به گزارش جماران، محمدعلی ابطحی در روزنامه اعتماد نوشت:
سالهای خیلی دور، نه. مثلا تا پانزده سال پیش رادیوتلویزیون در کشو مارقیب نداشت.
قدیم ترها، وقتی که قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته می شد، از نظر فنی انتقال تصویر و صدا تنها از طریق فرستنده های زمینی جا به جا می شدند و امکان ارسال و یا دریافت صدا و تصویر از فضایی وجود نداشت. و همه چیز درون مرزهای زمینی قابل کنترل بود.
به همین دلیل در قانون اساسی آمد که رادیو و تلویزیون در انحصار صدا وسیما ست. آن موقع ها به این بند از قانون اساسی توجه ویژه ای نمی شد. چون امکان دیگری وجود نداشت. آش کشک خاله بود.
اما از وقتی ماهواره راه افتاد و از فضا صدا و تصویر منتقل شد و بعد از آن اینترنت راه افتاد و همه چیز در اختیار همه قرار گرفت و همه امکان ارسال صدا و بعد هم امکان ارسال تصویر پیدا کردند، عملا این اصل قانون اساسی بلا موضوع شد.
اما حاکمیت این را نادیده می گیرد و مثل گذشته مخارج غیر قابل باوری برای صدا و سیما اختصاص می دهد و از صدا وسیما هم خواسته می شود که مرزهای تنگ و باریک را رعایت کنند و در سیاست و امور اجتماعی و هنری بسته ترین محدودیت ها را داشته باشد تا مخاطبان مستقیما راهی جز رفتن به بهشتی که آنها تعریف می کنند نداشته باشند .
این مسیر به سمتی رفت که رادیو تلویزیون از رسانه مرجع به یک رسانه عادی نزول پیدا کرد و نتیجه عملی آن این شد که به موازات این نزول بیننده های آن کم شود.
دیده نشدن صدا وسیمای در کشوری مثل ایران در مجموع باعث اسیب دیدن و اخلال به امنیت ملی آن می شود. وقتی حکومت نتواند مخاطب لازم را برای انتقال پیامهای حیاتی داشته باشد، کشور در معرض خطر جدی قرار میگیرد.
به اعتقاد من دلیل آن را باید در ایجاد مرزهای عجیب و غیر واقعی تلویزیون دید که به جای جلب مخاطب، فقط به دهان عده ای از بلند مرتبه های اجتماعی و سیاسی و یا دینی نگاه می کند که هرکدام آز آنها توقع دارند نظراتشان اعمال شود.
به همین دلیل همانها در نهایت مخاطبان صدا و سیما خواهند بود و بدنه اجتماعی نمی تواند مخاطب آن باشد. در انتخابات ریاست جمهوری در این سه دوره اخیر که مناظره ها شکل پیدا کرد، یکی ازپر بیننده ترین برنامه ها مناظره های کاندیداهای ریاست جمهوری بود.
پس می شود برای صدا وسیما از سخنان درون نظام مخاطب پیدا کرد. هزار و خورده ای کاندیدای ریاست جمهوری شدند. از میان آنها توسط شورای نگهبان فقط شش نفر تایید شدند. این شش نفر یعنی خالص ترین آدمهایی که می توانند مورد تایید نظام باشند. همان کاندیداها هم در این ایام از هیچ سیاه نمایی ای کم نگذاشتند. برنامه هایی ساختند که عمده آنها به دلیل هجوم تندی که به چهل ساله گذشته در آن وجود داشت، قابل پخش از سیمای مجاهدین خلق هم بود.
جنبش نود وشش در صدی درست کردند که مفهوم طبیعی اش بد تر شدن همه چیز نسبت به دوران پهلوی ها بود. حمله به یک جناح و یک کاندیدا نبود. حمله به نظام جمهوری اسلامی بود. چون این لیست سیاه که در چهار ساله ریاست جمهوری یک نفر نمی شد شکل گیرد.
نقد که نه، نفی فعالیت های سی وهفت ساله کلی این نظام بود.
من به جناح بندی های سیاسی در این نوشتار کار ندارم. سخن من این است که با خالص ترین نیروهای منتخب شورای نگهبان برای کاندیداتوری هم می شود برای صدا و سیما مخاطب جمع کرد.همچنین سخن دیگرم این است که تند ترین سخنان در پر بیننده ترین زمان ها،هیچ ضرری ندارد. نه نظام تضعیف می شود و نه مردم تحریک می شوند که کارهای هنجار شکنانه کنند و نه اتقاق ناشایستی صورت می گیرد.
صدا وسیما برای پر مشتری شدن خیلی راحت می تواند با کمی گسترده کردن مرزهای عادی، مخاطب فراوان پیدا کرد.هیچ وقت در برنامه های تلویزیون کسی تند تر از کاندیداها صحبت نخواهند کرد. اگر صدا وسیما کمی از این الگو برای بقیه سال بهره ببرد و به صاحبان اندیشه های سیاسی اجازه دهد که همه حرفهایشان را در سیما بزنند و یا در حوزه های هنری و اقتصادی و اجتماعی با دیدگاههای متفاوت به معنای واقعی حرف بزنند، هیچ خللی در کار کشور داری به وجود نمی آید.
یک دهم همین اجازه متفاوت حرف زدن را به نیروهای متفکر و متفاوت د اخلی بدهید. بگذارید نشاط سیاسی و اجتماعی وهنری به صدا وسیما برگردد و مخاطب رادیو تلویزیون کشور فراوان شود.
اگر چنین نکنیم، مردم از رسانه های مختلف ماهواره ای و اینترنتی حرفهای تند تر و با گرایش مغرضانه را می شنوند و روی آنها قضاوت می کنند.
واین مشکل امنیتی بزرگ ماخواهد بود که مردم نظرات مختلف و اخبار گوناگون داخلی را از رسانه های بیرونی بشنوند و به آن اعتماد کنند.
ایام انتخابات را الگوی رفتاری برای تلویزیون بکنیم. دورانی که رقیب های کلان در انتظار صدا وسیما هستند، کمی مخاطب پیدا کردن زحمت بیشتری می طلبد.