ایزدخواه: تامین اجتماعی به ضد خود بدل شده است
روز گذشته در محل موسسه دین و اقتصاد، جلسه ای با محور توسعه اقتصادی، چشم اندازهای رفاه اجتماعی و نیم نگاهی به وضعیت صندوق های تامین اجتماعی برگزار شد.
به گزارش جماران، در این جلسه آقایان دکتر محمد ستاری فر، مدیر عامل پیشین سازمان تامین اجتماعی و یکی از طراحان نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی، دکتر محمدحسین شریف زادگان اولین وزیر رفاه و تامین اجتماعی و محسن ایزدخواه معاون اسبق حقوقی و امور مجلس سازمان تامین اجتماعی سخنرانی کردند.
در ابتدای جلسه فرشاد مومنی، پژوهشگر و استاد دانشگاه به بیان مطالبی پیرامون توسعه ملی پرداخت.
وی با اشاره به اینکه وجه اجتماعی زندگی ما به اعتبار اینکه نقش یک چسب پیوند دهنده و وحدت بخش دارد، نقشی بی دلیل و منحصر به فرد دارد، گفت: به موازات روند های علمی، فنی و روند های تراکم بیشتر جمعیت که در دل خود موجب پیچیدگی سایر امور می شود، نقش این چسب به مراتب تعیین کننده تر خواهد شد و عنصر اجتماعی در حیات انسان ها به مرور نقش مهم تری را بر عهده خواهد گرفت.
مومنی با یادآوری 10 ساله اول انقلاب گفت: در آن زمان که مناسبات اجتماعی ما به طور نسبی مبتنی بر صداقت و هم دلی بیشتری بود امورات کشور بسیار کم هزینه تر و پر دستاورد تر اداره می شد. در 10 سال اول و به طور ویژه در 8 ساله مقدس امنیت ملی در کادری تعریف شده بود که بر اساس آن بالاترین نقش به وجه اجتماعی حیات ایرانیان متصل بود. این مسئله از ابعاد گوناگون میتواند مورد توجه واستناد قرار گیرد. میان مردم و حکومت اعتماد متقابل وجود داشت و این امر به هیچ وجه جنبه منحصرا ذهنی نداشت.
وی افزود: یگانگی میان قول و فعل مسئولین موجب اعتماد مردم می شد. دولت نیز در این زمینه نقش موثری داشت. دو نکته تکان دهنده وجود دارد، نکته اول این است که سهم کل هزینه های دفاعی در دوران دفاع مقدس، کمتر از 50 درصد است. در واقع هزینه های نظامی در دوره جنگ از سالهای 52 تا 57 کمتر است. در عوض سهم هزینه های اجتماعی از کل هزینه های دولت که در دوران 52 تا 56 چیزی حدود 13 درصد بوده، در دوره دفاع مقدس از مرز 28 درصد هم عبور کرده است. در واقع دولت در عمل مردم را محور جهت گیری ها قرار داده بود.
وی ادامه داد: هرکس از عدد و رقم جنگ خبر داشته باشد می داند که اگر قرار بود بار اصلی جنگ بر دوش نیروهای داوطلب نباشد، شاید حتی یک سال هم قادر به ادامه جنگ نبودیم. از همین زاویه است که مسئله رابطه دولت و مردم مسئله ای بسیار تعیین کننده است و نقش طرز برخوردی که حکومت و به طور مشخص قوه مجریه بر عهده میگیرد، بسیار تعیین کننده است که آن چسب وحدت بخش چگونه کار کند.
مومنی تاکید کرد: آنچه در اینجا تعیین کننده ترین عنصر محسوب میشود این است که آن چسب پیوندی تمام عیار را با مسئله کمیت و کیفیت مشارکت مردم در امور مربوط به کشور ایفا می کند. هر اندازه که این چسب بهتر کار کند، به معنای این است که همه مردم باید در منافع توسعه سهم عادلانه داشته باشند. ما در این زمینه با گسستی بزرگ رو به رو شده ایم. در 25 سال گذشته به صورت نظام وار، سهم عامه مردم و بخش های مولد از منافع دائما رو به تنزل گذاشته و سهم غیر مولد ها اعم از رانت خور و ربا خور ها رو به کاهش گذاشته است. وقتی منافع اکثریت قربانی منافع اقلیت شود، مشارکت بسیار پایین خواهد آمد.
