تمام تصمیماتی که گرفته می شود مبتنی بر تفکر جمعی خواهد بود که در درون خود شورا شکل گرفته است. به طور یقین ما مشاوره خواهیم گرفت و حرف مردم را گوش می دهیم چون همه آنهایی که حرف می زنند، جزو شهروندان شهر تهران هستند.
به گزارش جماران، بحث انتخاب شهردار تهران، هر روز داغ تر و البته پرحاشیه تر از قبل می شود و در شرایطی که نزدیک به دو ماه دیگر، باید جایگزین محمدباقر قالیباف در ساختمان بهشت مشخص شود، پیچیدهگی این انتخاب بیشتر و بیشتر شده است. اظهارات رسمی و غیر رسمی چهره های سیاسی از یک سو و موضع گیری های منتخبان شورای شهر از سوی دیگر در کنار موج های رسانه ای ایجاد شده در انتخاب شهردار، سبب شده تا نتوان به قطعیت از تکلیف شهردار آینده تهران سخن گفت. یک روز صحبت از سیاسیبودن شهردار آتی پایتخت می شود و روز دیگر، ویژگی های فرهنگی و شهری برای شهردار تهران برجسته می شود. گزینه های مختلف و متعددی نیز برای تصدی کرسی شهردار تهران مطرح و از محسن مهرعلیزاده تا محمدعلی نجفی برای شهردار تهران شدن، نام برده میشود. در این میان اما آنچه مهم است، رویکرد و عملکرد منتخبان شورای شهر تهران در موضوع حساس انتخاب شهردار است که به عقیده «زهرا نژادبهرام» منتخب شورای شهر پنجم باید مبتنی بر نگاه غیر سیاسی، پیگیری اهداف و شعارهای انتخابات و نگاه انسانی به کالبد شهر باشد. او از سیاست های شورای شهر پنجم در اداره شهر در چهار سال آینده و نگاهی که شهردار بعدی باید به تهران داشته باشد ، سخن گفت. در ادامه، شرح این گفت وگو را می خوانید:
پیروزی لیست امید در انتخابات شورای شهر چه فرآیندی را طی کرد و چگونه شد که تغییری صددرصدی را در ترکیب شورای پنجم شاهد بودیم؟
لیست 21 نفره امید، حاصل یک تغییر در نگاه، روش و اقدام است. شورای عالی اصلاح طلبان در ادامه رویکردی که نسبت به انتخابات و شنیدن مطالبات مردم داشت، وارد کارزار انتخابات شد تا پاسخگوی مطالبات مردم باشد.تجربه انتخابات مجلس و موفقیت گام دوم، فرصتی را برای ایجاد گام سوم برای شورای عالی اصلاح طلبان ایجاد کرد تا به عنوان یک جریان جبهه ای و حرکتی در جهت توسعه سیاسی گام بردارد که بسیار نیز موفق بودهاست. در هیچ دوره ای از تاریخ سیاسی به اندازه این دوره نتوانستیم سکوهای توسعه سیاسی را طی کنیم چون به این جمع بندی رسیده ایم که منافع ما در منافع جمع است و خوشحالم که بگویم اصلاحطلبان در این زمینه پیش گام بودند. این اتفاقی بزرگ و تاریخی بوده و اصلاح طلبان توانستند درسی تاریخی را برای بقیه احزاب و گروه های سیاسی داشته باشند. کما اینکه دیدیم اصولگرایان در این راستا تلاش های زیادی کردند که بتوانند به یک اجتماع مشترک برسند ولی به دلایل متعددی که شاید یک بخش آن به نداشتن رهبری معنوی واقعی و اصلی برمی گردد، نتوانستند به این جمعبندی برسند. هر چه که بود، احزاب و گروه های اصلاحطلب با این باور گام سوم را به روشنی طی کردند و در راستای همین صدای تغییر در واقع لیست 21 نفره امید طراحی شد؛ لیستی که برمبنای آن در واقع به سه مطالبه اصلی جامعه یعنی سهم سی درصدی زنان، نبودن آقازاده ها و خانم زاده ها و ترکیب ژنرالی در مجموعه و شنیدن صدای پای جوانان در اداره شهر پاسخ گفته شد. این امر به واسطه سه تجربه کلان کشور یعنی نخست انتخابات 92، شنیدن صدای تغییر و کنار رفتن دکتر عارف به بهترین و اخلاقی ترین رویکرد به نفع جریان اصلاح طلبی، دوم سال 94 و انتخاب 30 نماینده تهران و بسیاری از نمایندگان شهرهای بزرگ و کوچک دیگر و ایجاد فراکسیونی بزرگ به نام فراکسیون امید، سوم انتخابات اردیبهشت 96 که تکمیل گام دوم بود ، به وقوع پیوست.
