در روزهای گذشته شاهد آن بودیم که شخصیتهای امنیتی نیز اعلام کردند بحران آب، دیگر رنگی امنیتی به خود گرفته و از این رو لازم است که از سوی مقامات نگاه جدیتری به مساله آب صورت گیرد و جلوی این بحران را قبل از اینکه تبدیل به فاجعه شود بگیرند .
به گزارش جماران، روزنامه قانون نوشت: در سالیان گذشته بارها از طریق رسانهها یا در میان سخنان شخصیتهای سیاسی شنیدهایم که جنگ آینده در میان کشورهای مختلف در کره خاکی بر سر آب است. با توجه به قرار داشتن بخش اعظمی از کشور ایران در اقلیم خشک، مشکلات زیست محیطی و خشکسالی از دیرباز در کشور وجود داشته است. کمبود آب در کنار خشکسالی موجب از بین رفت بافت گیاهی مناطق مختلف میشود که این موضوع میتواند زمینهساز به وجود آمدن پدیده ریزگردها شود که امروز در برخی از بخشهای مختلف کشور با آن روبهرو هستیم.
هامون یکی ازنقاطی که در کشور ما از سالیان دور درگیر کم آبی و در برخی اوقات بی آبی است. با وجود اینکه تالاب هامون در مرداد 94 بهعنوان ذخیره گاه زیستکره از سوی یونسکو معرفی شد اما همچنان مشکلاتش ادامه دارد.بیشک یکی از دلایل بی آبی این دریاچه نرسیدن آب رودخانه هیرمند به آن است و از حدود 150سال پیش که «گلد اسمیت» مرزبندی جنوب شرقی ایران را مطرح کرد، همواره یکی از کشمکش های ایران و همسایه شرقی اش تقسیم آب رود هیرمند بوده است. تاریخ یک و نیم قرنی این کشمکش، نشان می دهد که فقط دربرهههایی که طرفین با یکدیگر در سطح روابط دیپلماتیک مناسبی قرار داشتند، توافقات بلند مدت بین دو طرف صورت گرفته است . یکی از آخرین توافقات میان دو کشور ایران و افغانستان پیمانی بود که در سال 1351 به امضا دو طرف رسید . نکتهای که باید مورد توجه قرار داد این است که در مساله آب های مرزی ایران و افغانستان، دیگر همکاری همسایگان یک گزینه و انتخاب نیست بلکه تنها راه حل موجود برای پایان دادن به مشکلات است .
راهبردهای بنبست
به نظر می رسد با توجه به روابط خوبی که میان ایران و افغانستان در حال حاضر وجود دارد شرایط برای رسیدن به راه حلی پایدار و همکاری دوجانبه در مقطع فعلی دور از دسترس نباشد. اما تنها مانعی که در راه حل دیپلماتیک این موضوع در مقطع فعلی می تواند دردسرساز شود، خدشه وارد کردن به اعتماد متقابل است. متاسفانه در سال های گذشته اتهاماتی از سوی رسانه های غربی به جمهوری اسلامی وارد شد که اقدامات برخی جناح ها و رسانه های داخلی نیز در مطرح شدن این ادعاها بی اساس نبود. اتهام رابطه ایران با گروه طالبان آن هم در زمانیکه برخی به گونهای برخورد میکنند که گویی میان تروریستهای طالبان، فرقههای خوب وبد وجود دارد. از طرفی مصاحبه برخی خبرگزاری های نزدیک به ارگانهای خاص با مقامات طالبان نیز میتواند سبب تشدید حساسیت ها در میان روابط ایران و افغانستان شود و به نوعی پیامی را به گوش دولت افغانستان برساند که گویی تهران این تروریستها را به رسمیت میشناسد. بدون شک وجود چنین مسائلی میتواند راه خروج از بحران های منطقهای از طریق دیپلماسی را با مشکل مواجه کند.
