آنچه باید گفته شود و آنچه از اول انقلاب و سال‌های ۵۸-۵۷ گذشته و نتیجه‌اش را حالا می‌بینیم در قالب فیلم و داستان گفته می‌شود منتها برخی می‌خواهند بشنوند و برخی نمی‌خواهند بشنوند.

به گزارش جماران، مجید قیصری (نویسنده) در گفتگو با ایلنا، درباره آسیب‌شناسی ادبیات داستانی انقلاب و چالش‌هایی که این ژانر ادبی با آن روبرو است، گفت: مشکل اصلی که در مورد بحث بررسی ادبیات انقلاب اسلامی وجود دارد این است که به شدت با فضای دفاع مقدس و جنگ مخلوط شده است. جنگ، جنگ است و انقلاب، انقلاب. این دو را نمی‌توان تا این حد یکی و گره‌خورده در هم معرفی کرد. این حد از یکی نگاه کردن به دو مقوله داستان انقلاب و داستان جنگ مثل این می‌ماند که به یک هنرمند تئاتر بگویم که درباره معماری هم صحبت کن چون در هر صورت هنرهای نمایشی نیز طراحی صحنه دارد و به نوعی به معماری هم ممکن است ارتباط پیدا کند.

این نویسنده ادامه داد: حقیقت این است که ادبیات انقلاب و ادبیات جنگ، دو مقوله کاملا مجزا هستند که سبک نوشتاری و ژانر ادبی مختص به خود را می‌طلبند. انقلاب یک رویداد سیاسی- اجتماعی است و در جنگ پای یک دشمن خارجی مطرح است که روایت هرکدام سبک داستانی مختص را به خود را می‌طلبند. از دید شخص من این درست نیست که ادبیات دفاع مقدس و جنگ را هم در گروه ادبیات داستانی انقلاب جای می‌دهند.

او البته به هم‌پوشانی ادبیات داستانی انقلاب و دفاع مقدس در برخی موضوعات نیز اشاره و بیان کرد: هر دو مقوله کارکردهای خودشان را دارند و مثل این است که گوییم چون پلاسکو در تهران آتش گرفته و فروریخته، سیل در سیستان را زیر پوشش خود قرار داده و باعث کم‌توجهی به آن شود. این دو اتفاق جدا از هم هستند یکی حادثه است و دیگری بلایای طبیعی. درست است که ادبیات جنگ و ادبیات اتقلاب اسلامی در جاهایی هم‌پوشانی داشته و دارند و بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند؛ اما باید این دو ژانر را به صورت جداگانه دسته‌بندی و تحلیل کنیم.

خالق رمان «دیگر اسمت را عوض نکن» همچنین در ارزیابی بعد شعاری و ایدئولوژیک ادبیات داستانی انقلاب به نمونه‌های غیرشعاری و ملموس این ژانر گریزی زد و یادآور شد: در ذهنم که جستجو می‌کنم نمی‌توانم نتیجه بگیرم که واقعا کفه ترازو به سمت ادبیات داستانی که صرفا وجه شعاری و ایدئولوژیک بسیار پررنگی دارند سنگین‌تر است. ما داستان‌هایی مثل «جزیره سرگردانی» سیمین دانشور یا «رازهای سرزمین من» نوشته رضا براهنی را هم داری که داستان انقلاب هستند. پس واقعا می‌توان داستانی درباره انقلاب اسلامی نوشت که شعارزده و ایدولوژیک هم نباشد.

قیصری اضافه کرد: اطلاعاتم در مورد داستان‌های انقلاب امروز چندان به‌روز نیست که درباره نسل جدید نویسندگان این ژانر نتیجه‌گیری کنم. «شاه بی‌شین» آقای مزینانی یکی از تازه‌ترین‌ کارهای جدی در حوزه انقلاب اسلامی بود که خوانده‌انم. البته حتما ادبیات داستانی در این ژانر خلق می‌شود و من ندیده‌ام.

