مصطفی هاشمیطبا با بیان اینکه «مجلس در جهت تخریب دولت گام برمی دارد»، افزود: «این مجلس کار مهمی نمیتواند انجام دهد و برنامه جامع ندارد. همینطور برخورد سیاسی ادامه دارد و فکر میکنند که خودشان میتوانند دولت و ریاست جمهوری را نیز در دست بگیرند.»
به گزارش جماران؛ روزنامه آرمان ملی نوشت: حسن روحانی در جایگاه رئیسجمهور یک سال پایانی عمر دولتش را سپری میکند و سال آینده همین موقع دولت دیگری روی کار است. این در حالی است که نگاهی به عملکرد دولت نشان میدهد که مردم آنچنان که باید از اقدامات دولت خاصه در حوزه اقتصاد، معیشت و وضع زندگی خود رضایت ندارند. این مهم را میتوان از ریزش محسوس پایگاه اجتماعی روحانی و جریان حامیاش یعنی اصلاحطلبان فهمید. روحانی در ابتدای کار در مرداد ۹۶ با رای ۲۴میلیونی کار خود را آغاز کرد اما رفتهرفته این رای ریزش کرد و به قول صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاحطلب «امروز شاید از آن ۲۴میلیون ۲میلیون هم به آقای روحانی رای ندهند»
با این حال آنچه مسلم است شرایط فعلی کشور در حوزههای مختلف صرفا بهدلیل عملکرد روحانی و دولتش نبوده و برخی محدودیتها و شرایط بینالمللی بر وقوع این شرایط تاثیر گذاشته است. این در حالی است که عدهای مخالفان دولت عملکردهای مثبت دولت را در ساحتهای مختلف نادیده گرفته و صرفا به تخریب دولت میپردازند. قدر مسلم روحانی در وقوع چنین شرایطی قصور داشته اما نه اینکه همه تقصیرها را به گردن دولت بیندازیم بلکه باید سهم سایر ارکان و دستگاهها را نیز در بروز این وضعیت بسنجیم. برای بررسی علل ریزش پایگاه رای رئیسجمهور، تخریبها علیه دولت، عملکرد مجلس و آنچه در سپهر سیاست کشور میگذرد «آرمان ملی» با سید مصطفی هاشمیطبا فعال سیاسی و معاون رئیسجمهور در دولت سازندگی به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
آقای روحانی در آغاز دولت دومش حائز پایگاه رای 24 میلیونی بود اما رفتهرفته این رای به طرز محسوسی ریزش کرد؛ بهنحوی که امروز برخی افراد شرایط موجود را دستاویزی برای حضور در انتخابات 1400 کردهاند؛ اساسا این ریزش آرا و شرایط فعلی را چگونه ارزیابی میکنید؟
من معتقدم مشکل دولت شخص آقای روحانی نیست. در حقیقت آقای روحانی بخشی از حاکمیت کشور است. وی در تبلیغات انتخاباتی خود پس از 4 سال اول به صراحت گفت که من همه تحریمها را از بین خواهم برد. طبیعتا با توافق برجام بخشی از تحریمها از بین رفت و ارتباطات بین ایران و کشورهای اروپایی آغاز شد. آقای روحانی نیز بر اساس همین روندی که جلو میرفت اعلام کرد که همه تحریمهای باقی مانده را هم از بین خواهم برد. در نتیجه مردم یک در باغ سبزی دیدند که همه مسائل اقتصادی با وجود همه ارتباطات خوبی که با اروپا و کشورهای دیگر خواهیم داشت مشکلاتمان برطرف خواهد شد. در حالی که وقتی آقای ترامپ اعلام موضع کرد که ما از برجام خارج میشویم طبیعتا کشورها و شرکتهایی که ارتباطاتی با آمریکا داشتند از هرگونه همکاری خودداری کردند. حتی خودمان نیز بعضا خودزنیهایی انجام دادیم مثل رد لوایح چهارگانه.
آیا صرفا دولت در وقوع این مسائل نقش داشت یا رویکردهای دیگر از سوی سایر دستگاهها و جریانات نیز دخیل بود؟
بخشی از اینها بهعنوان عدم تطابق سیستمهای مدیریتی با ضرورتهای روز جامعه باعث این امر شده است. اما کلیات امر این است که به هر حال آنچه را که ترامپ بهدنبال آن بود تا حد زیادی در ایران پیاده شده و این نارضایتیهای موجود در جامعه نیز از آن ناشی میشود. به علاوه چیزی که به این مساله دامن زده این است که وقتی حجم اقتصادمان کوچک، مراوداتمان با خارج و فروش ارزمان کم میشود مسلما توقعات مردم و شکل بهرهمندی اجتماع از اقتصاد جامعه باید کمتر شود. در حالی که نمایندگان مجلس، ائمه جمعه و دیگرانی که تریبون داشتند و مخالف آقای روحانی بودند بر طبل معیشت و زندگی بهتر میکوبیدند. در حالی که این دو با هم سازگاری ندارد. وقتی که مقام معظم رهبری میفرمایند باید مقاومت کرد؛ منظور از مقاومت این است که باید به خود سخت بگیریم نه اینکه به سمت شروع زندگی بهتر برویم. مگر میشود کشوری تحریم بوده با خیلی از کشورها روابط خوبی نداشته باشد و خود نیز دنبال قطع روابط بانکی باشد بگوید که زندگی بهتری میخواهیم؟ این خود نوعی تناقض است که در جامعه وجود دارد. با این حال همه اینها بر سر آقای روحانی ریخته و متاسفانه فشارهایی به او وارد میشود. ضمن اینکه من خود آقای روحانی را نیز در انتخاب راه و سیستم بیتقصیر نمیدانم. باید خیلی باصداقت و صراحتا با مردم راجع به مسائل مختلف صحبت میکرد و توقع مردم را از زندگی و معیشت بهتر مطرح مینمود. حال اینکه رئیسجمهور نتوانسته به قشر ضعیف و تنگدست جامعه برسد و به جای آنکه فکر راه و روش درستی را پیش بگیرد پرداخت یارانههای نقدی را ادامه داد.
