واقعا شهید بهشتی معرکه است؛ یعنی کارآیی دین را میبرد بالا، خیلی برایش چارچوب نظام مهم نیست، مهم این است که روح این نظام چگونه عمل می کند؟ آیا این نظام دارد عدالت برقرار میکند؟ آزادی می آورد؟ و یا اینکه ظاهری از شریعت را میآورد؟ حساسیت این مرحوم میرود سراغ مسائل کلیدی که ما چه چیزی را حفظ کردیم، آیا یک پوسته ای را حفظ کردیم که اسمش مثلا اسلام باشد و یا اینکه یک روح حاکم را حفظ کردیم است؟ این خیلی کلیدی است؛ یعنی هر کدام از اینها محور مقالات علمی است و قانون و نهاد سازی به نظر من به این اندازه مهم است.
جماران: دکتر یدالله دادگر که در موسسه دین و اقتصاد و در آیین رونمایی از کتاب دو جلدی نظام اقتصادی در اسلام از مجموعه آثار شهید بهشتی سخن می گفت با تأکید بر امکان مدیریت بحران های اقتصادی گفت: نفی وجود بحران، بدترین شیوه مدیریت اقتصادی است.
وی افزود: بخش زیادی از کارشناسان معتقدند، می توان بحران ها را مدیریت کرد، ولی عزم و باوری میخواهد که باور کنیم مشکل وجود دارد، اگر کسی معتقد بود هیچ مشکلی نیست، این بدترین شرایط مدیریت اقتصادی است. مدیر قدر و موفق کسی است، مشکلات را بگوید، نه اینکه خوش بین باشد، البته منظورم تنها فقط، دولت و قوه مجریه نیست، بخش قابل اعتنای ما مربوط به قوۀ قضاییه است . بخش دیگر مربوط به نظامیها در اقتصاد است. سی کشور مطالعه شده دقیق داریم که اگر نظامیان در اقتصا وارد شوند، اقتصاد پیش نمیرود و تعارف هم ندارد. حل بخواهد بشود، باید این تصمیم گرفته بشود. باید یک بزرگواری مثل شهید بهشتی بود، تصورم این بود تعارف هم نمیکرد و میگفت باید به این سمت برویم و مدیران نالایق باید کنار گذاشته شوند و باید یک باور ملی و یک عزم ملی فراهم بشود و بعد هم که آن مدیران شایسته میآیند، باید برنامه نقشه خروج از بحران را بپذیریم. در غیر این صورت دشواریها روز به روز بدتر میشود و به جایی ممکن است برسد که متاسفانه هر اتفاقی ممکن است، بیافتد و این دیر است دیگر.
به گزارش خبرنگار جماران عضو هیأت دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی به سرنوشت ارشمیدس در بحران حمله روم اشاره کرد و گفت: ارشمیدس ریاضی دان برجسته ای بود، وی در فضای مطالعه خودش بود که روم حمله کرد، سربازی بود که تشخیص نمیداد این ریاضی دان است. بحران تر و خشک نمیشناسند. سرباز مست بود و قاطی کرده بود، خیلی ها هم ممکن است الان در جامعه، یواش یواش قاطی بکنند. دقت کنید که برون فکنی و دست از خارج هم جواب نمیدهد، ما باید عرضه خودمان را ثابت بکنیم و قدمی پیش ببریم. به هر حال ارشمیدس حواسش نبود که شورش است، اعتراضات شده، دایره ها را که میکشید، میگفت مزاحم دایره های من نشو که سرباز او را کشت و بعد حاکم روم خیلی ناراحت شد. خیلی دردناک بود کشتن ارشمیدس و چه اشتباه بزرگی بود، ولی آن موقع مگر کسی میفهمد، وقتی جامعه به جاهای باریک برسد، مگر میشود کنترل کرد.
این پژوهشگر اقتصاد اسلامی با گرامیداشت یاد مرحوم عالی نسب گفت: موسسه دین و اقتصاد، اسمی بود که مرحوم دکتر عالی نسب بر آن تأکید داشتند و الان هم دشواریهایی که با آن مواجه هستیم از این دو حوزه است، یا از حوزه کج فهمی دین و یا از حوزه دشواریهای اقتصادی و ناتوانیهای در مدیریت اقتصادی و مرحوم بهشتی در هر دو بعد آن، شاخص بودند، این بزرگوار ویژگیهایی در حل مسئله و برخورد با شرایط این چنینی دارد.
