آزادی صیادان زندانی در عربستان که تحت تأثیر قطعشدن روابط دیپلماتیک پیچیده شده، یک روی سکه است و روی دیگر، وضعیت زن و بچههایشان که تنها ماندهاند
١٨ خانواده اینجا فراموش شدهاند. مردها برای صید رفتند و از زندان عربستان سردرآوردند؛ اما زنها و بچهها همینجا هستند. جزیره شیف، بوشهر و گناوه. گوششان به زنگ تلفن است و پایشان به راه. یک روز استانداری و فرمانداری، یک روز وزارت خارجه در استان یا تهران. یک روز دفتر نماینده مجلس و هرجای دیگری که به ذهنشان میرسد. نهتنها خبر امیدوارکنندهای نیست، بلکه اوضاع هر روز بدتر میشود.
به گزارش جماران؛ دستگیری سه صیاد و کشتهشدن یک صیاد دیگر، سر زخمشان را دوباره باز کرده است. جمعه گذشته بود که شناورهای عربستان با شلیک به یک قایق ایرانی «محمود سیامر» را کشتند. آنطورکه پسرش «فرهاد» تعریف میکرد، پدر و پسر برای صید تا نزدیکی میدان نفتی فروزان رفته بودند، موتور قایق خراب بود و پدر سعی میکرد ایرادش را پیدا کند. تازه موفق شده بود که دیدند شناورهای عربستان در حال تعقیب دو قایق هندی هستند، قایقهای هندی گریختند اما شناورهای سعودی به سمت آنها تیراندازی کردند. فرهاد جسد پدر را بازگرداند و در همین احوال خبر رسید «عربستان سعودی سه صیاد ایرانی را دستگیر کرد». سهراب اصلانی، حسین اصلانی و حسین زارعی، سه جوانی که طبق رسم خانوادگی از راه صیادی روزگار میگذرانند. سهراب از همه بزرگتر و ٣٣ ساله است. متأهل است و یک پسر دبستانی دارد. برادرش حسین فقط ٢٥ سال دارد و مجرد است. دوستشان حسین که در بندر «عمانو» صدایش میکنند نیز ٢٨ساله است. عربستان مدعی شد آنها مسلح بودهاند؛ اما کسی باورش نمیشود چنین باشد. خانم خسروی، همسر وحید خسروی که سال قبل گرفتار شناورهای عربستان شده بود با اصلانیها نسبت دوری دارد و میگوید «اینها همه دروغ است». فرهاد سیامر که سیاهپوش پدر است نیز همین عقیده را دارد و میگوید «اگر ما را گرفته بودند هم همین دورغها را میبستند».
فراموششدگان
مقامات ایرانی به دستگیری این سه جوان واکنش نشان دادند و وزارت کشور اطلاعیهای منتشر کرد: «دولت عربستان لازم است ضمن جبران خسارات وارده و تنبیه عوامل این اقدام غیرمسئولانه، هرچهسریعتر نسبت به آزادی افراد دستگیرشده که خانواده آنها بهشدت نگران وضعیت سلامتی آنها هستند، اقدام کند». وزارت کشور در این بیانه هیچ اشارهای به صیادانی که در دو سال گذشته گرفتار سعودیهای شدهاند نکرد و همین امر دل خانوادهها را خالی کرد. خانم خسروی میپرسد: «اینکه خواستار جبران خسارت و آزادی صیادان شدهاند، فقط برای اصلانیهاست؟ برای آزادی کسانی که قبلا اسیر شدند چه کار میکنند؟» وحید و سعید خسروی و مجید ماهینی تابستان گذشته از سکوی مرجان حرکت کرده و دیگر بازنگشتهاند. مدتها خبری از آنها نبود و بعد از ١١ ماه تماس گرفتهاند. یک تماس پنجدقیقهای. وحید به همسرش گفته در زندان حقوق اندکی به آنها میدهند. با همان پول توانسته بود تلفن بزند. سعید و مجید نیز سالم هستند و به همسرانشان تلفن کردهاند. اتهامشان تجاوز مرزی است و هنوز حکمی برایشان صادر نشده است. خانم خسروی میگوید «به نماینده وزارت خارجه در استان خبر دادیم که تماس گرفتهاند و خیلی خوشحال شد. پرسیدیم پیگیریهای شما از طریق صلیب سرخ به کجا رسید و گفتند ما هنوز به نتیجهای نرسیدهایم».
