روز یکشنبه نشست بازخوانی حقوقی پرونده ترور سردار سلیمانی و پیامدهای آن از منظر حقوق بین الملل برگزار شد.
پایگاه خبری جماران، سعید گیتی آرا: روز یکشنبه نشست «بازخوانی حقوقی پرونده ترور سردار سلیمانی و پیامدهای آن از منظر حقوق بین الملل» در سالن حافظ برگزار شد.
محمدرضا ضیایی بیگدلی در این نشست با بیان اینکه واقعه ترور سردار سلیمانی یک وضعیت خاص بود، گفت: من در بررسی ها و تحقیقات خودم سابقه ای ندیدم که به این شکل یک فرمانده عالی رتبه نظامی را که بنابر برخی اخبار غیررسمی حتی در ماموریت نمایندگی ایران برای مذاکره با دولت عربستان قرار داشته، در کشوری دیگر آن هم از ناحیه کشوری ثالث ترور کنند. در این واقعه سه دولت آمریکا، ایران و عراق مطرح هستند.
وی افزود: بنابراین خود این مسأله وضعیتی خاص است. نکات مهمی از نظر حقوق بین الملل در این رابطه وجود دارد. این موضوع یک سوال ایجاد می کند اینکه آیا اساسا «دفاع پیش دستانه» در حقوق بین الملل مورد قبول است؟ و به فرض اینکه ما از نظر حقوقی بحث دفاع پیش دستانه یا قریب الوقوع را بپذیریم آیا این اقدام را می توان دفاع پیش دستانه تلقی کرد؟ بحثی که ایران بلافاصله پس از این ماجرا مطرح کرد، بحث ترور سردار به عنوان تروری هدفمند بود. یعنی این حمله با یک هدف خاص صورت گرفته است.
ضیایی بیگدلی ادامه داد: آیا واقعا این اقدام ترور بوده و می تواند در چارچوب تروریسم مطرح شود؟ به ویژه اینکه با موضع گیری صریح و روشن رئیس جمهور آمریکا و وزارت دفاع آن کشور، شائبه بحث تروریسم دولتی را مطرح می کند که اساسا این سوال را مطرح می کند که آیا ما اصطلاحی به نام «تروریسم دولتی» در حقوق بین الملل داریم یا خیر؟
من در بررسی ها و تحقیقات خودم سابقه ای ندیدم که به این شکل یک فرمانده عالی رتبه نظامی را که بنابر برخی اخبار غیررسمی حتی در ماموریت نمایندگی ایران برای مذاکره با دولت عربستان قرار داشته، در کشوری دیگر آن هم از ناحیه کشوری ثالث ترور کنند.
وی اظهار داشت: باید دید آمریکا این اقدام مسلحانه را از چه مبدائی انجام داده است؟ برخی ادعا کردند که این اقدام از پایگاه آمریکایی مستقر در عین الاسد بوده که بعدا مورد حمله ایران قرار گرفت. برخی دیگر هم معتقدند مبداء این اقدام در کویت بوده که روی این ادعا تاکید بیشتری صورت گرفته است. این ادعا خود به خود پای کشور دیگری را هم به میان می آورد. بحث ضعیفی هم وجود دارد که مبداء این عملیات از قطر بوده و این گمانه به دلیل ارتباط نزدیک دولت آن کشور با ایران بعید به نظر می رسد.
این حقوقدان حوزه بین الملل گفت: این واقعه از ابعاد مختلف می تواند مورد بحث قرار گیرد. بحث دیگری که در اینجا مطرح می شود، این است که آیا آمریکا با این اقدامش اصل عدم توسل به زور را که به عنوان یک قاعده آمره در حقوق بین الملل شناخته شده، نقض کرده است؟ اگر نقض کرده شکل این توسل به زور به چه صورت بوده است؟ آیا می توانیم آن را «تجاوز مسلحانه» تلقی کنیم؟ پس از این فرض بلافاصله این سوال مطرح می شود که تجاوز مسلحانه به کجا؟ به ایران یا عراق؟ سوال دیگری که مطرح می شود این است آیا در برابر این توسل به زور آمریکا اجازه دفاع مشروع به ایران داده می شود؟
وی ادامه داد: آقای عراقچی در همان روزهای بعد از این واقعه اعلام کرد که اقدامات ایران در واکنش به این مسأله «دفاع مشروع» است. نکته دیگر اینکه ایران در تبلیغات خود اشاره کرد که انتقام سختی از دولت آمریکا خواهد گرفت و در واقع به نوعی تهدید به توسل به زور کرد؛ قبل از اینکه اقدامی انجام دهد. این موضوع فی نفسه خود جایگاهی در حقوق بین الملل دارد. زیرا طبق بند4 ماده 2 منشور که به عنوان قاعده آمره شناخته شده، اصل منع توسل به زور و تهدید به توسل به زور هم به عنوان قاعده آمره تلقی می شود. در واقع ایران در این ماجرا تهدید به توسل به زور در چارچوب مفاهیم کلاسیکی کرد که در حقوق بین الملل هیچ جایگاهی ندارد.
