«رو در صورت تداوم وضعیت فعلی طبیعی و مدیریتی کشور نه تنها در یک بازه 50 ساله بلکه بازه¬ای کوتاه مدت¬تر می¬توان برای اتمام منابع آب ایران متصور شد»
به گزارش جماران، سروش کیانی قلعه سرد، دکترای اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست نوشت:
خشکسالی و کم آبی مساله تازهای برای ایرانیان نیست چرا که اقلیم خشک و نیمه خشک ایران همواره با مسالهای بنام کمبود آب مواجه بوده است. از کتیبه داریوش هخامنشی به عنوان قدیمیترین سند موجود در این باره میتوان نام برد. کتیبهای که در آن از خشکسالی به همراه دروغ و دشمن به عنوان سه مشکل اساسی کشور یاد میشود. مسالهای زیست محیطی به همراه دو مشکل عمده داخلی و خارجی (دروغ و دشمن) نشان میدهد برای بسیاری از مسائل امروزی ایران میتوان خاستگاه و ریشه تاریخی متصور شد. در بحث آب و کمبود آن نخستین عامل را میتوان در وضعیت خاص جغرافیای ایران دید. موقعیت جغرافیایی ایران سبب شده است نخست به سبب حاکمیت پرفشار جنب حاره، کل مقدار بارش دریافتی ایران اندک باشد و دوم حضور ایران بین مدار 25 تا 40 درجه شمالی، اقلیم به نسبت گرمی را بر کشور چیره سازد. این دو عامل سبب شده تا متوسط بارندگی در ایران در حدود 250 میلیمتر باشد که این مقدار کمتر از یک سوم متوسط بارش در دنیا) 860 میلیمتر) است. علاوه بر این توزیع بارشها در ایران نیز بسیار نامتناسب بوده و در بسیاری از مناطق کشور مقدار تبخیر و تعرق بسیار بیش از مقدار بارش سالانه میباشد. امری که سبب شده میزان تبخیر و تعرق در ایران 20 درصد بیشتر میانگین جهانی باشد. این ویژگیها موجب شده است که حدود 35 درصد سرزمینهای کشور دارای آب و هوای بسیار خشک، 9/29 درصد خشک، 1/20 درصد نیمه خشک، 5 درصد مدیترانهای و 10 درصد مرطوب )از نوع سرد کوهستانی( باشد. در نتیجه 85 درصد مناطق کشور در وضعیت خشک و نیمه خشک قرار داشته و همواره کمبود بارش و خطر وقوع خشکسالی امری محتمل باشد. از این رو از مشکل کمبود آب میتوان به عنوان یک مشکل محیطی در ایران نام برد که به عنوان یک محدودیت ثابت در این جغرافیا وجود داشته است. اما امروزه شرایط اقلیمی ایران به چه صورت تغییر کرده است که برای منابع آبی ایران زمان پایان تعیین میگردد؟. به عبارت دیگر اقلیمی که با وجود محدودیت همیشگی خود در زمینه منابع آب طی هزاران سال به حیات خود ادامه داده است امروزه به چه خاطر به شرایطی دچار شده است که برای بی آبی کامل و خشکی آن زمان تعیین میگردد؟. پیش از پاسخ به این سوال لازم است ابتدا به بررسی روند و نحوهی مصرف آب و برخورد با منابع آب ایران پرداخته شود. بررسی آمار و اطلاعات مربوط به آب در ایران نشان میدهد پیش از آنکه محیط طبیعی و بحران در آن عامل شکلگیری وضعیت فعلی باشد، مدیریت منابع آب و بحران در این مدیریت عامل اصلی شرایط موجود است. در زمینه این بحران مدیریتی میتوان از توسعه ناپایدار و فاقد مطالعه کشاورزی، جانمایی و استقرار فاقد توجیه زیست محیطی صنایع و برنامههای اشتباه مدیریت آبهای سطحی و زیر زمینی نام برد. در بخش مدیریت منابع آب کشور، کشاورزی دارای نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای است. طی سالهای 1381-1394 مجموعا از میزان 225/844 میلیارد مترمکعب آب مصرفی، 928/755 میلیارد مترمکعب در بخش کشاورزی و بطور متوسط سالانه از میزان 302/60 میلیارد متر مکعب آب، 995/53 میلیون مترمکعب آن در بخش کشاورزی مصرف شده است. آماری که نشان میدهد طی این سالها 5/89 درصد کل آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی مصرف شده است. این هزینه کرد کلان آبی که با توجیه خودکفایی در کشاورزی همچنان نیز در حال تداوم است، یکی از اساسیترین عوامل خشکی اقلیم ایران شناخته میشود. خودکفایی و استتار