سخنگوی اسبق وزارت خارجه گفت: من فکر می‌کنم کارگردانی این دست اتفاقات در منطقه توسط رژیم صهیونیستی انجام می‌شود و ابعاد پنهانی هم ندارد. هدفش هم برهم زدن قدرت مانور دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران است و من فکر می‌کنم می‌خواهند ایران را به فضایی ضد دیپلماتیک و پر تنش بکشانند تا توجیه کننده رفتارهایشان و اقدامات‌شان علیه جمهوری اسلامی ایران باشد. یعنی بتوانند با ترسیم یک چهره مخاصمه جو، مشروعیتی برای فشارهای خود پیدا کنند و همین طور سطح تنش منطقه را بین ایران و همسایگانش هم بالا ببرند.

به گزارش جماران؛ در حالی که امریکا تمام تلاش خود را به کار بسته تا حمله به نفتکش‌های ژاپنی در دریای عمان را به ایران نسبت دهد، حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت خارجه در گفت‌وگو با «ایران آنلاین»، توصیه می‌کند که ما نباید از این دست تحرکات  نگران شویم یا شتاب‌زده عمل کنیم. او معتقد است که به صورت منطقی رژیم صهیونیستی عامل این اتفاقات است و این کشور است که بیشترین سود را از متوجه شدن چنین اتهامی به ایران خواهد برد.

ما در روزهای اخیر تحرکات دیپلماتیک قابل توجهی را تجربه کردیم؛ از سفر نخست وزیر ژاپن به تهران گرفته تا سفر رئیس جمهوری به بیشکک و دیدار با رؤسای جمهوری چین و روسیه. درست در همین مقطع دو نفتکش مرتبط با ژاپن هدف حملاتی قرار گرفتند. تفسیر شما از این ماجرا با توجه به نشانه‌های موجود چیست؟

سفر آقای آبه به ایران سفر بسیار پر اهمیتی بود، از این حیث که دو کشور با هم روابطی دیرینه و صمیمی دارند و هر دو متعلق به خانواده آسیایی هستند. مواردی هم که رهبری اشاره فرمودند، بسیار روشن بود درباره عزم ایران برای گسترش روابط با کشورهای آسیایی و بویژه ژاپن. به همین دلیل ایشان برخی کشورهای مهم را هم مثال زدند که اراده خودشان را در این شرایط نشان دهند که من فکر می‌کنم آن دو کشور روسیه و چین هستند. لذا ژاپن هم می‌تواند در این چارچوب قرار بگیرد. حمله‌ای که صورت گرفت مشخصاً می‌خواست این سفر را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. من تعجب کردم که چرا وزارت خارجه گفته این حمله مشکوک است، چون به نظرم اصلاً مشکوک نیست و روشن است. مشکوک اتفاقی است که ندانیم چه شده، حال آنکه این اتفاق زوایای روشنی دارد که حکایت از یک توطئه می‌کند.

توطئه علیه چه چیزی و توسط چه کسی؟

من فکر می‌کنم کارگردانی این دست اتفاقات در منطقه توسط رژیم صهیونیستی انجام می‌شود و ابعاد پنهانی هم ندارد. هدفش هم برهم زدن قدرت مانور دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران است و من فکر می‌کنم می‌خواهند ایران را به فضایی ضد دیپلماتیک و پر تنش بکشانند تا توجیه کننده رفتارهایشان و اقدامات‌شان علیه جمهوری اسلامی ایران باشد. یعنی بتوانند با ترسیم یک چهره مخاصمه جو، مشروعیتی برای فشارهای خود پیدا کنند و همین طور سطح تنش منطقه را بین ایران و همسایگانش هم بالا ببرند.

نشانه‌های این تحلیل و تفسیر چه هستند؟

شورای امنیت جلسه‌ای گذاشته و پمپئو تنها ساعتی پس از این اتفاق آمده گفته که کار ایران بوده. در حالی که ادله‌ای هم ارائه نداده و حالا اگر به حرف‌شان مطمئن هستند، باید سند و ادله بیاورند که هنوز نیاورده‌اند. حداقل تا اینجا آنچه هم که مدعی شده‌اند مبنی بر برخورد کشتی با مین‌های ایرانی و تلاش قایق ایرانی برای جدا کردن مین‌ها، توسط مالک ژاپنی کشتی تکذیب شده و خود ژاپنی‌ها می‌گویند حمله طور دیگری بوده. بعد جلسه‌ شورای امنیت هم  به دلیل خالی بودن دست پمپئو، بدون نتیجه تمام شده است. همین شتابزدگی مقامات امریکایی مثل دم خروس آنهاست که بیرون زده؛ یعنی انگار برنامه‌ای بوده که ایران متهم شود، برنامه انجام شده و وزیر خارجه امریکا با دستپاچگی و قبل از کوچک‌ترین بررسی فنی  ایران را متهم می‌کند. وقتی مسأله‌‌ای این طور از مسیر فنی جدا می‌شود و رنگ سیاسی می‌گیرد، احتمال توطئه پشت آن بالا می‌رود. ما هم برای اینکه این کار توطئه بوده دلایل عقلی و سیاسی داریم. اول اینکه در شرایط میزبانی ایران از نخست وزیر ژاپن، هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند ذره‌ای سود برای ایران در انجام چنین کاری قائل باشد. دوم اینکه این رژیم صهیونیستی و کشورهای همسو با آن در مورد ایران هستند که از گسترش روابط ما با ژاپن و کشورهایی نظیر ژاپن، ناراحت خواهند شد.

