پس از آزمایش موشکی روز جمعه که باعث شد آژیر قرمز در ژاپن بهصدا درآید «مک مستر» مشاور امنیت ملی کاخسفید اعلام کرد که صبر آمریکا از آزمایشهای موشکی و هستهای کرهشمالی درحال اتمام است. این مقام آمریکایی با بیان اینکه «در حال خروج از مسیر هستیم» افزود: «برای کسانی که در مورد فقدان گزینه نظامی سخن میگویند، باید بگویم که این گزینه همچنان روی میز است.»
به گزارش جماران؛ گالوپ در آخرین نظرسنجی خود اعلام کرد که 58 درصد از آمریکاییها میگویند از اقدام نظامی علیه کرهشمالی حمایت میکنند. با این حال اگرچه 82 درصد از جمهوریخواهان مدافع اقدام نظامی علیه پیونگ یانگ هستند، اما فقط 37 درصد از دموکراتها از اقدام نظامی پشتیبانی میکنند. در میان سیاستمداران مستقل هم 56 درصد حامی اقدام نظامی هستند. گالوپ در گزارش خود مینویسد: «اکثریت آمریکاییها آماده حمایت از اقدام نظامی- لااقل بهعنوان آخرین راه- هستند.»
دیروز شنبه (25 شهریورماه 96) کرهشمالی اعلام کرد که هدفش از آزمایشهای موشکی و هستهای، دستیابی به «توازن» نظامی با ایالاتمتحده است. «کیمجونگاون»، رهبر کرهشمالی در همین رابطه اعلام کرد که «هدف ما ایجاد یک توازن واقعی با آمریکا است به گونهای که حاکمان آمریکایی جرات سخن گفتن از اقدام نظامی نداشته باشند.» «کریستین کیم» و «مایکل نیکولز»، گزارشگران رویترز، در گزارش 15 سپتامبر خود مینویسند؛ وقتی روز جمعه دومین موشک به سوی ژاپن شلیک شد «اون» در فاصلهای دورتر به نظاره ایستاده بود و خبرگزاری رسمی کرهشمالی (KCNA) عکسهای حضور او را منتشر کرده است. «اون» به خبرگزاری رسمی کشورش میگوید: «کارآیی و قابلیت رزمی هواسونگ 12 تایید شده است.» او همچنین افزود: هدف کرهشمالی مبنی بر تکمیل قابلیت هستهای خود «تقریبا مراحل آخر را طی میکند.»
پس از آزمایش موشکی روز جمعه که باعث شد آژیر قرمز در ژاپن بهصدا درآید «مک مستر» مشاور امنیت ملی کاخسفید اعلام کرد که صبر آمریکا از آزمایشهای موشکی و هستهای کرهشمالی درحال اتمام است. این مقام آمریکایی با بیان اینکه «در حال خروج از مسیر هستیم» افزود: «برای کسانی که در مورد فقدان گزینه نظامی سخن میگویند، باید بگویم که این گزینه همچنان روی میز است.» شورای امنیت نیز دومین پرتاب موشکی کرهشمالی به سوی ژاپن را اقدامی «بسیار تحریکبرانگیز» خواند. ترامپ هم گفت: «بیش از همیشه مطمئن است که گزینههایمان برای برخورد هم موثر و هم قدرتمند هستند.» رئیسجمهوری کرهجنوبی نیز گفت: در این بازه زمانی مذاکره با کرهشمالی غیرممکن است. او به مقامهای کشورش دستور داد که به ارزیابی تهدیدات از جمله تهدیدات الکترومغناطیسی و حملات بیوشیمیایی بپردازند.