ضیایی بیگدلی اظهار کرد: در این بین باید نکته دیگری را هم در نظر گرفت و آن توافق نامه امنیتی آمریکا و عراق مربوط به سال 2008 است که مطابق آن می بینیم مواضعی که ایران می گیرد به نوعی در تضاد با آن توافق امنیتی است. بر همین اساس، متعاقب این قضیه پارلمان عراق اعلام فسخ آن توافق نامه را کرد و از نیروهای آمریکایی خواست که بلافاصله خاک عراق را ترک کنند و تدریجا هم این کار صورت می گیرد. اقدام متقابلی که ایران کرد و جامعه بین الملل را به شوک واداشت و انتظار نمی رفت که ابعاد آن به این صورت باشد این سوال را ایجاد می کند که آیا اساسا اقدام متقابل ایران آنهم در رابطه با اقدام اخیر آمریکا که اقدام مسلحانه اش در ظاهر علیه دولت عراق بوده و نه دولت ایران، هر چند که یکی از اتباع عالی رتبه ایرانی را هدف قرار داده در حقوق بین الملل پذیرفته شده است؟
وی بیان کرد: وقتی اخبار را رصد می کنیم می بینیم که آقای ترامپ پس از اقدام متقابل ایران عکس العمل حادی را نشان نمی دهد. درست برخلاف مواردی که می بینیم با کوچکترین حادثه ای عکس العمل بالایی نشان می دهد. او حتی می گوید ایران دو پایگاه آمریکا را هدف قرار داده که خوشبختانه هیچ حادثه جانی نداشته است. در حالی که پرستیژ سیاسی دولت آمریکا بعد از اقدام متقابل ایران بسیار زیر سوال رفت. از سوی دیگر علیرغم اینکه ترامپ اعلام کرد که حمله ایران تلفاتی نداشته اما برخی اخبار حاکی از آن است که تلفاتی وجود داشته است.
این حقوق دان حوزه بین الملل گفت: بحث دیگری که وجود دارد این است که سردار سلیمانی با توجه به مقررات حقوق بین الملل از مصونیت برخوردار بوده است. باید پرسید آیا در این رابطه می توانیم بگوییم آمریکا قاعده مصونیت دولت و مقامات حکومتی را نفی کرده است؟ در نهایت، متاسفانه همزمان با اقدام متقابل ایران مواجه هستیم با بی تدبیری و ندانستگی برخی افراد که هواپیمای مسافربری اوکراینی را موشک کروز تصور کردند و آن را مورد هدف قرار دادند.
وی افزود: در این رابطه، دولت ایران پس از 72 ساعت مسئولیت بین المللی خود را تایید کرد. این موضوع هم می تواند در چارچوب حقوق بین الملل مورد بررسی قرار گیرد که به باورم باید مدتی از این حادثه بگذرد تا ملت ایران هم از لحاظ احساسی به آرامش برسند و هم اینکه ببینیم آیا از طریق توافق و تراضی مسائل حل می شوند یا پرونده به ایکاهو(سازمان بین المللی هوانوردی) احاله خواهد شد.
در ادامه این نشست محمدحسین ساکت استاد بازنشسته دانشگاه، قاضی سابق دیوانعالی کشور نیز درباره اینکه اقدامات اخیر ایران و آمریکا از دیدگاه موازین اسلامی چگونه است، گفت: آنچه در کتاب های فقهی پیشینیان از سده دوم هجری تاکنون مطرح شده، عنوان یا اصطلاح سیره است که به معنای روش، منش یا شیوه های جنگ و صلح میان مسلمانان و غیرمسلمانان است. این سیره که از زندگی پیامبر اسلام(ص) گرفته شده، در آغاز به معنای روش و شیوه کارکرد، سخنان و رفتار پیامبر(ص) در طول رسالتش بوده است.
