« امام درس حکومت اسلامی و ولایت فقیه را در نجف تدریس می‌کردند و بعد از آن بحث‌های خود ما با آیت‌الله ربانی املشی، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله جنتی، آیت‌الله مومن، آیت‌الله غلام آبادی، آیت‌الله مطهری و شهید بهشتی پیرامون این بود که بیانات امام را چگونه پیاده کنیم، بحث این نبود که نظرات خود را بررسی کنیم بلکه سخنان امام برای ما قطعی و روشن بود و ما فقط سعی میکردیم برنامه‌ها را پیاده کنیم.»

به گزارش جماران، گزیده گفت و گو با آیت الله موحدی کرمانی را در ادامه می خوانید:

 

امام رضوان الله یکی از خدمات بزرگی که در ایجاد این انقلاب داشتند، این بود که چهره اسلام را به دنیا نشان دادند چراکه چهره اسلام پنهان بود و حتی مردم خود ما نمی‌دانستند اسلام به چه معناست.

 

در آن شرایط کمونیسم فرصتی برای ظهور و بروز پیدا کرد، گویی کمونیسم می‌تواند  آرزوهای مردم را برآورده کند و برخی برنامه‌های کمونیسیتی را در پیش گرفتند، وضعیت ما پیش از انقلاب این چنین بود.

دلیل گرایش برخی مردم به نحله‌هایی چون کمونیسم مخفی بودن چهره اسلام مخفی بود چرا که آن را نشناخته بودند، ولی وقتی اسلام به دست امام نمایان شد، آن‌ها فهمیدند که هر چه هست در اسلام هست و اگر مبارز‌ه‌ای با ظلم و ستم هست باید در اسلام آن را جستجو کنیم و ما نمی‌دانستیم؛ لذا اکثرا آن افراد به اسلام و ظرفیت‌های موجود در این دین مبین روی آوردند، در نتیجه چهره اسلام که قبل از امام و انقلاب امام پنهان بود، به برکت انقلاب این چهره نمایان شد و جاذبه خود را پیدا کرد.

مردم در سینما رکس سوختند و رژیم پهلوی دست به چنین کاری زد تا این کار را به متدینین و طرفداران امام خمینی نسبت دهد و بگوید که مذهبی‌ها با سینما مخالف هستند و دست به این کار زدند. این‌ها از بخش کوچکی از کار‌های شاه بود که در آن زمان یکی از شعار‌هایی که می‌دادیم این بود که «میدان ژاله را/ رکس آبادان را/ مسجد کرمان را/ شاه به آتش کشید!» این‌ها جزء شعار‌های آن زمان بود.

 بنده را به رفسنجان دعوت کردند و در آنجا منبر‌های داغی رفتیم که در نتیجه آن‌ها، بنده را ممنوع المنبر کردند که دیگر نمی‌توانستم منبر بروم. مدتی گذشت به کرمان رفتم تا بالاخره برادران من در کرمان از نظر منبر و سخنرانی صاحب نفوذ بودند و در ساواک هم روی ما سه برادر حساب می‌کردند که در نتیجه دیدند مصلحت نیست و از بنده رفع ممنوعیت کردند و من برنامه‌های سخنرانی‌هایم را ادامه دادم.

وقتی سخنرانی انجام می‌دادیم اینگونه بود که مردم هیجانی پیدا می‌کردند و از شبستان به خیابان می‌رفتند و شروع به شعار دادن می‌کردند و این به عادت مسجد تبدیل شده بود. کماندو‌های زمان شاه هم می‌آمدند و در ماشین منتظر بودند. می‌دانستند که پس از نماز‌ها شعار‌ها شروع خواهد شد و سپس به مردم حمله می‌کردند و مردم هم شعار می‌دادند و می‌گریختند.

نگرانی شهید مطهری از فرقانی‌ها را به امام انتقال دادم

مامور انتقال پیام‌های خصوصی میان امام (ره) و مبارزان انقلابی را پیش از انقلاب بودم

شهید مطهری  فرقانی‌ها را تهدیدی برای اسلام و انقلاب می‌دانست.

