"تا زمانی که احساس ناامنی و نااطمینانی به حداقل نرسد، امکان غلبه ظرفیتهای دورنگری به کوته نگری فراهم نمی شود. ناامنی فراگیر، ریشه دارترین مانع توسعه در ایران است. هم ناامنی با منشاء طبیعت در ایران بیداد می کند و هم ناامنیهای با منشاء تعاملات انسانی. اگر کسی توسعه خواه باشد، باید کانون اصلی تمرکزش را از بین بردن ناامنیها قراردهد. اما به واسطه اینکه ما به توسعه پشت کرده ایم، دائما این دو گونه ناامنی، افزایش چشم گیر پیدا می کنند."
به گزارش جماران؛ فرشاد مومنی ضمن تشریح ضرورت توسعه خواهی و توجه به افزایش بنیه تولید فناورانه، هشدار داد: اکنون بحرانهای بزرگ را به شکلهای مختلف و در ابعاد پرتنوع مشاهده می کنیم.
او با انتقاد از برخی روندها که منجر به کاهش شفافیت در ارائه آمارها در ایران شده است، گفت: باید آنچه که با عنوان جذب سرمایه گذاری خارجی معرفی می شود، بررسی شوند تا ببینیم که جذب ارز آنها از خارج و بعد صدور ارز از کانال آنها، چگونه بوده است! در یک نمونه، یک شرکت را در صنایع غذایی ایران، به یک طرف عربی داده اند، بعد اسم آن را جذب سرمایه خارجی گذاشته اند! در حالی که این جابجایی مالکیت است و این در حالی است که 400 نمونه تولید کننده داخلی آن را هم داشته ایم! کل پولی که برای تملک آن واحد داده شده 38میلیون دلار بوده است، اما در فاصله 1397 تا 28 اردیبهشت 1400 که بانک مرکزی، تخصیصهای دلاری را در سایت خود منتشر کرد، روشن شد فقط در این مدت، بیش از 350 میلیون دلار از بانک مرکزی ایران ارز گرفته است! تکان دهنده تر اینکه بیش از 95درصد ارزهایی که این به اصطلاح سرمایه گذار خارجی گرفته ارز 4200 تومانی بوده است!
به گزارش جماران، فرشاد مومنی که در نشست بررسی ضرورتهای توسعه خواهی در ایران در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن می گفت، با بیان اینکه در این شرایط که با این نارساییها، تلخی ها و فرصت سوزیهایی روبرو هستیم، اندیشه توسعه، می تواند راه برون رفتی ایجاد کند، تصریح کرد: برای کسانی که طی بالغ بر سه دهه گذشته، بحثهای من را دنبال کرده اند، این آگاهی وجود دارد که از آغازین روزهای اجرای برنامه تعدیل ساختاری، یکی از مهمترین مولفه های تلاشهایم این بود که به مسئولین کشور که با نهایت توهم، به اینکه از طریق بسته سیاستی موسوم به تعدیل ساختاری گرهی از کشور بازکنند، دل بسته بودند، گوشزد کنم که برنامه تعدیل ساختاری، برنامه توسعه نیست.
وی با بیان اینکه در کتاب «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری»، تلاش کردیم مستنداتی فراهم کنیم که نشان دهند نقطه توافق میان مجریان این برنامه، طراحان و منتقدان آن این بود که بزرگترین و فاجعه سازترین خطا یا توهم این است که کسی این انتظار را داشته باشد که می توان از دریچه برنامه تعدیل ساختاری، در جستجوی توسعه بود، تاکید کرد: در این کتاب، مستندات پرشماری گرآوری کردم تا شاید گوشی برای شنیدن و فهمی برای درک کردن این مساله باشد.
اساس تئوری بازار، تحکیم و حفظ وضعیت موجود است
این استاد دانشگاه ادامه داد: از آنجا که پایه نظری این برنامه، آموزه «بازارگرایی» است، با لحاظ کردن همه احترامی که شخصا به بنیانگذاران اندیشه بازار، به عنوان یک تئوری و نه ایدئولوژی، قائل هستم، تلاش بسیار زیادی کردیم که تاکید کنیم از دریچه تحلیلهای سطح توسعه، عموم ارزیابیهای روش شناختی استوار و مستحکم موجود، تاکید دارند که اساس تئوری بازار، تحکیم و حفظ وضعیت موجود است.
