هرچند این مستند موضوع و اسمش به روابط آمریکا و شوروی بازمیگردد ولی تیزر دودقیقهای و همچنین پوسترهای آن، نشان از اهداف دیگری دارد؛ مشابهتسازی فروپاشی شوروی و مذاکرات هستهای. تیزری دودقیقهای از این مستند منتشر شده بود که ابتدای آن از قول «ناصر نوبری» آخرین سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی مینویسد: «در ایام مذاکرات هستهای در حسرت ماشین زمانی بودم تا با آن مردم ایران را به شوروی ٣٠ سال پیش ببرم؛ این فیلم همان ماشین زمان من است»
به گزارش جماران؛ «پرزیدنت، آکتور سینما»؛ مستندی است که شب گذشته از شبکه مستند صداوسیما پخش شد. موضوع این فیلم «آخرین روابط سیاسی میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» است. در قسمت نام تهیهکننده این فیلم مانند محصولاتی از این دست، یک نام به چشم میخورد: «سازمان هنری رسانهای اوج»؛ مؤسسهای که دامنه همکاریهایش از «تتلو» تا «ابراهیم حاتمیکیا»ست. فروردین ماه امسال بود که خبرگزاری اصولگرای «نسیمآنلاین» نوشت: «مستند «پرزیدنت؛ آکتور سینما» به کارگردانی و نویسندگی محمدرضا بورونی توسط مرکز مستند سفیرفیلم و به تهیهکنندگی سازمان هنری رسانهای اوج، در حال تولید است». وبسایت «سفیرفیلم» درباره این مستند نوشته: «مستند «پرزیدنت؛ آکتور سینما» روایتگر تلاشهای میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، در جهت ایجاد رفاه برای مردم شوروی است. گورباچف معتقد بود تا زمانی که تنشهای شوروی با کشورهای غربی و بهخصوص آمریکا ادامه داشته باشد، رسیدن به یک اقتصاد موفق ناممکن است، به همین دلیل اولویت عالی خود را تنشزدایی و برقراری رابطه و مذاکره با آمریکاییها قرار داد. در خلاصه داستان این مستند که سعی دارد داستان یک پیروزی بدون جنگ را روایت کند، آمده است: شوروی، حسرت، آشوب، تنش با دنیا. مردی میآید تا کشوری بزرگ را با دنیا آشتی دهد... افراطیها اجازه خواهند داد؟». این مستند بهار امسال و در گرماگرم رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، در برخی دانشگاههای کشور اکران شد؛ فراتر از آن جلسات نقد و بررسی هم بعضا برگزار شد. یکی از این جلسات نقد و بررسی حدود دو هفته پیش از انتخابات بود که در یکی از فرهنگسراهای «شهرداری تهران» برگزار شد؛ کارشناس آن هم «خسرو معتضد» بود که به عنوان چهره نزدیک به احمدینژاد شناخته میشود.
تیزر مستند
هرچند این مستند موضوع و اسمش به روابط آمریکا و شوروی بازمیگردد ولی تیزر دودقیقهای و همچنین پوسترهای آن، نشان از اهداف دیگری دارد؛ مشابهتسازی فروپاشی شوروی و مذاکرات هستهای. تیزری دودقیقهای از این مستند منتشر شده بود که ابتدای آن از قول «ناصر نوبری» آخرین سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی مینویسد: «در ایام مذاکرات هستهای در حسرت ماشین زمانی بودم تا با آن مردم ایران را به شوروی ٣٠ سال پیش ببرم؛ این فیلم همان ماشین زمان من است». پس از آن ریگان در یک گفتوگو نشان داده میشود که سخنان او زیرنویس میشوند: «در فیلمهای عادی معمولا آدمهای شرور شکست میخورند و فیلم پایان خوشی دارد اما من نمیتوانم در مورد فیلمی که خواهید دید چنین قولی بدهم». پس از آن تصاویری از درگیریهای خیابانی در شوروی پخش میشود و گوینده روی آن متنی را میخواند. تصاویر ادامه دارد تا به تصاویر گورباچف و ریگان میرسد و گوینده که از گویندگان اخبار ورزشی صداوسیماست این جملات را میخواند: «آمریکا، شوروی؛ دو مرد میآیند؛ ریگان، گورباچف؛ یک راه تازه؛ «صلح»، «امید»؛ این راه ادامه خواهد داشت؟». پس از گفتن این جمله، تصویر یک گزارش نشریات خارجی را نشان میدهد که تیترش این است: «دونالد ریگان چه چیزی میتواند به اوباما در مورد توافق با ایران یاد بدهد؟». در پایان تیزر باز هم ریگان در همان حالتی که اول تیزر نشان داده شد، میگوید: «قصه هنوز تمام نشده، شمایی که دارید این فیلم را میبینید، قسمتی از آن هستید».
