آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی از علمای اخلاق تهران بودند که در ۱۱ دیماه ۹۱ به دیار باقی شتافت. این عالم بزرگوار در نجف جزو شاگردان ممتاز امام خمینی رحمه‌الله بودند تا جایی که حضرت امام مأموریت جمع‌آوری فتاوا و تنظیم رساله‌ی عملیه‌ی خود را به ایشان می‌سپارند. آیت‌الله تهرانی پس از استفاده از محضر علمای نجف، به دستور امام خمینی به زادگاه خود تهران بازمیگردند و جلسات اخلاقی و درس خارج فقه و اصول را شروع میکنند که تا ۴۰ سال این تدریس ادامه داشته است.

آیت الله امامی کاشانی، آیت الله سید علی خامنه ای، آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره)، آیت الله واعظ طبسی(ره)


به گزارش جماران، آیت‌الله تهرانی ۱۰ روز پس از رحلت امام در یک سخنرانی در تاریخ ۶۸/۳/۲۴ در پایان بحث پیرامون شکر به مسأله رحلت حضرت امام خمینی و مسأله‌ی ولایت فقیه اشاره کردند که گزیده‌ای از این سخنرانی توسط پایگاه اطلاع‌رسانیKHAMENEI.IR به مناسبت سالروز ارتحال آیت‌الله تهرانی برای اولین بار منتشر می‌شود.
 
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم(۱)
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‌ لَشَدیدٌ»(۲)
بحث راجع به شکر بود و درجات شکر، گفته شد که شکر دارای سه درجه است و اهل معرفت برای شکر درجات سه­‌گانه قائل­‌اند، درجه‌ی اول از شکر، شکر نسبت به مَحابّ بود، یعنی شکر نسبت به آن نعمت­هایی را که مورد محبت انسان است و انسان دوست می­‌دارد آن­ها را، از امور دنیویه که ملایم با طبع است، که گفتیم در این شکر مسلمان و کافر یکسان است، درجه‌ی دوم شکر نسبت به مکاره بود، یعنی نسبت به اموری را که مورد علاقه‌ی انسان نیست و ملایم با طبع انسان نیست از امور دنیویه، که از او تعبیر می­شود به بلا و مصیبت‌های دنیویه. گفته شد مردم هم در رابطه‌ی با این شکر دو گروه می­‌شوند و بحث­‌های مفصلی شد که من تکرار نمی­‌کنم. اما درجه‌ی سوم از شکر، می­‌فرمایند درجه‌ی سوم از شکر عبارت از این است که شاکر غرق در شهود مُنعم بشود. برای توضیح مطلب یک مقدمه­‌ای عرض کنم تا درجه‌ی سوم از شکر معلوم بشود که چیست.

در باب شکر تا به حال این بود که ما منعمی داریم یعنی کسی که نعمت را عطا می­کند، می­دهد، طرف مقابلی داریم که نعمت را دریافت می­کند و چیزی به نام نعمت که اعطاء می­شود از ناحیه‌ی منعم به شخصی که شاکر است. در این­جا یک صورت این است شخص که متنعم به نعمت می­شود ابتدا نظرش، دیدش به نعمت بیفتد، آن­گاه که نعمت را دریافت کرد آن­جاست که منتقل می­‌شود به منعم. «دستی دارم»، این دست را که به من داده است؟ خدا. اول نعمت را می­‌بیند، شهود نعمت می­‌کند و سپس منتقل به منعم می­‌شود و شهود منعم و نعمت را از ناحیه‌ی او می­‌بیند...

ولی درجه‌ی سوم از شکر که اهل معرفت می­گویند، این چنین نیست؛ در این­جا ابتدا نظر شاکر به مُنعم است، به‌طوری­ که این توجهی ابتدائاً به نعمت ندارد، طوری این غرق در شهود و دید نسبت به منعم دارد که از نعمت به یک معنا غافل است، دیدی ندارد نسبت به آن در ابتدا، این طور نیست که حالا من اگر تعبیر بکنم ممکن است خیلی به ذهن آدم بد بیاید، علف را ببیند و به دنبال علف بدود، بعد نگاه کند ببیند علف دست کیست؟ تا به حال همه‌ی حرف­‌ها این بود، یک حیوان علف را که دید، توجه کردید! اول علف را می­‌بیند، برای علف می­‌رود، بعد می­‌بیند در دست کیست، آن­‌وقت به دنبال او می­رود. مسئله‌ی اول نعمت را دارد می­‌بیند، بعد کسی که علف دستش است، یک تعبیر بسیار پایینش کردم. تا به حال همه این بحث­ها بود اما این بالا و والاست، علف نمی­‌بیند این، اول مولا را می­‌بیند نه نعمت­‌های مولا را، در این درجه‌ی از شکر می‌فرمایند باز این اقسامی است...