حفظ مناسبات موجود در یک ساخت توسعه نیافته به معنای اهتمام به تداوم توسعه نیافتگی است
مومنی ضمن اشاره به آثار برخی متفکران بزرگ اقتصاد معاصر که در آنها به تشریح بنیانهای فکری و فلسفی اساس تئوری بازار که مبتنی بر حفظ وضع موجود است، پرداخته شده، تاکید کرد: حفظ مناسبات موجود در یک ساخت توسعه نیافته به معنای اهتمام به تداوم توسعه نیافتگی است. در ساحت اندیشه، اینها جزء مسلمات و بدیهیات است. حتی اگر همه مفروضات تئوری بازار نیز در دنیا ما به ازای عینی می داشت، از درون اجازه عملکرد آزادانه دادن به نیروهای بازار و محور قراردادن سیستم قیمتها، دگرگونی اعتلابخش اتفاق نمی افتد، بلکه وضع موجود حفظ خواهدشد.
طنز تلخ در تجربه ایرانی برنامه تعدیل ساختاری
وی با بیان اینکه در تجربه ایرانی برنامه تعدیل ساختاری، طنز تلخ دیگری هم وجود داشت، توضیح داد: چه شیفتگان این برنامه و چه دنباله روان این شیفتگان، جزء مواردی که به آن فخرفروشی می کردند این بود که عنوان می کردند ما براین اساس برنامه میان مدت توسعه طراحی می کنیم و بعد هم اساس محاسبه ها و پیش بینی هایشان را مدلهای اقتصادسنجی قرار می دادند. ما از همان زمان دائما به آنها گوشزد می کردیم که مدلهای اقتصادسنجی که در جایگاه خود، برای فهمیدن بسیاری از امور در افق کوتاه مدت، موقعیت بسیار رفیعی دارد، اما از دریچه اندیشه توسعه، چه مدلهای سنجی و چه مدلهای داده - ستانده، مدلهای ادامه روند هستند و در صورت تداوم روندهای پیشین، می توانند چشم انداز آینده را ترسیم کنند.
در اثر اجرای برنامه های تعدیل ساختاری، کشور را با بحران روبه رو کردند
به گزارش جماران، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، گفت: وقتی بازارگراهای وطنی ما، بنا به ملاحظه های معرفتی و منفعتی، در اثر اجرای برنامه های تعدیل ساختاری، کشور را با بحران روبرو کردند و تلاش می کردند آدرس نادرست، اشتباه و مشکوکی مبنی بر اینکه کانون اصلی گرفتاریهای موجود ایران، رشد نقدینگی است، ارائه کنند، آقای دکتر عباس شاکری، با مستندات غیرقابل انکاری که انتشار دادند به وضوح نشان دادند، رشد نقدینگی در اقتصاد سیاسی رانتی ایران، معلول سیاستهای منحط تعدیل ساختاری است و خود فی نفسه عامل گرفتاریهای ما نیست.
مومنی ادامه داد: آقای شاکری در جریان گوشزد این مساله، عدم کفایت وحشتناک آن مدلهای اقتصاد سنجی برای سنجش، اندازه گیری و پیش بینی در یک ساخت توسعه نیافته رانتی مانند ایران را نشان دادند. ایشان با استنادات مستحکم به گزارشهای رسمی، با مقایسه روندهای پیش بینی چشم انداز تحولات نقدینگی در اقتصاد ایران، که در اسناد برنامه های اول و دوم توسعه بعد از انقلاب منعکس شده بود، با آنچه در عمل اتفاق افتاد، نشان دادند تورش میان آن پیش بینی عزیزان با آنچه که اتفاق افتاده، گاه بالغ بر 10هزار درصد اختلاف دارد.
