این خوب است که عربستان سعودی، مصر و اردن از جمله هفت کشوری هستند که این اعلامیه اصول را ارائه کردند لیکن این حق را داریم که بپرسیم چرا حکومت های این کشور این اصول را داخل مرزهای شان به اجرا در نمی آورند؟آیا رهبران این کشورها چه پادشاه باشند چه رئیس جمهور در عمل نخست وزیرها یا وزیرها را انتخاب نمی کنند و بر دستگاه های امنیتی شان سیطره ندارند و استقلال بخش قضایی در کشورهای شان را تحکیم می بخشند و انتخابات آزاد و شفاف با نظارت بین المللی برگزار می کنند؟

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،  «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در  تحلیلی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم به آخرین تحولات مرتبط با سوریه پرداخت و نوشت: گروه«کوچک شده» هفت کشور به رهبری ایالات متحده آمریکا که انگلیس، فرانسه، آلمان و سه کشور عربی عربستان سعودی، مصر و اردن را شامل می شود به «استفان دی میستورا» فرستاده ویژه سازمان ملل به سوریه «اعلامیه اصول» را ارائه کردند که شامل دیدگاه این گروه برای آینده سوریه است و باید شروط این اعلامیه تأمین شود تا آنها در هر گونه فرایند بازسازی سوریه شرکت کنند.

نکته قابل توجه  در این اعلامیه اصول این است که این اعلامیه با تحولات کنونی در اراضی سوریه که خلاصه در این می شود که دولت بیش از 85 درصد از مناطق خارج از کنترلش را بازپس گرفت، نمی پردازد بلکه به اوضاع سوریه قبل از پنج سال پیش می پردازد آن زمان که این هفت کشور دست بالا را داشتند و همپیمانان شان یعنی گروه های مسلح بر بیش از نیمی از اراضی سوریه سیطره داشتند.

چیزی که باعث می شود این استنتاج را مطرح کنیم برخی از شروط اساسی است که این اعلامیه دارد و آنها را غیر واقعی می دانیم و می توان این شروط را در پایین خلاصه کنیم:

نخست: درخواست از دولت سوریه برای قطع روابطش به طور کامل با ایران و همه بازوهای سیاسی و نظامی اش و این اشاره روشن و به طور مشخص به حزب الله لبنان است.

دوم: این اعلامیه با آینده سوریه به عنوان دو بخش جدا از هم می پردازد اولی بخش تحت کنترل دولت سوریه  و دومی بخش« آزاد شده» است و همه شروط اصلاحات، قانون اساسی، امنیت و سیاست و پیکره آن فقط بر مناطق تحت کنترل دولت انطباق دارد و هیچ ارتباطی با مناطق آزاد شده ندارد. ما بر این باوریم که این مناطق همان شرق فرات است همان جایی که ذخایر نفتی و گازی سوریه قرار دارد و مناطق شمال غرب سوریه که شامل «ادلب،، «عفرین» و «الباب» و غیر از آن  می شود؛ امری که حکایت ازآن دارد که امیدواری (آمریکا و متحدان غربی و عربش)به این که این مناطق به کنترل دوباره دولت سوریه در نیاید همچنان پا برجاست.

سوم: تبدیل شدن پست رئیس جمهوری حتی در سایه برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری با نظارت سازمان ملل به پست صوری بدون اختیارات است یعنی رئیس جمهور نخست وزیر را انتخاب نمی کند و در انتخاب وزراء نیز دخالتی نمی کند و هیچ گونه ارتباطی با دستگاه امنیتی نداشته باشد.

چهارم: اجرای اصل مرکزی گریزی در اداره مناطق و بهره برداری آنها از خودمختاری و اینکه رابطه آنها با دولت مرکزی«ظاهری» باشد.

پنجم: دولت سوریه جدید خالی از سلاح های کشتار جمعی است و در آینده نیز نباید تلاش کند آنها را به دست بیاورد و بعید نمی دانیم که بعدا بخواهند که عاری از سلاح باشد.