برای بررسی وضعیت مذاکرات و رفتارهای کشور همسایه در مساله رودخانه هیرمند، به سراغ پیر محمد ملازهی کارشناس مسائل شبه قاره هند رفتیم که در ادامه، مشروح گفتوگوی «قانون» را با او بر سر مشکلات امنیتی این نوع ندانمکاری ها و عواقب آن میخوانید.
در بحث اختلاف آب های مرزی ایران و افغانستان به خصوص مساله تالاب هامون و چالش های امنیتی پیش روی آن چه راهکاری را مناسب می دانید؟
واقعیت این است که بحث آب های مرزی یک موضوع پیچیده است ولی برای حل آن یک سری قوانین بینالمللی برای تامین منافع طرفین وجود دارد. رودخانه از یک کشور سرچشمه میگیرد و مانند رودهای بسیار، از کشورهای دیگر نیز عبور میکند. براساس همین قوانین بین المللی بود که در اوایل دهه 50 شمسی، یک قرارداد میان ایران و افغانستان به امضا رسید. آن قرارداد حاکی است که 26متر مکعب در ثانیه متعلق به ایران است که پادشاه وقت افغانستان محمدظاهر شاه ، دو متر مکعب به آن اضافه کرد؛ یعنی 28متر مکعب آب در ثانیه حق آب سیستان و بلوچستان شد. مهم ترین نکته قرارداد این است که این میزان مربوط به فصل های خشک است که آب کمتر است.
یعنی در هیچ جای قرارداد به طور صریح اشاره ای به تفکیک میان فصول کم آب و پرآب نشده است ؟
خیر؛ اصل قضیه این است که حقابه به ایران داده شود. مشکل در قرارداد1351 آن بود که قبل از آنکه مجلس افغانستان آن را تایید و تصویب کند، سردار داوودخان کودتا کرد و پس از آن نیز افغانستان دچار هرج و مرج و جنگ های داخلی طولانی مدت شد . ضمن اینکه در آن سالها آب به سمت پایین دست می آمد و جلوگیری صورت نمی گرفت. ولی قرارداد از دید رژیمهای بعدی به دلیل عدم تصویب مجلس از اعتبار قانونی بالایی در میان حکام افغانستان برخوردار نبود و مشکل بیشتر دراجرای این قرارداد ، از این ناحیه بوده است. امروزه شرایط متفاوت با آن روز هاست و میتوان گفت که در افغانستان، اکثریت معتقدند که آب هایی که از کوهستانهای افغانستان سرچشمه میگیرد ، حق مردم افغانستان است و استفاده از آن به همسایگان ارتباطی ندارد،مشکل در این جاست. گفتنی است برخی صحبت های آقای روحانی در کنفرانس اخیر تهران که رییس جمهوری انتقاداتی را متوجه طرف افغان کرد سبب موجی از اعتراضات در خاک افغانستان شد که صحبت های جناب آقای روحانی را به مثابه زورگویی طرف ایرانی تلقی کردند. بهترین راهکار برای خروج از بحران مذاکره مستقیم بر سر احیای آن قرارداد با افغانستان است و آن قرارداد با تمام مشکلات بهمراتب از بحث های دیگر که مطرح می شود، عادلانه تر است. هر چندکه ایران خط لوله آبی از سیستان برای زاهدان کشیده است که مصرف آب فقط برای خود سیستان نیست بلکه زاهدان هم به آن اضافه شده است. سدهایی که دولت افغانستان در مسیر هیرمند زده است از کجکی وبند های دیگر، میزان آبدهی به پایین دست را کاهش داده است.این ذخیره سازیها به نفع عمران و آبادانی افغانستان بوده و حتی تا قندهار نیز در جهت تامین برق تاثیرگذاری مثبتی داشته است. ولی این مساله ایران و منطقه سیستان وبلوچستان را با خطر جدی تهدید میکند. بحث خشکسالی علاوه بر تهدید این بخش ایران باعث ایجاد مشکلات زیست محیطی از جمله بحث ریزگردها برای افغانستان نیز می شود که متاسفانه طرف افغانی متوجه این خطرات زیستمحیطی نیست . به نظر من ایران باید از طریق مذاکره، مشکل را حل کند .البته نکتهای که در برخی اظهارنظرات افغان ها دیده میشود این است که میگویند حقابه ایران به طور کامل داده میشود و ایرانیان سهمی بیشتر از این میخواهند.