«کیم – نیکولز» مینویسند کرهجنوبی و آمریکا از زمان پایان جنگ کره در سالهای 1953-1950 با کرهشمالی در وضعیت جنگی قرار دارند زیرا میان دو کره فقط توافق آتشبس وجود دارد، نه معاهده صلح. پیونگیانگ به این دلیل درهای مذاکرات را بسته که معتقد است استقرار 28500 نیروی آمریکایی در سئول و منطقه شبهجزیره به معنای برنامهریزی برای حمله و اشغال کشور و در نهایت نابودی پیونگیانگ است. رویترز همچنین در گزارش دیگری مینویسد که در صورت شکست تلاشهای اقتصادی و دیپلماتیک، اکثریت آمریکاییها موافق حمله نظامی به کرهشمالی هستند. گالوپ در نظرسنجیای که روز جمعه (24 شهریورماه) منتشر کرد، اعلام کرد که در نظرسنجی از 1022 آمریکایی دریافت که 58 درصد از آنها میگویند مدافع اقدام نظامی علیه کرهشمالی هستند. با این حال، در میان احزاب دیدگاه مشترکی وجود ندارد. اگرچه 82 درصد از جمهوریخواهان مدافع اقدام نظامی علیه پیونگیانگ هستند اما فقط 37 درصد از دموکراتها از اقدام نظامی پشتیبانی میکنند. در میان سیاستمداران مستقل هم 56 درصد حامی اقدام نظامی هستند. این نشان میدهد که در میان افکارعمومی زمینه برای جنگ به تدریج در حال آماده شدن است. گالوپ در گزارش خود مینویسد «اکثریت آمریکاییها آماده حمایت از اقدام نظامی- لااقل بهعنوان آخرین راه- هستند.» به این ترتیب، شبهجزیره یک گام به جنگ و اقدام نظامی نزدیک شده است.
آیا ژاپن نظامی میشود؟
«بن وسکات»، گزارشگر سیانان، مینویسد اگرچه دومین پرتاب موشکی به سوی ژاپن باعث شده ساکنان این کشور در حالت آماده باش بهسر ببرند اما «مردم میدانند که پیونگیانگ کارهای تحریکآمیز انجام میدهد... آنها میدانند که این اقدام به منزله حمله مستقیم به ژاپن نیست و پیشدرآمدی هم برای جنگ نیست.» با این حال، این اقدام موجب بحثهایی شده که اساسا ژاپن چگونه باید به تهدید کرهشمالی واکنش نشان دهد. دولت ژاپن دو استراتژی را در پیش گرفته است: از یکسو، نزدیکی بیشتر به آمریکا و از سوی دیگر، تغییر در قانون اساسی پساجنگجهانی دوم تا به این کشور اجازه دفاع فعال از خود در برابر تهدیدات خارجی را بدهد. با این حال، در میان اندیشمندان ژاپنی اختلافنظر هست. وسکات به نقل از «کوییچی ناکانو»، استاد علوم سیاسی در دانشگاه سوفیا، میگوید: مخالفان آبه از او و دولت ترامپ خشمگین هستند زیرا معتقدند امنیت ژاپن در دوران ترامپ کمتر شده است. این دسته خواهان بریدن تدریجی از آمریکا و دفاع از ارزشهای پاسیفیکی کشور خود و دفاع بدون آمریکا از ژاپن هستند.
اکنون دولت شینزو آبه تحتفشار است تا تغییراتی در قانون اساسی بهوجود آورد. اگر این امر محقق شود، «مواضع دفاعی ژاپن نرمالتر خواهد شد.» براساس قانون اساسی 1947 مقرر شده که ژاپن فاقد نیروهای هوایی، دریایی و زمینی باشد. آنچه اکنون در این کشور وجود دارد «نیروهای دفاعی» نامیده میشوند. دولت آبه بارها اعلام کرده که بهدلیل تهدیدات برخاسته از کرهشمالی، امنیت کشورش روزبهروز بیشتر در معرض تهدید قرار میگیرد.
نظرسنجیهایی که انجام شده، دیدگاههای مختلفی را نشان میدهد. معدل این نظرسنجیها این است که هنوز اشتیاقی برای تغییر در قانون اساسی دیده نمیشود، با این حال در سطح مردم و نخبگان و سیاستمداران بحثهایی جدی در گرفته که باید «کاری انجام شود.» ناکانو میگوید: «دولت آبه میکوشد تا از بحران پدیدآمده بهعنوان فرصتی برای حرکت به سوی نظامی شدن استفاده کند.» اگر چنین شود، وضعیت قوای نظامی ژاپن شکل قانونی به خود میگیرد و این کشور میتواند نیروهای رزمی و ارتش خود را تشکیل دهد. به این ترتیب، برخی معتقدند ممکن است ژاپن به سوی دستیابی به سلاح هستهای هم حرکت کند.
