دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران درباره پاسخ به حملات رژیم صهیونیستی در سوریه گفت: این کار با همکاری ارتش سوریه و مجموعه همپیمانان در این کشور انجام شده و به زودی شاهد تحوّل مهمی در زمینه ارتقاء بازدارندگیِ مقاومت در سوریه خواهیم بود.
به گزارش جماران، مشروح مصاحبه تسنیم با دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در ی می آید:
چندی پیش در سفر شما به کابل رویکرد جدیدی در زمینه تعامل ایران با بازیگران صحنه افغانستان رونمایی شد. شما از گفتگو و ارتباطات با طالبان خبر دادید. چرا ایران در این مقطع زمانی مبادرت به انجام چنین کاری کرده است؟ آیا این موضوع به دلیل ظهور شرایط جدید امنیتی در افغانستان است؟ یا اینکه چون آمریکا وارد مذاکره با این گروه شده، ایران هم وارد گفتگو با طالبان شده است؟ آیا ارتباطات با طالبان گسترش پیدا خواهد کرد یا در سطح فعلی باقی خواهد ماند؟
یکی از اولویتهای غیر قابل تغییر جمهوری اسلامی ایران، همکاری با کشورهای دوست در منطقه برای برقراری صلح و ثبات است. افغانستان نیز از کشورهایی است که ما در سطوح مختلف رسمی و مردمی ارتباطات خوب و مستحکمی با دولت و ملت آن داریم و فرهنگ، دین، تمدن و زبان مشترک منافع دو کشور را بسیار به هم گره زده است. ما هیچگاه از کمک به برادران خود در افغانستان دریغ نکرده ایم. دولت افغانستان از گذشته از جمهوری اسلامی ایران خواسته بود از امکانات و ظرفیتهای خود برای برقراری صلح و امنیت در آن کشور بهره بگیریم و بر همین اساس، ما به درخواست آن کشور وارد گفتگو با این گروه شدیم و در طول زمان به شکلهای مختلف نتایج آن را به آگاهی برادران افغانستانی خود میرساندیم. این بار تصمیم گرفته شد هم برای پس دادن بازدید سفر همتاهای خود و هم برای مذاکره درباره ی مسائل مختلف دیداری از آن کشور انجام شود. یکی از موضوعات مورد بحث نتایج گفتگوهای ما با طالبان بود. حتما توجه دارید که صلح و ثبات با مشارکت همه طرفها قابل تأمین است. درباره آینده هم قائل به پیشگویی نیستم. باید دید دوستان ما چه نظری خواهند داشت و چه نتایجی به دست خواهد آمد. در هر صورت، کمک به برادران خود در افغانستان را در مسیر پیشرفت و تأمین صلح و ثبات، وظیفه ی خود و شرط همسایگی میدانیم.
تیم همراه شما در سفر به کابل یک تیم امنیتی و تا حدودی نظامی بود. در تصویری که از سفر شما (در هواپیما) منتشر شد، نقشه ای را که ظاهراً وضعیت امنیتی افغانستان را نشان میداد بررسی می کردید. آیا می توان گفت که یکی از اهداف سفر شما پرداختن به موضوع مقابله با داعش در افغانستان بود؟ اگر چنین است؟ ایران چه نقشی را با چه کیفیتی ایفا میکند؟
مبارزه با تروریسم و افراط گرایی کور و بیمنطق از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران است و ما در تمام این سالها در پیشانی مقابله با تروریسم قرار داشتهایم و این هیولای زشت را که باعث بدنامی مسلمانان شده بود همیشه سرکوب کردهایم. برخلاف برخی کشورهای مدعی که حضورشان در منطقه همیشه همراه با مصیبت و گرفتاری بوده است، کمک به افغانستان برای گرفتار نشدن در دست این بلا هم جزو برنامههای ما بوده و خواهد بود. اما این که این کمک در داخل افغانستان چگونه باشد، مهمترین محور آن برای ما خواست و نظر دوستان ما در حاکمیت افغانستان است. البته ما آمادگیها و امکانات خوب و گوناگونی داریم که دوستان ما از آن آگاه هستند و برای ایجاد همافزایی در این حوزه در تعامل مستمر هستیم.
