«میخواهید جمع بشوید به دولت مردان بگویید اشتباه کردید که اینگونه اقدام کردید؟ خب این اشتباه صورت گرفته است و دیگر قابل برگشت نیست. اما این که مردم بخواهند اعتراض کنند تا قیمت سوخت برگردد، نه این اشتباه است. تصمیم افزایش قیمت سوخت منطقی بود. اما شیوه آن درست نبود. این را بدانید اعتراض همیشه باید به کار اشتباهی باشد تا آن اصلاح شود و تبدیل به کار درست شود، که در اینجا صدق نمیکند.»
به گزارش جماران، حجت الاسلام مهدی طایب رئیس قرارگاه عمار و از روحانیون منتقد دولت است.در این گفتگو پیرامون گرانی بنزین و اتفاقات تلخی که در کشور بعد از آن شاهد بودیم، بررسی عملکرد دولت و عدم صدور مجوز تجمعات مسالمت آمیز با وی به گفتگو نشستیم.
تحلیلتان در رابطه با اتفاقاتی که بعد از موضوع گران شدن بنزین رخ داد چیست؟
تردیدی نیست که باید قیمت بنزین به قیمت واقعی میرسید. دولت باید از سالهای اول آغاز فعالیتش، قیمت بنزین را تدریجا و آرام آرام به قیمت واقعی و مقبول میرساند، اما تدابیر لازم در این زمینه را تدارک ندید. برای دولت کاملا روشن بود که یارانه مازاد درآمدی است که درآزادسازی قیمت انرژی به دست میآید. این موضوع طبیعی است که قیمت تولید سوخت هر سال گرانتر از سال بعد باشد، به دلیل اینکه دستمزد و مواد اولیه با سال قبل تفاوت دارد، در نتیجه قیمت سوخت که منبع درآمد یارانه هاست باید سالانه افزایش بیابد. اما به هر دلیلی افزایش نرخ بنزین تدریجی صورت نگرفت تا اینکه به زمانی رسیدیم که دیگر درآمد سوخت به هیچ وجه پاسخگوی پرداخت یارانهها نبود.
دولت با بی تدبیری و عدم مشورت این کار را انجام داد و برای همین شاهد بروز مشکلاتی بودیم. اگر بخواهیم وضعیت کشور را با یک مثالی تعریف کنیم به یک بیمار تشبیه میکنیم که باید با دارودرمانی مداوا میشد تا بیماری بیشتر نشود. اما از این کار غفلت کردند و کار به جراحی کشیده شد و حالا که میخواهند جراحی کنند، اقدام دولت بگونهای بود که بدون به کار گیری مسکن بی حس کننده برای کاهش احساس درد دست به جراحی زد و همین مسئله باعث بروز مشکلات فراوانی شد. با این کار دولت از نظر روانی و اقتصادی فشار بسیار زیاد و شوک به مردم وارد شد. البته من معتقدم این بی تدبیری دولت «شوک» نبود بلکه به اغما بردن بیمار بر اثر درد بود.
از طرف دیگر دشمن میدانست دولت قطعا قیمت بنزین را افزایش خواهد داد. دشمن برای دانستن این مطلب نیاز به «نفوذی» نداشت. برای همه روشن است وقتی دولت چند سال قیمت بنزین را افزایش نداده است، یک روز قطعا این کار را انجام خواهد داد؛ و خب طبیعتا وقتی دولت میخواهد قیمت بنزین را افزایش دهد باید بهگونهای باشد که جوابگوی پرداخت یارانهها باشد.
پس این مسئله برای دشمن قابل پیش بینی بود و برای چنین روزی خود را مهیا کرده بود. دشمن با آماده سازی نیروهای پنهان خود در داخل کشور منتظر چنین اتفاقی بود تا به این بهانه یک شوک بزرگ را در کشور رقم بزند و دیدیم که هست و نیست را به آتش کشیندند؛ و البته در داخل خیلیها برنامهای برای مقابل با این اتفاقات نداشتند، تا اینکه نعمت رهبری در اینجا خودش را نمایان ساخت و ایشان با تدبیری بسیار عالی قضیه را سامان دادند و امریکاییها کیش و مات شدند.
وقتی رهبری کسانی که در خیابان آتش زدند را اشرار نامید، یک خط فکری ایجاد کردند که این قضیه مثل قضیه ۸۸ نیست. در قضیه ۸۸ برخی از مردم غافل بودند و نیاز به زمان بود تا آگاهی حاصل شود، ولی در اینجا مواجه شدیم با اشراری که دست به آتش سوزی میزدند. مسلما آسیب رساندند به پالایشگاهها، بانکها، پمپ بنزینها، خیابانها، خطوط ویژه و... کار مردم نیست. این زیرساختها با عوارضی که خود مردم پرداخت کردند ساخته شده است و مردم اینها را نابود نمی کنند بلکه اشرار دست به چنین فجایعی میزنند و به هیچ کس هم رحم نمی کنند؛ بنابراین وقتی رهبری ماهیت اشرار را تبیین کردند، «فرماندهی عقبه اشرار» به همه لیدرهای خود گفت که از کف خیابان جمع شوند. چراکه نوع برخورد خیلی متفاوت شده است.