موضع ژاپن و کرهجنوبی همواره این بوده که سلاح هستهای را رد کردهاند اما در بحران اخیر صداهایی شنیده میشود که در ژاپن بهویژه جدی است. سیاستمداران این کشور از احتمال هستهای شدن ژاپن سخن به میان آوردهاند. «هیگو ساتو»، قائممقام موسسه مطالعات جهانی در دانشگاه تاکوشوکو، میگوید: «نمیدانیم آیا آبه اهداف پنهانی برای نظامی کردن کشور دارد یا خیر.» با این حال او میافزاید: «سیاستمداران ژاپنی این نکته را با همتایان آمریکایی خود در میان گذاشتهاند که به دنبال تهدیدات کرهشمالی، توکیو تسلیحات تاکتیکی هستهای از آمریکا وارد ژاپن کند تا بتواند به نوعی بازدارندگی دست یابد.» در مقابل، ناکانو میافزاید: «مخالفت با ایده هستهای شدن ژاپن آشکارا قویتر از ایده بازنگری در قانون اساسی است. حتی بحث از هستهای شدن یک تابو است.» با این حال، چنین مباحثی در سطح جامعه و نخبگان ژاپن مطرح شده است. اگر ژاپن احتمالا هستهای شود دیدگاه برژینسکی محقق میشود که گفته بود مساله کرهشمالی با حیثیت آمریکا گره خورده است؛ اگر واشنگتن نتواند مساله کرهشمالی را حل کند ممکن است ژاپن و کرهجنوبی به سوی هستهای شدن بروند. در این صورت، مسابقه تسلیحاتی جدیدی در شرق آسیا مطرح خواهد شد که به مثابه کابوسی برای چین خواهد بود.
آیا پایان سلسله کیم نزدیک است؟
«چوی جونگ کان»، استادیار دپارتمان علوم سیاسی و مطالعات بینالملل در دانشگاه یون سی در سئول، میگوید «کیمجونگاون» از 5 سال پیش که به قدرت رسیده قدرت خود را روزبهروز تحکیم بخشیده است به گونهای که فضا و ساختار قدرت در این کشور قابل مقایسه با «کیم»های گذشته نیست. او معتقد است: «کیم جوان اگرچه وضعیت اقتصادی را بسیار بیش از پدرانش بهبود بخشیده اما قابلیتهای هستهای و موشکی کشورش را نیز به شدت افزایش داده است.» «یوان مک کردی»، گزارشگر سیانان، به نقل از «نیک بیسلی»، مدیر اجرایی دانشگاه «لا تروب» در ملبورن، مینویسد امنیت در قالب برنامه هستهای پیش شرط هر گونه تلاش جدی در اصلاح اقتصادی کرهشمالی است. گویی برنامه هستهای جزء لاینفک اصلاح اقتصادی در کشور است. او میگوید: «تنها زمانی که او اطمینان داشته باشد که تسلیحات هستهای و امنیتی که میخواهد را یافته است شاهد تشدید اصلاحات اقتصادی خواهیم بود.» بیسلی بر این باور است که محتمل ترین الگو برای اصلاح اقتصادی الگوی چین خواهد بود اما نشانی از اصلاحات سیاسی نخواهد بود.