وی افزود: بعد این اصطلاح را به صورت جمع یعنی «سِیَر» به معنای خاص خود یعنی حقوق بین الملل اسلامی تعبیر کرده اند. کلمه دیگری هم تحت عنوان «مغازی»داریم که اختصاصی تر است ولی همین مفهوم را می رساند. مغازی یعنی شیوه های برخورد پیامبر(ص) با بیگانگان و مشرکان در صحنه نبرد. کلمه «سیره» به این معنا را نخست حدیث دانان و فقیهان باب کردند و در ضمن کتاب های مختلفی که در ابواب فقه بود در این باره هم یعنی جنگ، جهاد، دفاع ابتدایی و دفاع مشروع صحبت کردند.
در اسلام هرجا تعارض و دوگانگی میان حقوق داخلی و بین المللی به وجود آید، تقدم با حقوق بین المللی است.
این قاضی بازنشسته دیوان عالی کشور گفت: آنچه تقریبا از لحاظ تاریخی باید بحث شود و در عرف بین الملل امروز وجود دارد، مسأله «ذمه» است. ما امروز دیگر احکام مربوط به ذمه را نداریم. ما پیشینه ای از همه مسائلی نظیر پناه جویان، پناه گیرندگان، همزیستی مسالمت آمیز، صلح، تجاوز، پاسخ به تجاوز و... را که در حقوق بین الملل امروز درباره آنها بحث می شود در حقوق بین الملل اسلامی داریم. حقوق بین الملل ویژگیهایی دارد و مفهومی به نام ترور در اصطلاح اسلامی به نام «اغتیال» شناخته شده و از همان آغاز، ترور در بینش اسلامی محکوم بوده و هیچ حقوقدانی آن را تجویز نکرده است.
وی گفت: در متون اسلامی هرجا که «سیَر» یا سیره گفته می شود به ویژه در مسأله جنگ، به معنای حقوق بین الملل است. اولین کسی که به این موضوع پرداخت ابوحنیفه (ایرانی تبار و پایه گذار مذهب حنفی) است که در درس های خودش وقتی این مباحث را مطرح می کرد، شاگردان کوشای او مباحث درسی خود را نوشتند و کتاب هایی تحت نام «سیره» تدوین کردند.
این استاد سابق دانشگاه در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: در اسلام هرجا تعارض و دوگانگی میان حقوق داخلی و بین المللی به وجود آید، تقدم با حقوق بین المللی است. این مساله بسیار جالبی است که بعضی از دانشمندانی هم که در این باره رساله نوشتند به آن اشاره کرده اند. به هر ترتیب امروز گرایش حقوق بین الملل گرایش به برتری حقوق بین الملل نسبت به حقوق داخلی است. یعنی اگر جایی تعارض پیش بیاید حقوق بین الملل مقدم است.
وی در قسمتی دیگر از سخنان خود گفت: اصولا اسلام یک مذهب ساده بوده و مذهب گفت و گو است. ما در قرآن هم داریم که خداوند به پیامبر دستور می دهد که ای پیامبر مشرکان را بخواه، با آنها با نرمی صحبت کن و استدلال بیاور و پس از انکه صحبت هایت تمام شد آنها را به جایگاه اولیه خود بفرست. شما این بینش را در هیچکدام از مکتب های حقوق بین الملل تابه امروز ندارید. بنابراین همزیستی مسالمت آمیز یک اصل کلی در اسلام است. همزیستی مسالمت آمیز، یک اصل کلی است. خداوند در قرآن به پیامبر (ص) دستور میدهد اگر پیشنهاد صلح دادند، بلافاصله بپذیرید.
دفاع پیش دستانه امری کاملا غیرقانونی است که حتی دانشجویان دوره کارشناسی حقوق نیز که چند واحد حقوق می خوانند با مطالعه ماده 51 منشور متوجه می شوند که این دفاع در برابر حمله ای که در جریان است.