پس از برگزاری انتخابات شورای شهر و پیروزی قاطع لیست امید، این مطالبه وجود دارد که شورای شهر تحولاتی در اداره شهر ایجاد کند که گام اول آن، انتخاب شهردار است. موضوعی که به نظر میرسد با چالش هایی مواجه شده و صحبتهای ضد و نقیضی درباره آن مطرح می شود. شما در شورای عالی اصلاحطلبان و جمع 21 نفره منتخبان شورای شهر،جلساتی برای تعیین معیارهای انتخاب شهردار داشتید. معیارها و رویکرد های شورای پنجم نسبت به اولویت های شهردار تهران چیست؟
شاخصهایی که برای شهردار تهران استخراج شده، حاصل تلاش های بی وقفه منتخبان شوراست. اگر بخواهیم بر اساس 21 نفر ساعت بگوییم، هر کدام از منتخبان حداقل 10 جلسه یعنی حدود 700- 800 نفر ساعت برای این قضیه وقت صرف کرده اند.درپایان، این جلسات منجر به این شد که شهرداری انتخاب کنیم که پنج شاخصه مهم داشته باشد؛ اینکه شاکله شورا را به هم نزند، اصلاح طلب باشد چون مردم به ما رای دادند تا شهردار اصلاح طلب داشته باشند، پاک دست باشد، پاسخگو باشد و در نهایت برنامه محور باشد یعنی با برنامه مشخص برای اداره شهر بیاید. البته این درست است که برنامه های بالا دست و کلان در حوزه شهرداری تهران مثل برنامه دوم توسعه، برنامه بودجه سال 96 ، اهداف چشم انداز کشور، برنامه ششم توسعه و ... را داریم اما شهردار باید برنامه خود را داشته باشد. آننیز منطبق با دغدغه های لیست امید که برمبنای آن توانست رای مردم را بگیرد. درآمد پایدار، رفع فساد، پاسخگویی،رفع آلودگی زیستمحیطی، داشتن آرامش و امنیت در مجموعه مدیریت در شهر بهعنوان یک ساکن، شهر با نشاط و... دغدغه هایی بود که مردم مطرح کردند و باید اجرایی شود. ما از شهردار جدید میخواهیم که حتما از بدنه فعلی شهرداری در اداره استفاده کند و جزو شاخص های اصلیمان است. گفتیم شهر را اگر بخواهید مدیریت کنید، بدون وجود و ندیدن 70 هزار نفر کارمند شهرداری یک رویکرد کاملا عبث خواهد بود و نباید این اتفاق بیفتد. اگر شهردار تهران بخواهد نیرو بیاورد از آبدارچی بگیرید تا مدیریت ارشد به نظرمن اتفاق نامبارکی است؛ البته در مدیریت، آدمی میتواند موفق باشد که تیم کاری موفقی داشته باشد اما این تیم کاری لازم نیست تمام لایه های شهری را در درون خودش اختصاص بدهد و شهرداری موفق خواهد بود که بتواند از بدنه شهرداری استفاده و بستر ارتقای آن را فراهم کند. یکی از شاخص های شهردار ما ، توجه به بدنه نیروی شهری است و برای ما اهمیت دارد که این نیروها کیفی باشند و ارتقا پیدا کنند.