او سپس در پاسخ به این سوال که آیا با گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی ادبیات داستانی انقلاب مسیری قابل قبول را طی کرده و توانسته از شعارزدگی فاصله بگیرد، یا می‌توانسته به گونه‌ای دیگر و با صلابت‌تر هم رقم بخورد، گفت: نگاه ساده این است که یک تاریخ و جغرافیای خاص داریم که هر نویسنده‌ای در مختصات آن داستانی خلق کند در ژانر ادبیات داستانی انقلاب قرار می‌گیرد. یعنی تنها آثاری که مستقیم به انقلاب اسلامی پرداخته‌اند و درباره آن نوشته‌اند در این ژانر گنجانده می‌شوند. من می‌گویم حتی فیلم‌ها و داستان‌هایی که باتوجه به شرایط امروز جامعه هم خلق می‌شوند به نوعی نسبت به شرایط موجود موضع دارند. مثلا فیلم «ابد و یک روز» می‌گوید که در حیطه مباحثی مثل فقرزدایی، توجه به محرومیت‌ها و عدالت بعد از گذشته نزدیک به چهاردهه از انقلاب موفق نبوده‌ایم. یعنی بسیاری از فیلم‌ها و داستان‌های ما به صورت غیرمستقیم هم که شده روندی که جامعه ایران از بهمن ۵۷ تا امروز را طی کرده تحلیل و بررسی می‌کنند.

قیصری افزود:  اگر به دنبال این هستیم که انقلاب اسلامی مستقیم در داستان‌ها و فیلم‌ها تحلیل شود واقعا با شرایط سانسوری که بر فرهنگ و هنر حاکم است، نمی‌توانیم انتظار زیادی داشته باشیم. وقتی فیلم «کاناپه» کیانوش عیاری کنار گذاشته می‌شود و هنوز بعد از ۴۰ سال نمی‌توانیم زنی را در خانه خود و در کنار محارمش عینی و ملموس به تصویر بکشیم یعنی هنوز در بیان مسائل محدودیت‌هایی داریم. آنچه که باید گفته شود و آنچه که از اول انقلاب و سال‌های ۵۸-۵۷ گذشته و نتیجه‌اش را حالا می‌بینیم در قالب فیلم و داستان گفته می‌شود منتها برخی می‌خواهند بشنوند و برخی نمی‌خواهند بشنوند.

این نویسنده درباره برخی محدودیت‌ها برای نگارش ادبیات داستانی انقلاب و اعمال متفاوت این محدودیت‌ها بر نویسندگان مختلف نیز اظهار داشت: در مملکتی زندگی می‌کنیم که تصویر آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی پیش از فوتش چندین سال در تلویزیون نمایش داده نمی‌شود. در کتاب‌های درسی نام او حذف شده و بردن نام آقای سیدمحمد خاتمی نیز با ممنوعیت همراه است. میرحسین موسوی از اول انقلاب مسئولیت‌هایی داشته و در دوران جنگ نخست‌ وزیر بوده اما برخی حتی حاضر نیستند نامش را بشنوند. واقعا در این شرایط توقع داریم که ادبیات داستانی انقلاب خلق شود؟

قیصری تاکید کرد:  آیا این گفتمان اجازه می‌دهد که به تحلیل هرآنچه که در روند انقلاب اتفاق افتاد از تسخیر لانه جاسوسی و جنگ و ... بپردازیم؟ معلوم است در شرایطی که عده‌ای نمی‌خواهند صدایی غیر از صدای خودشان شنیده شود ادبیات انقلاب اسلامی جدی و تاثیرگذار برای نسل جوان هم چندان پا نمی‌گیرد. وقتی نمی‌توان به نقد گفتمان غالب و حاکم پرداخت دیگر حرفی نمی‌ماند که داستان و روایت از آن استخراج شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.