دکتر محمد شریف استاد حقوق دانشگاه علامه طباطبایی نیز به عنوان دیگر سخنران این نشست گفت: فارغ از هر نگاه و انتقادی که داریم، نکته بسیار مهم این است که امروز هر یک از ما در برابر این وضعیت و مردم چه رسالت و جایگاهی داریم. برای درک بهتر قضیه از همگان دعوت می کنم که واژه «دکترین لوییس» را در مرورگر اینترنت جستجو کنند و ببینید که علت قضایایی که امروز برای کشور به وجود می آید چیست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: این واقعه بسیار اهمیت دارد که رئیس جمهور یک کشور بگوید من دستور ترور یکی از فرماندهان نظامی کشور دیگری را صادر کردم. باید ببینیم که در چنین وضعیتی هر کدام از ما در برابر مردم خود و جامعه مان چه وظیفه و جایگاهی داریم؟ یا اینکه با نظام سیاسی حاکم بر کشور خود چه رابطه ای داریم؟
این استاد دانشگاه گفت: بحث دیگر این است که اساسا نظام حقوق بین الملل ما در دهه های اخیر با چه نابه هنجاری هایی مواجه شده که استمرار آن منجر شد که رئیس جمهور یک کشور صراحتا بگوید که من دستور ترور فرمانده نظامی کشور دیگری را دادم. یکی از مواردی را که مورد اشاره قرار دادند، مساله دفاع پیش دستانه بوده است. دفاع پیش دستانه امری کاملا غیرقانونی است که حتی دانشجویان دوره کارشناسی حقوق نیز که چند واحد حقوق می خوانند با مطالعه ماده 51 منشور متوجه می شوند که این دفاع در برابر حمله ای که در جریان است، موضوعیت دارد و یک حق ذاتی است.
وی بیان کرد: بنابراین هرگونه توجیهی که می توان برای پدیده دفاع پیش دستانه آورد با نص صریح ماده 51 منشور متفاوت است. این ها نشان دهنده واپس گرایی در حقوق بین الملل است. تروری که رئیس جمهور یک کشور صراحتا می گوید من دستورش را دادم در کشور ما پیشینه دارد. این مساله که ترور یک شخصیت نظامی به عنوان پیروزی نظامی قلمداد شود، کمااینکه ترامپ ترور سردار سلیمانی را به عنوان یک پیروزی نظامی برای خودش مطرح می کند مسبوق به سابقه است.
شریف ادامه داد: اساسا نخستین تشکل های تروریستی که در منطقه ما شکل گرفتند، تشکل های تروریستی صهیونیستی بودند. یعنی پیش از آنکه اساسا القاعده، طالبان و ... به وجود بیایند، تشکل هایی مانند صهیون و...بر اساس آموزه هایی که از تورات گرفته بودند، ترور را یک وظیفه دینی قلمداد می کردند. بعد از آن تشکل های صهیونیستی، پاکستان برای تشکیل گروه های ترور در منطقه زمین خود را در اختیار آنها گذاشت. عربستان هزینه های آنها را تأمین کرد و مربیان ایدئولوژیک خود را برایشان فرستاد. آمریکا نیز تقویت نظامی و کماندویی آنها را برعهده داشت.
در ماده 41 کنوانسیون وین سال 1941 درباب حقوق دیپلماتیک، صراحتا تاکید شده که مقامات دیپلماتیک حق ندارند در امور داخلی کشور پذیرنده دخالت کنند.
وی در بخش دیگری از سخنان اظهار داشت: نمونه دیگر سوء استفاده از عبارت «دفاع پیش دستانه»، بحث «دخالت بشردوستانه» است. اساسا دخالت بشر دوستانه به مباشرت شورای امنیت به این معناست که مفهوم عبارت «بین المللی» را از «صلح و امنیت بین المللی» جدا کنیم.
این استاد دانشگاه در قسمتی از اظهارات خود گفت: نمونه دیگر، دیدیم که سفیر انگلستان در کشور در تظاهرات علیه حکومت حضور پیدا می کند. فارغ از اینکه من در کشوری که زندگی می کنم تظاهرات و اعتراض را حق مردم می دانم و معتقدم دولت باید مجوزهای لازم را صادر کند، ولی یک مقام دیپلماتیک در حد سفیر انگلیس حق ندارد این گونه به مسأله نگاه کند. تنها من به عنوان یک ایرانی می توانم به این قضیه این گونه بنگرم. در ماده 41 کنوانسیون وین سال 1941 درباب حقوق دیپلماتیک، صراحتا تاکید شده که مقامات دیپلماتیک حق ندارند در امور داخلی کشور پذیرنده دخالت کنند.
همچنین حسن سواری دیگر استاد رشته حقوق هم در این نشست گفت: وقتی ما این واقعه را در قالب های حقوق بین الملل قرار می دهیم بسیار دشوار است که بگوییم با کدام قاعده حقوق بین الملل سازگاری دارد. به درستی اشاره شد که این یک مورد خاص است و نمی توان قاعده خاصی را بر آن بار کرد. بلکه باید مجموعه ای از قواعد را درباره آن اعمال کنیم.
