مرگ بر دیکتاتور را امام یاد داد. وگرنه آزادی به قرائت طاغوت، ساواکی است که اطلاعیه میداد نقد در حد کلانتری محله هم جایز نیست. آخرین نفری که نشریات را میخواند و مجوز انتشار میداد مأمور ساواک بود. پیرمردهای تهران تا سالها بعد از انقلاب وقتی میخواستند حرف سیاسی بزنند صدایشان را پایین میآوردند و این عادتشان ناشی از خفقانی بود که میگفت از هر 3نفر، یکی مأمور ساواک است.
به گزارش جماران؛ روزنامه همشهری نوشت: شعار زن زندگی آزادی که شعار خوبی است؛ چرا از دیوار پاک میکنند؟ شعار مرگ بر دیکتاتور هم. این شعارها خودش نفاقشکن است.
مگر این شعارها از کجا آمده است؟ این شعارها و محتوایش را امام به اینها یاد داد؛ ولو در مصداق دچار خطا باشند. انقلاب57 یاد داد که زن حرمت دارد و ابزار سوداگری و برهنگی روی جلد زنروز و یا اجیر هرزگی مقامات در جشن هنر شیراز نیست. امام گفت زن مبدا خیرات و کمالات است. وگرنه آن شاه ملعون که دخترکان ایرانی را به اعتراف خاطرات فردوست، پیشکش به شاه عرب میفرستاد.
مرگ بر دیکتاتور را امام یاد داد. وگرنه آزادی به قرائت طاغوت، ساواکی است که اطلاعیه میداد نقد در حد کلانتری محله هم جایز نیست. آخرین نفری که نشریات را میخواند و مجوز انتشار میداد مأمور ساواک بود. پیرمردهای تهران تا سالها بعد از انقلاب وقتی میخواستند حرف سیاسی بزنند صدایشان را پایین میآوردند و این عادتشان ناشی از خفقانی بود که میگفت از هر 3نفر، یکی مأمور ساواک است.
تحقق این شعارها نیز در انقلاب بود. بانوان ما محتوای حقیقی زن زندگی آزادی را سر دست گرفتند و بالاترین مدارج علمی را طی کردند و در اوج حیا و عفت بر سکوهای قهرمانی ایستادند و در دامن شهیدپروریشان، سرباز مدافع وطن و اسلام تربیت کردند.
مرگ بر دیکتاتور را کسانی باور کردند که در نهایت غیرت مقابل دیکتاتورهای عالم صف کشیدند و بساط آنها را از جایجای منطقه جمع کردند و برای آزادی ملتها خون دادند. وگرنه این جریان که با شعار زن زندگی آزادی چادر از سر ناموس مردم کشیدند و با شعار مرگ بر دیکتاتور راه رفتوآمد شهر را بستند و اهالی بازار را تهدید به مرگ کردند و جوانهای معصوم را در خیابانهای شهر به مسلخ بردند.
شعار مرگ بر دیکتاتور و زن زندگی آزادی، شعار انقلاب است وگرنه شعار این جریان همین بددهنیها و فحاشیها و هرزگیها و تهدیدکردنهاست. این شعارها وقتی دست اهلش نباشد خودش ابزار افشای نفاق میشود. شعاری که بر قلبها نباشد بر سر زبانها نیز نخواهد ماند؛ عمل که بماند.