اصولگرایان باید به این پرسش پاسخ دهند که آیا هیچگاه در مخیله آنان می‌گذشت که این دردانه‌های اصولگرایی در مدت بسیار کوتاهی کارشان به اینجا برسد که چنین رفتاری داشته باشند؟ اگرنه علت این اشتباه آنان در چیست؟

به گزارش جماران، عباس عبدی نوشت: از همان روزی که اصولگرایان از پیروزی احمدی‌نژاد خوشحال بودند و از این خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدند برخی ناظران از این حمایت و خشنودی آنان تعجب می‌کردند که چگونه ممکن است جناح اصولگرا با آن سابقه و سنتی که از آنها وجود دارد و آن تعلق‌خاطری که به روحانیت دارد، به یکباره خود را به دامن چنین جریانی بیندازد و هست و نیست خود را فدای او کند؟ البته آن زمان نمی‌شد این پرسش را به طور جدی طرح کرد چون رفتن آنان زیر علم احمدی‌نژاد چنان پرشور بود که گویی بدیهی‌ترین رفتار سیاسی را می‌کنند. اصولگرایان چنان خود را در این پیروزی سهیم می‌دانستند که فراموش کرده بودند او هیچگاه حاضر نشد آنان را به حساب بیاورد. قضیه وقتی عجیب‌تر شد که بزرگ‌ترین سرمایه‌های خود را پیش پای این مولود جدید و معجزه هزاره سوم قربانی کردند، که مرحوم آقای هاشمی و نیز آقای ناطق نوری مصداق بخشی از این قربانی کردن‌ها بودند. از اکنون آنان دو گروه شده‌اند و در برابر یکدیگر قرار دارند. ولی برخوردهایی که از جانب آنان و در حال حاضر با نزدیکان احمدی‌نژاد و وی می‌شود، ریشه در مشکلاتی دارد که در گذشته وجود داشته است و اجازه نمی‌دهد که برخورد با این افراد به صورت قانونمند و براساس روال آیین دادرسی صورت گیرد و در نهایت نیز مصحلت‌سنجی‌ها جانشین روال منطقی می‌شود و این بیش از همه به نفع این گروه است. دستگاه قضایی کشور به جای آنکه به اتهامات اصلی این افراد به صورت کاملا شفاف رسیدگی کند، وارد مقولاتی می‌شود که مواجهه در این زمینه‌ها به طور قطع به ضرر دستگاه قضایی و نیز کل اصولگرایان است. اگر از یک شهروند عادی بپرسیم که اظهارات و ادعاهای این افراد علیه دستگاه قضایی یا مسائل مشابه دیگر چقدر اهمیت دارد و در مقایسه با تخلفات آشکار در سیاستگذاری‌های اقتصادی کشور کدام مهم‌تر است، به طور قطع هر عقل سلیمی به اهمیت مساله دوم اشاره خواهد کرد. اگر آقای احمدی‌نژاد در اجرای بزرگ‌ترین اقدام مالی تاریخ این کشور یعنی پرداخت یارانه‌ها تخلف آشکار از قانون مرتکب شده و به دلیل این تخلف کل اقتصاد کشور را با بحران مواجه کرده است، باید به این اتهام رسیدگی شود نه آنکه در مورد فلان پرونده چه گفته است و آن را مصداق جرم دانست، ولی این تخلف بزرگ را نادیده گرفت؛ آنان کاملا متوجه هستند که برای رد گم کردن از تخلفات مشابه، دستگاه قضایی و اصولگرایان را وارد معرکه‌های ساختگی کنند که آیا مثلا در زندان به یک یا چند نفر ظلم شده یا نه؟

هیچ‌کدام از نحوه مواجهه سیاسی اصولگرایان و دستگاه قضایی با احمدی‌نژاد و چند نفر از اطرافیانش نه‌تنها کمکی به جامعه نمی‌کند، بلکه به طور دقیق بازی در زمینی است که آنان طراحی و اجرا کرده‌اند و قصد دارند حالا که فاصله خود را با کلیت سیستم به حداکثر رسانده‌اند، رنگ و بویی عدالت‌خواهانه و ظلم‌ستیزانه به این فاصله دهند و پرونده سراسر خطای ٨ ساله خود را در سایه این مبارزه‌جویی محو کنند! چه می‌توان کرد؟ در خصوص دستگاه قضایی چند پیشنهاد روشن وجود دارد.

