تماشاگران امروز نوشت: حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی 84 ساله است. دو دوره نماینده مجلس شورای اسلامی و یک دوره نماینده خبرگان رهبری بوده است. شهرت آقای حجتی برمیگردد به دوران اصلاحات و حمایتش از اصلاحطلبان. او امروز هم مشاور حقوقی موسسه اطلاعات است.
خیلی دوست داریم چند تا سؤال ورزشی از شما بپرسیم.
اینکه من ورزشی حرف بزنم، عین این است که دوست و فامیل خوبم روحانی محترم، آقای «...» درباره سیاست حرف بزند!
سؤال ما بیشتر درباره موارد فقهی و حجاب است و این نگاه سیاسیون، بهخصوص روحانیت به ورزش.
جوانمردی و منش و داشمشدیگری ورزش را همه میدانند. ورزش مخصوصاً ورزش باستانی الگو یا سمبل جوانمردی بود و هست اما سیاست به خاطر سوءتدبیری که ما داریم مخصوصاً در دستگاههای اجرایی و مسئول، ورزشمان را هم خراب کرده و پرش کرده از بیاخلاقیها. تقریباً چیزی شبیه فضای سیاستمان و بخشی از رفتارهای ما روحانیون. متأسفانه دعواهایی که داخل وزارت ورزش با فدراسیونها هست، بیاخلاقیهای کلامی و کلی دعواهای این شکلی، طوری شده که این بدنه ورزش را هم آلوده کرده است.
شما که خیلی خوب به ریز جزئیات ورزش وارد هستید! اگر دوست روحانیتان هم همین قدر به سیاست وارد باشند، خیلی خوب میتوانند نقش مهم اداره کنندهشان در تشکیلات سیاسی و حزبی را ایفا کنند!
(می خندد و باز بر گفته اولیهاش اصرار دارد... ) در واقع این دعواها ترکشش به ما میخورد. ما در متن دعوا نیستیم. لذا من فکر نمیکنم از مردم عادی هم کسی باشد که از دعواهایی که در سطح بالای ورزش وجود دارد یا در میدان ورزش همدیگر را کتک میزنند، فلانی اخراج میشود، فلانی چند جلسه محروم شده و... خبر نداشته باشد. همه میفهمند. من خودم علتیابی میکنم. چرا باید ورزش ما به این صورت دربیاید. همین چند روز قبل یک فوتبال مهمی بود. دیدید چطور دعوا شد و برایش حکم هم صادر کردند؟ (دربی استقلال و پرسپولیس و دعوای بین رحمتی و جلال حسینی مورد نظر حاج آقاست.)
ولی خیلی خوب پیگیرید! از قدیم همینطوردنبال ورزش بودید؟
یک خاطره یادم آمد که به ورزش و حاشیه آن مربوط است. ورزشی نیست اما یک برادر شاه دارد که او آن وقتها ورزشی بود. خاطرهام هم آخوند دارد هم ورزش و هم برادر شاه!
در زمان شاه، شاپور غلامرضا رئیس کمیته المپیک بود. شب عاشورا، یعنی شب یازدهم در مجلس ترکها، مجلس آشیخ عبدالحسین آقای راشد منبر میرفت. در آن جلسه آقای راشد که فیلسوف و جامعهشناس سخنران بود. آقای مطهری شاگرد ایشان بود. به نظرم اگر کسی بخواهد دین یاد بگیرد، باید از راشد یاد بگیرد. آن عاشورایی که میگویم، تابستان بود، خیلی هم گرم بود. این آمد عبا و عمامهاش را برداشت، سخنرانی میکرد از رادیو هم پخش میشد. الان یک سخنران مثل او و مرحوم فلسفی نداریم. داشت مصیبت میگفت که شاپور غلامرضا وارد شد. جمعیت همان دم در بلند شدند تا این برادر شاه بیاید بالای مجلس. آقای راشد تشر زد: اینجا مجلس امام حسین(ع) است. هر کس میخواهد باشد. اینجا شاه و گدا ندارد. شاپور همان جا نشست و تا آخر مجلس صدایش در نیامد! اینطور روحانیهایی داشتیم.
رابطه روحانیت با ورزش خوب بوده؟ ورزش میکردید؟
من زرتشتیزاده هستم. پدرم در سن 12 سالگی مسلمان میشود و بعد میرود حوزه و روحانی میشود. الان پسرعموهای من زرتشتی هستند. یک کتاب من نوشتم از آتشکده تا مسجد، حتماً بخوانید. پدر من سه تا ورزش به ما یاد داد که دو تا را الان میتوانم انجام بدهم. یکی کوهنوردی، یکی پیادهروی و یکی هم شنا بود. به اندازهای من در شنای بدون حرکت ماهر هستم که روی آب خوابم میبرد. فکر میکنم خیلی از روحانیون هم این چند رشته ورزشی را انجام میدهند. الان دیگر کوهنوردی را به خاطر سن و سال نمیتوانم انجام بدهم اما پیادهروی و شنا را هیچ وقت کنار نگذاشتم.
یک خاطره هم بگویم برایتان از رهبری. من با ایشان در پیرانشهر تبعید بودیم در سالهای قبل از انقلاب. ایشان یک راننده بیمانند هستند. در آن زمان شیعیان بزمان آقای خامنهای را دعوت کردند و من با همسرم همراهشان شدیم. ایشان رانندگی کرد، من کنارشان نشسته بودم. در راه درباره رانندگی تعریف میکردند. ایشان میگفتند رانندههای خوب، 5 دسته هستند، قهارترین رانندههای جاده اما آنهایی هستند که حتی اگر خوابشان ببرد، جوری پیچهای جاده را حفظاند که وقتی به پیچ میرسند خود به خود بیدار میشوند و میپیچند.