بی تردید نقاط و اصول مثتبی وجود دارند که باید به اجرا درآیند مانند بخش قضایی مستقل، شفافیت در انتخابات و مشارکت همه سوری ها در آن از جمله آوارگان هم به شکل کاندیداتوری و هم به شکل رای دادن و ایجاد فضا و بستر لازم برای بازگشت پناهندگان و اجرای اصلاحات قانون اساسی لیکن این نقاط آمده در اعلامیه به درد لای جرز دیوار هم نمی خورند زیرا اهداف واقعی و مسمومی که اجرای آنها توسط نظامی که اراضی اش اشغال شده دشوار است را مخفی می کنند.

این شروط در وهله اول آمریکایی و اسرائیلی است که دایره مشارکت کنندگان برای ارائه آنها با افزودن سه کشور اروپایی و سه کشور عربی برای بین المللی کردن آن در اقدامی بررسی شده به منظور بازاریابی و دادن ویژگی«مشروعیت» عربی به آن توسعه یافته است.

این خوب است که عربستان سعودی، مصر و اردن از جمله هفت کشوری هستند که این اعلامیه اصول را ارائه کردند لیکن این حق را داریم که بپرسیم چرا حکومت های این کشور این اصول را داخل مرزهای شان به اجرا در نمی آورند؟آیا رهبران این کشورها چه پادشاه باشند چه رئیس جمهور در عمل نخست وزیرها یا وزیرها را انتخاب نمی کنند و بر دستگاه های امنیتی شان سیطره ندارند و استقلال بخش قضایی در کشورهای شان را تحکیم می بخشند و انتخابات آزاد و شفاف با نظارت بین المللی برگزار می کنند؟

قطع روابط با ایران به عنوان پیش شرط مشارکت در فرایند بازسازی پیش شرط غیرممکنی است. اگر مسئولان سوریه این درخواست را قبل از آن که بحران آغاز شود و تشدید شود رد کردند حالا آیا بعد از هفت سال از ویرانی و قتل و کوچاندن و مشارکت ایران و حزب الله و دیگر گروه های وابسته به آنها برای دفاع از دولت سوریه و جلوگیری از فروپاشی آن و تزریق ده ها میلیارد دلار و هزاران کشته در چارچوب عملیات دفاع از آن، دولت سوریه چنین شرطی را می پذیرد؟

این هفت کشور به استثنای مصر همان کشورهایی بودند که بزرگترین نقش را در ویرانی سوریه با حمایت کردن از افراد مسلح بازی کردند و اکنون همین کشورها باید بزرگترین نقش را در بازسازی سوریه بدون هیچ گونه پیش شرطی بازی کنند، آیا این چیزی نیست که به موجب قوانین بین المللی و آسمانی باید صورت گیرد؟

آری...سوریه جدید را می خواهیم؛ کشوری دموکراتیک که بر آن آشتی، تسامح، آزادی ها، برابری حکمفرماست و بخش قضایی عادلانه و مستقل با دستگاه امنیتی حرفه ای که از ملت، امنیت و ثباتش حمایت می کند،پارلمان مستقلی که نقش نظارتی خود بر دولت و نهادهای اجرایی آن را انجام می دهد و پارلمانی که در انتخابات آزاد انتخاب شود، داشته باشد.اما این سوریه است و نه سوئد، دانمارک و سوئیس و در خاورمیانه قرار دارد و اراضی آن را دولتی به نام اسرائیل اشغال کرده و هواپیماهایش یعنی هواپیماهای اسرائیلی به شکل منظم برای ضربه زدن به عمق آن در چارچوب نقض تحریک آمیز برای امنیت و ثباتش بمبارانش می کنند.

بار دیگر از حضور و وجود نمایندگان و وزرای عرب در این گروه که با اعلامیه اصول موافقت می کنند در عجبیم گویی آنها از سیاره دیگری هستند و نمی دانند که ارتش عربی سوریه «غوطه شرقی، حلب، درعا و دیرالزور را بازپس گرفت و آماده بازپس گیری «ادلب» و تمام اراضی خارج از کنترل دولت است و به همین مقدار بسنده می کنیم و باقی را به فهم و درک خودتان واگذار می کنیم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.