دکتر دادگر متذکر شد: اگر بزرگوارانی مثل ایشان مدیریت میکردند، حداقل در بحران راه حل داشتند و میتوانستیم به جایی برسیم. الان شرایط از این حرفها و تعارفات گذشته و دشواریهای بحرانی هایی بزرگ داریم و جای چنین مدیرانی خالی است، به همین خاطر باید ذکری از این بزگوار بشود. معمولا در بحثهایی که به نحوی مدیریت دینی مربوط است، دوتا ویژگی مطرح می شود یکی، بحث تدبیر و توانمندی و اگاهی و تخصص دیگری سلامت و اخلاق مداری. قرآن شناسان میگویند، حضرت یوسف زمان بحران مصر مدیریت خزانه داری مصر را عهده دار می شود. این دو ویژگی در همان سوره که از زبان حضرت یوسف مطرح شده است و میگوید« و اجعلنی علی خزائن الارض» و یکی، صفت حفیظ را میگوید که به محور انسانیت و اخلاق مداری و سلامت مربوط است و دیگری ، علیم را که به توانمندی و تدبیر اشاره دارد. بنابراین جای چنین بزرگوارانی با توجه به این ویژگیها خالی است. شهید بهشتی هم تدبیر داشت و هم اسلام شناس بود، میتوانست ما را نجات بدهد. برخورداری از یکی از این دو ویژگی کافی نیست، میگویند، درم داران عالم را کرم نیست ـ کرم داران عالم را درم نیست. ممکن است خیلی ها متخصص باشند و آن سلامت را نداشته باشند، کما اینکه چنین ویژگی ای در برخی مدیران ما هم هست و بخشی از خرابکاریهای مدیریتهای مالی از همین عدم سلامت اخلاقی و سلامت مالی است. رانت خواران عجیب و غریب این جامعه، مشکلی است که نتوانسته سلامت مالی را به ثمر برساند. در مدیریت دنیای مدرن هم، مدیریت ارشد مالی باید از نظر مالی سالم باشد. گروهی هم هستند که ممکن است انسانهای سالمی باشند، ولی تدبیر نداشته باشند، بنابراین همان دو مشکلی که در بحران مصر داشت در جامعه ما هست، گروهی از این افراد ممکن است، ناتوان باشند و ناتوانی هم مشکل بزرگی است . در تئوریهای اقتصادی و اقتصاد عمومی میگویند، حکومتی که نتواند بحران را حل کند به آن (soft stead) میگویند، یعنی دولت ضعیف، حاکمیت ضعیف، ناتوان، معمولا میگویند، در این شرایط یا باید بحران را حل کنند و پیش ببرند و یا باید مسوولیت را کنار بگذارند. به همین دلیل جای این بزرگوران خالی است، لذا باید تشکر کرد از این مؤسسه که به سهم خود و تا حدودی جاهای خالی ای را در جامعه را پر کرده است و هر هفته جلسات، برنامهها و بعد هم بحث های مختلف درباره ، دغدغه های اقتصادی ایران، اقتصاد ملی، دشواریهای دیگر.
وی نقدپذیری را راهبرد مدیریت شهید بهشتی دانست و گفت: در خود همین نوشته هم عزیزان ملاحظه کنند، که او چقدر آماده هست برای شنیدن اندیشه هایی که بحث را اصلاح کنند. به شدت دنبال اصلاح بود. و در همه آن مدت زندگی و مدتی که در انقلاب اسلامی، حاکم بود، همین گونه بود، نقد کمک کننده است و اگر نقد هم نباشد، مشکلی حل نمیشود، در این صورت با به اصطلاح مدیران ارشدی مواجه می شویم که ممکن است، مشکل آفرین بشوند، دیگر به جایی میرسند که نقد نمیپذیرند و نقد نمیشوند و وقتی نقد نمیپذیرند باید فاتحه مدیریت را خواند.