اول اینکه در نحوه برخورد با این افراد بسیار شفاف و با اطلاع‌رسانی مناسب رفتار کند. هنوز کسی نمی‌داند اتهامات بقایی به طور دقیق چه بوده؟ جزییات و مستندات پرونده را می‌توان تا حدودی در اختیار افکار عمومی قرار داد. لطفا نفرمایید که اینها غیرقانونی است. با توجه به موارد مشابه این عذر پذیرفته‌شده نیست.

دوم اینکه پرونده احمدی‌نژاد را باز کنند. نه درباره کارهای جزیی و اظهارات حاشیه‌ای، بلکه درباره اقدامات مهم او در کشور از جمله در قضیه یارانه‌ها، مسکن مهر و رفتارهای بودجه‌ای او و... و اجازه دهند که هم اتهامات صریح و شفاف طرح شود و هم او از خود دفاع کند.

سوم اینکه داشتن وکیل را برای این افراد از همان زمان احضار ممکن کنند و البته شرط هم هست که کلیه اظهارنظرات و نقدهای آنان نسبت به پرونده و روال آن از طریق وکلای آنان انجام شود، تا از دقت کافی برخوردار شود.

همچنین به ادعاهای وکلا پاسخ داده شود؛ نمونه‌اش نقد اخیر وکیل بقایی در خصوص باز شدن پرونده جدید علیه موکلش است. وقتی که دادگاه حق داشتن وکیل را به مرحله دادگاه محدود کند، نتیجه همین می‌شود که در مراحل پیش از رسیدگی نهایی، متهم به اظهارنظرات عجیب‌وغریب می‌پردازد. بنابراین بدون انجام این سه پیشنهاد (حداقل موارد است)، ممکن نیست که پرونده‌های این افراد به صورت عادلانه و منصفانه ختم شود.

ولی مهم‌تر از نحوه برخورد دستگاه قضایی، نحوه برخورد اصولگرایان است. همانان که او را تا جایگاه معجزه هزاره سوم ارتقا داده بودند، یک‌باره آنان را به عنوان سه دلقک بهاری معرفی می‌کنند! اگر خوب دقت کنیم رفتار اصولگرایان در عرصه سیاسی به ویژه در انتخابات اخیر، تفاوت چندانی با حمایت آنان از احمدی‌نژاد نداشت.

در واقع چشم بستن بر اصول و زین کردن اسب سرکش سیاست برای رسیدن به قدرت به هر قیمتی؛ هم در حمایت از احمدی‌نژاد دیده شد و هم در فاصله سال‌های ١٣٩٢ تاکنون. اصولگرایان نمی‌توانند حکایت خود از احمدی‌نژاد را به سرعت فراموش کنند و دوره ١٣٨٤ تا ١٣٩٢ را از تاریخ سیاسی کشور و خودشان پاک کنند.

بدون نقد شفاف از این مقطع مهم‌ زمانی که هنوز هم فاصله چندانی با تجربه امروز ما ندارد، نمی‌توان سیاست سازنده‌ای را پیش گرفت. اصولگرایان باید به این پرسش پاسخ دهند که آیا هیچگاه در مخیله آنان می‌گذشت که این دردانه‌های اصولگرایی در مدت بسیار کوتاهی کارشان به اینجا برسد که چنین رفتاری داشته باشند؟ اگرنه علت این اشتباه آنان در چیست؟ آیا گمان نمی‌کنند که به احتمال زیاد اکنون نیز دچار همان اشتباه هستند؟ آیا چند سال دیگر هم باید هزینه‌های اشتباهات این روزها را پرداخت؟

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 712636
  • منبع: اعتماد
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.