آیا این شهردار باید نگاه سیاسی نیز داشته باشد یا اینکه شما از روز اول خط قرمز می کشید که به هیچ عنوان نباید فکر سیاسی و نگاه سیاسی داشته باشد؟و آیا در برنامه های شما دیده شده است یا نه؟ آیا شهرداری که می خواهید انتخاب کنید، در کنار ویژگی هایی که گفتید مجاز است که نگاه سیاسی داشته باشد؟
یکی از موضوعاتی که مهم است و ما به شهردار فعلی ایراد گرفتیم، این بود که شما از منابع شهری برای رسیدن به اهداف سیاسی هزینه کردید. گفتیم هر کاری کردید، در راستای هدف ریاست جمهوری بوده و این در صورتی است که حق نداشتید این کار را کنید. گفتیم آیا از مردم شهر تهران اجازه گرفتید که رییس جمهور شوید؟ آیا از شورای شهر اجازه گرفتید؟ آیا شورای شهر اجازه داد؟ و دهها انتقاد دیگر. این ها حرف هایی بود که به طور مداوم در انتخابات سال 96 نسبت به قالیباف مطرح می کردیم و به نظرمن خطای بزرگی که قالیباف انجام داد، حضور در عرصه سیاسی و انتخابات بود. من با این رویکرد هستم و طبیعتا اگر می خواهم شهرداری انتخاب کنم، انتظارم این نیست که شهرداری که انتخاب می کنم آینده اش برای ریاست جمهوری باشد. من می گویم اگر شهردار چنین نگاهی را دارد، باید خبر بدهد و این موضوع، دستورالعمل لازم دارد . شهردار باید بگوید که من می خواهم برای این انتخابات کاندید شوم و اگر شورا اجازه داد ، باید استعفا بدهد تا از هزینه های شهری برای کار تبلیغاتی استفاده نکند. اگر نیز شورا اجازه نداد، حق ندارد در این حوزه ورود پیدا کند. بنابراین فکر می کنم شهرداری که انتخاب می کنیم با همین دستورالعمل ها تحت نظارت شورا قرار می گیرد و مشکلات کمتر می شود. اما این نکته را نیز بگویم که معمولا در شهرهای بزرگ و آنهایی که پایتخت و کلانشهر هستند، مدیران شهری شان این ظرفیت و قابلیت را دارند که بتوانند کاندیداهای بالقوه و بالفعلی برای ریاست جمهوری کشورهایشان باشند. به خصوص که از طریق احزاب سیاسی بالا آمده باشند؛ مثلا کشوری مثل فرانسه چون شهردار از احزاب سیاسی رشد می کند، برخی کاندیداهای ریاست جمهوریاش شهرداران بودند که این اشکالی ندارد، چراکه ساختارش حزبی است. این حزب است که دارد برای او سرمایه گذاری می کند و با تجربه ای که به دست آورده برای ریاست جمهوری معرفیاش میکند. اما در کشور ما چون این ساختار تعریف و نهادینه نشده به شکل رویه درآمده است و شخصی مثل آقای احمدینژاد می آید و پس از دو سال و نیم شهردار، رییس جمهور میشود. شخصی مثل آقای قالیباف در قامت شهرداری، دو دوره تلاش می کند رییس جمهور شود ولی موفق نمیشود. اگر فکر کنیم که شهردار بعدی چنین کاری میکند، خیر اینگونه نیست. شهر تهران، محل آزمایش نیست و ما نمیپذیریم که هر کسی این کار را انجام دهد و حتما باید قبلش از شورا مجوز بگیرد.
این رویکرد متفاوت با آنچه که در هفتههای اخیر مطرح شده، است؛ چرا که چهره های اصلاحطلب تاکید داشته اند که شهردار تهران باید یک چهره ملی باشد و این چهره ملی بودن، کار را برای شورای شهر در جهت کنترل رویکردهای سیاسی شهردار سخت می کند.