به گزارش خبرنگار جماران دادگر با یادآوری این که نوشته های کتاب نظام اقتصادی در اسلام، اثر شهید بهشتی در دهه 40 و 50 طرح شده است؛ گفت: الان دوسال یک بار نوشته ها و دیدگاههای خودتان را مرور کنید، ده مورد اصلاح به آن نقد میزنید و اصلا نقد چیز عجیبی نیست، خود ایشان به شدت پویا بود، یکی از جاهایی که به آن اهمیت میدهند، مسئله اجتهاد است. اجتهاد، تکنولوژی پویایی است در شریعت. شنیدم از ایشان میپرسند و به او میگویند، چرا آقای شریعتی شاخه به شاخه میپرد و خیلی چیزها را از ابعاد مختلف بحث میکند، چرا یک موضوع مشخصی را پیش نمیبرد، میگوید، شریعتی آدم پویایی است، بنابراین تحولات را میبیند و موارد جدید را اضافه میکند. خود مرحوم بهشتی به شدت در آن پویایی هست، به همین خاطر اگر همین الان ایشان بود، و این متن ها را نگاه کرد، به احتمال زیاد خیلی از آنها را اصلاح می کرد
وی در ادامه به نقد شکلی کتاب نظام اقتصادی در اسلام پرداخت و گفت: اولا، از لحاظ شکلی باید فصل بندی بشود که فصل بندی نشده است، مثلا میتوانستیم بگوییم، فصل اول، مسئله عدالت، فصل دوم، سرمایه ، راحت راه دارد که فصل بندی شود و دیگر آن که کتاب باید از آن شکل محاوره در بیایدوریم، الان چون کتاب شده است، یک موقعه شما میخواهید سخنرانی بیان کنید یا سخنرانی را میخواهید پیاده کنید، این اشکال ندارد، ولی وقتی کتاب میشود، این باید از محاوره خارج بشود. کتاب نیاز به ویرایش داردو عدم یکنواختی هم دارد. مثلا، فرض کنید که یک جا کتاب خاطره دارد و یک جا مناظره تلویزیونی است و یک جا سوال است، یک جا پاسخ به سوال است و یک جا سوال کننده اصلا بحث میکند، جالب است یک ذخیره بسیار ارزشمندی است، منتهی وقتی ما عنوان آن را میگوییم، کتاب نظام اقتصادی، این تفاوت پیدا میکند اما از لحاظ محتوا و اصالت بسیار چیز ارزشمندی است. خوب بود منابع ذکر میشد، از قرآن استفاده شده و خود ایشان هم دو، سه، کتاب داشتند و میشد که در آخر از این منابع استفاده کرد، البته من فکر می کنم از یک منظر، این عنوان واقعا مناسب این مجموعه نیست، بهتر بود میگفتیم گفتارهایی در اندیشه اسلامی یا آموزههای اقتصادی در اسلام، ولی وقتی میگوییم، نظام، مرحوم بهشتی خودش یک ذهن سیستماتیک دارد و بعد وقتی میگوییم، نظام، آن وقت هیچ کجای آن ربطی به نظام نداشته باشد و یا حتی بعضی جاهای آن ربطی به اسلام ندارند، درست نیست. هر چند معتقدم این اثر ذخیره بزرگی است . اما بخشی از متن بحثی بوده که حزب جمهوری تصمیم بگیرد که در روزگار شرکت کند یا نکند، خوب این خاطره خیلی قشنگی که ایشان بحث کردهاند و استدلال کردند و بچه هایی که حزب بودند، نظراتی داشتند، ولی این چه ربطی نظام اقتصادی یا اسلام دارد؟ اینها را عرض کردم فقط به خاطر اینکه ارزش کار مشخص شود .
دادگر افزود: در یک بحث چالشی اصلا این گونه نیست که نظام اقتصادی اسلام حتما داریم، اصلا داریم یا نداریم؟ صاحب نظران بحث میکنند. شهید محمد باقر صدر، واقعا کسی است که اقتصاد اسلامی را فهمیده ، اما چیزی به نام آموزه های دینی، مرحوم صدر میگوید، مکتب داریم و یا گروه هایی دیگر میگویند، آموزه هایی داریم، اما آیا اصلا چیزی به نام نظام اقتصادی اسلام داریم یا نداریم؟ این خودش یک بحث است و بهترین جا همان موسسه دین واقتصاد است که این بحثهای چالش طرح بشود، چون این بحثهای چالشی را باید اینجا یاد گرفت. دانشجویانی که الان کار میکنند، خود آنها معتقد نیستند، نظام یک تعریف خاص داشته باشد، مکانیسم تخصیص منابع دارد، چارچوب چگونگی مدیریت دارد، مجموعه عناصر عملیاتی تعریف شده مشخصی دارد، سیستم اقتصادی و این با آن چارچوب سازگار نیست، منتهی من یادآوری می کنم که به نکات بنیادینی اشاره می شود و چقدر آن نکات زیبا است و میشود در قالب زیباتری مطرح کرد.