وی ادامه داد: دولت به هر شکل باید هزینه کند، اما اگر هزینه را صرف اجتماع نکند، ناچار باید به جبران کاستی ها اختصاص دهد. در واقع به جای اینکه هزینه کشور صرف امور ارتقا دهنده شود، صرف امور باز دارنده می شود. در واقع کشور دارد هزینه میکند، اما از این هزینه ها به هیچ وجه دستاورد و عایدی نمیتواند داشته باشد.
مومنی تاکید کرد: اگر روند 25 سال گذشته ادامه داشته باشد، دولت باید هزینه های بسیار زیادی برای ترمیم آثار سیاست گذاری های غلط داشته باشد.
وی افزود: با کمال تاسف در دوران تعدیل ساختاری که رانت محوری و شوک درمانی در مرکز توجه دولت قرار داشته است، عناصر رانتی به حیطه سیاست گذاری دولت هم رسوخ کرده و ما در این زمینه خطاهای خیلی فاحشی مرتکب شده ایم که باید در مورد آنها بازنگری صورت بگیرد. در زمان پیروزی انقلاب امید به زندگی در میان ایرانیان حدود 51 و نیم سال بوده، در حالی که اکنون امید به زندگی از 74 سال عبور کرده است. به جای اینکه ما بایسته های این شرایط را در حیطه سیاست گذاری اجتماعی لحاظ کنیم، رویکرد رانت زده موجب شده است که با وجود افزایش بیش از 20 سال امید به زندگی با طرز افراطی و شتاب زده به سمت باز نشستگی های پیش از موعد و دستکاری در مفهوم کار های سخت و زیان آور برویم.
وی ادامه داد: با کمال تاسف در این ربع قرن همه آنچه به عنوان توجه به زنان مطرح بوده نیز کاملا جنبه رانتی دارد و از این طریق بساطی برپا شده است که از یک طرف جمهوری اسلامی بیشترین اهتمام ها را به افزایش سواد و صلاحیت زنان برای مشارکت فعال در بازار کار اختصاص داده و از طرف دیگر هزینه و فرصت استخدام زنان به اندازه ای بالا آورده است که الان در میان همه نرخ های بیکاری مطرح است، بالاترین نرخ مربوط به زنان دانش آموخته کشور است.
مومنی تاکید کرد: در صورت عدم بازنگری ممکن است اتفاقات غیر قابل بازگشتی رخ دهد.
وی محور دیگر را سیاست زدگی اشتغال دانست و گفت: در مطالعه ای که چندین سال پیش داشتیم، یکی از مطالعات این بود که هیچ عنصری در سازمان تامین اجتماعی به اندازه سیاست های تورم زا و رکود آفرین این سازمان را بحران رو به رو نمیکند. جای دریغ و تاسف است که به جای اینکه ماجرا در جای خود حل شود، دولت ها مرتبا آمار های نمایشی و تبلیغاتی ارائه می کنند. حتی اگر فردی تخصص هم نداشته باشد، متوجه می شود، هیچ دو آماری با یکدیگر سازگاری ندارد.
وی در پایان تاکید کرد: آنچه باید مورد توجه مقامات قرار گیرد واکاوی دو عنصر حیاتی است؛ یک عنصر این است که چرا در 50 سال گذشته نرخ مشارکت در بازار ایران به جای آنکه به موازات افزایش سطح تحصیلات و شهر نشینی افزایش پیدا کند، کاهش پیدا کرده است.
این استاد دانشگاه در خصوص مسئله دوم گفت: همه آنها که دل در گرو این کشور و آینده دارند، راجع به این مسئله فکر کنند که ما چه ترتیبات نهادی ایجاد کرده ایم که در شرایط کنونی و بر اساس آمار های رسمی بیش از 60 درصد از کل جمعیت در سنین فعالیت با عذر های موجه و غیر موجه هیچ نقشی در تولید ملی ندارند.