آیا پیمان 1351 توسط افغانستان با توجه به اقدامات این کشور نقض نشده است؟
در فصول پرآب، طرف افغانی مجبور است برای جلوگیری از اینکه سد کجکی شکسته نشود آن را باز کند. مقدار آبی که یکباره به سمت زابل و هلمند میآید سبب سیلاب و تخریب می شود یا بخشی از آن در زمین فرو میرود و تلف میشود که مشکلاتی را در مناطق پایین دست به وجود می آورد .
مدیریت افغان ها را در این مساله چگونه ارزیابی میکنید؟
یا مدیریت ناکارآمد است یا عمدی در این موضوع توسط افغان ها وجود دارد.
ادعای آن ها از نظر حجم آب درست است ولی آب باید با توجه به ظرفیت بستر رودخانه در طول سال و به شکل تدریجی رهاسازی شود نه اینکه هرموقع نگران شکستن سد شدند آب را رها کنند و سبب ایجاد سیلاب و اتلاف میزان زیادی از آب شوند.بنابراین، این آب ،توافقی نیست که در قرارداد آمده باشد. من فکر میکنم راه حل، شروع جدی مذاکرات بوده و احترام به قوانین بین المللی در مورد آب های مرزی است و حتی اگر قرار شد تجدید نظری درباره قرارداد 1351 صورت بگیرد، از طریق مذاکره باید روشن شود. به هرحال ایران باید سهم خودش را از هیرمند بهدست آورد چرا که مشکلات زیست محیطی ناشی از خشکی هامون، دامن افغان ها را نیز خواهد گرفت و دوطرف را متضرر می کند.
برخی از رسانه های داخلی ایران با سران طالبان گفتوگو دارند و گاهی جریانهای مختلف، تفاوتهایی میان فرقههای مختلف طالبان قایل میشوند. آیا چنین مسائلی در وقوع این مشکلات تاثیردارد و درمذاکرات مشکل ساز نخواهد شد؟ آیا طرف افغانی به تلافی چنین رویدادهایی درصدد گروکشی و اعمال فشار بر دولت ایران از طریق مسائلی از جمله آب برنخواهد آمد؟
بله ، من نمی دانم که شمامیتوانید این مطلب را منتشر کنید یاخیر ولی من نظر شخصی خودم را میگویم؛ واقعیت این است که برخی در ایران و روسیه به نوعی بهدنبال این هستند که از اهرم طالبان برای یک چنین مسائلی دربرابر حکومت مرکزی افغانستان استفاده کنند ولی این قصد خطا و اشتباه است.
بستن سد کجکی توسط طالبان هم یک نمونه آن است ؟
بله . ممکن است که آن ها بگویند اگر به قدرت برسیم چنان می کنیم ولی واقعیت این است که چنین نیست . علاوه اینکه طالبان در گذشته نیز امتحان خود را پس داده اند و راه حل مذاکره مستقیم و توافق با دولت مرکزی افغانستان بوده و تنها مذاکره، راهکار این مشکل است و راه دیگری به نظر من وجود ندارد.
آب بیشتر در این کشور صرف چه میشود؟
امروزه تعداد زیادی از افراد دراین مناطق، بدون هماهنگی با دولت و با استفاده از موتور آب، به صورت بیرویه به کشت خشخاش فعالیت دارند.