با این حال، صعود کیم به قدرت و ترفیع او به بالاترین رده حکمرانی در کشورش به شیوهای بسیار خشن بوده است. یک گزارش از موسسه «استراتژی امنیت ملی»، اندیشکدهای در سئول، مدعی است که کیم از سال 2011 که به قدرت رسید دستور داد تا بیش از 340 نفر از مقامهای کشور کشته شوند. 140 نفر از آنها در ساختارهای حکومتی بوده و در زمره مقامهای ارشد در دولت، ارتش و حزب محسوب میشدند. شدیدترین قتل همانا قتل دایی اش «جانگ سونگ تائک»، شوهر عمه رهبر کرهشمالی بود. او نظامی بلند پایه و سیاستمدار کرهشمالی بود که معمولا در کنار «اون» دیده میشد. بسیاری او را قدرت اصلی پشت سر رهبری میدانستند. وی پس از برکناری از قدرت در دادگاه به رشوهخواری و کودتا علیه حکومت متهم و اعدام شد. پس از اعدام وی موجی از اعدامها و برکناریها متوجه خانواده وی گشت که میتوان از بین آنها به اعدام جونگ یونگ جین (شوهر خواهر جانگ سونگ تائک) سفیر کرهشمالی در کوبا و اعدام جانگ یونگ چول (برادرزاده جانگ سونگ تائک) سفیر کرهشمالی در مالزی اشاره کرد.
«مک کردی» مینویسد همین «جانگ» بود که زمینه به قدرت رسیدن «اون» را فراهم کرد اما تاوان یاریاش قتلی بود که نصیبش شد. مایکل مادن، محقق اندیشکده «38 درجه کرهشمالی»، میگوید: «تمرکز قدرت در دست کیم به این معنا است که او همه کاره است و شما هیچ کاره.» رسانههای این کشور «جانگ» را «خائن تمام اعصار» نامیدند. «کیم» میخواهد نشان دهد که هیچ مخالفی در برابر تصمیماتش حق عرض اندام ندارد. «چوی» میگوید: «وقتی جانگ دستگیر شد بسیاری میگفتند رهبری وارد دورهای از بیثباتی خواهد شد اما من استدلال میکردم که قدرت او تا حدی تمرکز یافته که مرد شماره 2 کشور را تصفیه میکند.» بیسلی میگوید: «مردم معتقدند که مرحله تصفیه تمام شده است و اکنون کیم وارد دوره تحکیم قدرت شده است.» این محقق میافزاید: «این احساس وجود دارد که تسلیحات هستهای به بخشی جداییناپذیر از هویت، امنیت و جایگاه کرهشمالی در دنیا تبدیل شده است.» این کشور حتی در سال 2013 قانون اساسی خود را تغییر داد تا خود را کشوری هستهای معرفی کند.
تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که میزان پیشرفتهای هستهای و موشکی این کشور به سطوح غیرقابل پرسش و البته موفقیت آمیزی رسیده است. «اون» افرادی را به پستهای بالا ارتقا داده که قبلا شناخته شده نبودند. اکنون تنها وفاداری به «اون» است که کلید پیشرفت است نه شایستهسالاری. مایکل مادن و بیسلی در این قول اتفاقنظر دارند که وقتی «اون» در عنفوان جوانی به قدرت رسید بیشتر اعضای حلقه درونی او را «کهنسالان» شکل میدادند. این کشور به کشور «نخبگان کهنسال» شناخته میشد. اکنون که در دهه 30 عمر خود قرار دارد هنوز جوان ترین فرد در سلسله مراتب قدرت است و قصد دارد جوان ترهایی مانند خود را به شرط وفاداری به خود به مراتب بالای قدرت برساند. آنها میگویند «نسل جدیدی از جوانان در کنار اون ساختار قدرت را در دست خواهند گرفت.»