حدودا نزدیکی‌های سال پیروزی انقلاب بود یعنی اردیبهشت یا خرداد ۵۶ بود که من شب اول رجب مشرف به کربلا شدم و خبردار شدم که امام از نجف به کربلا آمده‌اند و از طریق آقای دعایی و حاج آقا مصطفی برنام‌های تنظیم شد که من خدمت امام رسیدم و ملاقاتی با ایشان داشتم.اول ماه رجب بود که بعد از سال‌های فراوان که در ایران نام امام را می‌بردیم و در این راه شهدای زیادی داده بودیم من خدمت امام رسیدم، منقلب بودم و نمی‌توانستم خودم را از گریه حفظ کنم. 

وقتی در حضور امام نشسته بودم، نمیتوانستم حرف بزنم و گریه در گلویم گیر کرده بود و مرتب اشک می‌ریختم و امام (ره) هم تماشا می‌کردند. بعد از آنکه مقدار زیادی گریه کردم توانستم سلامی خدمت امام کنم و بعدا امام پرسیدند اوضاع ایران چگونه است آنچه که می‌دانستم گفتم و از جامعه روحانیت و فعالیت‌هایش به ایشان گفتم و ایشان هم پیام‌هایی را به من دادند که من آن پیام‌ها را در مراجعت به ایران به جامعه روحانیت و مبارزان انقلاب اسلامی رساندم.

 امام درس حکومت اسلامی و ولایت فقیه را در نجف تدریس می‌کردند و بعد از آن بحث‌های خود ما با آیت‌الله ربانی املشی، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله جنتی، آیت‌الله مومن، آیت‌الله غلام آبادی، آیت‌الله مطهری و شهید بهشتی پیرامون این بود که بیانات امام را چگونه پیاده کنیم، بحث این نبود که نظرات خود را بررسی کنیم بلکه سخنان امام برای ما قطعی و روشن بود و ما فقط سعی میکردیم برنامه‌ها را پیاده کنیم.

 ولایت فقیهی که امام در نجف مطرح و تدریس کردند این مباحث به قدری قوی، منطقی و ریشه دار در مبانی اسلام بود که موجی در نجف به وجود آورد.
زمانی که حرف جدیدی در حوزه نجف مطرح نبود، این مسئله برای اولین بار در حوزه نجف مطرح شد. البته اصل ولایت فقیه را قبل از اینکه امام بگویند، علمای بزرگی آن را بیان کرده بودند مهم این بود که این مبحث در نجف اوج گرفت و جای خود را باز کرد؛ و منظور امام از ولایت فقیه تعریف آن به معنای ولایت مطلقه بود.

 

 ما نگران بودیم از اینکه نکنه خدای نکرده امام که از فرانسه می‌آیند، هواپیما را منفجر کنند و امام را شهید کنند. این نگرانی‌ها بود، اما امام اصرار داشتند که من حتما در ایران باشم و مثلا در فلان روز در بین مردم باشم.
برای ما نگران کننده بود که نکند این اصرار امام را به خطر بیندازد، اما الحمدلله امام سالم وارد شدند و در بین مردم قرار گرفتند؛ روز بسیار بزرگی بود؛ روزی بود که هم اضطراب و هم امید بود؛ هم امید به نابودی نظام و هم امید به پیروزی بود؛ امام که آمدند یک آرامشی در بین مردم پیدا شد.

 

 تهدید کرده بودند که حکومت نظامی می‌شود و هر کس از خانه بیرون بیاید ترور میشود و تجمعات ۳ یا پنج نفره را ترور می‌کنند. این ترس را در مردم ایجاد کرده بودند، اما امام فرمودند که به حکومت نظامی اعتنا نکنید و در خیابان‌ها بریزید.

همه مردم در خیابان‌ها ریختند. نظام فکر کرد که چکار باید کند؟ نه یک نفر نه هزاران نفر بلکه میلیون‎‌ها نفر بودند که نمی‌شد همه را کشت. آن‌ها نظرشان این بود که حکومت نظامی کنند و مردم را در خانه‌ها نگه دارد و بعدا در خانه‌ها بریزند و یاران امام را دستگیر کند.

در یک مقطعی من و آیت‌الله مهدوی کنی به جایی می‌رفتیم و مجموعه‌هایی را که مربوط به برنامه‌های جامعه روحانیت مبارز برای تشکیل حکومت اسلامی بود، در دست داشتیم و این خوف با ما بود که ما را دستگیر کنند و لو برود، اما الحمدلله به خیر گذاشت. در هر حال جامعه روحانیت قبل از پیروزی انقلاب فعال بود و اساسنامه آن در سال ۵۷ تصویب شد و چندان تغییری در آن زمان نکرد.