چهره ملی بودن شهردار، ظرفیت ها و زوایای خاص خود را دارد و ملی بودن را باید به دو معنا تعریف کنیم. نخست اینکه چون شهر تهران، یک شهر بزرگ و متشکل از تمام اقوام و فرهنگ ها و نهادها ست، شهردارش نمی تواند منطقهای فکر کند و آن را در حد یک شهر کوچک ببیند. ملی گرایی از این بابت قابل تعریف است و شهردار تهران، باید یک فردی باشد که کل شهر را از بابت تمام ظرفیت هایی که روی یکدیگر اثر می گذارند، نگاه کند. از سویی، ملی بودن به آن معناست که شهردار، وزیر یا وکیل و یک چهره کاملا شناخته شده باشد و ملی بودن به این معنا نیست که شهردار مثلا معاون رییس جمهور باشد! ما از این زاویه به ملی بودن شهردار می توانیم نگاه کنیم که شهر تهران بزرگ است، 700 کیلومتر وسعت دارد، نهادهای حاکمیتی در آن استقرار دارند و از نیروهای نظامی و انتظامی گرفته تا دفتر ولی فقیه که سکاندار اداره جمهوری اسلامی است، درون این شهر جای دارند. تهران، قطب اقتصادی و بین المللی و فرهنگی است و باید یک نگاه ملی به این مجموعه داشت. اینکه این ظرفیت، بستری ایجاد کند که شهردار تبدیل به کاندید بالقوه ریاستجمهوری شود، بعید نیست اما اینکه بدون اجازه گرفتن و هماهنگ کردن با نهادهای مردمی که شهر تهران برآیند دیدگاه های آنهاست، این کار را انجام بدهد، امکان ندارد. شورای پنجم قرار است میثاقنامه با شهردار منتخب داشته باشد و در آن یکی از مواردی که ذکر می کنیم، این است که سودای ریاست جمهوری در سر نداشته باشد و اگر سودای ریاست جمهوری دارد، حتما باید حداقل یک سال قبل از ثبت نام انتخابات، استعفا دهد.
آیا شهردار را شورای شهر انتخاب می کند؟
بله .
این را از این باب پرسیدم که به هر حال بعد از اینکه آن فرایند انتخاب لیست امید و گزینش افراد و انتقادهایی که بود، گذشت، اکنون یک نگاهی وجود دارد که شورای شهر پنجم ممکن است از خارج از شورا دستور و خط مشی بگیرد و اینگونه مطرح است که شهردار از داخل شورا انتخاب نمی شود . آیا چنین نگاهی را قبول دارید و آیا شورای 21 نفره لیست امید، استقلال خودش را حفظ خواهد کرد؟ یا اینکه نه، تحت تاثیر مسائل بیرونی شورا در تصمیمگیریهایش قرار می گیرد؟
من به مردم تهران قول و اطمینان می دهم که تاکنون اینچنین نبوده و به آنها قول می دهم که هیچ وقت اینچنین نخواهد بود که بیرون از مجموعه 21 نفر که افتخار نمایندگی مردم شهر تهران را دارند و متعهد و مفتخر به رای مردم شهر تهران هستند، کسی بخواهد برای شهر تهران تصمیم بگیرد. من به مردم شهر تهران قول می دهم و مفتخرم به این قولی که به مردم می دهم که یقین داشته باشند که تا آخرین روزهایی که ما نمایندگی شان را برعهده داریم، تمام تصمیماتی که گرفته می شود مبتنی بر تفکر جمعی خواهد بود که در درون خود شورا شکل گرفته است. به طور یقین ما مشاوره خواهیم گرفت و حرف مردم را گوش می دهیم چون همه آنهایی که حرف می زنند، جزو شهروندان شهر تهران هستند ولی این به معنی این نیست که روی تصمیم ما اثر بگذارند و تصمیم ما را جهت دار کنند. همین الان من می توانم به مردم شهر تهران بگویم که ما سه جلسه هشت نه نفره و در برخی موارد ده نفره با گزینه های شهرداری تهران داشته ایم تا بر اساس خرد جمعی به گزینه نهایی برای شهرداری تهران برسیم. من در توییتی که دو هفته قبل داشتم، اشاره کردم که افرادی چون آقایان ترکان ، افشانی، رضوی، موسوی، ترک نژاد، مهرعلیزاده و چند نفر دیگر برای شهرداری مطرح هستند. نام آقای عارف نیز مطرح شد و گفتم عارف یک گزینه خوب برای شهر تهران است. تاکید می کنم که ایشان یک گزینه است و این به معنی این نیست که گزینه من است یا ایشان را انتخاب کردیم و آقای عارف ،یک گزینه است مثل هزاران گزینه دیگر. ایشان گزینه خوبی است، سوابق ملی داردو در مجلس شورای اسلامی، چهار سال نماینده شهر تهران بوده است. آقای دکتر عارف، بیشترین آرای شهر تهران را داشته و این ها می تواند ایشان را به یک گزینه برای شهرداری تبدیل کند. اما معنی آن این نیست که ایشان، انتخاب نهایی شورای شهر است. این افتخار من است که مردم شهرمان بدانند چه گزینههایی را در اختیار دارند اما نکته مهم این است که دو رویکرد اینجا وجود دارد و این دو رویکرد را باید مردم در فیدبکی که به نماینده هایشان می دهند، اعلام کنند.
