این انتخابات بیش از آنکه باخت آقایان رئیسی و قالیباف باشد، باخت مدل انتخاباتی آقای احمدینژاد بود
به گزارش جماران؛ علی سرزعیم در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:
هنر احمدینژاد آن بود که موضوع انتخابات را از حوزه دموکراسی و مباحث مدرنیته یا سنت، بیرون کشید و به بحث فقر و غنا وارد کرد و دوقطبی را در آن عرصه شکل داد. انتخابات در دوره احمدینژاد نشان داد او توانسته با وعدههای توزیعی و بازتوزیعی، مردم را با خود همسو کند و انتخابات را ببرد. اصولگرایان در دام پیروزی احمدینژاد افتادند؛ آنها تصور کردند چون احمدینژاد توانست با آن وعدهها پیروز شود، آنها هم میتوانند از همان طریق پیروز میدان باشند؛ اما نتیجه انتخابات نشان داد این استراتژی، نمیتواند استراتژی درستی باشد و جامعه ایران از چند مورد گذر کرده است
دیگر یارانه موضوعی نیست که تعیینکننده قطعی انتخابات باشد. ایکاش آقای احمدینژاد ردصلاحیت نمیشد و این باخت اصلی را او تجربه میکرد. اکنون افزایش یارانه بیشتر نمیتواند جامعه را به سمت خاصی بکشاند. به عقیده من، این مسئله نکته کلیدی این انتخابات بود؛ البته فکر میکنم ما نباید مغرور بر این پیروزی شویم و پیامهای درستی را که از سوی منتقدان دولت در تبلیغات انتخاباتی و همینطور هواداران دولت مطرح شده بود، نادیده بگیریم. از قدیم میگویند، دشمن درسهای خوبی برای هر فرد دارد. منتقد وقتی نقد میکند، ازآنجاکه نقاط ضعف را مطرح میکند، میتواند به بهبود اوضاع کمک مهمی کند. یکی از نقاط ضعفی که مخالفان آقای روحانی روی آن دست گذاشته بودند، آن بود که ارزش یارانهها به دلیل تورم، پایین آمده بود و این مسئله برای افراد فقیری که تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار ندارند، وضعیت آسیبزایی را ایجاد کرده بود. بنابراین، در عین حال که یارانه عاملی نیست که بتواند نتیجه انتخابات را تعیین کند؛ باید این را هم یاد بگیریم که هدفمندی یارانهها باید از سوی دولت دوازدهم، جدی گرفته شود و هرچه سریعتر یارانه دهکهای برخوردار قطع شده و از دهکهای ضعیفتر که تنها راه ارتزاقشان همین یارانه است، بیشتر حمایت شود. دولت جدید باید یارانه فقرا را افزایش دهد؛ البته این به آن معنا نیست که دولت باید دست به افزایش یارانه کل افراد یارانهبگیر بزند، زیرا اصولا بودجه دولت کفاف پرداخت این حجم از یارانه را نمیدهد. خوشبختانه دولت یازدهم، پایگاه اطلاعاتی لازم را در این زمینه فراهم کرده و اکنون میتواند دست به این عمل بزند
دو سال پیش چنین امکانی برای دولت فراهم نبود؛ اما اکنون چنین بستری برای دولت دوازدهم فراهم است. نکته دیگری که دولت باید به آن توجه کند، به مسئله طرحهای دولت برمیگردد که هرچند فراهم شده؛ اما هنوز اجرائی نشده است. در تبلیغات مخالفان دولت، بهخوبی روی بحث کارورزی و اشتغال جوانان دست گذاشته شده بود؛ درحالیکه دولت در این راستا اقدام کرده بود. این امر نشان میدهد جامعه در زمینه اشتغال، مطالبه جدی دارد و باید هرچه زودتر دولت در این زمینه وارد عمل شود
بالابودن سن کابینه هم از سوی منتقدان مطرح شده بود که آقای روحانی قول داده نسبت به نوگرایی و کاهش سن اعضای کابینه اقدام کند. این امری است که طرفداران آقای روحانی هم روی آن اتفاقنظر دارند. خواست ملی دیگر که بین مردم و منتقدان دولت مشترک است، شفافیت و آزادی بیشتر اطلاعات و جلوگیری از فساد است که باید از سوی دولت جدیتر پیگیری شود. علاوه بر آنکه در ماجرای ٩٦درصد و چهاردرصدی که از سوی آقای قالیباف بهصورت کپیبرداری شده از آقای احمدینژاد مطرح شده بود که حتی اصل آن (احمدینژاد) هم برای مردم زیر سؤال رفته، دیگر برای مردم جذابیتی ندارد، چه برسد به نسخه کپیشده، آن هم ناشیانهاش که دیگر مورد اعتماد مردم نبود! در مجموع پیام اصلی این انتخابات گذر از پوپولیسم بود و نشان داد انتخابات سال ٩٦، یک اتفاق نبود. کشور یک چرخش تاریخی به سوی عقلانیت در انتخابها را تجربه میکند که پیام بسیار امیدبخش این انتخابات است