برخی هر آنچه که به سبب تحریمهای بینالمللی یا اتفاقات داخلی رخ داده را با علم به اینکه دولت شاید تقصیری نداشته باشد از چشم رئیسجمهور میبینند و به دولت حمله میکنند؛ اساسا این نوع رویکردها از چه رو است؟
در حقیقت اینها در زمین آقای ترامپ بازی میکنند. من معتقدم این مساله نفوذ که مقام معظم رهبری نیز چند بار به آن اشاره کردند به هر حال وجود دارد. کما اینکه از ابتدای انقلاب نیز بوده است. من معتقدم کشوری که این همه مورد تعرض قرار میگیرد نباید از نظر داخلی تا این حد دچار تشتت شود و رئیسجمهورش اینهمه مورد تهمت، آزار و تخریب قرار گیرد. من در فضای مجازی میبینم کسانی که خود را ظاهرا دلسوز انقلاب میدانند گاه الفاظ بسیار زشت و زنندهای به رئیسجمهور نسبت میدهند. اینها همان کسانی هستند که احتمال میرود نفوذی باشند. از جمله آنچه که برخی گروهها در مورد مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی حرف میزنند. ایشان جزء نزدیکترین اشخاص به مقام معظم رهبری بوده است. از طرفی رئیسجمهور کسی است که مورد تایید رهبری است، تنفیذ شده و مقام معظم رهبری باز هم اعلام کردهاند که دولت باید تا آخر دوره بماند و در همه مراسمات رئیسجمهور در کنار رهبری است. وقتی رئیسجمهور را اینگونه منکوب میکنند در حقیقت به کشور ضربه میزنند. انتقاد خوب است اما برخورد اینگونه با مقامات حکومتی زیانآور است.
با وجود گذشت 2 ماه از عملکرد مجلس که به نوعی پیشانی عملکرد مجلس است نمایندگان بیش از اینکه به سراغ طرحها و برنامههای مشخص برای حل مشکلات جامعه و ریلگذاری برای دولت حرکت کنند به سمت و سوی فرافکنی و تخریب دولت رفتهاند، این عملکرد مجلس را چگونه میبینید؟
مجلس در جهت تخریب دولت گام برمیدارد و صراحتا هم به این موضع اذعان داشتند. چنانکه بحث استیضاح و سوال از رئیسجمهور نیز مطرح بود و دیدیم که به آقای ظریف چگونه در مجلس حمله شد. اینهم که میخواستند رئیسجمهور به مجلس بیاید درصدد حمله و تخریب رئیسجمهور بودند نه اینکه صرفا رئیسجمهور برای پاسخگویی به سوالات به مجلس برود. از جمله مصوباتی هم که داشتند متاسفانه قیر مجانی بوده که نشان داد این مجلس کار مهمی نمیتواند انجام دهد و برنامه جامع ندارد. همینطور برخورد سیاسی ادامه دارد و فکر میکنند که خودشان میتوانند دولت و ریاست جمهوری را نیز در دست بگیرند. هر چند که اگر هم موفق شوند و دولت را در اختیار بگیرند هیچبرنامهای برای اداره کشور ندارند و صرفا همین شعارهای پوپولیستی، شعارها و حرفهاست و با بودن آنها یقینا و به تدریج مسائل کشور حادتر خواهد شد. مجلس راه و روشی برای ارائه برنامه به دولت بلد نیست. چه بگویند؟ اصلا فرض بگیریم که مساله سیاسی مطرح نکنند و دلشان بخواهد که با دولت همفکری کنند اما بازهم هیچ طرح و روشی ندارند. ما در برنامه ششم 3 ماده 35،36 و 37 را راجع به آب کشور داریم. آقای قالیباف که به خوزستان رفت، متاثر شد و گفت که آب اینجا هست اما مدیریت وجود ندارد راست میگوید؛ اما هیچ یک از مجالس ما نسبت به برنامههای توسعهای حساسیت نشان ندادند و برعکس هزینههای جاری بودجه را همینطور بالا بردند. فرقی هم نمیکند مجلس گذشته یا همین مجلس. اکنون نیز آقای قالیباف به چند روستا سر زده اما اگر فشار هم بگذارند و این مسائل را حل کنند مگر مسائل کلا حل میشود؟ برای مواد 35،36 و 37 برنامه ششم امکانات فراهم کنید بسیاری از مسائل حل شدنی است. البته شاید بگویند شرایط اقتصادی بهنحوی است که نمیتوانیم اینها را اجرا کنیم . وقتی چنین جوابی بدهند در خوزستان نیز بیآبی مردم ادامه خواهد داشت. هرچند که بیآبی فقط در خوزستان نیست و سیستان و بلوچستان را نیز شامل میشود. خیلی جاهای دیگر این مسائل وجود دارد و نمیتوانند حل کنند. همین تصفیهخانه فاضلاب تهران یا تصفیهخانههای سراسر کشور هیچکدام به بهرهبرداری نمیرسد. اگر هم بخواهند بهرهبرداری کنند پروژهای که 10فاز دارد زمانی یک فاز آن به بهرهبرداری میرسد، داد افتتاح و بهرهبرداری سر میدهند. وقتی برنامه توسعه کشور را لنگ کردیم چیزهایی که آقای قالیباف دیده باز هم خواهد دید و حل هم نخواهد شد. الحمدا... که چنین برنامه نظارت میدانی هم هست و منعکس میشود و معلوم میشود که کشورمان دچار چه مشکلات و مسائلی است .
