با اتحاد طبقات متوسط شهری و روشنفکران و روحانیت (به رهبری آیتالله کاشانی)، رخداد 30 تیر به وقوع پیوست و شاه در برابر جنبش اجتماعی شکل گرفته و ایستادگی مردم، عقبنشینی کرد
به گزارش جماران، محمد توسلی در روزنامه ایران نوشت: ایام سی تیر 1331 رخداد مهمی بویژه در دولت 28 ماهه دکتر محمد مصدق است که بررسی زمینهها و پیامدهای آن، میتواند حاوی درسها و عبرتهایی برای امروز جامعه ما هم باشد. با ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329 و پس از آن رخدادهای مجلس شانزدهم و نخستوزیری دکتر مصدق در 10 اردیبهشت 1330، فرآیند جدیدی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران آغاز شد. دکتر مصدق در این شرایط دو برنامه کلیدی داشت؛ یکی ملی کردن نفت با نگاه راهبردی در نفی استیلای بیگانگان بخصوص انگلیس ـ که نه تنها در ایران، که در خاورمیانه سلطه داشت ـ و نیز، اصلاح قانون انتخابات و شهرداریها که نگاه ضداستبدادی او و تلاش برای ریشهکن شدن ظلم و حاکمیت مردم از طریق انتخابات آزاد و سالم بر سرنوشت خویش و همچنین نهادینه کردن نقش شوراها در پارلمانهای شهری را نشان میدهد.انتشار اسناد تازه سازمان سیا به شکل شفافتری از به مخاطره افتادن منافع انگلیس و امریکا پس از ملی کردن نفت و خلع ید و واکنشهای آنان حکایت میکند. اگرچه امریکا به ظاهر سعی داشت با مذاکره، روند اتفاقات را تعدیل کند اما به واقع، از همان ابتدا هماهنگ با انگلیس عمل کرد.
دکتر مصدق با توجه به شرایط ناسالم که انتخابات مجلس هفدهم برگزار شد بهطوری که نمایندگان طرفدار شاه عملاً اکثریت داشتند و دکتر حسن امامی به ریاست مجلس انتخاب شد؛ برای دولت جدید، برای جلوگیری از مداخلات شاه و نوعی نگاه اقتدارگرای ظلاللهی و شاهنشاهی، در اجرای مفاد قانون اساسی پیشنهاد انتخاب وزیر جنگ را مطرح کرد که با مخالفت محمدرضا پهلوی مواجه شد و در نتیجه مصدق در 25 تیر 1331 استعفا کرد. شاه حکم نخستوزیری را به نام قوامالسلطنه - با اقتداری که از او سراغ داشت - زد. با اتحاد طبقات متوسط شهری و روشنفکران و روحانیت (به رهبری آیتالله کاشانی)، رخداد 30 تیر به وقوع پیوست و شاه در برابر جنبش اجتماعی شکل گرفته و ایستادگی مردم، عقبنشینی کرد. خودِ من که آن روز، 14 سال داشتم، شاهد برخوردها و حرکت مردم از میدان سپه - که مغازه پدرم در آنجا بود - و خیابان اکباتان تا میدان بهارستان بودم و اینکه آنان که مجروح شده بودند، با دستان خونین خود بر دیوارها نوشتند؛ «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا مصدق». این حادثه، به وضوح، هماهنگی تاریخی قشر مذهبی سنتی به رهبری روحانیت مبارز و روشنفکران متعهد را نشان میدهد که بار دیگر، در بهمن 1357 به منصه ظهور رسید و زمینه عملی پیروزی انقلاب را فراهم ساخت. اما پس از این حادثه، زمینههای توطئه براندازی از سوی MI6 و سیا طراحی و میان رهبران ارشد جامعه تفرقه ایجاد شد و سقوط دکتر مصدق، در 28 مرداد 1332 رخ داد. در این میان البته نقش شوروی با هدایت تودهایها و تودهنفتیها انکار نشدنی است. آنان کوشیدند با رادیکالیزه کردن فضای جامعه و مطرح کردن شعارهای ضد مذهبی، آن چنان جو رعب و انفعالی در بین مردم ایجاد کنند که از قول آیتالله بروجردی مرجع تقلید آن روز نقل کردهاند که: «من بین حزب توده و شاه، شاه را انتخاب کردم.»حادثه سی تیر میتواند برای جامعه امروز، عبرتآموز باشد. هر موقع وحدت بین رهبران سیاسی و جنبش اجتماعی وجود داشته است و ما توانستهایم بر مشکلات داخلی و خارجی فائق آییم؛ بیگانگان و عوامل آگاه و نا آگاه داخلی آنان با ایجاد تفرقه بین رهبران سیاسی مانع تحقق مطالبات جنبش اجتماعی شدهاند. انتخابات مجلس هفدهم و در اکثریت قرار گرفتن نیروهای حامی شاه و ایجاد تفرقه بین رهبران جبهه ملی و جدایی کاشانی از مصدق، مصداق این گفتار است که پیامد آن، کودتایی بود که سرنوشت ملت ما را دگرگون کرد و جنبش دموکراسیخواهی و عدالتطلبی و همچنین کوشش اجتماعی برای نیل به حاکمیت ملت را برای 25 سال به تأخیر انداخت.