عضو هیأت علمی دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی در ادامه به نقد چینش مطالب کتاب پرداخت و گفت: آن بزرگواری که این کتاب را جمع آوری کرده است ، می تواند راحت ابعاد متدولوژیک بحث را توضیح دهد بگوید وقتی نوشته نظام اقتصادی اسلام، اولین بحث از قانون شروع میشود، و یا بحث مثلا از جهان بینی شروع میشود، بدون اینکه توضیح داده بشود که چرا وارد جهان بینی شدیم، گرچه بحث جهان بینی در پیوندهای سیستم و اندیشههای دینی بحث زیبایی است، اما این که همین طوری بگوییم جهان بینی و بعد صحبتهای خیلی قشنگی بکنم درست نیست. چنانکه هنگامی که بحث درباره محتوای نظام اقتصادی اسلام، اول انسان خودخواه آغاز می شود، اگر کسی اقتصاد نخوانده باشد، نمیفهمد یعنی چی؟ در حالی که این نشان می دهد که ان بزرگوار چقدر در شناخت انسان و انگیزههای انسان عمیق بوده است. این را آدام اسمیت برای اولین بار میگوید که انسان موجودی نافع شخص طلبی است و دقیقا ایشان میآید، میگوید که یکی از پایه های اقتصادی اسلام این است که انسان خودخواه است، حالا منظور این است که شاید یک انگیزهای میخواهد برای فعالیت و یا دنبال منافعش هست و یا فکر نکنید که انسان منفعت نمیخواهد، منتهی آن انسانی که ایشان ترسیم میکند با آن جهان بینی که مرحوم بهشتی میگوید، خیلی متفاوت است، اما دقیقا این نکته ای است که 250 سال پیش آدام اسمیت گفته و این بزرگوار به این نکته توجه داشته است.
به گزارش جماران این پژوهشگر اقتصادی در ادامه به بحث درباره و پویایی و اجتهاد در اندیشه های اسلامی پرداخت و گفت: شهید بهشتی درباره اجتهاد در اندیشه های دینی خیلی تأکید میکند. اجتهاد نباشد، پویایی از بین میرود و اصلا دین بسته میشود و انسدادی به وجود میآید و او اجتهاد را خیلی پررنگ می کنند. بحث ارتباط کار و مالکیت نیز از نکات خیلی کلیدی است، البته خود این توضیحاتی لازم دارد میشد این را دقیقتر بیان کرد، درباره کتاب و مدون عرض میکند، ایشان در شرایط خاص به طرح این مباحث می پرداخت. تقدم حقوق اجتماعی بر حقوق فردی، این هم از بحثهایی است که به آن اشاره می کنند و یا وارد بحثهای عدالت میشوند ایشان مثل آقای مطهری معتقد است که عدالت شاخص دین داری است و این خیلی کلیدی است؛ یعنی اگر کسی عدالت و انصاف نداشت، دینداری آن میرود زیر سوال، حالا اگر هزاران، هزاران روز نماز شب بخواند و ادعا کند، ولی عادل نباشد؛ یعنی این نکته را شما اگر معیار بگذارید، عدالت را و به عنوان اجتهاد بگویید، از آن نکاتی است که مرحوم بهشتی به آن معتقد است. خیلی از این نکات وجود دارد، منتهی اگر این انسجامش هم حفظ می شد، خیلی بهرهگیری بیشتری میشد از دین ببریم.