روایت از علی (علیه‌السلام) است: «شُکرُ إلهَکَ بِطولِ الثَّناء»(۳) شکر الهت این است. شما مراجعه کنید ببینید به دعاهایی که وارد شده است از معصومین (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین)، خطبه­‌هایی را که می­‌خواندند، هر جا که می­‌بینید بعد از نام منعم و محبوبشان چه بود؟ الحمدلله... اینها از نظر عملی، مطیع و منقاد بودند نسبت به مولایشان.

این روایت از علی (علیه‌السلام) است «شُکرُ مَن فَوقَکَ بِصِدقِ الوَلاء»(۴) شکر کسی که مافوق تو است به این­ است که راست بگویی از نظر پذیرش سرپرستی و ولایت او. می­‌گویی ولایتش را پذیرفتم، راست بگو. حالا ولایت به معنای سرپرستی الله تعالی، دوستی خدا، شکرش چیست؟ به این­که در این [ولایت] صادق باشی. مطیعش باش، ولایت پیغمبر اکرم را پذیرفتی؟ صادق باش، ولایت علی (علیه‌السلام) را پذیرفتی؟ صادق باش، برو به او عمل کن، مطیعش باش، صدق ولاء. شکر نسبت به این­ها چیست؟ اطاعت است.

می­‌گویی خدا فوق همه [است]، بسیار خوب، شکر می­‌خواهی به او بکنی، شکر او چیست؟ صدق ولاء است. پیغمبر، علی (علیه‌السلام)، ائمه‌ی طاهرین (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین)، هر ولایتی، به اطاعت است. تا برسد به ولایت فقیه، آن هم همین است. آن هم شکر دارد، شکرش به چیست؟ همین است. می­‌گویم مافوق من است؛ بسیار خوب، من تحت سرپرستی اویم، بسیار خوب، شکرش به چیست؟ صدق ولاء. اگر نعوذ بالله شکر نشود، اگر شکر نشود، اهل معرفت آن­ها می­‌دانند اگر شکر نشود، آن­جایی است که نعمت زایل می­شود. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‌ لَشَدیدٌ».

دوستان من در ماه رمضان اگر یادتان باشد مکرر به شما گفتم، گفتم نعمت وجود امام را قدر بدانید! آیا ما صدق ولاء نسبت به امام داشتیم؟ چقدر گفتم من، شاید مکرر این­ را گفتم، در همین بحث شکر، گفتم این نعمت بزرگ است، یک مجتهد جامع الشرایط، از هر جهت علماً، عملاً، ابعاد گوناگون، گفتم این­ را قدرش را بدانید، خدا را شاهد می­گیرم مکرر من در این فکر بودم، این دو هفته، خدا نکند ما کفران وجود او را کردیم از ما گرفتی، که بر اثر کفران باشد، جداً دارم می­گویم من روی همین فکر می­کردم، که نکند این شده باشد.

قرن­ها بگذرد به نظر من نخواهد آمد. خدا البته قادر است، چون قرن­ها گذشت و بعد از معصومین (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) در علمای اسلام به نظر من نظیر نداشت. من به دوستانم گفتم، گفتم بعد [از رفتن ایشان] به صورت یک موجود افسانه­‌ای درمی­‌آید، اما حیف نبود که ما تخلف کرده باشیم و صدق ولاء نسبت به او نداشته باشیم؟ لا اله الا الله، نکند ما مغرور به وجود او شده بودیم؟ باور نمی­کردیم! خدا را شاهد می­گیرم، خودم باور نمی­کردم. روایت از امام هشتم (صلوات‌الله‌علیه) است، ابراهیم‌بن‌عباس می­گوید «کانَ الرِّضا علیه‌السلام یُنشِدُ کَثیراً»امام هشتم (صلوات‌الله‌علیه) بسیار این شعر را می‌خواندند، «إذا کُنتَ فِی خَیرٍ فَلا تَغتَرِر بِه» آن­گاه که در نعمت و خیر قرار گرفتی یک­ وقت مغرور به نعمت نشوی! «وَ لکِن قُل اللَّهُمَّ سَلِّم وَ تَمِّم»(۵) بگو خدا نعمت را سلام و تمام کن برایم. نباید انسان غفلت کند، نباید انسان مغرور به نعمت بشود، جداً عرض می­کنم خیلی من خائف­‌ام که ما کفران کرده باشیم. امشب شب تولد امام هشتم (صلوات‌الله‌علیه) است و من دیگر حالم مساعد نیست.

منابع:

۱) این سخنرانی با همکاری دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله مجتبی تهرانی توسط پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR منتشر شده است.

۲) سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی ۷، «و [نیز یاد کنید] هنگامى را که پروردگارتان اعلام کرد که: اگر سپاس گزارى کنید، قطعاً [نعمتِ‌] خود را بر شما مى‌افزایم، و اگر ناسپاسى کنید، بى‌تردید عذابم سخت است.»

۳) غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۰۶، «شکر از پروردگارت با ستایش بسیار است.»

۴) همان

۵) عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌۲، ص۱۷۸.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.