تحولات امنیتی دیگری هم در منطقه در حال روی دادن است. آمریکا از طرفی بحث کاهش نیروها در افغانستان را مطرح کرده است. مهمتر از آن رئیس جمهور این کشور از احتمال خروج نظامیان آمریکایی از سوریه خبر داده است. به نظر شما دلیل چنین تصمیمی از سوی امریکا چیست؟ و این اقدام، در صورت تحقق، چه تأثیراتی را در منطقه به ویژه در رابطه با ایران میتواند داشته باشد؟
آیا حضور آمریکا در منطقه به خصوص در افغانستان و سوریه، چیزی جز شرّ و گرفتاری برای ما و مردم منطقه به همراه داشته است؟ ببینید این روزها آمارهای مختلف و عجیبی از هزینه های نظامی آمریکا در این کشورها از زبان مسئولان آمریکایی شنیده می شود. نباید از خود بپرسیم اگر به جای هزینه در ایجاد ناامنی، این مبالغ برای مثال، صرف آبادانی افغانستان می شد چه اتفاقی می افتاد. اگر به جای تانک و آتشبار، تراکتور و لوازم کشاورزی می آوردند، آیا افغانستان در همین وضعیت بود؟
فعلاً هم که مقامهای آمریکایی خودشان گرفتار حرفهای متفاوتند و باید دید که اصلاً میتوانند سیاست واحدی در پیش بگیرند یا خیر. جمهوری اسلامی ایران همواره عاملی ثباتساز در منطقه بوده و نشان داده که حاضر است برای توسعه و پیشرفت منطقه و رفاه مردم آن در کنار برادران خود باشد. ما میتوانیم بدون وجود هر عامل خارجی، خودمان با همکاری یکدیگر، منطقه را به امنیت، ثبات و آبادانی برسانیم و اگر مشکلاتی هم باشد، به یاری هم بر مشکلات فائق آییم. کما این که قرنها در کنار هم زندگی کردهایم و این تجربه تاریخی میتواند بدون حضور بیگانگان ادامه یابد.
آیا شما تحولاتی مانند خروج آمریکا از سوریه، بازگشت ناو آمریکایی به خلیج فارس و تلاش برای ائتلاف سازی علیه ایران را تهدیدی از جنس نظامی علیه ایران طی سال آینده میدانید؟ چه بخشی از این اقدامات را ژست دشمن برای ترساندن ایران میدانید و تا چه حد باید این اقدامات را جدی گرفت؟ آیا ایران اهرمهای لازم برای مقابله با چنین تهدیداتی را دارد؟
به نظر من، تصمیم ترامپ درباره خروج نیروهای آمریکایی از سوریه ناشی از تحمیل واقعیتهای منطقه به ایالات متحده است؛ یکی از مهمترین واقعیتها در سوریه و سایر نقاط منطقه این است که نیروهای هم پیمان آمریکا در برابر اراده ملتها شکست خوردهاند و به تبع آن هزینههای سیاسی، نظامی و مالی زیادی را به آمریکا تحمیل کرده اند. ترامپ یک تاجر است و تحمل هزینه کرد بدون دستاورد را ندارد. از این منظر خروج آمریکا از سوریه یک سیاست مبتنی بر واقعیت میدانی است. اینکه گفته میشود قرار است این نیروها به عراق منتقل شوند نیز بیشتر از اینکه واقعی باشد جنبه تبلیغاتی دارد، زیرا دولت، مجلس و ملت عراق به شدت مخالف حضور نیروهای آمریکا در این کشور هستند. حساسیتها نسبت به حضور نظامی آمریکا در عراق بسیار بالاست. آمریکاییها کار دشواری را در این زمینه پیش رو دارند. به نظر من آمریکا تا پایان سال 2019 مجبور است از نقاط دیگری از منطقه نیز خارج شود.