طی صحبتهای خود به بحث نظارت اشاره داشتید، اساسا چرا در حوزههای مختلف آنچنان نظارتی وجود ندارد که مثلا پروندهای مثل قرار داد ویلموتس بروز کند و آن فاجعه به بار بیاید و صد البته هیچیک از مسئولان امر در حوزه ورزش نیز پاسخگو نباشند؟
من معتقدم نظارت هست اما اقدام نیست. دکلهای نفتی گمشده چه شد و به کجا رسید؟ 18میلیارد دلاری که اردوغان در مجلس خودشان گفت که از ایران رسیده و خدا برای ما فرستاده مشخص شد از کجا رسیده؟ بالاخره هستند کسانی که میدانند تکلیف این مسائل چه میشود. اکنون میگویند فلان قدر ارز رفته و برنگشته؛ وقتی اطلاعاتش را میدانند چرا پیگیری نمیکنند. خیلی از مسائل است که اطلاعاتش وجود دارد اما اقدامی برای آن صورت نمیگیرد. بهنظر من نظارت وجود دارد و چیزی که ما نسبت به آن اطلاع داریم مقامات کشور به نحو احسن از آن مطلع هستند اما گویا نمیخواهند بگویند. بعید است که شخصی مثل طبری سالها در کشور کارهایی انجام داده باشد و کسی خبردار نشده باشد. یا الان داد و بیداد میکنند که باستی هیلز در لواسان طاغوتی است و... اینها که پنهان کاری نبوده و جلوی همه انجام شده است. در این خصوص هم نه سیاست درستی داشتیم و نه اینکه واقعا کسی دلسوز باشد و بگوید که این کارها نباید انجام شود. اکنون نیز خیلی کارها انجام میشود. مگر مقام معظم رهبری نفرمودند 500میلیون دلار گوشی آمریکایی وارد کشور شده؟ آیا اکنون وارد نمیشود؟ از کولهبری ، تهلنجی و مناطق آزاد وارد نمیشود؟ کسی نمیخواهد جلویش را بگیرد. اینها از مبادی معمولی که وارد نمیشود. در خصوص قرارداد آقای ویلموتس باید به این نکته اشاره کنم که این در دنیا بیسابقه است که یک مربی کشوری را ندیده، از امکانات آن خبری ندارد و حتی یکبار به آن کشور نرفته با آن سرعت قرارداد ببندد. این خود به خود دچار مشکل است. مگر ممکن است که یک مربی ورزش کشور را نشناسد و بخواهد قرارداد ببندد. اتفاقا اینجا باید صحبتش را میکردند که چطور میشود یک مربی که هیچشناختی از یک کشور ندارد چنین قراردادی میبندد و میخواهد عمل کند. البته روی اینها نظارت هم بوده و نخواستند. البته پولی که باید به ویلموتس بدهیم 2/6میلیون دلار است اما تکلیف 18میلیارد دلار ترکیه یا دکلهای نفتی گمشده چه میشود رقم آنها خیلی بالاتر از این حرفهاست.
برخی مطرح میکنند که سفرهای استانی آقای قالیباف شائبه انتخاباتی دارد و شاید وی در انتخابات 1400 حضور یابد، اساسا چه میزان به این موضوع قائلید؟
من معتقدم تا وقتی که خودش نگفته باشد که در این عرصه حضور خواهد یافت طرح این مساله نوعی تهمت است. ما باید از تهمت اجتناب کنیم. آقای قالیباف میگوید من بهعنوان نظارت میدانی میروم و البته بیتاثیر هم نیست و باید همین را از وی قبول کنیم. اگر قرار باشد که ما خدای نکرده رئیس مجلس را به نوع دیگری توصیف کنیم این درست نیست.