آنچه شخصیت پدر علم کویر کشورمان را در این کارنامه متمایز میکند، عشق بیپایان به طبیعت و بستر حیات و نگاه او برای پایداری اکوسیستم کشورمان بوده است. عشقی که در لحظه به لحظههای پرشمار تدریس، مصاحبهها و مقالات او آشکار است. عمدهترین فرازها در حیات اجتماعی کردوانی که همواره و تا آخرین سالهای عمر پربارش پای میفشرد، تأکید بر الگوی غلط توسعه بهویژه گسترش بیمحابای شهری، احداث صنایع آببر در میانه فلات مرکزی ایران و دستکاریهای هزینهبر و مخرب با منابع آب کشور بوده است.
پایگاه خبری جماران؛ عبدالحسین طوطیایی، پژوهشگر کشاورزی، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «دکتر پرویز کردوانی سرانجام با چشمانی تر از خشکی سرزمینش و در عاشورایی همصدا با محیط زیستی تشنه، دیده از جهان فروبست تا از این پس فریادهای هشدار «آب را گل نکنیم» او در همنوایی با سهراب، تنها در آسمانها سروده شود.
کردوانی زاده خطه عاشقپرور کویر گرمسار بود. کویری که زندهیاد شریعتی اینگونه توصیفش میکند: «… این هیچستان پراسراری که در آن، دنیا و آخرت، روی در روی هماند. دوزخ زمینش و بهشت، آسمانش و مردمی در برزخ این دو، پوست بر اندام خشکیده، بریان، پیشانی هماره پرچین؛ لبها همیشه چنان که گویی مرد میگرید یا دلش از حسرتی تلخ یا از منظرهای دلخراش میسوزد…».
زندهیاد دکتر کردوانی روزگار تا نوجوانیاش را در آغوش چنین کویری سپری کرد و در لوح ضمیرش ارزش آب را در جرعهجرعههایی که از عطشهایش فرومیکاست، آموخت. با تمثیل از تعابیر زیبای سهراب سپهری گرچه از ده بالادست بود؛ اما سر رود و گلنکردن را میفهمید و برای آن کفتری هم که در پاییندست از جویبار شهد حیات مینوشید دغدغه داشت و پیمان بر آن بست که تا میتواند نگذارد که آب را گل کنند.
فرزند کویر در دلبستگیاش عاشقانه با چراغ علم به تاریکی غربتش شتافت و در شاخههای دانش نوین، جایی مانند فرزندخوانده برای شناساندن آن بنا نهاد و در کسوت یک پدر در زمره چهرههای ماندگار دانش نوین کشور شد. پرویز کردوانی با وجود اشتیاق برای فراگیری علم اما در اولین سالهای جوانی به ساماندهی اعضای خانواده به جا مانده از پدر پرداخت تا ثابت کند همواره و در هرجا که باشد، مدال «پدربودن» زیبنده شخصیت انسانی اوست. در سال ۱۳۴۵ با دانشنامه دکترای عمران کویر از آلمان راهی سرزمین مادری شد. سرزمینی که با گستره وسیعی از اراضی کویری، در گروه اقلیمهای خشک جهان قرار داشت.
او در سال ۱۳۴۸ مدیرکل دفتر مطالعات آموزشی دانشگاه تهران شد و از ۱۳۵۴ بنیانگذار و رئیس مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران تا سال ۵۸ بود. بیش از ۲۰ جلد کتاب در زمینههای کویر، خاک آب، هیدرولوژی و دیگر جنبههای بستر حیات و راهنمایی در ۱۵۰ پایاننامه و… و احراز استاد نمونه دانشگاه تهران از اقلام برجسته در کارنامه ایشان است.
آنچه شخصیت پدر علم کویر کشورمان را در این کارنامه متمایز میکند، عشق بیپایان به طبیعت و بستر حیات و نگاه او برای پایداری اکوسیستم کشورمان بوده است. عشقی که در لحظه به لحظههای پرشمار تدریس، مصاحبهها و مقالات او آشکار است. عمدهترین فرازها در حیات اجتماعی کردوانی که همواره و تا آخرین سالهای عمر پربارش پای میفشرد، تأکید بر الگوی غلط توسعه بهویژه گسترش بیمحابای شهری، احداث صنایع آببر در میانه فلات مرکزی ایران و دستکاریهای هزینهبر و مخرب با منابع آب کشور بوده است.
او تبدیل ظرفیت قناتهای همزیست با طبیعت به چاههای پرشمار را از خطاهای راهبردی دانسته و معتقد بود برای جبران این خطاها باید مصرف آب در بخش کشاورزی و صنعت و حتی آب شرب را به نصف تقلیل داد. ایشان با نظراتی که برای حفظ منابع آب موجود و توصیه توقف کامل کشاورزی اصرار دارند، مخالفت داشته و معتقد بود که در سیاستگذاریهای بخش کشاورزی هرگز نباید در تلاش گسترش سطوح کشت باشیم.
الگوی توسعه پایدار در کشاورزی تنها باید مبتنی بر افزایش بهرهوری از منابع آب باشد. بدونتردید روند فروپاشی تعادل اکوسیستم در کشور و ورشکستگی آب که آثار خود را در خشکیدن رودخانه، تالاب و دریاچهها بهویژه در خلال چهار دهه اخیر نشان داده است، زندگی اجتماعی این خیل از عاشقان سرزمین ما را با تحمل رنج و مرارتهای روحی زیادی همراه کرده است؛ رنجی که در نمایی از مصاحبههای زندهیاد کردوانی آن هنگام که از نبود ذخیره آب در کشور خشک ما هشدار میداد، برای هر بینندهای اندوه میآفرید. آنها که اکنون پرواز بیبرگشت پدر کویرشناسی ایران را چه بسا آسودگی او و پایانی بر این رنجها بدانند؛ پدری که در این سالها در درددل با سهراب چه بسا زمزمه میکرد: جاهلان با غم خود تیرگی دل کردند، آب را گل کردند، در فرودست اکنون، کفتری میمیرد، در همان آبادی، کوزه از آب تهی است، آب را گل کردند. یادش و عشقش جاودان باد.»