هیچ آمار رسمی از تعداد کارتن خوابها نداریم، چون نظام ثبتی وجود ندارد، اما قطعاً تعدادشان بیش از ظرفیت نهادها و سازمانهاست.
به گزارش جماران، «صائب» را چند روز پیش آوردهاند «گرمخانه خاوران» یک نفر دیده، کسی میان کهنه کارتنهای نمور گودال، خرت و پرتهای روی هم تلنبار شده را با ناخنهای بلندش چنگ میزند. نزدیکتر که میشود، چشمش به مردی میافتد که لابهلای زبالهها از زور درد به خودش پیچیده... اما صدای سرفههای صائب بلند نشده، مرد خس خس حنجرهاش را که میشنود پایش را پس میکشد، خوف میکند قدم از قدم بردارد.
پیشترها عیالش نذرکرده بود، پنجشنبه شبها خیرات امواتشان را زیرهمین پل ادا کند، کرونا که آمد اما دست و دلشان لرزید، صدای سرفههای صائب که بلندتر میشود، مرد با خودش عهد میکند که کلاهش هم این طرفها افتاد، برای برداشتن آن نیاید. مدام با خودش تکرارمی کند: «امشب غذا نخورد، نمیمیرد، اما کرونا، گرسنگی سرش نمیشود، بگیرد، تمام میشود! تباه میشود... «مرد تلفنش را برمی دارد، یک شماره میگیرد، همان شب یک گروه میآیند، ماسک زده، گان پوشیده، مجهز... صائب بالاخره پایش به گرمخانه باز میشود، خودش میآید، بدون اجبار! جانش از این همه تباهی به لب رسیده است، وصف کرونا را از دور و بریهایش زیاد شنیده، میداند دردش کم از استخوان شکستنهای خماری نیست....
پایین گودال، نفسشان که چاق میشود، هرکه هرچه دارد میریزد روی گود! یک نفردکتر میشود، آن دیگری دانشمند! صائب میگوید دکتر یک شب که حسابی کیفش کوک بوده باهمان صدای خشن عصا قورت داده اش، خیال بچههای گود را از کرونا راحت کرده است، ماسکهای خیراتی را یک تنه جمع میکند، میریزد داخل یک کیسه بزرگ:«خیالتون راحت، معتاد جماعت، جونش قد این شوشول بازیا نیش، نترشین بابا!می خوان خامتون کنن...»
دکتر که از روی سن پایین میآید، نوبت به پروفسور میرسد، پروفسور مرتضی که خودیها «پروفشور» صدایش میزنند، میرود روی سن.: «هیش کی نترشه بابا، گلومون چربه، کثافت سُر میخوره میره پایین...» جماعت یادشان میافتد، همان شبی را که پروفسور دست حامد را محکم گرفته بود، همان دستی که از زور مصرف مواد تاول زده بود، گشت گرمخانه که از راه رسید حامد بدنش عفونت داشت، تبش بالا بود، همین پروفسور جلوی مأموران کمر صاف کرد، با صدای بلند نخراشیدهاش فریاد میزد، ببرنتان گرمخانه حسابتان با کرام الکاتبین است، یک روز مواد به جانتان نرسد طاقتتان طاق میشود. کرونا میشود رفیقتان، چنان گلویتان را فشارمی دهد که درد خماری از سرتان میپرد!
خیلیهایشان حالا ازحتی یک سرماخوردگی ساده هم میترسند، فکر میکنند ترک کنند میمیرند. صائب اما گوشش به این حرفها بدهکار نبود، ترس مرگ را بهجانش خرید، از در گرمخانه که وارد شد همه لباسهایش را به قول خودش ازتن کند، لباس که نه ،همان یک دست پیراهن و شلوار زهوار در رفته ١٠ باروصله شده، همان دستمال یزدی پیچ داده شده که روزی اش، روزی ازتاب دادنش روی شیشه ماشینها بهدست میآمد، برای همین مرد که اصرار به درآوردن لباسها میکند صائب سفت میشود، به قول خودش روزگارش با همین یک قلم دارایی میگذرد، همین یک دست لباس و شلوار! فکر میکند لباسهای اتوکشیده به قد و قوارهاش نمیخورد، اما حمام که میرود، نونوار که میشود، تازه دلش میرود پی خاطرات بیست سال پیش! همان زمان که از «اعظم» پای سفره عقد بله را گرفت!...
رشته افکارش با صدای فریاد «کاوه» پاره میشود، میگویند از وقتی زنش را بهخاطر کرونا از دست داده، عذاب وجدان دیوانهاش کرده، یک روز با تب شدید و سرفههای خشک تحویل اورژانسش میدهند، اما به بیمارستان رسیده و نرسیده، هنوز بستری نشده فرارمی کند، کسی فکر نمیکرده با آن حال و روزش، یک روز هم دوام بیاورد، اما چند روز بعد قبراق و سالم بدون هیچ نشانهای پیدایش میکنند، حالا که از علائمش خبری نیست، کاوه مدام بد خلقی میکند، روزهایی که گرمخانه را ضد عفونی میکنند، حتی برای هواخوری هم که بیرون میرود غر میزند، هم میترسد هم نمیترسد! پاتوقش کوچه پس کوچههای جنوب هرندی بوده و قوت غالبش هروئین! سه وعده غذا درست و حسابی وسوسهاش میکند تا دوباره به گرمخانه برگردد، زمانی از حمام فراری بوده. تب سنج و ماسک و این حرفا سرش نمیشده، اما حالا بیماسک خوابش نمیبرد....