گویی نفع در نفهمیدن، تکذیب کردن و افزایش تعداد آدرسهای غلط است
این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان اینکه در جاهایی تورمهای 3درصدی، 5 یا 10درصدی پیش بینی ها مایه تجدیدنظر می شود، متاسفانه در این مملکت، تورمهای 10 هزاردرصدی نیز برطرف کننده توهم ها نیست و استمرار توهم ها از 1368 تا امروز به صورت فزاینده با منافع منحطی گره خورد است، اضافه کرد: گویی نفع در نفهمیدن، به روی خودنیاوردن، پنهان و انکارکردن و تکذیب کردن و افزایش تعداد آدرسهای غلط برای گیج کردن حکومت و مردم است! امروز کشورمان به چنان وضعیتی افتاده که، با گرم شدن هوا، تعطیلی سراسری اعلام می شود و به تولیدکنندگان صنعتی رسما نامه داده می شود که کم کم فکری برای خودتان بکنید و ما نمی توانیم به صورت مطمئن در زمستان به شما گاز و در تابستان برق برسانیم! ابتدایی ترین وظایف کلاسیک دولتها در ایران به چالش کشیده شده و ما با واگراییهای بسیار نگران کننده در همه عرصه های حکمرانی روبرو هستیم.
از روی شرم، ترس و فریب مانع انتشار داده ها می شوند
وی گفت: ما امروز دچار نابرابریهای ناموجه هستیم که درحال رسیدن به مرزهای انفجارآمیز خود است. سقوط بنیه تولید ملی، به طور همزمان فقر و فلاکت و در عین حال وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج را افزایش می دهد، روندهای تخریب محیط زیست را تشدید می کند و انبوه فاجعه های انسانی و اجتماعی را رقم می زند. می توان شمارش آسیبهای شرم آور و رقت برانگیزی که در این کشور به دلیل فقر و فلاکت جانسوز ایجاد شده است را ادامه داد که چشم اندازهای مایوس کننده ای رقم زده و سرخوردگی، میل به خودکشی و مهاجرت را افزایش داده است. امروز کسانی، بخش بزرگی از داده های رسمی زندگی اجتماعی ایران را از روی شرم منتشر نمی کنند و کسان دیگری از ترس و کسانی هم از سر استمرار فریب، مانع انتشار این داده ها می شوند.
علائم چندان امیدوارکننده ای برای تجدیدنظر در مسیر رو به انحطاط نمی بینم
به گزارش جماران، مومنی ادامه داد: صمیمانه و مشفقانه می خواهیم به تصمیم گیران کلیدی کشورمان بگوییم از خود بپرسید که آیا هنگام تجدیدنظر فرانرسیده است! آیا هنگام آن نرسیده که با خشوع نسبت به ذکر خدا و بازگشت به مردم و ذخیره دانایی نخبگان این مردم، این مسیر رو به انحطاط را که هر روز بر گسترده، عمق و شیب آن افزوده می شود متوقف کنند و به مسیر اصلاح و بهبود وضعیت برگردند. با کمال تاسف در ساختار قدرت کنونی تا این لحظه، علائم چندان امیدوارکننده ای درباره آن تصمیم نمی بینم. اما حق این جامعه، بر اهل علمش این است که افق گشایی اندیشه ای داشته باشند.
اندیشه توسعه می تواند به نجات نظام تصمیم گیریهای اساسی کمک کند
این استاد اقتصاد تاکید کرد: در چنین شرایطی، همه کسانی که در هر سطحی از صلاحیت کارشناسی برخوردار هستند، باید گره گشایی اندیشه ای کنند. صمیمانه و با خضوع عرض می کنم که فصل مشترک آن گره گشایی اندیشه ای، اندیشه توسعه است. اندیشه توسعه می تواند به ما کمک کند نظام تصمیم گیریهای اساسی مان را از این آشفتگی فکری، سردرگمی اجرایی و روزمرگیهای فاجعه ساز و پر از تباهی، اتلاف و اسراف نجات دهیم.