وی همچنین با اشاره به چند آمار تاکید کرد بهتر است به جای این گزافه گویی ها تنها یک هدف یعنی بسط فرصت های شغلی مولد در دستور کار اداره کشور قرار گیرد، اما همه شرافتمندانه به همه اقتصائات آن تن در دهند.
تامین اجتماعی به ضد خود بدل شده است
سخنران بعدی این نشست دکتر ایزدخواه بود که در ابتدا تصویری از شرایط کنونی نظام رفاه و تامین اجتماعی کشور ارائه داد.
وی که بیش از سه دهه در حیطه مسائل رفاه و تامین اجتماعی فعال بوده است، سخن خود را با تاکید بر اهمیت نظام تامین اجتماعی آغاز کرد.
ایزدخواه با اشاره به اسناد و قوانین موجود پیرامون نظام تامین اجتماعی گفت: اگر بخواهیم نظام تامین اجتماعی کارا داشته باشیم، چند ویژگی باید وجود داشته باشد. ویژگی اول جامعیت است، یعنی حداقل حدود 8 یا 9 مورد نیاز های مردم را تحت پوشش قرار دهد. همچنین تامین اجتماعی باید فراگیری داشته باشد، یعنی قشر وسیعی از مردم را تحت حمایت خود بگیرد. حکم رانی خوب دیگر ویژگی است، این صندوق ها همچنین باید عادلانه باشند.
ایزدخواه افزود: تمام مقاوله نامه های سازمان جهانی کار بر این نکته تاکید دارد که اگر پایداری منابع وجود نداشته باشد، تامین اجتماعی به ضد خود بدل میشود. به طور مثال طرح تحول سلامت در 3 سال گذشته، هزینه هایی 2 برابر 50 سال اخیر داشته است. چون پایداری منابع خوب دیده نشد، دارد به ضد خود تبدیل می شود. نکته بعدی کفایت است، یعنی حقوق که تحت عنوان بازنشستگی و از کار افتادگی پرداخت می شود، باید برای یک زندگی آبرو مندانه و شرافتنمندانه کفایت داشته باشد.
وی ادامه داد: سوالی که مطرح است این است که آیا صندوق های بیمه ای در وضعیت کارآمدی هستند؟ در زمان نوشتن قانون بحث این بود که اساس کار تامین اجتماعی به راهبرد های بیمه ای بستگی دارد. در حال حاضر ما چندین صندوق بیمه ای داریم که حمایت ها را عهده دارد هستند. این موارد را می توانیم در قالب صندوق های عمومی و اختصاصی طبقه بندی کنیم. صندوق های عمومی مثل سازمان تامین اجتماعی و صندوق های اختصاصی هم مثل صنعت نفت، صدا و سیما و.. است.
وی با بیان آمار ها افزود: تعداد بیمه شدگان اصلی در سازمان تامین اجتماعی بالغ بر 13 میلیون نفر است. تعداد مستمری بگیران بالغ بر 3 میلیون نفر و نسبت بیمه شده شاغل به مستمری حدود 4.25 است. از طرفی بیش از 73 درصد جمعیتی که تحت حمایت صندوق هاهستندف تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی هستند. در واقع سازمان تامین اجتماعی بزرگترین سازمان بیمه کشور است که اگر نتواند وظیفه خود را به درستی انجام دهد، حتی می تواند بر حوزه امنیت ملی اثرگذار باشد. چرا که بیش از 85 درصد جمعیت بیمه شده تحت حمایت صندوق تامین اجتماعی و صندوق باز نشستگی کشور هستند.
همچنین افزود: بحث کفایت مطرح شد. در این خصوص در سال 90، حقوق پرداخت شده توسط تامین اجتماعی تنها 48 درصد و صندوص بازنشستگی کشوری 52 درصد هزینه های زندگی را تامین می کنند. پس اگر می بینید که علی رغم تمام انواع بازنشستگی، حداقل بیش از نیم میلیون بازنشسته به سر کار بازگشته اند، ناشی از کافی نبودن حقوق پرداختی است.