برای شنا به استخر کوشک میروید؟
خیلی سیاسی حرف نزنیم(می خندد).
خیلی از حضرات آیات عظام روی ورود خانمها به ورزشگاهها حساسیت دارند. اول انقلاب کلا با فوتبال بازی کردن هم به خاطر پوشش بازیکنان، مخالف بودند. این پوشش از نظر شرعی مشکل دارد؟
چرا بعد از انقلاب را میگویی. بگذار برایت خاطرهای بگویم از قبل انقلاب. ما زندان بودیم سال 46 بود. آقای هاشمی هم ما با بود. بچهها هم در زندان توپی همراهشان بود و بازی میکردیم. جالب است که خودش هم گاهی بازی میکرد اما وقتی روی منبر میرفت، درباره بازی کردن و توپ بازی، میگفت این کار خارجیهایی است که میخواهند ما را از دین خارج کنند. منظور این است که آن وقتها همه ما اینقدر بسته نگاه میکردیم. حتی همین آقای هاشمی که خیلی باز بودند چنین نظری داشت. پس برای بعد از انقلاب، ایراد گرفتن از پوشش فوتبالیستها عجیب نبوده است. بعضی از ما روحانیون، آدمهایی هستیم که دیر با جامعه آشنا میشویم. یعنی جامعه را دیر میشناسیم. الان هم همینطوراست. منتهی یک خدمتی که آخوند خراسانی به جامعه در جریان مشروطیت کرد و امام خمینی در جریان انقلاب داشتند، این بود که روحانیت را به دل خانههای مردم آورد. ولی هنوز هم یک عدهای غریب هستند و همانها هم که غریب هستند اتفاقاً در عرصه سیاسی کارهای هستند و دخالت میکنند و گاهی حرفهایی میزنند که...
به سؤال ما جواب ندادید، از نظر شرعی حضور بانوان در ورزشگاهها منافی عفت است؟
اگر بخواهم درست بگویم، الان در ورزشگاه مردها چطور ظاهر میشوند؟ لباس ورزش با لباس بیرون شما که یکی نیست؟ اگر بخواهم به صورت رساله بگویم. یعنی مثلاً اگر من مجتهد باشم و بخواهم رساله بنویسم، همانطوری که مرد جایز نیست به بدن زن نگاه کند، زن هم جایز نیست که به بدن لخت مرد نگاه کند.
حرمت دارد؟
حرام است. همانطوری که من نمیتوانم به موی یک خانم نگاه کنم، اگر بخواهم حکم سختش را بگویم زن هم نمیتواند به موی مرد نگاه کند.
پس اینطوری که میگویید تماشای ورزش از تلویزیون هم حرام است.
قطعاً همینطوراست. سنتیها همین را میگویند. حالا من چه میخواهم بگویم؟ جامعه ما مردسالار بوده است. مردها میتوانستند با سر برهنه بیرون بیایند. الان پوشش من و بسیاری از مردهای قدیمی مثل پوشش خانمهای چادری بوده است. یعنی فقط صورتم پیداست و دست هایم. قبل از اینکه لباسها کت و شلوار شود، ما یک لباس بلند میپوشیدیم. دقیقاً لباس خانمها و آقایان یکی بوده. بعداً ما امروزی شدیم و کت و شلواری شدیم. ما وقتی مدرسه میرفتیم نه من، نه آقای موحدی و نه آقای شهید باهنر؛ هیچ کدام کت و شلوار نمیپوشیدیم. به کت و شلوار، لباس فرنگیها و کافرها گفته میشد. بنابراین اینکه میگویند خانمها نباید به ورزشگاه بیایند از نظر شرعی درست است. ولی مثل خیلی از نظراتی است که اجرا نمیشوند. مثل همین حجاب آقایان یا پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی. به نظرم این کار و حل مشکلش یک احمدینژاد میخواهد. یک آدم بیکله که پیدا شود بگوید کار خودم را میکنم! یعنی سدشکن میخواهد. اصل قطعی مطلب که واقعاً حرام است را من برایت گفتم. منتهی یک احمدینژاد بیکله باید پیدا شود که این راه را باز کند!
شما تلفن هوشمند دارید؟
بچهها دارند.
این گوشیها و محتوای درون اینترنت که از نظرتان حرام نیست؟
بدترین کار همین است که این چیزها را ببندند. مردم حریصتر میشوند و فایدهای هم ندارد. شما به جای اینکهفرد را تربیت کنید که از یک ابزاری که میتواند ابزار بد باشد یا خوب باشد، استفاده خوب کند، میآیید ابزار را میگیرید. شما اینقدر سخت نگیر یک جوری ما زندگی میکنیم و مردم را میترسانیم که اصلاً... این کار غلط است. بگذارید برایتان مثالی بزنم. باید وجه رحمانی دین را ترویج کنیم. کاری که امام موسی صدر میکرد. امام موسی صدر، عموی خانم برادر من هستند. خیلی هم رفیق بودند. امام موسی صدر در لبنان که بود با مسیحیها، یهودیها و... خیلی رفیق بود. یک بستنی فروشی مسیحی در لبنان بود، ایشان میرفت جلوی مغازه، صندلی میگذاشت در حیاط بیرونی با عمامه و عبا مینشست و بستنی میخورد. هر کس میآمد با آنها گرم میگرفت و صحبت میکرد. این است که امروز در لبنان، گفتمان شیعی و مقاومت اینقدر در دل مردم رفته است. برای همین است که امروز میشل عون مسیحی میشود رئیسجمهور مورد حمایت حزبا... و در راستای سیاستهای حزبا... گام بر میدارد. منتهی باید حواسمان باشد از زحمات امام موسی صدر سو استفاده نکنیم.