با تنش زایی در مناسبات بین المللی، نمی توان تولید را رشد داد
وی گام نخست را شناسایی دورهای باطل بازتولید کننده توسعه نیافتگی عنوان کرد و ادامه داد: فصل مشترک همه دورهای باطل تداوم دهنده توسعه نیافتگی، در بهره وری اندک و ضعف بنیه تولیدی است. این دو نیز در واقع یک مساله هستند؛ چرا که تولید را باید به مثابه یک نظام حیات جمعی دید. تولید تنها جنبه اقتصادی ندارد بلکه جنبه های متعدد فرهنگی، سیاسی، بین المللی و اجتماعی نیز باید برای آن قائل شد. با تنش زایی در مناسبات بین المللی نمی توان تولید را رشد داد. همان طور که با بی ثبات کردن فضای اقتصاد کلان از طریق شوکهای قیمتی نمی توان انتظار رشد تولید داشت. در نظامی که از نظر ترتیبات نهادی، پاداش دهی ها به گونه ای تعریف شده باشد که با لاشخوری، رباخوری، دلالی و سوداگری بتوان نسبت به تولید پاداش بیشتری دریافت کرد و فرهنگی ایجاد شده باشد که افراد شارلاتان تر و فریبکارتر، زرنگتر تلقی شوند، اگر کسی سراغ سرمایه گذاری در تولید فناورانه رفت، احساس می کند که اسیر و گرفتار شده است.
مومنی با تاکید براینکه جامعه توسعه خواه باید همه چیز را، از جمله نظام آموزشی، اقدامات عمرانی و زیرساختی و انتخابهای استراتژیک فناوریها، برمدار تولید تعریف کند، یادآورشد: تا زمانی که هزینه فرصت مفت خوارگی بالا باشد و افراد بتوانند با سهولت و بدون ریسک، با رباخوری، دلالی و کلاه برداری و قاچاق، درآمدهای سرشار کسب کنند، کسی سراغ تولید نمی رود. همانطور که اگر سطوحی از ثبات نباشد هم کسی سراغ تولید نمی رود.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: تولید، درچارچوب نظم اجتماعی غیرقائم به شخص و پیش بینی پذیر امکان رشد و اعتلاء دارد و همه آنچه که نظم اجتماعی را پیش بینی پذیر می کند در زمره معجزه های خلقت قراردارد که به آن «معجزه دانایی» می گوییم. بنگاه تولیدی، حیاتی ترین کانون انباشت دانایی و توانایی است و هم بزرگترین متقاضی دانایی و توانایی است.
به خاطر جهل و فساد به تولید پشت کرده ایم
براساس این گزارش، وی با بیان یادآوری اینکه اسمیت به عنوان متفکر بنیانگذار علم اقتصاد، اساس ثروت ملل را یادگیری همکاری و معجزه تقسیم کار عنوان می کند، گفت: اینها جزء تعالی ادیان توحیدی است و ما به خاطر جهل و فساد به تولید پشت کرده ایم و در اثر آن ایمان افراد هم متزلزل می شود. این بسیار تکان دهنده است.
میلیونها شاغل صنعتی ترجیح می دهند مسافرکشی کنند
مومنی ضمن اشاره به پیامدهای گسترده اجتماعی ناشی از سرخوردگی و ناامیدی با تاکید بر ضرورت توجه به جایگاه و منزلت اشتغال توسعه محور و مولد، ادامه داد: وقتی در ایران بساطی برپا می کنند که میلیونها شاغل صنعتی ترجیح می دهند مسافر کشی کنند و در شغل صنعتی نمانند، ماجرا فقط این نمی شود که کیفیت اشتغال سقوط می کند، بلکه مرگهای از سر ناامیدی افزایش می یابند. آیا نظام قاعده گذاریهای ایران، این شرافت و حریت را دارد که آمارهای رسمی مرگهای ناشی از اعتیاد به الکل، مواد مخدر و خودکشی را به طور شفاف اعلام کند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با بیان اینکه جالب است که به دلیل عبور شدت طلاق در ایران از مرحله شرمساری و مذموم دانستن آن، آماری در این باره ارائه نمی شود، اما بهتر است که گامی رو به جلو بردارند و با امین دانستن اهل علم، به سوزاندن ریشه های مساله طلاق کمک شود، اظهارداشت: با پنهان کاری و پاک کردن صورت مساله، هیچ مشکلی حل و تبعات آن منتفی نمی شود.
مومنی با اشاره به مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در جامعه آمریکا که نشان داده هیچ عنصری در تزلزل جامعه آمریکا به اندازه به حاشیه رفتن تولید صنعتی قدرت توضیح دهندگی ندارد، خاطرنشان کرد: تمدن بشری هیچ مناسباتی را، از منظر نهادی، به اندازه مناسبات تولید محور فناورانه دارای توان و قدرت تعادل بخشی و ایجاد عدالت اقتصادی و اجتماعی شناسایی نکرده است.