بسیاری از سیاستهای نادرست کشاورزی در پشت این مفهوم و مفاهیمی چون تامین امنیت غذایی سبب شده است نه تنها بخش اعظمی از اقلیم ایران روز به روز با مصرف بیرویه آب به سمت نابودی پیش رود بلکه کشاورزی نیز بخاطر حرکت در راستای یک هدف از پیش تعیین شده و فارغ از سطح کیفی آن، در پایینترین حد بهرهوری خود به اتلاف منابع بپردازد. در واقع توسعه ناپایداری که نه تنها به از بین رفتن منابع آبی کشور منجر گردیده است بلکه هرگز توانایی ایجاد معیشت و رفاه پایداری برای کشاورزان را نیز نداشته است. در بخش استقرار نادرست صنایع نیز نمیتوان سیاستهای نادرست و برنامهریزیهای فاقد توجیه زیست محیطی صنایع را نادیده گرفت. استقرار صنایع با نیاز آبی بالا در نواحی مرکزی کشور که همواره با تنش آبی مواجه بوده است توجیهی جز بیبرنامگی در زمینه مدیریتی کشور نمیتواند داشته باشد. امری که علاوه بر بحران سازی تامین آب عوارضی چون آلودگی آب، خاک و هوا را در این مناطق شدت بخشیده است. در زمینه مدیریت اشتباه آبهای سطحی و زیر زمینی و عدم وجود برنامه صحیح در این باره سومدیریت به شکل بسیار محسوسی وجود داشته و کماکان وجود دارد. افزایش تعداد چاههای عمیق و نیمه عمیق از 50 هزار حلقه چاه در سال 1350 به 794 هزار حلقه چاه در سال 1395، افزایش تعداد سدها از 27 سد ساخته شده تا قبل از انقلاب به 1330 سد (537 سد مطالعاتی، 146 سد اجرایی و 647 سد در حال بهرهبرداری) در سال 1395، افزایش طرحهای انتقال آب میان منطقهای بدون هیچگونه توجیه و مجوز زیست محیطی، عدم برخورد با چاههای غیر مجاز در سراسر کشور و مواردی از این دست در شکلگیری وضعیت فعلی منابع آبی ایران بسیار تاثیر گذار بوده است. این مساله در حالی اتفاق میافتد که تغییرات اقلیمی به شکل بسیار محسوس و مشخصی بر زیست بوم ایران در حال اثرگذاری است. و مدیریت منابع آب که میبایست بصورت علمی و عملی به حل و فصل اثرات منفی این تغییرات بر روی منابع آب بپردازد و این اثرات را به حداقل ممکن کاهش دهد، بدلیل وجود بحران کارکردی خود نه تنها در این زمینه دستاوردی نداشته است بلکه با تجمیع بحرانهای خود با تغییرات اقلیم اثرات این تغییرات بر روی منابع آب را دو چندان ساخته است. به عبارت دیگر وقتی در اثر وقوع تغییرات اقلیم کاهش در بارندگی ایجاد میشود هیچ گونه تغییر در رویکرد مدیریت منابع آب دیده نمیشود و برنامههای ناصحیح در بخشهای مختلف که پیشتر نیز به آنها اشاره شد کماکان ادامه پیدا میکند.
در مجموع شرایط منابع آبهای زیرزمینی کشور نشان میدهد طی سالهای 1381-1394 مجموعا 84/7 متر و بطور متوسط سالانه 56/0 متر کاهش در سطح آبهای زیرزمینی کشور رخ داده است. طی این سالها از حجم مخازن آبخوانهای کشور 904/74 میلیارد مترمکعب و بصورت سالانه 35/5 میلیارد مترمکعب کاسته شده است. این کاهش در ذخایر دارای روندی فزاینده بوده و باتوجه به شرایط ناشی از تغییرات اقلیم، افزایش جمعیت و عدم چاره اندیشی اساسی در زمینه بحران آب، ذخایر آبهای زیر زمینی کشور را در حال حاضر به پایینترین سطح خود رسانده است. از مجموع شرایط طبیعی اقلیم ایران مبنی بر کاهش در بارندگی، افزایش تبخیر و تعرق از یک سو و همچنین از نحوه مدیریت آبهای سطحی و زیرزمینی کشور که هیچگونه تناسبی با شرایط بحرانی آبی کشور ندارد از سوی دیگر، نتیجهای جز کمیابی شدید آب و خشکی بخش بسیار وسیعی از کشور انتظار نمیرود. از این رو در صورت تداوم وضعیت فعلی طبیعی و مدیریتی کشور نه تنها در یک بازه 50 ساله بلکه بازهای کوتاه مدتتر میتوان برای اتمام منابع آب ایران متصور شد اما اگر با همین شرایط فعلی طبیعی نوع نگاه به مساله آب و نحوه مدیریت این منابع تغییر اساسی و بنیادی داشته باشد آنگاه میتوان نسبت به عمر منابع آب ایران نظری دیگر داشت.