هیچ فردی بهعلت بیخانمانی در خیابانهای تهران جان نداد
رئیس انجمن مددکاری ایران معتقد است که در بحران کرونا دو مؤلفه بهداشت فردی و بهداشت محیط، بیشترین نقش را در پیشگیری و کنترل بیماری دارد، برای همین گروههایی که حتی در شرایط عادی هم به این دو مؤلفه دسترسی ندارند آسیب پذیرتر خواهند بود.
حسن موسوی چلک میگوید در ابتدا همه سردرگم بودیم، هنوز هم سردرگمیم، اما آن اوایل به افراد آسیب پذیرکمتر توجه میشد، حالا البته همه سازمانهای خدماتی، حمایتی و مردم نهاد پای کار آمدهاند و تلاش بیشتری میکنند. افزایش 40 درصدی مراجعهکنندگان و شبانه روزی شدن گرمخانهها یعنی کار این نهادها بیشتر شده و در این مقطع از همه ظرفیتها استفاده میشود، اما به رغم همه این حمایتها، این افراد باز خارج میشوند و این چرخه کامل نیست. با این همه هیچ فردی به علت بیخانمانی در خیابانهای تهران جان نداد، حتی در مقطعی برخی برای سوءاستفاده از شرایط بازار شایعه کردند که معتادان نمیگیرند، اما هیچ داده علمی این حرفها را تأیید نکرد.
چلک ادامه داد: بههرحال طولانی شدن این بحران، بار مالی مضاعفی را به سازمانها تحمیل کرده است که اگر جبران نشود، روی کمیت و کیفیت کار تأثیر میگذارد. هماکنون در اطراف میدان آزادی، زیر پل مدیریت، دره فرحزاد، شوش و هرندی بازهم این افراد پراکندهاند، مگر ظرفیت گرمخانهها چقدر است؟ هیچ آمار رسمی از تعداد کارتن خوابها نداریم، چون نظام ثبتی وجود ندارد، اما قطعاً تعدادشان بیش از ظرفیت نهادها و سازمانهاست.
هزینه بستری یک کارتن خواب 34 میلیون تومان!
حسین مهاجر، کارشناس آسیبهای اجتماعی میگوید که سطح کیفی و کمی خدمات در گرم خانهها بالا رفته و برای همین تعداد مراجعهکنندگان بیشتر شده است. بهگفته او، در گرمخانهها معتادان پذیرش نمیشوند، ممکن است کارتن خواب یا بیسرپناهی باشد که مصرفکننده هم هست، اما معتادان متهاجر بندرت به گرمخانه میآیند.
او میگوید: حدود 90 درصد مددجوهای مرد و 75 درصد مددجوهای زن مصرفکنندهاند که در قالب افراد بیسرپناه مراجعه میکنند. از آنها تستهای اولیه گرفته میشود، اما چون اغلبشان مصرفکنندهاند، ریههایشان درگیر شده و در اسکن ریه مشخص میشود که درگیری ریه بهعلت کرونا نیست؛ شاید از حدود هزار و 800 مراجعه کننده، بندرت 5-6 نفر دارای علائم اختصاصی کرونا باشند. هزینه مددجوهای مبتلا برعهده چه کسی است؟
مهاجر میگوید که طبق صورتجلسه ستاد ملی کرونا و مصوبات پیشین، بستری کارتن خوابها باید رایگان باشد، اما متولیان امر تمکین نمیکنند. چند وقت پیش هزینه بستری 18 روزه یک کارتن خواب دربیمارستان شهدای تجریش برای شهرداری حدوداً 34 میلیون تمام شد. درحالیکه شیوه زندگی کارتن خوابها با پروتکلهای بهداشتی انطباق ندارد و به همین علت ما بشدت نگران سلامت آنها بودیم که خوشبختانه آمار بالا نبود. جالب اینکه موردی داشتیم که با علائم حاد کرونا به بیمارستان منتقل شد و فرار کرد و زمانی که برگشت نه از تب 39 درجه خبری بود و نه سرفه میکرد که با توجه به سطح پایین خودمراقبتی این موضوع عجیب به نظر میرسید!
همچنان برای پذیرش کارتن خواب ها ظرفیت داریم
بهگفته سرپرست سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران، امسال برای اولین بار فعالیت 20 گرمخانه شهرداری شبانه روزی شده است:«از اول اسفند سال گذشته تا فروردین امسال حدود 70 هزار نفر پذیرش شدهاند و از اردیبهشت تا تیرماه هم هر شب به طورمتوسط هزار و 800 نفر به گرمخانهها مراجعه کردهاند، درحالیکه در گذشته درشبانه روزحدود 900 تا هزار نفر مراجعه میکردند و این نشان دهنده رشد 40 درصدی تعداد مراجعهکنندگان نسبت به سال گذشته است. البته در زمستانها تعداد مراجعهکنندگان به 3 هزار نفر هم میرسد. با این همه ما همچنان ظرفیت خالی داریم و میتوانیم جوابگوی مددجوها باشیم.
مالک حسینی میگوید: هیچ کس با اجبار به گرمخانه نمیآید، مگر اینکه دچار مشکلاتی همچون اختلال حواس یا بیماری مثل زخم باز باشد؛ ما بقی داوطلبانه میآیند، اما به خاطر محدودیتهایی که وجود دارد مثل عدم مصرف مواد، الزام تعویض لباس و مقررات بهداشتی، زندگی در گرمخانه با سبک زندگی آنها همخوانی ندارد و اغلب افرادی میآیند که مصرف مداوم ندارند. خوشبختانه تاکنون هیچ آمار فوتی در گرمخانهها نداشته ایم.