تلاش برای ائتلافسازی منطقهای علیه ایران از زمان اوباما آغاز شد. در کمپ دیوید 2015 اوباما خواستار اتحاد امنیتی اعراب علیه ایران و محور مقاومت شد. واقعیت این است که موضع کشورهای عربی در این زمینه موضع واحد و یکپارچهای نیست. بسیاری از کشورهای عربی حتی در حاشیه جنوبی خلیج فارس روابط دوستانهای با ایران دارند و لزومی برای ایجاد ائتلاف نظامی یا امنیتی در برابر ایران نمیبینند. برعکس کشورهایی مانند عمان، قطر و کویت به دنبال جلوگیری از تنش آفرینیهای کاذب هستند و تلاشهای خوبی هم در دستور کار دارند. حتی امارات هم مواضع کاملاً منطبقی با عربستان ندارد و در داخل امارات متحده حاکمانی هستند که پیام همکاری و رفع سوء تفاهم میدهند. در مورد عربستان ما بارها حاکمان این کشور را به توجه به منافع ملی و عربی خود دعوت کردهایم. این، برای عربستان یک شکست است که از مهمترین مسئله جهان اسلام، یعنی مسئله فلسطین عبور کند یا بخواهد با رژیم نامشروع صهیونیستی ارتباط داشته باشد و هم پیمان شود.
درست است که نیت آمریکا ائتلاف سازی علیه ملت ایران است ولی، کشورهای منطقه موضع واحد و همسویی با مقامات کاخ سفید در این زمینه ندارند. البته جمهوری اسلامی ایران همواره تهدید نظامی از سوی دشمن را جدی گرفته و اتفاقاً اصرار ما برای برخورداری از قدرت بازدارنده چه در حوزه موشکی و چه در زمینه پدافند پیشرفته هوایی به همین دلیل است. امروز ایران در حوزه نظامی قادر است هر تهدیدی را به طور قاطع پاسخ دهد و این را ترامپ و هیأت حاکمه آمریکا به خوبی میدانند و این مسئله برای تل آویو نیز کاملاً واضح و آشکار است. برای همین است که با صدای بلند تهدید می کنند. به طور قطع چون میدانند که نمیتوانند بجنگند، صدای تهدید را شدیدتر میکنند. روش ترامپ این است؛ ترامپ اهل جنگیدن نیست؛ برای اینکه نجنگد، تهدید میکند.
برخی هدف آمریکا از فشار را کشاندن ایران پای میز مذاکره یا براندازی میدانند. با توجه به اینکه از سال آینده به تدریج نزدیک به فضای انتخاباتی در آمریکا خواهیم شد. آیا این امری محتمل است که ایران از یک طرف به دلیل فشارها، و از طرفی دیگر با گمانه معامله با ترامپ در آستانه انتخابات آمریکا، وارد مذاکره و معامله شود؟
مذاکره درباره چیزی که پیشاپیش درباره آن توافق صورت گرفته بیمعنی است. برجام با همه نقصهای آن، همچنان وجود دارد و ایران به همه تعهدات خود عمل کرده است. آژانس بین المللی انرژی اتمی بارها پایبندی ایران را به تعهدات خود تأیید کرده است. جمهوری اسلامی کرارا اعلام نموده که خواستار پایبندی طرفهای مقابل به تعهدات خود ذیل برجام یعنی رفع تحریمها است. بنا بر این ایران به لحاظ حقوقی و دیپلماتیک طلبکار است. از سوی دیگر اساساً معامله با دولت ترامپ اشتباه است چرا که این امر به معنی پذیرش نقض تعهد آمریکاست. علاوه براین ضمانتی وجود ندارد که دولت بعدی آمریکا به توافق احتمالی جدید پایبند باشد. بنا بر این آمریکا باید ابتدا حسن نیت خود را از طریق عمل به تعهدات برجامی خود اثبات کند. در حال حاضر ما آمریکا را فاقد حسن نیت و زیاده خواه میبینیم و از طریق سازوکارهای جدیدی که طراحی کردهایم نیازی به معامله با آمریکا نداریم.