 یک انشعاب به وجود آمد و تعدادی که در جامعه روحانیت مبارز بودند اعتراضاتی داشتند و نتیجه آن اعتراضات این بود که آن‌ها جدا شدند.

اعتراضاتی راجع به اینکه شاید افرادی را ما قبول نداشتیم، اما آن‌ها سعی داشتند آن‌ها را وارد لیست کنند و معتقد بودند چرا آن‌ها را وارد نکردید. اسم نمی‌خواهم ببرم، اما در کل ما به افرادی اعتقاد نداشتیم، ولی آن‌ها قبولشان داشتند.

برای انتخابات مجلس هم این اتفاق افتاد که بعضی افراد را ما قبول نداشتیم، اما آن‌ها قبول داشتند و یک چنین اختلافاتی منجر به این شد که تعدادی از جامعه روحانیت جدا شدند و انشعابی به وجود آمد که آن‌ها مجمع روحانیون مبارز  و ما جامعه روحانیت مبارز شدیم.

این مسائل مربوط به دستگاه‌های امنیتی است. رمز اینکه تصمیم برای گذاشتن نرده‌ها در نماز جمعه گذاشته شد، مسئله امنیتی بود تا جوری نباشد که مسئولین قابل توجهی بیایند و یک دفعه فردی سوءقصد کند و به راحتی آنان را از بین ببرد، همانطور که از این جهت صدماتی هم انقلاب دیده است. البته این مطلب در اختیار عموم مسئولین نبوده، اما به هر نسبت که مسائل ضد امنیتی ضعیف شود باید این نرده‌ها برداشته شود و در کل ما از این موضوع استقبال می‌کنیم و هرچه مردمی‌تر باشد بهتر است.

امام جاذبه‌های زیادی داشتند. هنر ما این است که بتوانیم جاذبه‌های امام را به مردم و مخصوصا به جوانان نشان دهیم. همین جاذبه‌ها موجب شد که امثال حججی‌ها در جامعه پیدا شدند با تمام تلاشی که ما برای معرفی امام به جامعه جامعه کردیم، اما بازهم بنده معتقد هستم حق مطلب ادا نشده است. امام بیش از این‌ها فضیلت داشتند و باید در این زمینه تلاش شود.

 یکی از بهترین خصوصیات ایشان این بود که امام میفرمودند منم یکی مثل همه مردم هستم و با من همانگونه رفتار کنید که مردم در آن شرایط هستند. حتی وقتی امام بیمار شدند تشکیلات کوچکی ایجاد شد که امام نزدیک خود ساختمان باشند، اما امام فرمودند که آیا برای همه اینگونه چیز را ایجاد میکنید؟ اگر برای همه انجام نمیدهید برای من هم نمیخواهد انجام دهید.

امام وقتی در نجف در هوای داغ بودند و می‌خواستند برای ایشان کولر بیاورند گفته بودند که دوستان من در تهران در زندان هستند شما چگونه برای من کولر می‌آورید.

بعضی از انسان‌های ضعیف ترسو خیال می‌کنند که عمر انقلاب یواش یواش به پایان می‌رسد و انقلاب از درون چنین و چنان می‌شود اتقاقا قضیه عکس است و انقلاب روز به روز قوی‌تر می‌شود و این‌ها خبر ندارند.

من در نماز جمعه هم گفتم که اکنون خود غربی‌ها به این مسئله معترف هستند که ایران یکی از ۱۵ کشور قدرتمند دنیاست. قدرت ایران قابل مقایسه با گذشته نیست و به حمدلله قوی است.

مسئولان امروز باید لیاقت خود را در اینکه مسئول یک حکومت اسلامی هستند و باید دزدان بیت المال را یا اعدام یا مجازات شرعی کنند و قاطعانه با این‌ها برخورد کنند.

گر مسئولان از انجام نظارت غفلت کنند، در روز قیامت مورد مواخذه قرار می‌گیرد که چرا تو بی خبر بود‌ه‌ای تا این همه دزدی‌ها در بانک‌ها رخ داده است. البته مشکلاتی هست که باید حل شود. مشکلات اقتصادی که از ناحیه دشمنان به وجود آمده است باید حل شود؛ تحریم‌ها هست که این مسائل در هر انقلابی وجود دارد اما به هر ترتیب مشکلاتی هست و باید آن را تحمل کرد چاره‌ای نیست و انشالله مردم موفق خواهند شد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 1104686
  • منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.