقب «عثمانی گرا» میدادند، چرا که خواهان تکیه بر هویت عثمانی و نه هویت تنگ نظرانه قومی یا مذهبی-اسلامی بودند.
در انقلاب 1908 عثمانی، شاهد پیروزی این نوع نگاه بودیم و امپراتوری عثمانی پیش از آن که در آتش جنگ های بالکان و سپس جنگ جهانی اول نابود شود به سوی چنین چشم اندازی پیش می رفت.
واقعیت این جا است که اسلام گرایی، ترک گرایی و حتی بخش هایی از میراث آتاتورک (کمالیسم) هر یک به اشکال مختلف مورد استفاده اردوغان قرار گرفتند تا استبدادِ خود را پیش ببرد؛ استبدادی که هم اسلام گرا است و هم ناسیونالیستی. از اسلام سیاسی برای پتانسیل سرکوبگر و محدودکننده آن استفاده می کند. برای توجیه سیاست های توسعه طلبانه خود در منطقه و فراسو گاه متکی بر آن است و گاه متکی بر ناسیونالیسم کمالیستی و ترک گرایی.
مثلا نگاهی کنیم به سیاست های خطرناک و توسعه طلبانه آنکارا در شرق دریای مدیترانه که باعث شده هم در لیبی لشکرکشی کند و هم مقابل یونان و مصر و قبرس (که پشتیبانی فرانسه و آمریکا و رژیم اسرائیل را هم دارند) بایستد. این سیاست ها توسط عواملی در نیروی دریایی ترکیه تئوریزه شده اند که خاستگاه شان نه اسلام گرایی که افراطی ترین انواع کمالیسم است. مثلا دریابان «جم گوردنیز» که در ستون هفتگی خود در روزنامه «آیدینلیک» تئوری «وطنِ آبی» را باب کرد که توجیهگر حضور وسیع نظامی ترکیه در منطقه است. این روزنامه ارگان «حزب وطن» است که خود را چپ گرا و کمالیست می داند، اما به شدت از اردوغان دفاع می کند و خواهان تقویت رابطه آنکارا با مسکو و پکن و دولت های ضدغربی همچون پیونگ یانگ است. «جهاد یایچی» فرمانده سابق نیروی دریایی و معمار سیاست ترکیه در لیبی، از پیروان نظریات گوردنیز است و در کتاب های خود حتی مالکیت یونان بر جزایر خود در دریای اژه را به چالش کشیده است.
بنابراین اردوغان از یک سو با چنین کمالیست های افراطی در اتحاد است و بیشائبه سیاستهای گسترشطلبانه خود را در منطقه پیش می برد - و از سوی دیگر نزدیک به اخوانالمسلمین است و می کوشد از این جنبش برای افزایش نفوذ خود در جهان عرب و جهان اسلام استفاده کند. آنها که روزگاری امیدوار بودند اردوغان نماینده نوعی اسلام گرایی دموکرات باشد و در پی انقلاب عربی 2011 به همراه اخوان المسلمین «الگوی ترکیه» را در خاورمیانه رواج دهد امروز به تلخی می بینند که دفتر تاریخ طور دیگری ورق خورده است.
«مراد یتکین» تحلیل گر محبوب سیاست خارجه در ترکیه حتی می گوید: «امروز آن چه عرب ها را متحد می کند دیگر نه موضع ضداسرائیل که موضوع ضدترکیه است. نکته غافلگیرکننده اینجا است که اردوغان نمی خواهد این را ببیند.»
تاریخ امپراتوری عثمانی درس های بسیاری برای همزیستی مردم منطقه دارد و سقوط آن به نوعی فاجعه ژئوپلیتیکی بود که جهان اسلام و جهان عرب هرگز از آن سر بلند نکرد. اما سیاست های استبدادی اردوغان نه نماینده عثمانی گرایی، که بیش از هر چیز نماینده بدترین گرایش های ترکیه ناسیونالیستی هستند.