پوسترهای معنادار
یک اکانت هم در توییتر با نام «پرزیدنت، آکتور سینما» وجود دارد که بخشهایی از آن را منتشر کرده است. زمان ساخت این اکانت جولای ٢٠١٧ یعنی ماه پیش میلادی است. حساب توییتری «سفیرفیلم» هم از دنبالکنندگان این اکانت است. در عکس بالای اکانت این مستند که به آن «هِدِر» میگویند، یکی از پوسترهای این مستند جا خوش کرده است. در این پوستر تعدادی از مقامات غربی و شوروی در زمان فروپاشی انحاد جماهیر شوروی به صورت سیاه و سفید خودنمایی میکند؛ «دونالد ریگان، بیل کلینتون، مارگارت تاچر، میخاییل گورباچف، بوریس یلتسین». جلوی آنها هم مقامات ایرانی و آمریکایی در زمان مذاکرات برجام و بعد از آن به صورت رنگی قابل مشاهده هستند؛ «حسن روحانی، عباس عراقچی، محمدجواد ظریف، باراک اوباما، دونالد ترامپ، جان کری». البته این مستند پوستر دیگری هم دارد؛ پوستری که در جلوی آن گورباچف و ریگان کنار یکدیگر نشستهاند و به سمت هم لبخند میزنند و در حال سلفیگرفتن هستند. اما در صفحه نمایشگر موبایلی که با آن در حال سلفیگرفتن هستند، تصویر «حسن روحانی» رئیسجمهوری ایران و «باراک اوباما» رئیسجمهوری پیشین آمریکا دیده میشود که در حال لبخندزدن به یکدیگر هستند.
بیلبوردسازان
اما تهیهکننده این مستند، ید طولایی در تولید چنین برنامههایی دارد؛ اولینباری که نام «اوج» به چشم مردم ایران آمد، به مذاکرات هستهای در پاییز ١٣٩٢ برمیگردد؛ مذاکراتی که ماحصل آن شد «توافق موقت ژنو». حین مذاکرات تیم هستهای ایران بیلبوردهایی تحت عنوان «صداقت آمریکایی» در سطح شهر تهران نصب شدند؛ در گوشه این بیلبوردها هم نام «اوج» به چشم میخورد. یکی از این بیلبوردها، دو نفر ایرانی و آمریکایی را پشت میز مذاکره نشان میداد که شخص ایرانی شباهت زیادی با مشخصات ظاهری «جواد ظریف»، وزیر خارجه و رئیس تیم مذاکرهکننده ایران داشت. این موضوع، حدود چهار سال بعد در جریان مناظرههای انتخاباتی ریاستجمهوری دوازدهم محل انتقادات تند «حسن روحانی» و «اسحاق جهانگیری» درباره رقبای اصولگرایشان و «بیلبوردسازان» شد. روحانی در دومین مناظره جملاتی گفت که بیشتر به نظر میرسید مخاطب آنها «محمدباقر قالیباف» و «سیدابراهیم رئیسی» باشند تا سایر رقبا: «افرادی که امروز کاندیدا هستند، باید بهطور صریح بگویند با برجام میخواهند چه کنند؟ چگونه با دنیا میخواهند تعامل کنند؟ اگر برجام توافقی است که مورد قبول است، چرا اینقدر در تهران بیلبورد زدید و فحاشی کردید؟ اگر میگویید میدان جنگ بوده که درست هم هست، وقتی دیپلماتها در میدان بودند، پشت پرده چه کردید؟ چه حرفهای نامربوطی زده شد؟». «اسحاق جهانگیری»، دیگر نامزد انتخابات هم در همان مناظره به تندی از «بیلبوردسازان» انتقاد کرد: «فرار به جلو کفایت نمیکند؛ بلکه مردم باید سوابق و عملکرد افراد را ببینند و ببینند که برخوردها چگونه بوده است؛ در همین بیلبوردهای خیابانهای تهران برای خالیکردن دل ظریف و یارانش چه تهمتهایی که زده نشد؛ ولی امروز با برجام عکس یادگاری میگیرند». محمدجواد ظریف، وزیر خارجه هم اردیبهشتماه در گفتوگویی درباره بیلبوردها گفته بود: «امیدوارم کسانی که حین مذاکرات بیلبورد زدند، در برابر وجدان خود آسوده باشند». او در ادامه با انتقاد از این اقدامات سؤالاتی درباره منبع مالی آنها مطرح کرده بود: «دوستان ما یکی پس از دیگری این پوسترها و بنرها و پلاکاردهایی را که ساخته میشد که من نمیدانم چگونه و از کدام بودجه ساخته میشد، در سطح شهر نصب میکردند.