فقط وضعیت خسرویها بلاتکلیف و نامعلوم نیست. ١٢ صیاد بوشهری دیگر همین وضعیت را دارند. عبدالغنی رحیمی و پسرش اکبر نیز دو صیاد گناوهای هستند و تقریبا دو ماه قبل از خسرویها گرفتار عربستان شدند. بدتر از همه وضعیت صیادان اهل جزیره شیف است. ١٠ صیادی که اواخر اسفند ٩٤ راهی دریا شدند؛ چهار قایق بودند و تورریزی را در محدوده آبهای جزیره فارسی انجام دادند و وقتی به خودشان آمدند جذرومد تور را به سمت جزیره عربی کشانده بود. معمولا تور را حدود ساعت دو صبح جمع میکنند؛ اما صیادان دو قایق که خوابشان برده بود دیرتر برای انجام این کار اقدام کردند. همین شد که ناوچه عربستان سر رسید و تیراندازی کرد. رمضان علیپور، برادر ناخدا عبدالکریم زخمی شد و تاکنون هیچ خبری از وضعیتش نرسیده است. عمار علیپور هم زخمی شده بود؛ اما بهتازگی تماس گرفته و خانوادهاش از زندهبودن او اطمینان دارند. احمد، جابر و مسلم علیپور، محمد و یعقوب فلاحیه، احمد هیلودی و یاسر ماهیگر نیز زندانی هستند. آنطورکه شواهد نشان میهد رمضان فوت کرده است. علی علیپور که دایی عبدالکریم و رمضان و پسرعموی جابر است، میگوید «هشت ماه در زندانی کنار مجرمان سیاسی با دست و چشم بسته نگهداری شدهاند و بعد از آن به یک زندان دیگر منتقل شدهاند».
از فقر آبهای ایران تا زندانهای عربستان
تجاوز مرزی در دریاها جرمی است که در همه دنیا صیادان سهوا مرتکب میشوند. آقای غریبی یکی از مسئولان سابق تعاونی صیادان میگوید: «قبلا وقتی این اتفاق میافتاد، درنهایت ٢٠ روز طول میکشید تا صیادان را آزاد کنند؛ در پروندههایی که پیچیدگی بیشتری داشت نیز کار به بیشتر از سه ماه نمیرسید؛ اما اکنون با توجه به روابط تیره ایران و عربستان و شرایط منطقه وضعیت اینچنین شده است. عربستان در مواقعی که میتوان با یک تذکر شناور خارجی را به سوی دیگر هدایت کرد، تیراندازی و قایقهای ایرانی را توقیف میکند».
غریبی درباره علت ورود صیادان ایرانی به آبهای عربستان یا آبهای بینالمللی توضیح داد: «گونه صیدی در آبهای ایران و عربستان متفاوت است؛ برای مثال ماهی شیر در آبهای ما کم است؛ اما بازار آن در ایران خوب است. بهاضافه اینکه شیلات ایران خوب مدیریت نکرده و آبهای ایران در مقایسه با سالهای قبل بسیار فقیر شدهاند؛ بنابراین صیاد برای صید بیشتر یا برای صید گونه صیدی مورد نظر خود از آبهای ایران فاصله میگیرد. معمولا این اتفاق عمدی نیست و حتی اگر عمدی باشد، نیز نباید به آنها تیراندازی کرد».
او در پاسخ به اینکه رفتار ایران با قایقهای عربستان چگونه است، گفت: «ما اینطور رفتار نمیکنیم. در حقیقت امکان مقابلهبهمثل نیز نداریم. شناورهایی که وارد آبهای ما میشوند، اغلب اتباع عربستان نیستند. آنها یا هندیاند یا سوری؛ بنابراین سرنوشتشان برای عربستان اهمیتی ندارد».
مشکلات خانوادهها
آزادی صیادان زندانی در عربستان که تحت تأثیر قطعشدن روابط دیپلماتیک پیچیده شده، یک روی سکه است و روی دیگر، وضعیت زن و بچههایشان که تنها ماندهاند. خانم خسروی که با یک دختر کوچک و بیمار تنها مانده، برای تأمین مایحتاج زندگی در خانههای مردم به نظافت مشغول است. کلی هم قسط و بدهکاری دارد. میگوید شوهرش قایق را با وامی که از بانک کشاورزی گرفته بود، خریده و حالا که او نیست، پرداخت اقساط خیلی سخت شده است. این در حالی است که به گفته مقامات مسئول در بخش کنسولی وزارت امور خارجه، اداره امور اجتماعی از ٨٥٠ خانواده که یکی از اعضای آنان در خارج از ایران زندانی است، حمایت میکند. گویا خانوادههای صیادان ایرانی دراینمیان جایی ندارند؛ زیرا در پاسخ به پیگیریهای خانم خسروی گفتهاند که از نمایندگی وزارت خارجه در استان پیگیری کن. مقام مسئول در استان نیز راه به جایی نبرده است. خانم خسروی میگوید «آقای عربلو خیلی تلاش کرد. با استانداری و تهران صحبت کرد و گفت که حداقل به خانوادهها برنج و این چیزها را بدهید؛ اما گفتند برای عید یا ماه رمضان میتوانیم ماکارونی، رب و سویا بدهیم. من گفتم این را هم نگه دارید برای دولت. فقط کمیته امداد یک وام پنجمیلیونی به ما داد که ماهی ١٧٢ هزار تومان قسط آن را میدهیم. هر سه ماه قسط یکمیلیونو ٥٠٠هزار تومانی بانک کشاورزی میرسد که هر کاری کردیم، قبول نکردند تا برگشتن همسرم پرداخت نکنیم. بارها درخواست کرده و اصرار کردیم که فقط پنج دقیقه با آقای خدری، نماینده بوشهر، در مجلس ملاقات کنیم؛ اما مسئول دفتر او گفت که فرصت ندارند». آنطور که علی علیپور میگفت با وجود درخواستهای بسیار هیچ نهادی به خانوادههای صیادان رسیدگی نمیکند و حتی دفترچه بیمه آنها را تمدید نمیکنند.