آفت بزرگ مطالبه توسعه، «کوته نگری» است
این اقتصاددان در دستور کار قراردادن شناسایی بنیانهای اندیشه ای پشت کردن به تولید را یکی از عوامل تعیین کننده برشمرد و گفت: تولید و توسعه، علم ، قانون و برنامه این ظرفیت را دارند که بتوانیم دورنگر شویم و به سمت توسعه حرکت کنیم. توسعه که بر شانه های این مسائل قرار می گیرد، در ذات خود، پدیده ای دور مدت است. بنابراین به تمهیدات دورمدت نیز نیازمند است. آفت بزرگ این مناسبات و مطالبه توسعه، سازه ذهنی «کوته نگری» است.
وی ضمن تشریح آرای ویلیامسون، یکی از برندگان جایزه نوبل اقتصاد، درخصوص اینکه مساله کوته نگری را مانند هر امر بنیادی مرتبط با توسعه باید از انسان شناسی شروع کرد، توضیح داد: انسان شناسی بازارگرایی، انسانها را دارای اطلاعات و عقلانیت کامل فرض می کند. بزرگترین خدمت نهادگرایی به توسعه این است که انسان شناسی تئوری بازار را واقع گرایانه کرد. چون اگر فرض اطلاعات کامل درست باشد، اختلافی پدید نمی آید که به طرف سوم دولت نیاز داشته باشیم. در حالی که در دنیای واقعی ، ما با پدیده نقص اطلاعات مواجه هستیم. نقص اطلاعات از نظر اندیشه ای، انسانها را کوته نگر می کند و از جنبه رفتاری برای رفتارهای فرصت طلبانه بسترسازی می کند.
ناامنی فراگیر، ریشه دارترین مانع توسعه در ایران است
به گزارش جماران، مومنی، با بیان اینکه اگر اندیشه توسعه در ایران، به شکل مناسب، موضوع گفتگوهای ملی قرارگیرد، بسیار می تواند ارتقا دهنده باشد، ادامه داد: تا زمانی که احساس ناامنی و نااطمینانی به حداقل نرسد، امکان غلبه ظرفیتهای دورنگری به کوته نگری فراهم نمی شود. ناامنی فراگیر، ریشه دارترین مانع توسعه در ایران است. هم ناامنی با منشاء طبیعت در ایران بیداد می کند و هم ناامنیهای با منشاء تعاملات انسانی. اگر کسی توسعه خواه باشد، باید کانون اصلی تمرکزش را از بین بردن ناامنیها قراردهد. اما به واسطه اینکه ما به توسعه پشت کرده ایم، دائما این دو گونه ناامنی، افزایش چشم گیر پیدا می کنند.
فعالیت 34 گونه نااطمینانی با منشا طبیعت در ایران
وی گفت: براساس گزارشهای رسمی، از یک سو، از 43 گونه متفاوت نااطمینانی با منشاء طبیعت که در دنیا شناخته شده است، 34 مورد آن در ایران فعال است. چنین مساله هیولایی در کشور وجود دارد، اما کسانی را در نظر بگیرید که سندی با عنوان سند توسعه منتشر می کنند، اما مطلقا در آن به این مساله توجه ندارند که در سه دهه گذشته به موازات رونق بازارگرایی مبتذل و برنامه تعدیل ساختاری، به طرز بسیار نگران کننده ای، آسیب پذیریهای ایران در برابر سیل، زلزله و خشکسالی که مهمترین گونه های شناخته شده ناامنی های با منشا طبیعت در سراسر دنیا است، جهش پیدا کرده است. ببینید که پشت کردن به توسعه تمام بقای اکولوژیکی ما را هم چگونه دچار تهدید کرده است!
مومنی اضافه کرد: از این تکان دهنده تر، وضعیت نااطمینانیهای با منشاء انسانی است. براساس استانداردهای موجود دنیا، تعداد پرونده های قضایی بر حسب جمعیت که در ایران وجود دارد، جزء نگران کننده ترینها در دنیا است.