دکتر یدالله دادگر در ادامه به بحث درباره محتوای این کتاب پرداخت و گفت: دو، سه بحث محتوایی مهم در این کتاب مطرح است که صلاحیت نقد آن واقعا کار ما نیست، خیلی عمیق است و همین که قانون را ایشان در کنار شریعت مطرح میکند، قانون به اصطلاح عرفی را در کنار شریعت و به شدت حساس است که فکر نکنید دین مجموعه ای از اندیشه ها و آیات و روایات است، بلکه قانون رسمی هم نیاز هست و طرح این مطلب خیلی شهامت میخواهد بحث مشابه این را آقایان اقتصادی میدانند. خود آدام اسمیت، میدانید در اخلاق اسکاتلندی، استاد است، اصلا استاد اخلاق است. بنیان گذار علم اقتصاد است، ولی استاد اخلاق اسکاتلندی است و او می گوید انسان موجود اخلاقی است، به همین خاطر میگوید، این انسان اخلاقی باشد، انسان اخلاقی اگر دنبال منافع شخص خودش برود، چون اخلاقی است، این را کنترل میکند، این اخلاق مداریش باعث میشود که این منفعت طلبی اش لطمه نزند. اما خود او هم میگوید، باز هم قانون لازم است، با وجود اینکه آدام اسمیت معتقد است که اصلا اقتصاد کلاسیک است و معتقد نیست که حتما باید قانون و قانون گذاری بشود، ولی میگوید، قانون در کنار اخلاق اسکاتلندی لازم است. مرحوم بهشتی میگوید، در کنار شریعت بدون قانون دولت نمیتواند حرکت کرد.
این پژوهشگر اقتصاد اسلامی سپس به بحث درباره مالیات در اقتصاد اسلامی اشاره کرد و گفت: خیلی از آقایان سنتی معتقد هستند که خمس و زکات جواب میدهد، ایشان میگوید، به هیچ وجه جواب نمیدهد و میگوید، مالیات علاوه بر آن هم مالیات رسمی، عرفی متعارف هم باید داشته باشیم. یک نگاه عقلانی از دین، واقعا شهید بهشتی معرکه است؛ یعنی کارآیی دین را میبرد بالا، خیلی برایش چارچوب نظام مهم نیست، مهم این است که روح این نظام چگونه عمل می کند؟ آیا این نظام دارد عدالت برقرار میکند؟ آزادی می آورد؟ و یا اینکه ظاهری از شریعت را میآورد؟ حساسیت این مرحوم می رود سراغ مسائل کلیدی که ما چه چیزی را حفظ کردیم، آیا یک پوسته ای را حفظ کردیم که اسمش مثلا اسلام باشد و یا اینکه یک روح حاکم را حفظ کردیم است؟ این خیلی کلیدی است؛ یعنی هر کدام از اینها محور مقالات علمی است و قانون و نهاد سازی به نظر من به این اندازه مهم است.
دکتر دادگر سپس به طرح بحث درباره قانون و کارگروهی در این کتاب اشاره کرد و گفت موضوع تعاون محوری و به ویژه کار گروهی، از نکات برجسته ای است که در دنیای امروز هم کاراییش بسیار اثبات شده است؛ یعنی کارایی تعاون محوری و کارگروهی در اقتصاد، الان ژاپن و یا کره جنوبی را دارد جلو میبرد و چینی ها این گونه دارند رشد میکنند. چهارچوبی که ایشان در بحث تعاون محوری و کار گروهی،به آن اشاره می کند ضمن اینکه مبانی اندیشه و آموزه های اقتصاد دینی است، برای کارایی اقتصادی بسیار کارآفرین است؛ چنانکه در دنیای امروز به ویژه بعد از نهضت نهاد گرایی به شدت دنبال این میروند که ما بتوانیم از کار گروهی برای پویایی کار اقتصاد استفاده بکنیم.
وی در ادامه به طرح بحث هایی درباره حکومت دینی و نرخ بهره در این کتاب اشاره کرد و گفت: بحث در مورد سود سرمایه نامولد بسیار بحث شیرینی است. و یکی از بحرانهای جدی جامعه امروزی، بحران مالی و بانکی است بحران مالی و بانکی که یک ابر چالش صد در صدی است که مقدم بر دیگر بحرانها هم هست. ریشه آن در خیلی از مسائل افراطی سفته بازی و یا سوء استفادهایی که از منابع صورت میگیرد و بی کفایتی مدیران، عدم نظارت بانک مرکزی و موسسات مالی است. در موضوع بهره، علمای دیگر، مثل مرحوم اردبیلی تفکیک قائل شدند بین بهره و ربا، اما ایشان نه! مطلق بهره را هم. من معتقدم اگر ایشان بود بهره امروز را با ربای صدر اسلام متفاوت میدانست و من معتقدم به این سمت بر میگشت، ولی این موضوع در هر حال این یک مقدار قابل بحث است.