افزایش ثروت در سایه تحریم
«جاشوا برلینگر» و «زاخاری کوهن»، گزارشگران سیانان در گزارش 21 ژوئن 2017 مینویسند با وجود تحریمهای بینالمللی، «کیمجونگاون» همچنان بهترین زندگی را دارد، به خریدهای آنچنانی میرود، سوار قایقهای تفریحی میشود، شرابهای گران قیمت مینوشد و اسکی بازی او ترک نمیشود. گزارش سازمان ملل در سال 2014 نشان میدهد که این کشور در سال 2012 حدود 8/ 645 میلیون دلار صرف خرید کالاهای لوکس کرد. در سال 2015، واردات کرهشمالی 47/ 3 میلیارد دلار شد. بخشی از این واردات هم باز کالاهای لوکس بود. چگونه است که «اون» با این وضعیت به مردم کشورش میگوید خود را برای یک دوره قحطی و ریاضت سخت اقتصادی آماده کنند؟ آیا این کالاهای لوکس نصیب مردم شده است که از آنها انتظار دارد خود را برای بدترین شرایط آماده کنند؟ کارشناسان میگویند خرید این کالاهای لوکس از «قلک» شخصی رهبر کره انجام میگیرد که بهخاطر تعاملات غیرقانونی پیونگیانگ در جهان «پر میشود.» این کشور متهم است که به هک بانکها، فروش تسلیحات، معاملات مواد مخدر و پولهای تقلبی، قاچاق گونههای در حال انقراض و... میپردازد. گفته میشود این عملیاتها میلیونها دلار وارد «قلک شخصی اون» کرده است.
گزارش تحقیقات کنگره در سال 2008 نشان داد که پیونگیانگ میتواند بهواسطه درآمدهایی که از انواع قاچاق بهدست میآورد سالانه 500 تا یک میلیارد دلار عایدی داشته باشد. «آنتونی روگی یه رو»، یکی از مدیران سابق وزارت خزانهداری آمریکا، میگوید: «کرهشمالی همه چیز را به همه کس بهصورت نقدی میفروشد. تا زمانی که پول نقد بدهید به شما جنس میفروشد.»
به همین دلیل، کارشناسان میگویند کیم توانسته قدرت خود را تحکیم بخشد و در برابر چالشهای پیش روی قدرت خود مقاومت کند. «شینا گریتینز»، استاد دانشگاه میسوری که 15-10 سال فعالیت مالی غیرقانونی کرهشمالی را مورد مطالعه قرار داده بود، میگوید: «این پول مستقیم به جیب یا حساب شخصی رهبری کرهشمالی میرود. قطع این منبع مالی میتواند تاثیراتی خارج از حساب در جریان پول و تجارت این کشور داشته باشد.»
دولت اسرارآمیز
پیشبینی تحولات این کشور و زندگی ساکنان این کشور اسرارآمیز همواره دشوار بوده است. کرهشمالی گویی پادگانی است که مردمانش همواره آماده باش و آماده جنگ هستند. سلاح هستهای این کشور به مثابه شمشیر داموکلس بر سر آمریکا و متحدان آسیایی این کشور قرار گرفته است. چنین مینماید که انگشت رهبر این کشور روی دکمه شلیک قرار دارد و آماده است در هر زمانی که صلاح میداند آتشی به پا کند. «ویل ریپلی»، «تیم شوارتز»، «جاستین روبرتسون» و «مارک لوردز» گزارشگران سیانان در ماه جولای از کرهشمالی دیدار کردند و 15 روز در این کشور بهسر بردند. اگرچه آنها دائما تحت نظر نیروهای امنیتی و دولتی بودند اما از سطحی از دسترسی هم در این کشور اسرارآمیز برخوردار بودند و این دسترسی خارج از دید رهبران پیونگیانگ بود. آنها با سفر به قلب کرهشمالی ناگفتههایی از این کشور را قلمی کردهاند. آنچه در زیر میآید روایت آنها از زندگی در کرهشمالی است:
1- فرزندان کرهشمالی
وقتی نام کرهشمالی مطرح میشود پرتاب موشک، کلاهکهای هستهای، رژههای نظامی گسترده و «کیمجونگاون»ی به ذهن متبادر میشود که قدرت مطلق را در کف دارد. اما در «ونسان»، شهری در ساحل شرقی این کشور، چیزی غیرمنتظره مییابیم. بچهها در حال بازیهای ویدئویی هستند. اما بر خلاف نوجوانان غربی، این نوجوانان 15-14 ساله فقط بازی نمیکنند.
