آنطور که متوجه شدم، ایراد شهرداری فعلی تهران به خانه این است که تنها گروههای خاصی از اندیشمندان در این خانه حضور داشته و تمایل دارند از گروههای مورد نظر خودشان نیز در این اندیشکده حضور داشته باشند و بنا به تعطیلی نیست. اما نکته اینجاست که حوزه فرهنگ و هنر دستوری نیست و نمیشود دستور داد که افرادی باشند یا افرادی نباشند و بر این حوزه غلبه داشته باشند.
به گزارش جماران؛ احمد مسجدجامعی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات در روزنامه سازندگی نوشت:
خانه اندیشمندان علوم انسانی در سال ۱۳۹۰ در ساختمان کنونی راهاندازی شد. در تاسیس این مجموعه جمعی از اساتید علوم انسانی دانشگاههای تهران پیشقدم شدند و ساختمان خانه هم بر اساس درخواست آنها از شهرداری و توسط شهردار وقت، محمدباقر قالیباف و طی قراردادی مشخص در اختیار خانه اندیشمندان قرار گرفت.
بهعلاوه مجوزهای لازم برای فعالیت نیز از وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی و علوم و فناوری گرفته شد و خانه اندیشمندان به عنوان موسسهای فرهنگی فعالیت خود را آغاز کرد. ۱۳ گروه علمی مختلف از جمله فلسفه، روانشناسی، ادبیات، فقه و علوم قرآنی، حقوق، علوم سیاسی، تاریخ، جغرافیا، علوم اجتماعی، مدیریت و اقتصاد در این خانه فعال شدند. در هر گروه ۱۱ نفر از اساتید دانشگاههای مختلف تهران حضور داشتند. سیاست خانه در چینش گروهها این بود که از همه دانشگاهها در گروهها حضور داشته باشند.
فعالیتهای خانه مشتمل بر برگزاری نشستهای علمی، کارگاههای آموزشی، رونمایی و نقد کتاب بزرگداشت و تجلیل از اساتید و ... بوده به طوری که در یک دهه گذشته بیش از ۲ هزار برنامه در خانه اجرا و خانه اندیشمندان تبدیل به مرکز و پاتوق اساتید علوم انسانی شد. علاوه بر گروهای خانه، انجمنهای علوم انسانی کشور هم خانه را به واقع تبدیل به خانه خود کردند و چراغی در نقطهای از شهر تهران روشن و تبدیل به محفل علوم انسانی شد.
روز چهارشنبه همزمان با روز قلم به این خانه برای مراسم رونمایی از کتاب دکتر خدایی مراجعه کردم. اما متاسفانه متوجه شدم شب گذشته بدون اطلاع قبلی، مدیر کل برنامهریزی معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران به خانه اندیشمندان رفته و به دنبال ایشان هم یک تیم اجرایی وارد خانه شدند و قفل دربهای اتاقها را تعویض کردند و خواستار تخلیه ساختمان شدند. هر چند دادستانی مانع این اتفاق شد اما ذکر چند نکته درباره فلسفه خانه اندیشمندان علوم انسانی حائز اهمیت است. این خانه در دورههای مختلف شهرداری تهران با هر گرایش سیاسی فعال بوده است. در دورههایی شهرداری و نهادهای فرهنگی به این خانه کمک میکردند و در دورههایی حتی اگر کمکی هم نمیکردند اما هیچگاه در روند حیات این خانه اختلالی ایجاد نشد و طی سالها به فعالیت خود ادامه داد. هیچگاه حاشیهای نداشته و به دلیل استقلال در عمل نیز مورد توجه اندیشمندان و مردم قرار گرفته است. در واقع شاید بتوان گفت که فعالیتهای فرهنگی همیشه مورد توجه و حمایت هر گروه سیاسی تا به امروز بوده است.
آنطور که متوجه شدم، ایراد شهرداری فعلی تهران به خانه این است که تنها گروههای خاصی از اندیشمندان در این خانه حضور داشته و تمایل دارند از گروههای مورد نظر خودشان نیز در این اندیشکده حضور داشته باشند و بنا به تعطیلی نیست. اما نکته اینجاست که حوزه فرهنگ و هنر دستوری نیست و نمیشود دستور داد که افرادی باشند یا افرادی نباشند و بر این حوزه غلبه داشته باشند.
دلیل موفقیت چنین نهادی، انتخابی بودن اعضای آن است و نه انتصابی بودنشان. به اضافه اینکه شهرداری تهران مراکز و سازمانهای بسیار زیادی دارد که میتواند از حضور این افراد مورد نظر خود در آنها استفاده کند. هر چند که بنده معتقدم اگر در مدیریت فرهنگسراها و اساساً مراکز فرهنگی و هنری شهرداری تهران نیز چنین رویهای پیش گرفته میشد و افراد برای فعالیتهای فرهنگی و هنری تنها نباید وابسته به گروه خاصی میبودند، این نهادها نیز موفقتر بودند. خانه اندیشمندان علوم انسانی باید بماند و به فعالیت خود ادامه دهد و به قطع نباید ارگانی در این فعالیتها خلل ایجاد کند زیرا دستاورد این نهاد فعالیت فرهنگی و هنری بسیار موفق است.