در پی خروج از برجام و بازگرداندن تحریمها، آمریکا کاهش و قطع کامل صادرات نفت ایران را به طور ویژه پیگیری میکند که تا به حال محقق نشده است. آیا شما نگران این هستید که آمریکا در آینده نزدیک بتواند در این زمینه موفق شود؟ از طرفی، ایران تهدید کرده است که اگر نفت ایران صادر نشود، کشور دیگری هم نمیتواند از این منطقه نفت صادر کند. برخی ناظران خارجی این تهدیدات را بلوف و ژست تلقی میکنند و معتقدند ایران توانایی بستن تنگه هرمز را ندارد. شما تا چه حد این تهدید را جدی میدانید؟ آیا ایران می تواند، در صورت لزوم، این تنگه را ببندد؟
جمهوری اسلامی ایران ابتکاراتی را طراحی و عملیاتی کرده است که تحریمهای غیرقانونی آمریکا علیه صادرات نفت ایران را خنثی میکند. البته فشارهای آمریکا هزینههایی را بر ایران تحمیل میکند ولی اراده جمهوری اسلامی ایران را متزلزل نمیکند. جامعه نیز به خوبی در این مسیر همراه است و حضور حماسی و بیسابقه احاد مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال روشنترین نماد اثبات این رویکرد بود. حتی نظرسنجیهایی که توسط مراکز غربی انجام میشود نیز بر این فهم عمومی تصریح میکند. اگرچه توانمندیهای نظامی و ظرفیتهای گسترده جمهوری اسلامی ایران برای ناظران حرفهای اثبات شده است و نیازی به بیان و تکرار آن نیست لیکن قطع صادرات نفت الزاما مساوی با مسدود شدن تنگه هرمز نیست و روشهای متعددی برای محقق کردن آن وجود دارد که امیدواریم مجبور به استفاده از آن نشویم.
شما اخیراً در دیداری که با وزیر خارجه سوریه داشتید از "تدابیر پیش بینی شده برای بازدارندگی و پاسخ قاطع" به حملات اسراییل در سوریه خبر دادید. برخی معتقدند که ایران پیش از این در پاسخ به این حملات، سیاست صبر یا امتناع را اتخاذ کرده بود. آیا شرایط جدیدی برای تغییر این رفتار ایران پیش آمده است؟ و اینکه پاسخ ایران چگونه خواهد بود؟ مستقیم خواهد بود یا غیرمستقیم؟ خودش وارد عمل خواهد شد یا با استفاده از نیروهای نیابتی چنین پاسخی را خواهد داد؟
مسئله اول در خصوص حضور جمهوری اسلامی ایران در سوریه این است که ما برای حمایت از دولت و ملت سوریه و با دعوت این کشور برای کمک مستشاری به مبارزه با تروریسم به آنجا رفتهایم. این اصل اولیه برای ماست و همه میدانند که در این مسیر موفق عمل کرده ایم. تا وقتی دولت قانونی سوریه چنین درخواستی را داشته باشد، ما در سوریه خواهیم ماند و با تروریسم مبارزه خواهیم کرد.
اما در مورد حملات و تجاوزات رژیم صهیونیستی به خاک سوریه، جمهوری اسلامی ایران این اقدام را در راستای کمک به تروریستها میداند. اسراییل به وضوح در راستای منافع تروریستها و در جهت مقابله با دولت و ارتش سوریه گام برمیدارد. این که در برخی از این حملات تجهیزات و نیروهای جمهوری اسلامی ایران و مجموعه مقاومت مورد هدف قرار گرفته اند، عبور از خط قرمز ما بود و بر این اساس بعد از حمله به تی 4 ( T4) به شدت پاسخ دادیم و ضربه سنگینی به آنها وارد کردیم. تدابیری اندیشیدهایم که از خط قرمز خود در حوزه تلفات انسانی ناشی از هرگونه تجاوز و تعدی محافظت کنیم. این کار با همکاری ارتش سوریه و مجموعه همپیمانان در این کشور انجام شده و به زودی شاهد تحوّل مهمی در زمینه ارتقاء بازدارندگیِ مقاومت در سوریه خواهیم بود. فکر میکنم، مقامات رژیم صهیونیستی به خصوص مقامات نظامی و اطلاعاتی آنها به خوبی این مسئله را درک میکنند. شیوه ی برخورد با حملات رژیم صهیونیستی به سوریه و محور مقاومت در سال 2019 بسیار متفاوت از شیوه برخورد در گذشته است. البته برای ما مسجل و قطعی است که رژیم صهیونیستی به دنبال جنگ در جبهه ی شمالی نیست و در این نقطه احساس ضعف شدید دارد، لذا سناریوی بازدارندگی را بر اساس این برآورد تا چند مرحله پیش بینی کردهایم. نتانیاهو اگر در چند جبهه به طور هم زمان درگیر شود، حتماً به زندگی سیاسی متزلزل خود در آستانه انتخابات پایان خواهد داد. فکر نمیکنم این قدر احمق باشد.
