نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ضمن قدردانی از نهادهای اطلاعاتی به دلیل صدور اجازه برگزاری مراسم یادبود داریوش فروهر و پروانه اسکندری در عین حال از تشکیل پرونده قضایی برای دخترشان انتقاد کرد.
به گزارش جماران، روزنامه اطلاعات نوشت: برای نخستین بار پس از ۱۲سال، مراسم بزرگداشتی برای داریوش فروهر و پروانه مجد اسکندری برگزار شد.
پرستو فروهر، فرزند داریوش فروهر و پروانه اسکندری در گفتگویی اعلام کرد که مقامها اجازه دادند مراسم سالگرد درگذشت مادر و پدرش در تهران برگزار شود.
وی از این که بعد از مدتها توانسته است برای پدر و مادرش مراسم بزرگداشت بگیرد، خوشحال بود و گفت: داخل خانه جای سوزن انداختن نبود. واقعا برای من و تمام کسانی که اینجا آمدند، حس فوقالعاده زیبا و پرامیدی بود که پافشاری چند ساله به نتیجه رسید.
خانم فروهر درباره این مراسم گفت: برخلاف سالهای گذشته، با شرکتکنندگان برخوردی نشده است.
داریوش فروهر (۷دی ۱۳۰۷–۱آذر ۱۳۷۷)، دبیر کل حزب ملت ایران و وزیر کار دولت مهدی بازرگان بود.
وی در دوران نخست وزیری محمد مصدق هم رهبری حزب ملت ایران را در دست داشت. پس از کودتای ۲۸مرداد، داریوش فروهر برای اجرای قانون اساسی مشروطه و برقراری مردمسالاری به مبارزات خود ادامه داد.
در زمانی که مرحومان آیتالله سیدرضا زنجانی و مهندس مهدی بازرگان به تشکیل نهضت مقاومت ملی اقدام کردند، فروهر هم به آن پیوست. به خاطر این مبارزات، داریوش فروهر ۱۴سال را در زندان شاه سپری کرد. با آغاز انقلاب ۱۳۵۷ایران، داریوش فروهر به مبارزات مردم پیوست.پس از پیروزی انقلاب، داریوش فروهر در دولت مهدی بازرگان وزیر کار و سپس وزیر مشاور بازرگان بود.
پس از آن برای انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۵۸) کاندیدا شد، اما موفقیتی حاصل نکرد. وی وهمسرش پروانه اسکندری اول آذر ۱۳۷۷ درخانه شان به قتل رسیدند.
یادداشت «مطهری» درباره برگزاری مراسم فروهرها
در یادداشت علی مطهری با عنوان تشکر از نهادهای اطلاعاتی، آمده است:
«خبردار شدیم که امسال در اول آذر، سالروز قتل وحشیانه داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری در سال ۷۷ به دست مأموران وزارت اطلاعات، به دختر آن دو مقتول مظلوم اجازه برگزاری مراسم یادبود البته صرفاً با سکوت داده اند. همین مقدار هم یک گام به پیش در جهت احترام به حقوق مردم است و جای تشکر از نهادهای اطلاعاتی دارد چرا که در سالهای گذشته این مقدار هم اجازه نمی دادند و افراد را از سر کوچه منزل آن دو مظلوم باز می گرداندند.
همچنین خوشحالیم که امروز دیگر آن تفکر در میان مأموران و مسئولان اطلاعاتی ما وجود ندارد که برای حفظ نظام به زعم خودشان، هر کاری می توان انجام داد و از هر وسیله ای می توان استفاده کرد. متهمان این فاجعه در دادگاه گفته بودند ما برای اینکه سایر روشنفکران را بترسانیم این کار را انجام دادیم.
ببینید چه انحرافی از اسلام در درون وزارت اطلاعات ما وجود داشت و خوشبختانه امروز تا حد زیادی ریشه کن شده است. البته اولیای دم از قاتلان آن دو گذشتند چون آنها را صرفاً ابزار دست می دانستند، ولی معلوم نیست چرا مدعی العموم که با اندک تعریضی به مقامات عالی کشور اعلام جرم می کند، در این مورد آنها را به سزای اعمال خود نرسانده است.
و نیز مایه تعجب است که برای دختر آن دو مقتول مظلوم به خاطر پیگیری برگزاری مراسم یادبود پدر و مادرش در سالهای گذشته، پرونده قضایی تشکیل شده است به جای دلجویی از او بابت مصیبت و خسارت روحی و مادی که بر وی وارد کرده ایم.
در هر نظام حکومتی ممکن است توسط مأمورانی که به جای کلاه، سر می آورند چنین جنایتهایی انجام شود، اما اولاً چنین اتفاقی از نظام اسلامی که سودای عدالت و اخلاق دارد قبیح تر است و ثانیاً مهم نوع برخورد ما با چنین اتفاقاتی است، آیا عذرخواهی و جبران خسارت کنیم یا آن را یک امر عادی و حق حکومت جلوه دهیم. در داستان ستار بهشتی که اینجانب سؤال از وزیر کشور وقت را مطرح کردم و وزیر به صحن علنی مجلس آمد، در نهایت از او خواستم که از خانواده آن مرحوم و ملت ایران و مقام رهبری عذرخواهی کند اما او حاضر نشد و این یک بیماری و انحراف از اسلام است که باید علاج شود.»