در ولایت نیمروز و هلمند که در مسیر هیرمند هستند،کنترل دولت مرکزی به چه شکل است؟
کنترل به معنای جدی وجود ندارد. در هلمند بسیاری از ولسوالیها(یکی از واحدهای تقسیمات کشوری افغانستان است که معادل واحدی در حدود فرمانداری) در دست طالبان افتاده و جابه جایی نیرو بین دو طرف پیوسته در جریان است ولی کنترل به معنای حقیقی آن وجود ندارد.
قدرت طالبان در این دو ولایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
قدرت طالبان را به هیچ وجه نمی توان انکار کرد؛ آنها نه اینجا بلکه در سایر ولایتها،حدود سی تا چهل درصد افغانستان به ویژه مناطق عشایری را کنترل میکنند.
به نظر شما افغانستان در ساخت بند زیادهروی نکرده است؟
دولت افغانستان با نگاه به نیازهای داخلی خود و بدون بررسی نیاز مناطق پایین دست و سیستان دست به ساخت بند و سد میزند و در سدسازی آنها هیچ ایرانی ای وجود ندارد که بخواهد نظری بدهد. آنها برای اجرای این پروژهها کمکهای بین المللی فراوانی گرفته اند تا بتوانند در جهت نیازهایشان از آن استفاده کنند.
برای جمع بندی بحث ، شما برای پایان دادن به این موضوعات راه حل نهایی را در چه میدانید؟
به طور حتم راه دیگری غیر از مذاکره برای حل این موضوع وجود ندارد.در همه جای دنیا دو نوع سیاست اعمالی و دیگری علنی وجود دارد .لازم نیست که مرزهای این دو سیاست را مخدوش کنیم . در همه جای دنیا همین است که دولتها سیاستی را اعلام می کنند و سیاست هایی را در مقابل عمل می کنند. دستگاه های امنیتی چکار می کنند؟ آیا می آیند این موضوع را علنی میکنند و می گویند چنین کاری را می کنند؟ خیر واقعیت ، این گونه نیست و اگر اقداماتی نیز برای مباحث امنیتی در منطقه صورت میگیرد نباید علنی شود.
التماس تدبیر
همانگونه که شاهد هستیم صاحبنظران نیز رویه برخی جریانها برای نزدیک شدن به طالبان و حساسیتزایی برای دولت افغانستان را از جانب برخی جریانها در ایران قبول ندارند. نباید فراموش کرد که گروه طالبان زمانیکه قدرت را در دست داشت از هیچ عملی برای اثبات دشمنی با ایران کوتاهی نکرد و حتی در برهه ای آب هیرمند را نیز بر روی همسایه غربی خود بست. خوب است که در این مقطع حساس نیز برخی جناح های داخلی، نگاهی به منافع ملی داشته باشند و بر هر فرصتطلبی که به دنبال بهانه ای برای تیرهکردن روابط ایران و همسایگانش است، راه را ببندند . دریاچه هامون امروز بیش از هر زمانی به عقلانیت مدیران دلسوز نیاز دارد تا حیات گذشته را باز یابد و مانع از تکرار تاریخ تلخ برای این زیست بوم مهم کشور شود ، چرا که در 50 سال گذشته نیز مشکلاتی مشابه در این منطقه رخ داد که در نهایت منجر به فاجعه انسانی و مهاجرت سیل عظیمی از هموطنانمانازسیستان و بلوچستان به استان های شمالی کشور شد.
این زنگ خطر باید مسئولان را برآن دارد که هرچه زودتر راهکاری مناسب برای آن بیابند تا فردا روز، خود را در برابر بحرانی انسانی که زندگی نیم میلیون ایرانی را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار میدهد، نبینندچراکه میتواند بحرانهای امنیتی ایجاد کند. اگر طرف حساب ما دولت قانونی افغانستان باشد بیشک میتوانیم از مجاری بینالمللی با آن برخورد یا مصالحه کنیم ولی تروریستهای طالبان مدریتهای جزیرهای و شناوری دارند که به راحتی میتوانند عهد و پیمان بشکنند و مشکل ایجاد کنند.