متأسفانه زمانی که خانم مرکل از لزوم قطع مداخلات ایران در سوریه و خاورمیانه سخن میگوید، معنای دورتری دارد که در صورت درگیری نظامی، اروپاییها پشت سر آمریکا، اسرائیل و عربستان خواهند ایستاد. نمیدانم چرا به این الفبای روابط بینالملل در کشورمان توجه نمیشود.
به گزارش جماران؛ سیدعلی خرم، استاد حقوق بینالملل، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:
سه نماینده اروپا، یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان، در یک ماه اخیر راهی واشنگتن شدهاند تا دونالد ترامپ را برای باقیماندن در توافق هستهای قانع کنند. اگرچه این سه کشور چند ماه پیش نیز واشنگتن را هدف سفر دیپلماتیک خود قرار داده بودند، اما در آن زمان، تکیهکلام ملاقاتها بیشتر روی نمایندگان کنگره و سنای آمریکا بود؛ درحالیکه اینبار سفر امانوئل مکرون و آنگلا مرکل بر ملاقات رسمی با دونالد ترامپ و قانعکردن او تمرکز داشت. اظهارات مکرون و مرکل در قبال ایران نیز در قیاس با چند ماه پیش متفاوت ابراز شد که این خود درخور تأمل و موجب نگرانی است. هر دو رهبر، سطح جدیدی از گفتمان صریح و بعضا خصمانه را در قبال ایران در پیش گرفتند. امانوئل مکرون اظهار کرد ایران نباید پنج سال، 10 سال و حتی هیچوقت به سلاح هستهای دست یابد و خانم مرکل گفت ایران با توسعه موشکی خود در سوریه، از تروریستها حمایت میکند و باید جلوی دخالتهای ایران در امور خاورمیانه گرفته شود. به عبارت دیگر، سطح گفتمان اروپا با ایران از مجموعه اتحادیه اروپا و علاقهمند به گسترش روابط با ایران، تبدیل شده است به مجموعهای منتقد ایران که خواهان مقابله و مهار رفتارهای انسانی در منطقه است. چه عواملی باعث شده و چه کسانی دخیل در این تغییر سطح گفتمان هستند؟ اول خود ترامپ که گفتمان زورگویی را در سطح جهان راه انداخت و با انتخاب تندروهایی مانند جان بولتون، مایک پمپئو و نیکی هیلی به جهان فهماند منطق و دلایل کارشناسی و روابط و حقوق بینالملل دیگر موقوف! دراینباره اروپاییها که مجموعه تواناییهایشان برابر آمریکاست، نمیتوانند مخالفتی سیستماتیک با آمریکا انجام دهند و از بعد از جنگ دوم جهانی همواره همینطور بوده است. اروپاییها برای حفظ منافع خودشان، مجبورند تا حد ممکن با روند مسلط جهان که آمریکا قادر است آن را مدیریت کند، همراهی کنند. دوم اسرائیل و عربستان به اروپا فهماندهاند اگر قرار است منافع سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی اروپا با آنها ادامه یابد، نهتنها باید از ایران فاصله بگیرند، بلکه برعکس باید منتقد ایران باشند. سوم که از همه مهمتر است، مربوط به عملکرد مسئولان در داخل است. آنان نتوانستند دوستانی مستحکم و شایان اعتماد میان اروپاییها برای خود دستوپا کنند. زمانی که ژان لودریان، وزیر خارجه فرانسه و بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا، بعد از سالهای طولانی به ایران سفر کردند تا ببینند روی روابط و دوستی با ایران چقدر میتوانند حساب کنند، آنها را دست انداختند و با تیتر روزنامهها، افتخار کردند که این دو مسئول اروپایی دست خالی باز گشتند. همان موقع نگارنده یادآوری کرد که این وضعیت پذیرش، میهمانی و مذاکره با وزرای خارجه مهم اروپا، اصلا معمول و مطابق با منافع ملی کشور نیست و خیلی زود دود آن در چشم همه خواهد رفت. جنگ دیپلماتیک که یک طرف آن آمریکا، اسرائیل و عربستان و طرف دیگر ایران و اروپا قرار داشتند، به هنر دیپلماسی نیاز داشت تا اروپا را برای خودمان نگهداریم. متأسفانه زمانی که خانم مرکل از لزوم قطع مداخلات ایران در سوریه و خاورمیانه سخن میگوید، معنای دورتری دارد که در صورت درگیری نظامی، اروپاییها پشت سر آمریکا، اسرائیل و عربستان خواهند ایستاد. نمیدانم چرا به این الفبای روابط بینالملل در کشورمان توجه نمیشود و برخی با دست خودشان، آرام آرام خطر را برای مردم ایران فراهم میکنند. سفر لیبرمن، وزیر جنگ اسرائیل، به آمریکا، فقط در راستای هماهنگی برای خروج ترامپ از برجام نبوده و سفر فوری مایک پمپئو به عربستان و اسرائیل نیز یقینا فقط برای این منظور نیست؛ زیرا ماندن و رفتن ترامپ از برجام چندان اهمیتی ندارد، بلکه مهمتر از آن، مهارکردن و مدیریت آثار و تبعات خروج آمریکا از برجام یا واکنش احتمالی ایران به این خروج است. اگر ترامپ از برجام هم خارج نشود، ارثیهای بهجا خواهد گذاشت که شبیه خروج از برجام خواهد بود.
هیچ تردیدی وجود ندارد که ضربهزدن به جمهوری اسلامی در صدر اهداف دولت ترامپ قرار دارد و تندروهای اطراف او هم هرکدام از سالها پیش سابقهدار بوده و در این آرزو به سر برده و آن را وعده دادهاند. اسرائیل و عربستان نیز مطلبی پنهانی در این رابطه ندارند و رسما دارند بر طبل جنگ میزنند و با تستهای خود، مقدمات درگیری را فراهم میکنند. اجرای برنامه مضحک نتانیاهو که بر مطالب سوخته گذشته و پرونده مختومه آژانس بینالمللی انرژی اتمی استوار بود، اگرچه نزد متخصصان و دولتمردان جهان محلی از اعراب ندارد و از سوی آژانس و خانم موگرینی نیز به آن پاسخ لازم داده شد، ولی میتواند برخی را در منطقه و جهان فریب داده و فضاسازی برای تحت فشار قراردادن دونالد ترامپ برای خروج از برجام یا طرحی بدتر را دنبال کند. روزهای آینده برای جمهوری اسلامی روزهای سختی است؛ پختگی، کیاست و تمرکز بر دیپلماسی فعال کشور در این شرایط، میتواند انشاءالله در رفع کاستیهای گذشته کارساز باشد.