صندوق های بیمه ای توان ادامه حیات ندارند
وی با بیان معیار فراگیری گفت: تقریبا بیش از 70 درصد جمعیت شاغل کشور، تحت پوشش خدمات صندوق های بیمه ای قرار دارند. نکته مهم دیگر این است که صندوق های بیمه ای در تنگنا قرار گرفته اند و در عین حال از آنها نارضایتی وجود دارد به دلیل جایگزینی است. یعنی یک نفر که بازنشسته می شود، نسبت به آخرین حقوقی که در کارگاه میگرفته است، چقدر دریافت میکند. در تامین اجتماعی این رقم 85 درصد و در صندوق بازنشستگی 86 درصد است. این در واقع بخش آشکار است. پرداخت های پنهان و غیر متداول نیز در کارگاه و اداره جات وجود دارد که وقتی افراد بازنشسته می شوند، از حقوق و مزایا محروم می شوند.
ایزدخواه ادامه داد: نکته ای که خیلی مهم است، بهترین شاخصی که نشان می دهد صندوق های بیمه ای به لحاظ خودکفایی در چه جایگاهی قرار گرفته اند، نرخ پشتیبانی است. یعنی اینکه افراد چه تعداد حق بیمه پرداخت می کنند و در قبال آن چه تعداد از حق بیمه برخوردار می شوند. تجربیات نشان داده که اگر این عدد به 6 برسد زنگ های خطر به صدا در می آید. به زیر 5 هم که برسد به این معنی است که سازمان دیگر قادر نیست روی پای خود بایستد. با توجه به آمار های ارئه شده از تامین اجتماعی در شرایط کنونی بدون استقراض نمی تواند حیات خود را ادامه دهد. در صندوق بازنشستگی کشوری نیز بدون کمک دولت حیات ادامه نخواهد داشت.
وی افزود: بازنشستگی های پیش از موعد نیز مسئله مهمی است که بخش عمده آن ناشی از نپرداختن حق بیمه در سال های اخیر است. چون معرفت لازم بین قوا به وجود نیامده، فکر میکردند می توانند با بازنشستگی های پیش از موعد بحران اشتغال را از بین ببرند و متاسفانه فقط دولت نبوده که به دنبال این امر بوده است، جامعه کارفرمایی و کارگری نیز بی تقصیر نیستند. البته نبود سندیکاها و اصناف قوی کارگری در بروز این مشکل تاثیر گذار است.
وی ادامه داد: در راستای اینکه در صندوق بازنشتگی کشوری و سازمان تامین اجتماعی، در چه وضعیت بحرانی است، باید گفت طبق سال مالی صندوق بازنشستگی کشوری، در سال 95 حق بیمه ای که سهم دولت و کارکنان است، تنها 21 درصد منابع درآمدی صندوق بازنشستگی کشوری را تامین می کند و 71 درصدآن به عهده دولت است. 8 درصد از این رقم نیز توسط شرکت های سرمایه گذاری تامین میشود. در رابطه با وضعیت مالی سازمان تامین اجتماعی از سال 1380 تا 1395، بدهی ها به شدت افزایش داشته است و دولت به هیچ عنوان قادر نیست پرداخت کند.
بدون خرد جمعی سرانجام خوشی در انتظار نیست
همچنین با توضیح بدهی ها گفت: البته یکی از دلایل روند تصاعدی بدهی ها ناشی از قانون ساختار نظام رفاه و تامین اجتماعی است. اگر بخواهیم جمع بندی کلی داشته باشیم، چند مورد را باید مورد اشاره قرار داد. فقدان هدفمند سازی و هوشمند سازی یارانه های اجتماعی و عدم قاعده عدالت، فقدان پایگاه های اجتماعی در حوزه خدمات تامین اجتماعی، فقدان شناسنامه یا پرونده خدمات تامین اجتماعی، تحمیل ریسک های گزینشی و دارای مصارف بالا، عدم تفکیک و تمایز سازمان های بیمه گر اجتماعی از منظر ماهیت، عدم کارایی نهاد نظارت و تامین مقررات و... از این دست است.