نکته دیگر این است که آیا تاکنون حملات اسراییل تأثیر عمده و چشمگیری در جلوگیری از تحقق اهداف مقاومت در سوریه داشته است یا نه؟ پاسخ این است که ما به بیش از 90 درصد اهداف خود رسیدهایم. لذا حملات ایذایی اسراییل، تأثیر راهبردی نداشته و مقاومت کار خود را پیش برده است. ضمن این که با وجود تبلیغاتی که در خصوص اشراف اطلاعاتی اسراییل در سوریه می شود، موفقیت 90 درصدی ما نشان میدهد، صهیونیستها اشراف اطلاعاتی ادعایی را هم ندارند. در یک مورد به طمع حمله به انبار موشک، انبار قالیِ لوله شده را هدف قرار دادند که از نظر نظامی افتضاحی نابخشودنی است.
به نظر شما آمریکا چه اهدافی را از برگزاری کنفرانس ورشو دنبال می کرد؟ آیا این نشست به اهداف مد نظر رسید؟
آمریکا بهخاطر شکست در مسیر شورای امنیت (نشست مجمع عمومی 2018) جهت اجماع سازی سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران به برگزاری چنین جلساتی محتاج است تا نشان دهد که تنها نیست. اما سطح شرکت کنندگان در این جلسه و عدم مشارکت قدرتهای مؤثر جهانی و عدم دستاورد محتوایی برای این جلسه نشان داد که این تلاشها شکست خوردهاند. به نظر میرسد که این تلاش سراسیمه دولت آمریکا بیشتر معطوف به کمک به نتانیاهو برای انتخابات رژیم صهیونیستی در آوریل آینده است.
تحولات ونزوئلا این روزها در صدر اخبار مهم رسانههای جهان قرار گرفته است. ارزیابی شما در خصوص تحولات این کشور چیست و آینده را چگونه می بینید؟ برخی ها بر این باورند که آمریکا از طریق فشار اقتصادی، آینده ای شبیه ونزوئلا را برای ایران متصور است. عده ای هم به لحاظ امنیتی، مثال سوریه را می زنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
اتفاقاً مثال ونزوئلا نشان میدهد که چرا ایران نباید به ایالات متحده آمریکا اعتماد کند و نباید وارد مذاکره با آنها شود. ونزوئلا نه دارای برنامه هستهای است، نه توانمندی موشکی دارد، نه نقش منطقهای خاصی دارد اما آمریکا به دنبال کودتا و تغییر رژیم در آن است. متأسفانه ساختار قدرت در آمریکا و حتی رسانههای اصلی آمریکایی نیز با این سیاست همراهی میکنند. اما دلیل این که ایران هیچگاه شبیه ونزوئلا و سوریه نمیشود، ریشه در نقش بی نظیر رهبری انقلاب و جامعه آگاه ایران دارد. از سوی دیگر نیروهای مسلح و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی مستقل از نفوذ بیگانگان هستند و آنچه منفعت ملت است را پیگیری میکنند و اجازه ناامنی و بحرانسازی را که آمریکا به دنبال ایجاد آن در ایران است را نمیدهند.