در ادامه این مطلب آمده است:مدیر شرکت توزیع نیروی برق استان بوشهر در پاسخ به پرسش چرایی عدم استفاده از برق تولیدی نیروگاه اتمی بوشهر در استان گفت: برق تولیدی این نیروگاه به شبکه سراسری ارسال می شود.
البته 1000 مگاوات برق تولیدی نیروگاه اتمی در وضعیت فعلی عدد چشمگیری نیست (حدود 2 درصد برق موردنیاز کشور) ولی آمارهای داده ها و ستانده های ما در استان زمانی جان می گیرند و ملموس خواهند شد که تحلیل شده و نتیجه قابل فهمی از آن استخراج شود.
بررسی وضعیت چهار فاکتور برق، آب، انرژی فسیلی و اشتغال در استان بوشهر نتیجه ای را عیان می نماید که چندان خوشایند نیست.
برق
استان بوشهر با جمعیتی تقریبا معادل 1.5 درصد مردمان ایران زمین با تولید 5 هزار مگاوات برق معادل 7 درصد کل برق ایران را تولید می کند. با توجه به مشخص بودن تقریبی مصرف برق خانگی و صنعتی در فصول گرم سال و اینکه قطعی برق دراین فصول حتی برای دقایقی نیز برای بوشهری ها بسیار نفس گیر خواهد بود (مانند قطعی گاز برای مناطق سردسیر در فصول سرد سال) آیا نباید فکری به حال این مساله در استان بوشهر کرد؟
وقتی همه می دانند تحمل گرمای هوا در فصل تابستان و حتی بهار بدون وسایل سرمایشی در استانی مانند بوشهر بسیار طاقت فرساست، آیا نباید راهکاری باشد که برق تولیدی داخلی در خود استان مصرف گردد؟
آب
استان بوشهر حتی در سال های پربارش نیز از کمبود آب رنج برده و دلیل آن نیز وابستگی به منابع آبی سایر استان هاست. همه می دانند که راه چاره برون رفت از این معضل، ساخت آبشیرین کن، اصلاح الگوی مصرف آب خصوصا در کشاورزی، و مدیریت صحیح بر روان آب ها و سیلاب ها، اصلاح فرسودگی شبکه توزیع و نهایتا استقلال آبی از سایر استان ها است. با اجرای این طرح ها دیگر نه نیازی به اجرای طرح نکاشت در کازرون و نه شنیدن نق زدنهای گاه و بیگاه مسئولان سایر استان ها در زمینه آب تخصیصی به استان بوشهر است.
انرژی های فسیلی
در این مقوله همه می دانند که درصد عمده ای از مصارف داخلی و صادرات انرژی کشور از استان بوشهر تامین می گردد. تولید 13 درصد نفت خشکی، 70 درصد نفت دریایی و نیز 70 درصد گاز کشور، بوشهر را به استانی مولد در زمینه انرژی تبدیل نموده است.
اشتغال
با توجه به رونق نسبی فضای کسب و کار در استان بوشهر، استان های مجاور همواره سعی در تصاحب امتیازات دائمی در صنایع استان در زمینه اشتغال هستند.
با مراجعه به شرایط استخدام در این استان ها، غالبا بومی بودن همان منطقه یا استان از شرایط اصلی استخدام در صنایع شان ذکر گردیده و تمام سهم استخدام در استان های پیرامون در قرق نیروهای متولد همان استان است.
با مقایسه این موضوعات به راحتی متوجه خواهیم شد که نبود آب برای شهرستانی در فارس یا جایی در کهگیلویه باعث نابودی کشاورزی آن هاست ولی تولید گاز برای ما باعث نابودی کشاورزی، محیط زیست، سلامت و... ساکنان است.
آیا درست است که ما نیز منافع منطقه ای یا شخصی خود را ارجح بر منافع ملی بدانیم؟
جالب است که همه ذخایر و منابع موجود استان بوشهر برای تمامی مملکت است و فرقی هم نمی کند که گاز استحصالی، برق تولیدی یا فرصت ها اشتعال باشد ولی تامین آب مصرفی که از نیازهای اولیه بشری می باشد، در این استان مهاجرزده همیشه با چالش رو به رو بوده است.
