به گزارش جماران، احمد غلامی در روزنامه شرق نوشت:

آنچه با دیدن مکرر فیلم مستندی که از آخرین لحظات زندگی تروریست‌های داعش در مجلس ایران ثبت‌شده، به تماشاگر القا می‌شود، احساس وحشت در وجود آنهاست. ترس از اینکه می‌دانند راه بازگشتی وجود ندارد و تا دقایقی دیگر کشته خواهند شد؛ به دست خودشان یا دشمنان‌شان. آنان با قرائت شتاب‌زده خطابه‌های عربی سعی در پنهان‌کردن این هراس دارند؛ اما صدای لرزان‌شان آشکار می‌کند آنان بیش از آنکه از زندگی دل کنده باشند، به آن عشق می‌ورزند، در صدایشان از آرامش و ایمان، ایمانی که از آن عشق زاده می‌شود، خبری نیست. رجزخوانی است از هول مرگ؛ مرگی بیهوده. ماشین جنگی داعش سازوکار ساده‌ای دارد؛ فرمان است و اطاعت، آنان در این اطاعت پاداش خود را که همان معناست می‌یابند، آن‌هم در جهانی تهی از معنا. همین دوگانه فرمان و اطاعت است که موجب شد داعش به‌سرعت شهرهای سنی‌نشین عراق و سوریه را اشغال کند. علت موفقیت داعش قدرت نظامی و حتی هراسی که برمی‌انگیخت نبود. داعش در سرزمینی که همواره دولت‌های دست‌نشانده بر سر کار آمده‌اند، داعیه استقلال دارد، استقلالی با آمیزه ‌‌ایدئولوژی دینی. آنان برخلاف گروه القاعده در سال‌های ٢٠٠٣ و ٢٠٠٤ در فلوجه و رمادی خود را به‌عنوان نیروهای خارجی تحمیل نکردند. آنان با اتکا بر دین و قومیت، توده‌‌های تحت فشار سنی در عراق و سوریه را گردهم آوردند و با دادن قدرت به رؤسای قبایل سنی، شهرها و استان‌ها را چه در فلوجه و چه در شهرهای بزرگ عراق، موصل و تکریت و چه شهرهای سوریه، رقه و دیرالزور، به احاطه خود درآوردند. باورنکردنی است اما داعشی‌ها بخشی از هزینه‌ اداره شهرها را با خمس و زکات پوشش دادند و مسئولان سابق را که اغلب به فسادهای مالی آلوده بودند، در ملأ عام کشتند. آنان از رؤسای قبایل سنی فقط یک چیز می‌خواستند، اطاعت تام‌و‌تمام و بی‌قیدوشرط. ازاین‌رو در خرداد ٢٠١٤ دوسوم مناطق سنی‌نشین عراق را تصرف کردند. تصرف موصل دومین شهر عراق با دو میلیون جمعیت و انتخاب آن به‌عنوان پایتخت دولت اسلامی، توسط ابوبکر بغدادی که عراقی‌الاصل است انتقامی تاریخی از استعمار بریتانیا و فرانسه بود. داعش مرزهای «سایکس-‌پیکو» را که در قراردادی میان بریتانیا و فرانسه در ١٩١٦ پس از جنگ جهانی اول به اعراب تحمیل شده بود، شکست. پشت این قرارداد کوهی از جنایت و غارت و خیانت به اعراب سنی و شیعه بود. مردم این بخش از خاورمیانه جز جنایت و خیانت از سران خود و جهان ندیده‌اند. آخرین آن جنایت صدام علیه مردم و خیانت آمریکا به هم‌پیمان خود صدام بود. داعش متولد این تاریخ جنون و خیانت است، جنونی که ناگزیر است آن را به فراتر از منطقه بکشاند و به آن ابعادی فراملی و جهانی بدهد. این کار صرفا از دست «سلول‌های خفته داعش» ساخته است؛ سربازانی انتحاری که قربانی می‌کنند و قربانی می‌شوند. حمله این سلول‌ها به دولت‌های مدرن نه‌تنها به اتوریته داعش نینجامید، بلکه جنایت‌هایش موجب شد سرزمین‌های به‌تصرف‌درآورده را نیز از دست بدهد و در حصار نفرتی که برانگیخته بود محصور شود. شاید داعش با عقب‌نشینی از موصل در پی انتقام از دشمنان خود است و برای همین بی‌محابا به عملیات‌های انتحاری روی آورده است؛ اما آنچه برای تحلیلگران سیاسی پرسش‌برانگیز است، زمان و مکانی است که داعش برای عملیات در ایران برگزیده است.