آنچه آنها درحال انجامش هستند آمادهسازی برای یک زندگی واقعی است. بیشتر پسران و دختران سالهای اولیه بزرگسالی خود را همچون پدرانشان در ارتش سپری میکنند. وقتی از این کودکان و نوجوانان میپرسیم که بخش جذاب بازیتان کدام است پاسخ میدهند: «کشتن دشمن.» وقتی از آنها میپرسیم این دشمن کیست، پاسخ آنها عرق سردی بر تن مان مینشاند: «آمریکا.» زندگی در شبهجزیره کره از زمان تقسیم آن به دو کشور کمونیستی زیر لوای شوروی و دموکراتیک زیر لوای آمریکا یک جور و یک شکل نبوده است. نفرت کرهشمالیها از آمریکا به جنگ کره در دهه 50 بازمی گردد؛ جنگی خونین و خشونت بار سه ساله که جان 3 میلیون کرهای را گرفت. اکثرشان غیرنظامی بودند.
کرهشمالی به مردمانش میآموزد که این آمریکا بود که جنگ را شروع کرد. نگاه متخصصان غربی اما چیز دیگری است. این پسران کوچک میگویند آرزو دارند روزی به ارتش ملحق شوند تا «با دشمن قسم خورده آمریکایی بجنگند» زیرا «آنها به زور به ما حمله کردند و مردمان ما را کشتند، آنها را زنده سوزاندند، زنده دفن شان کردند و کشتندشان.» به این کودکان گفتیم ما آمریکایی هستیم. آیا میخواهید ما را بکشید؟ پاسخ آنها این بود: «بله.» وقتی به آنها گفتیم ما «آمریکاییهای خوب هستیم» پاسخ این کودکان این بود: «پس شما را نمیکشیم.» این پارادوکس است: جوانانی خنده رو، مودب و مهربان که آشکارا از آمریکا نفرت دارند.
این جوانان یک جورهایی شبیه همتایان آمریکایی خود هستند: عاشق بازی و ورزش و والیبال ساحلی هستند. واقعیت این است که این کودکان و نوجوانان تحت تاثیر تبلیغات دولتی هستند که به آنها نفرت از «دشمن قسم خورده» و وفاداری به خاندان کیم را میآموزد. مجسمه و تصاویر کیم همه جا هستند. حتی در رسانهها هم حضوری دائمی دارند.
حدود 5 میلیون کودک زیر 14 سال در کرهشمالی هستند. آنها بخشی از جامعه اشتراکی هستند که در آن کار جمعی و نه فردی غالب است. اولین چیزی که از این کشور میبینیم کودکانی است که گرد مجسمه دو رهبر سابق این کشور جمع شدهاند و خنده به لب دارند گویی زندگی حول مجسمه این دو رهبر میگردد. روز تولد رهبران این کشور دانشآموزان جمع میشوند و با سرود و رقص و پایکوبی به تمجید از رهبر کشور میپردازند. «چائخ جین سونگ»، یکی از پسرانی که در روز تولد رهبر معظم حضور داشته، میگوید: «کیمجونگاون پدری است که عشقش به کشور بیش از عشق والدین به فرزندانشان است.» این پسر جوان میگوید: «اون عشقی را به مردمان سرزمینش میدهد که والدین به راستی نمیتوانند آن عشق را به فرزندان خود بدهند.»