البته هیچکدام از این موارد بار مسئولیت زمامداران قبلی و فعلی استان را کم نمی کند که همه موارد ذکر شده با تدبیر و آینده نگری و مقداری چاشنی مدیریت منابع قابل حل بوده است، ولی متاسفانه مانند همه کارها تا وقتی کارد به استخوان نرسیده فکری برای حل آن نشده است و همیشه اولویت ها جا بجا گردیده و زمان و انرژی که باید صرف کارهای زیربنایی و ماندگار گردد مثلا برای ساخت دهکده گردشگری صرف شده و بسیاری از مثال های قابل ذکر دیگر.
وجود چشم انداز و در کنار آن خط قرمزی که در هر دولتی فقط به فکر تامین مایحتاج اولیه و حیاتی مردمان نجیب و قانع استان باشد به شدت احساس می گردد. این الگو به کل ایران قابل تعمیم است چرا که در این برهه حساس که کشور در معرض تهدید گاه و بیگاه خارجی می باشد این نیاز به شدت احساس می گردد.
ای کاش مسئولان هر دستگاهی که به نحوی با آسایش و رفاه مردم سروکار دارند، بدانند بیلان کاری آن ها رابطه مستقیمی با میزان رضایتمندی عمومی(فارغ از هرگونه جناح بندی) از نحوه عملکرد آن ها دارد.
خواسته های به حق جامعه در خصوص تامین نیازهای حداقلی، حداکثر با دو سال کار کارشناسی و قاعده مند قابل حل است و با این کار نیازی به شنیدن صدای اعتراض و تجمع و بستن راه نیست.
در این مسیر مردم استان بوشهر نیز مستثنی از مردم سایر مناطق نیستند و وقتی برایشان مسجل گردد که صدای آن ها به راحتی در مرکز شنیده می شود با جان و دل با کمبودها مدارا می کنند و در رفع مشکل گام مساعدت بر می دارند.
در حال حاضر آن ها به عینه می بینند که منابعشان به کام همه ولی نیازها، مشکلات و گرفتاری هایشان فقط برای خودشان است. اینچنین است که ذهنیتی تبعیض مدارانه نسبت به سایر مناطق برایشان شکل خواهد گرفت. در این نقطه است که دیگر حتی پاسخ های قانع کننده نیز برای روح خسته و ذهن مشوش آن ها اقناعی به بار نخواهد آورد و نخواهند پذیرفت که با وجود ذخایر غنی می بایست حتی برای تامین آب نیز ناز و کرشمه را تحمل نمایند و در آینده نیز با اتمام ناگزیر منابع فقط زمینی سوخته و دلی تفدیده را صاحب شوند.
6045
البته 1000 مگاوات برق تولیدی نیروگاه اتمی در وضعیت فعلی عدد چشمگیری نیست (حدود 2 درصد برق موردنیاز کشور) ولی آمارهای داده ها و ستانده های ما در استان زمانی جان می گیرند و ملموس خواهند شد که تحلیل شده و نتیجه قابل فهمی از آن استخراج شود.
بررسی وضعیت چهار فاکتور برق، آب، انرژی فسیلی و اشتغال در استان بوشهر نتیجه ای را عیان می نماید که چندان خوشایند نیست.
برق
استان بوشهر با جمعیتی تقریبا معادل 1.5 درصد مردمان ایران زمین با تولید 5 هزار مگاوات برق معادل 7 درصد کل برق ایران را تولید می کند. با توجه به مشخص بودن تقریبی مصرف برق خانگی و صنعتی در فصول گرم سال و اینکه قطعی برق دراین فصول حتی برای دقایقی نیز برای بوشهری ها بسیار نفس گیر خواهد بود (مانند قطعی گاز برای مناطق سردسیر در فصول سرد سال) آیا نباید فکری به حال این مساله در استان بوشهر کرد؟
وقتی همه می دانند تحمل گرمای هوا در فصل تابستان و حتی بهار بدون وسایل سرمایشی در استانی مانند بوشهر بسیار طاقت فرساست، آیا نباید راهکاری باشد که برق تولیدی داخلی در خود استان مصرف گردد؟
آب
استان بوشهر حتی در سال های پربارش نیز از کمبود آب رنج برده و دلیل آن نیز وابستگی به منابع آبی سایر استان هاست. همه می دانند که راه چاره برون رفت از این معضل، ساخت آبشیرین کن، اصلاح الگوی مصرف آب خصوصا در کشاورزی، و مدیریت صحیح بر روان آب ها و سیلاب ها، اصلاح فرسودگی شبکه توزیع و نهایتا استقلال آبی از سایر استان ها است. با اجرای این طرح ها دیگر نه نیازی به اجرای طرح نکاشت در کازرون و نه شنیدن نق زدنهای گاه و بیگاه مسئولان سایر استان ها در زمینه آب تخصیصی به استان بوشهر است.