ایزدخواه همچنین تاکید کرد تجربه دوران احمدی نژاد و دولت فعلی نشان دهنده این است که اگر خرد جمعی وجود نداشته باشد، نمی توان سرانجام خوبی برای صندوق های بیمه ای در نظر گرفت.
وی با اشاره به مشکلات پیش آمده برای شستا گفت: چون هزینه اجرای قانون درکشور ما زیاد است، با بی اعتنایی های بزرگی مواجه شده ایم. در سال 95 هیئت مدیره و مدیر عامل شستا امضا کردند که باید 5 هزار میلیون تومان تحویل دهد، اما در ادامه به 1500 میلیارد تومان کاهش یافت. چه کسی بایداین نقاط ضعف را بررسی کند؟
وی ضعف در فرهنگ بیمه ای را عامل موثر این ضعف ها دانست و در ادامه به بی ثباتی مدیریتی اشاره کرد و گفت: تغییر و تحولات عجیب و غریبی که دردوارن آقای احمدی نژاد صورت گرفت به هیج وجه به تضاد منافع توجهی نداشت. در کجای دنیا رئیس اداره را به عنوان ناظر قرار میدهند؟
ایزدخواه همچین عدم شهامت در اصلاحات پارامتری را مورد اشاره قرار داد و گفت: در دوران اصلاحات این شهامت به خرج داده شد، هرچند هزینه هایی را هم به دنبال داشت. اما متاسفانه هرگاه شروع به اصلاحات شده است، در آستانه انتخاب شده ایم و اصلاحات متوقف شده است.
وی ثبات در قانون گذاری، پایداری در منابع و پرداخت به موقع مطلبات را به عنوان عوامل مهم دیگر مورد اشاره قرار داد و گفت: درموراد زیادی به جای مجلس دولت وارد امر قانون گذاری شده است که آثار نامطلوبی دارد. همچنین دولت باید شیوه پرداخت مطالبات به صندوق های بیمه ای را تغییر دهد. البته بسیاری از شرکت های واگذار شده به شرکت های بیمه ای داوطلبانه بوده است.
ایزدخواه همچنین در پایان بالا بردن فهم و درک شرکای صندوق های بیمه را ضروری دانست.
حکم رانان وقت لازم را برای تامین اجتماعی اختصاص نمی دهند
محمد ستاری فر دیگر سخنران این نشست بود که سخن خود را از بحث رفاه آغاز کرد و گفت: از نظر بحث علمی، رفاه به سوبسید ها و مساعدت های دولت باز میگردد. رفاه حقی همگانی است و الزاماتی دارد که میتواند یکی از رویکرد های دولت باشد.
وی ادامه داد: دو مشکل وجود دارد که می توان مورد بررسی قرار داد. مشکلات رابطه توسعه اقتصادی کشور با تامین اجتماعی و چگونگی جایگاه معرفتی، حقوقی، قانونی و نهادی جایگاه تامین اجتماعی از جمله مسائلی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
وی با اشاره به جایگاه رفیع تامین اجتماعی گفت: جایگاه معرفتی تامین اجتماعی هم محل بحث است که خود از میوه های رنسانس به حساب می آید. در این فضا در ظرف 10 سال کشوری که به این میوه و ابزار دسترسی پیدا کرده بود توانست تولید خود را به ده برابر افزایش دهد. به هر حال زایش انقلاب صنعتی و بازوی مکانیکی در مقابل بازوی انسانی تضادهایی را شکل داد. این تضاد و درگیری موجب تنش های گسترده ای شد به گونه ای که حتی نهضت خرد کردن ماشین ها شکل گرفت.