من در بعضی از راهپیماییهایی که شرکت میکردم، میدیدم بنرها و پلاکاردهای متحدالشکل، تمامرنگی و مقوا علیه بنده و همکارانم ساخته شده و دست بعضی دوستان هست که با حرکتهای نامناسب و خارج از شئونات یک جامعه اسلامی این بنرها را نشان میدادند. حالا اینکه این بنرها و پلاکاردها و پوسترها، روحیه رزمندگان صف اول دیپلماسی را تضعیف میکرد، به کنار؛ اما پولش از کجا آمده؟ کدام منبع مالی در این حجم وسیع؟ من بعید میدانم کار فردی بود، چون هیچکدام از اینها دستنویس نبود، بلکه متحدالشکل، یکشکل و یکقیافه با بهترین چاپ رنگی بود که حتما از بودجه بنده خارج است که بخواهم شخصی یا حتی سازمانی چنین کاری را بکنم. تعجب میکنم این پولها از کجا آمد و چگونه خرج شد؟».
از تتلو تا حاتمیکیا
«اوج» که در سال اول دولت روحانی اقدام به تهیه فیلم انتقادبرانگیز «من روحانی هستم» کرده بود، بعدها انیمیشنی با نام «بچرخ تا بچرخیم» با مضمون مذاکرات هستهای تهیه کرد که در شبکه «پویا» پخش شد. در لوای این انیمیشن، انتقادهای زیادی به برجام شده بود. «اوج» دستی هم بر آتش فیلمسازی دارد؛ به نوشته سایت این مؤسسه «سریال ٢٥ قسمتی «آشوب» به کارگردانی امیر پوروزیری محصول تازه مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانهای اوج است». موضوع این سریال «دفاع مقدس» است. فیلم سینمایی «بادیگارد» هم یکی دیگر از محصولات سازمان هنری رسانهای اوج است. این سازمان سابقه همکاری با چهره جنجالی این روزهای شبکههای اجتماعی را هم دارد؛ «امیر تتلو». این چهره که در انتخابات اخیر از حامیان «سیدابراهیم رئیسی» بود، سال ١٣٩٤ نماهنگی با مضمون انرژی هستهای تهیه کرد که در آن روی عرشه ناو دماوند در دریای خزر آهنگش را اجرا کرد. دریادار «حبیبالله سیاری»، فرمانده نیروی دریایی ارتش، در مصاحبهای در پاسخ به این سؤال که «آیا خود امیرحسین مقصودلو شخصا برای مجوز اقدام کرد؟» گفت: «خیر. درخواست مجوز از سوی مؤسسه فرهنگی- هنری اوج مطرح شد». این مؤسسه هم مانند سایر اصولگرایان، دامنه فعالیتش را گسترده کرده؛ هم با تتلو همکاری میکند و هم با حاتمیکیا؛ هم انیمیشن تولید میکند و هم مستند؛ انیمیشن و مستندی که از صداوسیمای ملی هم پخش شدند.