این استاد دانشگاه، با بیان اینکه به اعتبار دستاوردهای انقلاب در مایکروالکترونیک و فناوریهای اطلاعات، دائما در دو دهه گذشته وزن و اهمیت مناسبات بین المللی در سرنوشت توسعه افزوده شده است، گفت: متاسفانه برخی در این زمینه به عنوان نخبگی، می گویند باید با دنیا تعامل داشته باشیم! در حالی که این بدیهه گویی است. مگر می توان با دنیا تعامل نداشت! آنچه که از دریچه توسعه راهگشایی دارد، مساله، کیفیت تعامل است. تئوری بازار، معتقد است ما فرض می کنیم جهان آنجایی است که آزاری نباشد، کسی را با کسی، کاری نباشد! بنابراین اساس نظریه مبادله بین المللی را روی وابستگی متقابل می گذارند.
وی تاکید کرد: اما تمام نظریه های واقع بین و انتقادی معتقدند وابستگی متقابل برای شرایطی است که همه کشورها قدرت چانه زنی یکسانی داشته باشند. اگر جهان واحدهای ملی با قدرت نابرابر داشته باشد، هر میزان که نابرابری قدرت بیشتر شود، وابستگی متقابل، جای خود را به وابستگی یک سویه می دهد و رابطه سلطه می دهد. گاهی افرادی، حرفهایی می زنند که آدم متاثر می شود و با خود می گوید، اینها در چه عالمی زندگی می کنند! فردی می گفت مساله سلطه ، مساله چند ده سال پیش بوده، اکنون سلطه وجود ندارد و مساله وابستگی متقابل وجود دارد! باید به او گفت شما که الفبا را نمی دانید، اول مطالعه کنید و بعد سخنرانی کنید!
مومنی توضیح داد: متفکران بزرگ توسعه، دهها کتاب و مقاله درباره ضرورت بازاندیشی در مساله سلطه و وابستگی در عصر دیجیتال نوشته اند . اینکه سلطه و وابستگی دائما پیچیده تر و نامرئی تر می شود، به معنای فقدان نیست. کسانی از ایده نه شرقی، نه غربی که جزء آرمانهای دوره بعد از انقلاب بوده، تفسیرهای تنگ نظرانه مشکوکی می کنند که از درون آن، انزوا جویی می آید. در مورد ایران، در همیشه تاریخ، انزواجویی نه ممکن بوده و نه مطلوب. بنابراین این اصلا قابل بحث نیست. غیرقابل بحث تر و توهم آلودتر این است که تصور کنیم در دنیایی با وابستگی متقابل زندگی می کنیم. ما به شرطی می توانیم وابستگی متقابل پیدا کنیم که کیفیت و تنوع تولیدات فناورانه مان را بالا ببریم و این از طریق ارتقای بنیه تولید فناورانه اتفاق می افتد.
به گزارش جماران، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، انتقاد کرد: چه حالی به یک متخصص توسعه دست می دهد که وقتی دولتی اول تا آخر گرفتاریها را از برنامه های دولت قبل می بیند ولی بعد سه سال، همچنان برنامه دولت قبل را تمدید می کند! به نظر می رسد این شیوه جدید حکمرانی است که باید بیشتر درباره آن فکر شود! ماجرا این است که سندی به نام توسعه منتشر کرده اند که مطلقا چیزی درباره تولید فناورانه ندارد و هیچ ارزیابی آسیب شناختی از وحشتناکترین سقوطها در بنیه تولیدی کشور از نقطه عطف اجرای برنامه تعدیل ساختاری تا امروز هم بحث نکرده است.