ستاری فرد افزود: پرسش ها و چالش های بسیار بزرگی وجود دارد که برخی از آنها ذکر شد. در این فضا، دو اتاق وجود دارد، یکی از آنها کشور های توسعه یافته هستند که در این سالها به اصلاحات پارامتریک تن دادند. اما اصلاحات پارامتریک یعنی چه؟ نظام تامین اجتماعی ما در 70 سال گذشته هیچ گاه ریشه ای نبوده است. در زمان دکتر مصدق به تبع حزب توده و اعتراضات کارگران صندوق های شکل میگیرد. به تدریج رشدی صورت میگیرد. در زمان شاه 9 ماه مذاکرات شکل میگیرد و نتیجه این میشود که همه بیمه شوند.
وی با اشاره به صندوق های تامین اجتماعی گفت: با ملاحظات پارامتریک رابطه تگاتنگی میان بازنشستگی و امید به زندگی وجود دارد. در کشور ایران سن بازنشستگی زیر 60 سال است و همین امر مشکلاتی را ایجاد کرده است. یکی از مشکلات این است که بهترین نیروهای کارما بازنشسته ها هستند، اما جوانان پشت بازار کار مانده اند. اگر اصلاحات انجام شود جلوی این مشکلات گرفته خواهد شد. در کشور ما سنگ زیرین اصلاحات سیاسی است. باید ابتدا از حکم ران زاویه دید را پرسید.
صندوق تامین اجتماعی محلی برای تامین کمبود ها شده است
همچنین افزود: در عرصه تامین اجتماعی و رفاه نیازمنداین هستیم که در درجه اول حکم رانان وقت لازم را بگذارند. به میزانی که وقت گذاشته شود، روند رشد اقتصادی تسریع میشود.صندوق تامین اجتماعی امروزه تبدیل به محلی برای تامین کمبود ها شده است. زمانی که در سازمان تامین اجتماعی بودم به دولت گزارش دادم که روز به روز به کیان ساختار صندوق حمله میشود. این در حالی است که دولت باید از کیان این صندوق حضانت کند.
وی با بیان اینکه در پس نهاد دولت جایی نداریم که با هوشمندی نظام تامین اجتماعی را رصد کند، گفت: دومین فعالین این عرصه کارگران هستند. حدود 12 میلیون کارگر وجود دارد، اما نماینده آنها کجاست؟ چرا هیچ اتحادیه منسجمی وجود ندارد؟ تنها خانه کارگر وجود دارد که به کارگران ضربه زده است. اگر بخواهیم این اوضاع بهبود پیدا کند، سه حوزه دولت، کارگر و کارفرما باید مدنی شود.
وی در پایان تشریح کرد: مدنی شدن به این معناست که به دور از رانت و منافع صنفی برای کشور به دنبال راه حل گشت. در سالهای بعد از انقلاب تا کنون چنین جلساتی دیده نشده است.
ملغمه دولت رفاهی و رانتی
دکتر شریف زادگان آخرین سخنران این نشست نیز با توضیح دولت رفاهی و دولت رانتی آغاز کرد و گفت: فقدان سیاست رفاهی مستقل متناسب با رشد و توسعه ایران نیز از عواملی است که باید بررسی شود.
وی ادامه داد: سیاست های رفاهی و اجتماعی، سه کار کرد مهم دارد. اولین آن این است که هر نوع سیاست اقتصادی دارای آثار خارجی است. مادر این چندین و چندسال این مسائل را به عینه دیده ایم. کار کرد دوم این است که سیاست های اقتصادی مستقلا پاسخ گوی بخش مهمی از نیاز های توسعه کشور است که در حوزه های اجتماعی موجب ارتقای کیفیت زندگی میشود. سوم این است که به منظور رسیدن به کارایی اقتصادی با رویکر توسعه، سیاست های اقتصادی از جمله عواملی است که توسعه را تسهیل میکند. بدون پرداختن به این عوامل رسیدن به کارایی اقتصادی غیر ممکن است.