2- ونسان، شهر غذاهای دریایی و موشکها
با یک کلمه میتوان مسیر 125 مایلی از پیونگیانگ به ونسان را توصیف کرد: «پر دستانداز و ناهموار.» این سفر 5 ساعت طول کشید آن هم با توقفهای بسیار. فقط ماشینهای کوچک میتوانند از جادهها عبور کنند. ما در یک «ون» بزرگ هستیم و سرعت مان کم است. چندین تماس تلفنی میان متصدیان امر و افسران پلیس مانیتورینگ انجام میگیرد که حرکت را کندتر میکند. کارگران ساختمانی هم در مسیر مشغول کار بودند. وقتی از مقابل تونلها عبور میکنیم زنان و مردانی را میبینیم که در تاریکی تونل و در شرایط رقت بار کار میکنند. چشمانداز وحشتآور است: کوههای باستانی، جنگلهای زیاد و چند نقطه که گویی شهرهایی کوچک در دوردست هستند. نمیدانیم در این به اصطلاح شهرها مردم چگونه امورات خود را میگذرانند. خبرنگاران از ورود به این شهرها منع شدهاند. ونسان پنجمین شهر بزرگ و البته نیمه صنعتی کشور است؛ این شهر در میان توریستهای معدود بهخاطر ماهیها و غذاهای دریایی اش شهره است. این شهر، شهر موشکی کرهشمالی نیز هست. برنامههای موشکی این کشور در این شهر توسعه مییابد. کیم ایل سونگ اولین موشک اسکاد را در دهه 80 از این شهر پرتاب کرد. فرزندش کیم جونگ ایل هم طی 17 سال حکمرانی چندین موشک از این شهر پرتاب کرد. اما کیمجونگاون پیشرفتها را به سطح جدیدی رساند: پرتاب ماهواره، آزمایشهای هستهای و شلیک موشک. این باعث شده کرهشمالی در آستانه جنگ با آمریکا قرار بگیرد. هدف از این موشک پرانیها چیست؟ تبلیغات و نشان دادن قدرت خود به مردم کره و کشورهای خارجی. این همچون «بیمه»ای برای «اون» و حزب حاکم کره و مدافع این کشور در برابر دشمنان خارجی است.
«کیم اون تائک» میگوید تنها حسن این شهر هوای پاک آن است هرچند به دلیل موشکها نیز این شهر شهرتی جهانی یافته است. او نیز همچون بسیاری دیگر از شهروندان کشورش معتقد است «اون» تمام این کارها را برای دفاع از کشورش انجام میدهد. یکی دیگر از نمادهای این شهر نیروگاه جدیدی است که باعث شده ونسان یکی از معدود شهرهای این کشور باشد که کمتر با قطعی برق مواجه است.
3- منطقه غیرنظامی و دنیس رودمن
کارت پستالهایی که در این کشور فروخته میشوند شعار «تلاشهای آمریکا برای جنگ هستهای را از میان خواهیم برد» رویشان نقش بسته است. روی کارت پستالها همواره مشتی گره کرده علیه آمریکا دیده میشود که هدف آن نابودی این کشور است. «به منطقه غیرنظامی خوش آمدید» جایی که بر خلاف عرف معمول در دنیا است. این منطقه 160 مایلی دو کره را از هم جدا میکند اما هیچ نشانی از «غیرنظامی» بودن دیده نمیشود. سربازان کرهشمالی همچون مور و ملخ در سنگرهای خود مستقر هستند و سلاحهای خود را به روی همسایه جنوبی نشانه رفتهاند. وقتی از سرهنگ همراهمان «هوانگ میونگ» میپرسیم که آیا تنش در این منطقه غیرنظامی افزایش یافته یا خیر، پاسخش مثبت است و میافزاید: «آمریکا بهخاطر سیاستهای خصومتآمیزش مقصر است.» میخواهم بحث را عوض کنم اما نقطه اشتراکی میانمان نیست. او عاشق بسکتبال است اما من چیزی بارم نیست. من عاشق موسیقی کلاسیک راک هستم و او عاشق موسیقی حماسی کشورش «آواز جاودانه انقلابی» که تمجید از «اون» است. وقتی به فرودگاه این کشور میرویم «دنیس رودمن» را میبینیم که در قالب «دیپلماسی بسکتبال» به این کشور سفر کرده است. این بسکتبالیست معروف آمریکایی روابط خوبی با «اون» دارد. او رهبر کره را «دوستی ابدی» مینامد و به افتخار تولد او هم یک بازی بسکتبال ترتیب داد.