روند قهقرایی محیط زیست در کشور ما در حال رسیدن به مرزهای غیرقابل بازگشت است
این استاد دانشگاه، پرسید: مگر شما نمی گویید دهه 1390، دهه از دست رفته است! آنچه که باعث شده این دهه را از دست رفته ارزیابی کنید، مگر جز این است که در آن بیش از 30درصد تولید سرانه سقوط کرده و بیش از 30درصد در این دهه شاخص رابطه مبادله سقوط کرده است! اگر الفبای توسعه را می توانستند درک کنند، فقط به اعتبار همین دو مولفه باید وضع فوق العاده اعلام می کردند. نه تنها این کار را نمی کنند، بلکه سندی را به نام توسعه معرفی می کنند که اصلا چنین مواردی را حذف کرده است.اصلا چنین سرفصلی وجود ندارد. همانطور که سرفصل محیط زیست نیز حذف شده است. در حالی که روند قهقرایی محیط زیست در کشور ما در حال رسیدن به مرزهای غیرقابل بازگشت است. از نظر فاجعه آمیزی، این دو برنامه را حذف کرده و نام آن را سند برنامه توسعه گذاشته اند!
مومنی ادامه داد: حرفی هم که می زنیم، می گویند لطفا پیشنهاد سازنده داشته باشید! نمی دانیم مگر این پیشنهاد نوازنده است که می گویید آن را سازنده کن! ما می گوییم برای این ناامنیهای که بنای تفکر توسعه بر آن استوار است و همچنین مساله بالندگی تولید، جایگاهی در خور در نظر بگیرید. چیزی که شما آن را حذف کرده اید! اگر به این مسائل توجهی نکرده باشید، این روند رو به انحطاط و فروپاشی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
این تحلیلگر اقتصاد توسعه، اضافه کرد: بلای بزرگی که گریبان مدیریت توسعه در ایران را گرفته، این است که آن کوته نگریهایی که از درون آن ناامنیها و نااطمینانیها بیرون می آید، در ایران، از طریق برنامه تعدیل ساختاری، با کوته نگریهای تحلیلی ناشی از بازارگرایی گره خورده است. دغدغه محوری تحلیلهای بازار، تعادلهای لحظه ای است. این قله کوته نگری است. اگر ساختار قدرتی آن کوته نگری های ریشه دار را به بازار گره زده و تصور می کند می تواند از طریق شوک درمانی، یعنی ناامن سازی و بی ثبات سازی همزمان، گرهی باز کند، فاجعه های پی درپی ایجاد می کند.
به گزارش جماران، مومنی توضیح داد: وقتی جهش ارز پایه کالاهای اساسی را در دستور کار قرار دادند، یادتان هست چه وعده هایی می دادند! دردآور است! اینها نشان دهنده سطح دانایی هایی است که برای تعیین سرنوشت کشور به کار گرفته می شود! آنها معتقد بودند ما برای از بین بردن رانت شوک درمانی می کنیم! اما فکر نمی کنم در تمدن بشری کسی توانسته باشد مضحک تر از این حرف بزند! مانند دوره احمدی نژاد که می گفت سیاستهای تورم زا اجرا می کنم، چرا که می خواهم از طریق آن عدالت اجرا شود! این توهمها همه در یک خانواده هستند!
رویه ها، همه کوته نگرانه است
وی گفت: باید پرسید شما از شهریور 1401، چنین سیاستی پیش بردید و نتیجه آن را دیدید! چرا همچنان دست از سر این جامعه برنمی دارید و دائما دنبال راههای جدیدی برای فشار آوردن به تولید کننده ها، منصرف کردن سرمایه گذارها و تحمیل تورمهای جدید به مردم و تولید کنندگان بی پناه کشور می گردید! اسنادی تولیدکننده های باشرف کشور در اختیار من قرارداده اند که نشان می دهد هر اتفاقی که می افتد، اول همه فشارها را بر سر تولید کننده ها خراب می کنند! از وقتی نامه های آنها برملا شده، پیامک به تولید کننده ها می زنند! این شیوه حکمرانی کسی است که می خواهد توسعه پیدا و اعتماد تولیدکننده ها را جلب کند! رویه ها، همه کوته نگرانه است و تصور می کنند با پاک کردن صورت مساله و فرستادن نامه، اینکه مسئولیت را برعهده نگیرند، اصل مشکل منتفی است.