مطالعه خودتان در مورد وضعیت فعلی تهران چیست؟ به هر حال شهردار بعدی تهران چه جوان و چه مسن و با هر نگاهی که باشد، یک دوره چهار ساله ای را باید مدیریت کند که تصویر فعلیش برای شما که عضو شورای شهر هستید تا حدودی باید ایجادشده باشد. تصویر فعلیتان از شهر تهران چگونه است؟ آیا یک شهر پر از مشکلات حلنشدنی که واقعا باید برایش روزها و ماهها کار کرد، وجود دارد یا اینکه تهران ،یک شهری است که خیلی کارها در آن انجام شده و زیرساخت ها آماده است و شهردار بعدی می تواند این ها را ادامه دهد؟
من شهر تهران را شهر بسیار پرنشاط و پرظرفیت می دانم، از این منظر که مرکز کشور است و نه تنها مرکز سیاسی بلکه مرکز علمی و فرهنگی است . به همین خاطر شهر تهران، شهر پرظرفیتی است اما دچار چالشهایی است که بعضی از این چالش ها ،عمیق است و بعضی هایشان عمق ندارد. چالشهای عمیق نیازمند بازخوانی مجدد هستند که باید از سوی شهردار آتی صورت بگیرد که بتواند راهکار متناسب درست کند. تصویرم از شهر تهران، تصویر شهری است که خیلی خشن است و سازه هایی که در آن طراحی شده، سازه هایی از جنس فولاد و آهن و سیمان که نیازمند تلطیف و دمیدن روح انسانی در درون آن است و شهردار آینده شاید بیش از هر چیز نیازمند این باشد که نگاه انسانی را به این شهر تزریق کند. چیزی که تا حالا کم پیدا بوده، این است که شهر تهران باید شهری پرنشاط و پرانرژی برای شهروندان شود تا بتواند عشق و شور به زندگی را در درون شهروندان بازتولید کند و شهروندان از اینکه در درون شهر تهران گام برمی دارند، حس خوبی بگیرند و این حس خوب در ظرفیت تقویت خانواده هایشان وتقویت نظام های اجتماعی در درون شهر موثر باشد.
مهمترین چالشی که شهردار بعدی تهران مواجه خواهد بود، در چه حوزه ای است؟
شهردار آینده تهران، دو چالش جدی دارد که باید به آن توجه کند. یکی چالش تغییر رویکرد که باید رویکرد انسانمحور را جانشین رویکرد کارگر محور کند؛ موضوعی که در سال های گذشته در تهران ساری و جاری بوده است. البته انسان نیز دیده شده ولی کمرنگ بوده و رویکرد دوم، بحث درآمدهای پایدار است؛ چیزی که شهر تهران به الزام تاریخی نیازمند این است که یک بار دیگر منابع خودش را بازخوانی و برای آنها برنامه ریزی کند.
فکر می کنید در مورد افزایش درآمدهای پایدار تهران، میتوان امیدوار بود که در چهار سال آینده اتفاقی بیفتد؟
بله. ظرفیت های زیادی در این بخش وجود دارد. یکی از شاخص هایی که شهردار آینده باید داشته باشد، قابلیتهایش برای ایجاد در آمد پایدار است. یکی از لازمههای ایجاد درآمد پایدار در تهران، بحث ارتباط با دولت و دستگاه های دولتی است. چیزی که ما در دوازده سیزده سال گذشته در تهران شاهدش نبودیم و شاید یکی از جاهایی که تهران خیلی ازآن ضربه خورد ، همین عدم ارتباط بین مدیریت شهری و مدیریت دولتی بوده است. چون در بحث درآمدهای پایدار ، عوارض های شهری، ارزش مالیات بر ارزش افزوده و احیای عوارض هایی که زمین مانده، اتفاق شگرفی نیفتاده است. ما امیدواریم در دولت دوازدهم با حمایت جدی و همدلی بسیار فراوان و فداکاری اصلاح طلبان روی کار آمده، ارتباط مجلس شورای اسلامی، شورای شهر تهران و شورای کلانشهرها و دولت ، بسیار نزدیک باشد و با اتکا به این ریشه های مشترک، بتوانیم بسیاری از مسائل شهر تهران را بر طرف کنیم.