 

 حسن روحانی با خوش‌اقبالی‌های پی‌درپی در انتخابات ٩٦ روبه‌رو بود، اوج این بخت‌یاری‌ها در مناظره‌ها و سخنرانی‌های آخر رقم خورده و بر همگان آشکار شد او قبل از رأی‌گیری رقبایش را از پای انداخته است. اثبات این ادعا چندان طول نکشید و مردم با آرای ٢٤ میلیونی خود نشان دادند همچنان دلبسته دیپلماسی هستند؛ اما حملات غیرمنتظره داعش به مجلس شورای اسلامی، نماد دموکراسی در ایران و مرقد امام خمینی (ره)، خاستگاه انقلاب، معنا و مفهومی خاص داشت. این حملات، حمله به زیربنا و روبنای فکری حسن روحانی بود تا طعم پیروزی ٢٤ میلیونی را به کامش تلخ کند. این‌بار سلول‌های خفته داعش نشان دادند در پس پشت بربریت‌شان اتاق فکری جدی وجود دارد، اتاق فکری که می‌داند مردم ایران که انقلابی بزرگ و جنگی هشت‌ساله و دوران پرالتهاب دهه ٦٠ را پشت سر گذاشته‌اند با انفجارهای مهیب و کشتارهای وسیع و بی‌رحمانه متحد شده و با عزمی جزم برای مواجهه با داعش با نیروهای نظامی خود یک‌دل و یک‌صدا خواهند شد، ازاین‌رو این حملات بیش از هرچیز حمله به دستاوردهای آتی این ٢٤ میلیون رأی است؛ رأیی که دولتی را بر سر کار آورده که درصدد است رابطه‌ای عقلانی و دیپلماتیک با جهان برقرار کند. سلول‌های خفته داعش درواقع به اندام دولت روحانی یورش آورده‌اند تا نگذارند جامعه از فضای امنیتی خارج شود. این رویکرد و فضا کار را برای دولتی که محورش براساس دیپلماسی می‌چرخد، سخت و دشوار می‌کند. آن‌هم دولتی که ٢٤ میلیون رأی گرفته و انبوهی از مطالبات اقتصادی و سیاسی را بر دوش دارد. مطالباتی که یک سوی آن معیشتی و سوی دیگرش انتظار مردم از دولت برای توسعه سیاسی است. در فضای ناامن داعشی این رؤیاها به‌سختی محقق خواهد شد. «بدترین سیاست» برای حسن روحانی آن است که بخواهد از شوک به‌وجودآمده استفاده کند و وعده‌های انتخاباتی‌اش را در پس پشت این واقعه به فراموشی بسپارد. دولت روحانی در شرایطی قرار دارد که می‌تواند از دو تئوری «پیش‌دستی و پیشگیری» به نحو احسن استفاده کند؛ پیش‌دستی کند و حملات داعش را محملی برای گفت‌وگوی جدی‌تر با دنیا قرار دهد و از اعتماد به‌وجود‌آمده سود ببرد و با گشایش فضای دیپلماتیک در حل بحران‌های منطقه‌ای پیش‌قدم شود. اگر تا دیروز جنگیدن در خارج از مرزهای ایران امنیت‌آفرین بود، اینک شانه‌به‌شانه آن دیپلماسی کارآمد دولت روحانی می‌تواند استراتژی ایران را در خاورمیانه به نرمی و زیرپوستی تغییر دهد و برای پیشگیری از یأس و سرخوردگی در هر شرایطی به یادآوری وعده‌های انتخاباتی خود بپردازد و آرام‌آرام به آنها جامه عمل بپوشاند. آنچه اینک بیش از هرچیزی ضرورت دارد، ازدست‌نرفتن دیپلماسی و ازدست‌ندادن آرای مردم است.

برای نوشتن این یادداشت از کتاب «در دام داعش» نوشته پی‌یر ژان لوییزار، ترجمه ویدا سامعی، نشر نو استفاده شده است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.