سرلشکر قاسم سلیمانی قبل از عملیات طریق القدس در روز جمعه ششم آذرماه 1360در جمع دو گردان از رزمندگان تیپ 41 ثارالله کرمان سخنانی را مطرح کرد.
به گزارش جماران، سرلشکر قاسم سلیمانی{فرمانده فعلی نیروی قدس سپاه} قبل از عملیات طریق القدس در روز جمعه ششم آذرماه 1360در جمع دو گردان از رزمندگان تیپ 41 ثارالله کرمان سخنانی را مطرح کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اذا جاء نصرٌ الله والفتح و رأیت النّاس یدخلون فی دین الله أفواجًا فسبّح بحمدربّک و استغفره انهٌ کان توّابًا.
درود بر انبیاء و اولیاء و صدیقین و شهدا. درود بر پیرو یاور مستضعفان، امام خمینی و درود بر تمام چهره های نورانی شما که خداوند عاشقانش را از بین شما انتخاب کرده و به زودی عاشق و معشوق به وصال یکدیگر خواهند رسید. خداوند می فرماید:« من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی عشقنی و من عشقنی قتلته و من قتلته فانادیته.»
هر که مرا بجوید، می شناسد و هرکس من را شناخت، خواهد یافت و هرکس مرا بیابد، عاشقم خواهد شد و هر کس عاشقم شود، عاشقش خواهم شد و هر که را من عاشقش شوم، او را خواهم کشت و دیه اش خودم هستم.
این خیلی سعادت بزرگی است. «شهادت» آرزویی که همه دل ها برایش پر می زند. همه عاشقان برای رسیدن به معشوق شان، برای رسیدن به هدف شان، آخرین وسیله ای که می دانند آن ها را به معشوق می رساند، شهادت است و آن را انتخاب می کنند و این افتخار نصیب هر کس نخواهد شد، مگر افرادی که خود را ساخته باشند و افتخار این را داشته باشند که به لقاء الله بپیوندند و در بین شماها زیاد است. در بیشتر چهره های شما رخسار شهادت، رنگ شهادت، توأم با معنویت از دور نمایان است، مشخص است.
محرم ماه به حرکت در آورندة همه مستضعفان است. چشم ها، چشم امام، چشم ملت، چشم شهیدان که ناظرند، به بازوان خشمگین و پرتوان شما دوخته شده است. ولی شما صابران با وجود این که شعله های عشق شهادت در بدن طنین افکن است، صبر کنید تا یک مرتبه به دشمن مکار طوری بتازید که خیالش را هم نکرده باشد.
الحمدلله که در این چند روزی که آنجا بودید، غیر از یکی، دونفر که خداوند این جور خواست که زودتر بروند و آنجا هم بتوانند شفیع ما باشند، بقیه الحمدلله سالم ماندند که برای حمله نهایی آماده شوند. برادران! عزیزان! شهیدانی که الان نشسته اید و صدای مرا می شنوید! فرمانده هم آمده است، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم آمده است.
فرمانده تیپ عاشورا چند شب پیش خواب دیده ـ این را در جلسه ای به ما گفت که به همه برادران بگویم ـ خواب دیده که در محضر امام است. می گفت آیت الله بهشتی، آیت الله مشکینی و شهدای دیگر هم بودند. می گفت یک وقت دیدم نوری از دور وارد شد(گریه حضار)
امام بلند شدند و رو کردند به حاضرین گفتند:«من برای این حمله آماده ام.» یک مژده ای دادند که در این حمله ما کم ترین شهید و بیشترین بازدهی را داریم.
امام بلند شدند و رو کردند به حاضرین گفتند:«من برای این حمله آماده ام.» یک مژده ای دادند که در این حمله ما کم ترین شهید و بیشترین بازدهی را داریم.
برادران! دعای خیر بدرقه راه شماست. یکی از برادران می گفت شب در بیت امام نگهبان بودم، نیمه های شب دیدم پیر جماران آمد بالای پشت بام، رو کرد به من و گفت اسلحه تان را به من بدهید، حالا دیگر نوبت من است. می گفت نشستم یک گوشه ای ببینیم این پیرخدا چه می کند، دیدم اسلحه را به دوش انداخت از این طرف پشت بام می رود به آن می رود به آن طرف پشت بام گریه می کند، با خدا راز و نیاز می کند. خوب که دقت کردم، دیدم برای رزمندگان دعا می کند. عزیزان! دعای رهبر بدرقة راه شماست.
قوی باشید و بدانید با دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با رهبری فرماندهی چون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چنان بر دشمن مکار بکوبیم که مجال تکان خوردن نداشته باشد. و ان شاءالله با خون مان، پیام کربلا را به همة چشم انتظارمان و عزیزان مان در پشت جبهه، از آن پیرزنی که تمام دارایی اش را در کیسة پلاستیکی می کند و برای ما می فرستد، با خون مان هدیه ای چون دشت باز سوسنگرد را برای شان خواهیم فرستاد.
این قدر عملیات های کربلا را ادامه می دهیم تا به کربلای حسینی برسیم. ان شاءالله قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را با این قطره های خون مان روشن خواهیم کرد و به امام مان خواهیم گفت:اماما! رهبرا! زعیما! ای کسی که حاضریم اگر خدا هزاران جان به ما بدهد، در راهت فدا کنیم! امام! هرگز چون کوفیان که را تنها گذاشتند، تنهایت نخواهیم گذاشت( تکبیر برادران) و شما با نیروی ایمان تان،نه با کلاشینکف، توپ، تانک و خمپاره،با نعرة الله اکبرتان خواهید دید در آن شب چگونه دشمن از این نعره های الله اکبر فرار می کند یا تسلیم می شود. ان شاءالله این پیروزی بزرگ را به دست خواهید آورد و این طرح را که، طرح کربلای یک نام دارد،این قدر کربلاها را ادامه خواهیم داد که به کربلای امام حسین علیه السلام برسیم.(تکبیربرادران)
یا حسین! این گردان ابوالفضل علیه السلام نام گذاری شده. یا حسین! می خواهیم چون ابوالفضل علیه السلام دست هایمان در ره امام مان خمینی، قطعه قطعه شود. حسین جان! تا دشمن را در این خاک به خاک نسپاریم، نمی خواهیم ازاین مرز، از این خاک برگردیم، حتی اگر دست هایمان قطعه قطعه و پایمان تکه تکه شوند. ان شاء الله این طرح را که تمام کنیم، به یاری الله، این یاری دهندة مستضعفان، در کربلاهای دیگر دشمن را سخت سخت سخت در خاک فرو خواهیم برد.
چند دعا می کنم و به توجیه نقشه می پردازم.
پروردگارا! خدایا! خدایا! تو را به جان شهیدان! تو را به بدن قطعه قطعة حسین! تو را به سرور شهیدان حسین و به خون مظلومان کربلای حسین و کربلای حزب جمهوری اسلامی در تهران قسم می دهم از عمر ما برادر و برعمر رهبرمان بیفزای. پروردگارا! ما را رو سفید و با اجر شهادت به جبهه های دیگر انتقال بفرما. خدایا! تمام این ملت چشم انتظارند که هدیه عاشورای حسین را به آن ها عرضه کنیم. پروردگارا! ما رادر این راه ثابت قدم بدار.
ربنا افرغ علینا صبراًو ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.
کپی شد