در آن سو اما برخی  نزدیکان دولت ترامپ یا رسانه‌های همسو با این جریان می‌گویند خود ایران قبلاً سیگنال چنین کاری را با این منطق که «اگر نتوانیم نفت صادر کنیم، دیگران هم نمی‌توانند»، داده بود.

به هیچ عنوان قابل قبول نیست چون ما الان که داریم نفت صادر می‌کنیم و مضافاً اینکه آن گزینه فقط یکی از گزینه‌های ما بوده و ثالثاً ناظر به اتکا به روش‌های نظامی هم صرفاً نبوده. ما الان در مقام ارائه دلیل نیستیم، امریکا علیه ایران ادعایی کرده و باید ادعای محکمه پسند و قابل قبول بدهد. ضمن اینکه تحلیل من این است که امریکا اصلاً تمایلی نداشت سفر اخیر آبه به ایران موفقیت‌آمیز باشد.

بر چه اساس و استدلالی؟

اگر آقای ترامپ واقعاً به دنبال این بود که روزنه‌ای برای گفت‌وگوی سیاسی با ایران پیدا شود، شرط عقل حکم می‌کرد که اول بگذارد نخست وزیر ژاپن از ایران برگردد و پیام ما را برساند و بعد از آن دولت امریکا صنایع پتروشیمی ما را تحریم کند نه قبل از آن. یعنی کاری که ترامپ کرد در عرف بین‌الملل ایجاد زمینه برای دادن پاسخ منفی به آبه در سفر تهران بود. روشن است که ترامپ دارد نمایش علاقه به مذاکره را بازی می‌کند و میل باطنی به این موضوع ندارد. ما باید حداقل عقل را برای کاخ سفید قائل باشیم، تحریم پتروشیمی در آن شرایط فقط می‌تواند به خراب کردن سفر آقای آبه منجر شود نه چیز دیگر. در همین چارچوب است که قطعاً امریکا از یک طراحی مشترک با رژیم صهیونیستی برای حمله به آن کشتی‌ها چشم‌پوشی نمی‌کند و آن را انجام می‌دهد.

این ماجرا هم در روند تلاش‌های دیپلماتیک ایران و میانجیگری برخی کشورها و هم در مجموعه مناسبات منطقه چه تأثیری خواهد گذاشت؟

میانجیگری که فعلاً محلی از اعراب ندارد. خود ترامپ هم گفت ما فعلاً آمادگی نداریم. ما باید استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک خودمان را بیشتر کنیم چون به هر حال این کارها زحمت ما را بیشتر خواهد کرد. اما به نظر من تأثیر میدانی جدی به این معنا که باعث مشکلات اساسی ما در روابط خارجی‌مان بشود، نخواهد داشت. چون آنهایی که با ما دوست هستند می‌دانند در صحنه روابط ایران و امریکا چه می‌گذرد و دشمنان ما هم که با ما عناد دارند.

روی کشورهای منطقه مثل عربستان و امارات که با ما زاویه دارند اما این اتفاقات در حوزه مشترک ما و آنها رخ می‌دهد چه تأثیری خواهد داشت؟

شاید قدری آنها را سر عقل بیاورد. به این معنا که بفهمند راه حل مسائل تقابل در منطقه نیست. به هر حال اگر عقل داشته باشند متوجه می‌شوند که امریکا و رژیم صهیونیستی حاضر هستند برای ترتیب دادن یک سناریو منافع آنها را هم قربانی کنند. ضمن اینکه از این حیث که برای آرامش در منطقه نیاز به گفت‌وگو وجود دارد هم شاید اینها تأثیر بگیرند. ولی طبیعی است که ایران نمی‌تواند مایل به این تنش‌ها باشند، حتی با این نتیجه که امارات و سعودی‌ها سر عقل بیایند.

باعث افزایش خطر در منطقه می‌شود؟

بسیار بعید است. ما به صراحت درباره این موضوع اعلام موضع کرده‌ایم و هیچ نشانه مستدلی هم تا الان  مبنی بر نقض این موضع ارائه نکرده. آقای آبه هم بعد از دیدار با رهبری به روشنی سخنان ایشان را برای صلح منطقه آرامش‌بخش دانست، لذا کسانی که به منطقه آشنا هستند می‌دانند تنش در این منطقه به نفع هیچ کس و از جمله ایران نیست.

برای خنثی کردن این تلاش‌ها، دستگاه دیپلماسی چه می‌تواند بکند؟

همه این از دیپلماسی برنمی‌آید. اولاً ما باید توان نظامی، دفاعی و اقتصادی خودمان را بالا ببریم. چون توان دیپلماسی ترجمه توان داخلی کشورهاست. ثانیاً باید با دوستان‌مان بیشتر صحبت کنیم و در کنار آن سعی کنیم لیست این دوستان را هم در صحنه بین‌الملل افزایش دهیم. مسأله بعدی استفاده قوی‌تر و هدفمندتر از دیپلماسی عمومی است، یعنی باید حضور پر رنگ‌تر و حساب شده‌تر و مؤثرتری در افکار عمومی جهانی داشته باشیم. نکته حائز اهمیت دیگر هم این است که نه شتاب کنیم و نه بترسیم. نباید نگران باشیم که امریکا این کارها را می‌کند که جنگ شود؛ هم خود امریکا و هم دیگران می‌دانند که اگر آن اتفاق بیفتد که به نظر من نمی‌افتد، جمهوری اسلامی کمترین صدمه را در منطقه نسبت به دیگران خواهد خورد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.