از طرفی مجلس اگر اقدام به ارزانسازی سوخت میکرد ممکن بود موجب سقوط دولت شود چراکه دولت در پرداخت هزینهها ناتوان میشد و رهبری با حمایتشان مانع این کار شدند. پس وقتی احتمال سقوط دولت وجود داشت، این رهبری بود که جلوی ارزانسازی قیمت بنزین توسط مجلس را گرفت. امیدواریم این بی تدبیریها که توسط دولتی که شعارش تدبیر و امید بود مایه عبرت بشود، هر چند بعید میدانم دولت فعلی از این مسائل عبرت گرفته باشد. ان شاء الله دولتهایی که در دورههای بعد روی کار می آیند از این اتفاقات عبرت بگیرند و با عقلاء بیشتر مشورت کنند.
: در اینکه برخی از این افراد اشرار بودند شکی نیست، اما از طرفی برخی از مردم عادی هم معترض بودند، و از طرفی هم سازوکار قانونی برای تشکیل اجتماع مسالمت آمیز برایشان فراهم نبود، خب این مردم باید چگونه اعتراض خود را بیان کنند که از صف اشرار جدا باشند؟
در چنین قضایایی چه نیازی هست مردم به خیابان بیایند؟ این چه روشی است که ما بگوییم بریزند در خیابان وقت خودشان را تلف کنند؟ ما این همه مطبوعات که میتوانیم از آنها برای اعتراضات خودمان استفاده کنیم.
چرا وقتی چند روز راهپیمایی در اعلام برائت از اشرار تشکیل میشود موافق برگزاری تجمعات و راهپیمایی هستیم، اما وقتی برای کسانی که معترض هستند و میخواهند به صورت مسالمت آمیز تجمع داشته باشند نباید مجوز دهیم؟
آن تظاهرات علیه امریکا بود. در آن تظاهرات علیه دولت و خودیها شعار داده نمی شود، علیه امریکا شعار داده می شود. امریکا که گوش شنوا ندارد پس می توان از تظاهرات علیه او استفاده کرد. اما برای اعتراض به دولت، ما در داخل این همه مطبوعات داریم. این موضوعات را میتوان در مطبوعات و تربیونهایی که داریم نشر دهیم. آن تظاهراتی که انجام شد برای این بود به امریکا اعلام کنیم تو در این جا جایی نداری، و اگر اختلافی در داخل هست مربوط به خودمان است و قابل حل است. آن جایی انسان سراغ تظاهرات میرود که گوش شنوا و ابزار گفتار طبیعی در دسترسش نباشد. در این جا ابزارها و رفتارهای قانونی و مطبوعات وجود دارد.
اجتماع مسالمت آمیز مسئله ای است که در قانون اساسی ما وجود دارد و یک رفتار قانونیست. چرا نباید از آن استفاده کرد؟
این در صورتی است که مطبوعات و ... نباشند و اجتماعات ابزاری باشد که آن خلاء را پر کند. این اجتماعات را چرا می خواستند انجام دهند؟ می خواستند سوخت دوباره ارزان شود؟ به چه چیزی میخواستند اعتراض بکنند؟ انسان به مسئلهای اعتراض میکند که قابل برگشت باشد. بحث گران شدن سوخت مسئلهای بود که باید اتفاق میافتاد، خب وقتی قابل برگشت نیست، مردم برای چه باید در خیابان جمع بشوند؟
میخواهید جمع بشوید به دولت مردان بگویید اشتباه کردید که اینگونه اقدام کردید؟ خب این اشتباه صورت گرفته است و دیگر قابل برگشت نیست. اما این که مردم بخواهند اعتراض کنند تا قیمت سوخت برگردد، نه این اشتباه است. تصمیم افزایش قیمت سوخت منطقی بود. اما شیوه آن درست نبود. این را بدانید اعتراض همیشه باید به کار اشتباهی باشد تا آن اصلاح شود و تبدیل به کار درست شود، که در اینجا صدق نمیکند.
عدهای معتقدند دولت یا برخی دولتمردان تعمدا این روش را برای افزایش قیمت بنزین اتخاذ کردند تا مردم را به خیابان بکشند. نظرتان را بفرمائید.
جواب به این سوال به صورت تحلیلی سخت است؛ انسان باید منابع اطلاعاتی داشته باشد. در این سال آخر بعید است دولت چنین کاری انجام دهد. بنده به شخصه اعتقاد ندارم که مجموعه وزرا و دولتمردان انسانهای مسئلهداری باشند. بحث ما این است که اصل تدبیر و امید شعار دروغی بود که از اول مدعی آن بودند؛ و من این را صراحتا عرض میکنم صاحب شعار فاقد هرگونه تدبیر و امید بود. منتها اکثر وزرایی که دارند کار میکنند دلسوز هستند، ولی این کار بی تدبیری محض بود.
عدهای در این اغتشاشات نه معترض بودند نه اغتشاشاتگر و ناخواسته زخمی شدند یا آسیب دیدند. به نظر شما دولت برای حمایت از این افراد چه کار باید بکند؟
دولتی که نامش را تدبیر و امید گذاشت لاقل باید در این جریان با تدبیر کار کند و تعدادی از مردم که کف خیابان به هر دلیلی آسیب دیدند، باید تدییری اتخاذ کند که هم آسیبهای وار شده را جبران کند و هم امید به نظام و زندگی در این افراد بیشتر شود.