انرژی های فسیلی
در این مقوله همه می دانند که درصد عمده ای از مصارف داخلی و صادرات انرژی کشور از استان بوشهر تامین می گردد. تولید 13 درصد نفت خشکی، 70 درصد نفت دریایی و نیز 70 درصد گاز کشور، بوشهر را به استانی مولد در زمینه انرژی تبدیل نموده است.
اشتغال
با توجه به رونق نسبی فضای کسب و کار در استان بوشهر، استان های مجاور همواره سعی در تصاحب امتیازات دائمی در صنایع استان در زمینه اشتغال هستند.
با مراجعه به شرایط استخدام در این استان ها، غالبا بومی بودن همان منطقه یا استان از شرایط اصلی استخدام در صنایع شان ذکر گردیده و تمام سهم استخدام در استان های پیرامون در قرق نیروهای متولد همان استان است.
با مقایسه این موضوعات به راحتی متوجه خواهیم شد که نبود آب برای شهرستانی در فارس یا جایی در کهگیلویه باعث نابودی کشاورزی آن هاست ولی تولید گاز برای ما باعث نابودی کشاورزی، محیط زیست، سلامت و... ساکنان است.
آیا درست است که ما نیز منافع منطقه ای یا شخصی خود را ارجح بر منافع ملی بدانیم؟
جالب است که همه ذخایر و منابع موجود استان بوشهر برای تمامی مملکت است و فرقی هم نمی کند که گاز استحصالی، برق تولیدی یا فرصت ها اشتعال باشد ولی تامین آب مصرفی که از نیازهای اولیه بشری می باشد، در این استان مهاجرزده همیشه با چالش رو به رو بوده است.
البته هیچکدام از این موارد بار مسئولیت زمامداران قبلی و فعلی استان را کم نمی کند که همه موارد ذکر شده با تدبیر و آینده نگری و مقداری چاشنی مدیریت منابع قابل حل بوده است، ولی متاسفانه مانند همه کارها تا وقتی کارد به استخوان نرسیده فکری برای حل آن نشده است و همیشه اولویت ها جا بجا گردیده و زمان و انرژی که باید صرف کارهای زیربنایی و ماندگار گردد مثلا برای ساخت دهکده گردشگری صرف شده و بسیاری از مثال های قابل ذکر دیگر.
وجود چشم انداز و در کنار آن خط قرمزی که در هر دولتی فقط به فکر تامین مایحتاج اولیه و حیاتی مردمان نجیب و قانع استان باشد به شدت احساس می گردد. این الگو به کل ایران قابل تعمیم است چرا که در این برهه حساس که کشور در معرض تهدید گاه و بیگاه خارجی می باشد این نیاز به شدت احساس می گردد.
ای کاش مسئولان هر دستگاهی که به نحوی با آسایش و رفاه مردم سروکار دارند، بدانند بیلان کاری آن ها رابطه مستقیمی با میزان رضایتمندی عمومی(فارغ از هرگونه جناح بندی) از نحوه عملکرد آن ها دارد.
خواسته های به حق جامعه در خصوص تامین نیازهای حداقلی، حداکثر با دو سال کار کارشناسی و قاعده مند قابل حل است و با این کار نیازی به شنیدن صدای اعتراض و تجمع و بستن راه نیست.
در این مسیر مردم استان بوشهر نیز مستثنی از مردم سایر مناطق نیستند و وقتی برایشان مسجل گردد که صدای آن ها به راحتی در مرکز شنیده می شود با جان و دل با کمبودها مدارا می کنند و در رفع مشکل گام مساعدت بر می دارند.
در حال حاضر آن ها به عینه می بینند که منابعشان به کام همه ولی نیازها، مشکلات و گرفتاری هایشان فقط برای خودشان است. اینچنین است که ذهنیتی تبعیض مدارانه نسبت به سایر مناطق برایشان شکل خواهد گرفت. در این نقطه است که دیگر حتی پاسخ های قانع کننده نیز برای روح خسته و ذهن مشوش آن ها اقناعی به بار نخواهد آورد و نخواهند پذیرفت که با وجود ذخایر غنی می بایست حتی برای تامین آب نیز ناز و کرشمه را تحمل نمایند و در آینده نیز با اتمام ناگزیر منابع فقط زمینی سوخته و دلی تفدیده را صاحب شوند.
6045
کپی شد