وی افزود: از دلایل ویژه بودن این حادثه، یکی این است که در کشور ثالث اتفاق افتاد یعنی محل نزاع آمریکا و ایران در کشوری ثالث بود. شخصی که به شهادت رسید مقام ارشد نظامی ایران بود. کارکرد این شخص نیز نظامی بود و همه می دانستند که او کارکردی غیرنظامی هم دارد و گفته شد که ایشان به عنوان یک میسیونر(فرستاده) دیپلماتیک پیام رسان به عراق سفر کرده بود. اینکه دو کشور در حالتی قرار گرفتند و نتیجه اش به شهادت رساندن سردار سلیمانی منجر شد نشان داد که دو کشور در حالتی مخاصمه نبودند. همچنین دیگر مواردی که نشانگر خاص بودن این واقعه بود، گفت و گو ها و اظهارنظرهای مقام های دولت مهاجم به انحاء مختلف و بعضا خارج از نزاکت دیپلماتیک بود.
در هنگام صلح و زمانی که مخاصمه نظامی میان دو کشور برقرار نیست و نظام حقوق بشر برقرار است سلب حیات یک رفتار ممنوعه تلقی می شود.
محمدهادی ذاکرحسین استاد حقوق کیفری در دانشگاه نیز به عنوان آخرین سخنران این نشست گفت: سردار سلیمانی علاوه بر اینکه یک انسان بود، یک مقام رسمی و عالی رتبه نظامی کشور جمهوری اسلامی ایران هم بود. ترور ایشان در دو سطح قابل بررسی است. در سطح فردی دو رژیم حقوقی می تواند حاکم باشد یکی بحث نظام حقوق بشر و دیگری بحث حقوق مخاصمات مسلحانه است. بسیار مهم است که ما بفهمیم در هنگام حمله چه کانتکس و وضعیتی حاکم بوده است. زیرا در ارتباط با همین مورد خاص سلب حیات از یک فرد، این دو رژیم دو قاعده متفاوت دارند.
وی در بخش دیگری از اظهارت خود گفت: در هنگام صلح و زمانی که مخاصمه نظامی میان دو کشور برقرار نیست و نظام حقوق بشر برقرار است سلب حیات یک رفتار ممنوعه تلقی می شود. اما در هنگامه جنگ این ممنوعیت تغییر می کند. بنابراین اگر ما بگوییم در هنگام این ماجرا، مخاصمه ای مسلحانه بین ایران و آمریکا در جریان بوده، ترور سردار سلیمانی و به شهادت رساندن ایشان رفتار متخلفانه ای نبوده است. اما واقعیت این است که در آن هنگام هیچ مخاصمه نظامی میان ایران و آمریکا برقرار نبوده است.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود گفت: چه نظریه دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق را در نظر بگیریم که بحث اورآل کنترل را مطرح می کند که دولت نسبت به نیروهای نیابتی اش کنترلی کلی دارد و چه نظر مضیق تر دیوان عالی دادگستری بین المللی که یک دولت باید در تک تک عملیات های گروه های نیابتی خود مدیریت داشته باشد، هیچ کدام از اعمال گروه هایی نظیر حزب الله، حشدالشعبی و کتائب حزب الله منتسب به ایران نخواهد بود. هرچند ایران حمایت های معنوی، مادی و لجستیک از آنها انجام می دهد. پس مخاصمه ای نظامی میان ایران و آمریکا در میان نبوده که در حین آن جرمی جنگی اتفاق بیفتد.
وی در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: در این واقعه یک قتل فراقضایی اتفاق افتاده است. نظام حقوق بشر می گوید سلب حیات ممنوع است مگر اینکه محاکمه ای تحت شرایط منصفانه صورت گرفته باشد که حتی این حق نیز در حال محدود شدن است. قتلی که بدون طی این مراحل باشد قطعا نقض حقوق بشر است و می توان گفت که یک تخلف بین المللی صورت گرفته است. قتل فراقضایی یعنی دولت ایالات متحده امریکا جنگ را جایگزین حقوق کرده است. اینکه بدون اجازه و انجام تشریفات حقوق را کنار بگذارند و دست به قتل بزنند قتلی فراقضایی خواهد بود.