4- مزارع و اخبار جعلی
استان «هوانگی» (Hwanghae) در 40 مایلی جنوب پیونگیانگ محلی است برای مزارع و روستاهای کشاورزی. کشاورزی یکی از مسائل کلیدی در این کشور است زیرا تغذیه شهروندان بهعنوان اصل اولیه شهروندی در وضعیت بحرانی است. با این حال، زمینهای کشاورزی اندک است زیرا این کشور با بدترین بحران خشکسالی در دو دهه اخیر مواجه است. اکنون تغذیه اساسی در این کشور و بقای شهروندان به چند چیز بسته است: کلم تخمیر شده، کیمچی و برنج یا فرنی. مزارع عملا خالی هستند. یکی از این کشاورزان که 38 سال دارد میگوید بهترین چیز برای ما کشاورزان «فقط مراقبت از زمین است.» وقتی از او میپرسیم دوست داری به کدام کشور خارجی ابتدا سفر کنی؟ بر خلاف انتظار ما میگوید: «آمریکا.» با این حال، در ادامه سخنانش میگوید: «آمریکاییها به کشور ما حمله کردند و ما را کشتند. تمام بدبختیهای ما بهخاطر آمریکا است. میخواهم سرزمینشان را نابود کنم.» جالب این است که او و همسرش غذای خود را با ما شریک میشوند. غذایشان تخم اردک، خمیر لوبیا و برنج است که در کاهو با سیر و ادویهجات و ترشیجات پیچیده شده است. غذایی سالم و خوشمزه. این کشاورز میگوید «رفیق کیم». میگوید پول و برنج برای زندگی داریم. او این خانه را رایگان به ما داده است.
5- گوشیهای هوشمند در پیونگیانگ
پیونگیانگ پایتخت کرهشمالی سکونتگاه برخی از قابل اعتمادترین و صاحب امتیازترین شهروندان کره است. در اینجا نمایش وحدت امری رایج است که از سوی دهها بلکه صدها و هزاران نفر بهصورت سازمانیافته به اجرا درمیآید. اگر یکی از 3 میلیون شهروندی باشید که اجازه اقامت در پیونگیانگ به شما داده شده «نظم، انضباط و وقف خود برای شور انقلابی امری مورد انتظار است.» در این شهر ورژن کرهشمالی از Apple Store دیده میشود. برند Arirang هم وجود دارد که در زمینه طراحی شهره است. اگرچه درآمد متوسط کرهشمالیها میان یکهزار تا 2 هزار دلار یا 3 تا 5 دلار در روز است اما زندگی برای طبقه مصرفکننده پیونگیانگ که در حال افزایش هستند درحال بهبود است. بانک مرکزی کرهجنوبی تخمین زده که در سال 2016 رشد اقتصادی کرهشمالی حدود 4 درصد بوده است. گزارشهایی هست دال بر اینکه در این کشور بسیاری از مردم در حال خرید گوشیهای هوشمند، تبلت، اسپیکرهای «های فای» و تلویزیونهای HD هستند. حتی بازی Angry Birds به این کشور بسته و اسرارآمیز هم راه یافته است. هر کاری که ما میتوانیم با گوشیهای هوشمندمان انجام دهیم ساکنان این کشور هم میتوانند اما تنها تفاوت در این است که آنها نمیتوانند با این گوشیها به اینترنت وصل شوند. آنها دارای یک شبکه ملی «اینترانت» هستند که همه چیز را کاملا تحتنظر دارد. آنها حتی ورژن خود از گوگل را دارند. «Ditto» معادل همان فیسبوک اما به سبک کرهای است. وقتی وارد مغازهها میشویم برخی کالاهای وارداتی از چین را هم میبینیم که بهرغم تحریم در این کشور وجود دارد. در رستورانها مردمی را میبینیم که بشقابهای خود را از غذا پر میکنند و حتی فستفودهای آمریکایی هم به چشم میخورد. بستهبندیهای «میلک شیک» و سیبزمینی سرخ کرده هم بسیار شبیه به مک دونالد است. بستههای آن قرمز و زرد است. تمام اینها نشان میدهد که اندک بهبودی در فضای اقتصاد باعث میشود مردم از همان زمان اندک خود لذت ببرند. این نشان میدهد که تغییر، چهره خود را به جامعه نشان داده است. این تغییرات زیرپوستی است اما با این حال، آرام آرام جریان دارد. زیرپوست این کشور تغییر در حال وقوع است اما هنوز به سطح جامعه و حکومت نرسیده است.