این استاد دانشگاه افزود: عمده هدف چپ گرایان، برابری، مساوات طلبی و انصاف است، نوع سیاست های توسعه ایشان هم منصفانه بودن توزیع خدمات اجتماعی است. راست گرایان و میانه روان معتقدند نتایج باید برآورده شود. رویکر توسعه شان هم آزادی در همه عرصه ها و نوع نظارتشان داشتن حق آزادی انتخاب است. ما نمیتوانیم خود را در هیچ دسته ای پیدا کنیم. بلکه وضعیت ما ملغمه ای از هرکدام است.
وی توضیح داد: سیاست های رفاهی ایران بین دو رویکرد رفاهی و رانتی در گردش است. در عمل ما از رویکرد دولت رفاه استفاده نابه جایی میکنیم. ما همه مشکلات آن را به جان خریده ایم اما همه نافع آن را نتوانسته ایم داشته باشیم. دولت رانتی نیز از زمانی که در ایران نفت تبدیل به عنصر اصلی شد، وجود داشته است، به ویژه از سال 88 به بعد.
وی با بیان عوامل تاثیرگذار در سیاسیت رفاهی ایران گفت: دولت مداخله گر در همه حوزه ها از جمله مشکلات موجود است. نوع مداخله دولت در همه موارد بسیار ریز شده است. کاهش یادگیری و نوآوری ناشی از افزایش دخالت دولت، ناکارآمدی سیاست های رفاهی، کاهش فرهنگ کار و تولید به ویژه در مسائل یارانه ها، مسدود شدن روند اصلاحات در سیاست های رفاهی از جمله مسائل تاثیرگذار است.
همچنین تاکید کرد: فراز و فرودهای رفاه اجتماعی در دوران جنگ و پس از آن در دوران سازندگی نشانگر آن است که تاکید قانن اساسی در اصل 29 و 43 و تقاضای مردم موجب اهتمام دولت ها به امور رفاهی بوده، لکن این امر کمتر معطوف به حقوق شهروندی در حوزه رفاه اجتماعی بوده است و بیشتر معطوف به حفظ امنیت بوده است.
هیچ سیاست رفاهی درستی نداشته ایم
وی با بیان اینکه اعمال صورت گرفته در جهت اصلاحات سرآمد نتایج بسیار بدی داشته اند، گفت: سازمان تامین اجتماعی 15 هزار میلیارد تومان اضافه پرداخت داشته است. 10 هزار میلیارد تومان نیز سازمان بیمه سلامت ایرانیان اضافه پرداخت داشته است. طبق قاعده این صندوق ها مستقل اند، چرا بدون حساب و کتاب باید چنین اتفاقی رخ دهد؟ این امر نشان دهنده این است که هیچ سیاست رفاهی مشخصی نداشته ایم.
وی تاکید کرد: هم اکنون در جمهوری اسلامی فاقد نظریه رفاهی منسجمی هستیم که با توانایی های اقتصادی ایران متناسب باشد تا بتوان بر اساس آن سیاست های رفاهی را تحت یک تشکیلات منسجم و هوشمند به پیش برد و بر اساس آن تخصیص منابع داد. در این شرایط هزینه صورت میگیرد، اما اثر بخش نیست.
شریف زادگان با اشاره به چتر ایمنی رفاه اجتماعی گفت: ما دستگاهی را داشتیم که می توانست بر این مسائل نظارت داشته باشد. اما در دولت دهم یکی از مدیران ما که مدیر عامل یک شکل اتومبیل بود به وزارت رسید . من نامه ای به آقای احمدی نژاد نوشتم و گفتم همه الزامات این قضیه را کار کرده ایم و قانون شده است. چرا آن را رعایت نمی کنید. دولت اخیر هم به این قضیه توجهی نکرد.
وی تاکید کرد: این امر یکی از ملزومات حکم رانی خوب است، اما نمی توانیم بدون این کار را پیش ببریم. به عنوان امر ملی لازم است همه این سه رویکرد و این مسائل را ببینیم و امکان اجرای قانون مادر رفاه اجتماعی مهیا شود.
وی در پایان تصریح کرد: نمی توانیم این حجم سیاست رفاهی و اقتصادی بورزیم که با حجم اقتصاد و توانایی اقتصادی مان سازگار نباشد.