مقیاس تولید 18هزار و600 واحد مرغداری در ایران به اندازه یک واحد در برزیل
مومنی تاکید کرد: اکنون همه پذیرفتند که بحران آب و برق در ایران حیاتی است. از آنها که در حکومت هستند و دغدغه بقای خود را دارند، دعوت می کنم، این دو بحران را از دریچه آن بستر نهادی که تولید را هم محمل کسب رانت کرده است ببینند. باورکردنی نیست که 18هزار و600 واحد مرغداری درایران مجوز گرفته اند، در برزیل یک واحد مرغداری وجود دارد که مقیاس تولید آن از کل همه این 18هزار و600 واحد ایران، بیشتر است. وقتی مجوزهای بی ضابطه داده می شود، به معنای این است که تقاضای جدید برای آب و برق و اسرافها و اتلافها ایجاد می شود. زمانی که می خواستند شوک درمانی را در حاملهای انرژی، در دستور کار قرار دهند، تاکید داشتیم که شوک قیمتی، مصرف کننده را تنبیه می کند در حالی که کانون اصلی گرفتاریها، در قسمت عرضه حاملها است. گزارش ترازنامه انرژی وزارت نیرو، عنوان می کند روزانه معادل 1.2 میلیون بشکه نفت ما در فرایندهای تولید، انتقال و توزیع حاملهای انرژی هدر رفت و بحران داریم.
تولید را محمل کسب رانت کردید
این استاد دانشگاه گفت: به مردم می گویید لامپ اضافی را خاموش کنید، اما دولت خودش هیولای اتلاف انرژی را مرتکب می شود و به روی خود هم نمی آورد. در این شرایط، تنبیه مصرف کننده های حامل انرژی، مساله را حل نمی کند. اتفاقا در این شرایط، تولید کننده اسراف کار حاملهای انرژی، انگیزه اصلاح پیدا نمی کند! شوک قیمتهای حاملهای انرژی، به همان اندازه که ضد توسعه ای است ، چون بی ثباتی و ناامنی ایجاد می کند، به همان اندازه هم ظالمانه است. گنه کرد در بلخ، تولید کننده انحصاری بی کیفیت، چوبش را در مقیاس ایران، بر سر مردم بی پناه و بی گناه می زنید! وقتی تولید را محمل کسب رانت کردید، نتیجه این می شود که افراطی ترین مجوزها، در حیطه هایی از صنعت است که آب بَر تر ، آلوده کننده تر و سرمایه بَر تر هستند.
مجوزهای بی حساب و کتاب و غیر قابل نظارت در بخش فولاد
به گزارش جماران، وی با بیان اینکه شرافتمندانه گزارش دهند که تولید هر کیلو اتیلن و دیگر فراورده های پتروشیمی در ایران چند لیتر آب مصرف می کند، اضافه کرد: مگر یکی از وزرای پیشین صنعت نگفته بود چند 10هزار مجوز تولید فولاد داده شده که حساب و کتاب آن از دستمان خارج است و آنها قابل نظارت هم نیستند. فعال هم نیستند. برادران سرمایه گذار و حکومتیها پاشنه در معاونت معدن را می کنند که باز هم مجوز فعالیتهای جدید رانتی معدنی بگیرند!
مومنی با انتقاد از اینکه در ایران 113 مجوز تولید میلگرد صادر شده، اما یک شرکت فولاد در کره جنوبی در زمینه برخی از محصولات به تنهایی از کل این تولید کننده ها در ایران بیشتر تولید می کند، گفت: تاکنون وقتی به این مساله اعتراض می کردیم، می گفتیم شما چرا چشمتان را باز نمی کنید که ارز بَری هر واحد GDP در ایران، در فاصله سالهای آغازین دهه 1370، نسبت به اکنون بیش از 6برابر شده در حالی که تولید ما یا تغییری نکرده یا در برخی سالها کاهش نشان می دهد. این برای شما روشن نکرده که این مجوزهای بی ضابطه صد جور برای کشور بحران سازی می کند؟!
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، ادامه داد: از یک سو تقاضا برای ارز، از یک سو تقاضا برای اعتبار بانکی و از سوی دیگر تولید زیر ظرفیت که به معنای زیاندهی ، یا گران فروشی و یا ترکیب هر دو با یکدیگر است. هر کدام از اینها ببینید چه بلایایی به سر ما می آورد. بیایید از دریچه مسائل محیط زیستی و بحران آب به مساله توجه کنید. بی آب ترین و کم آب ترین استانهای ما مسابقه مجوز گیری برای صنایع آلاینده و آب بر رانتی معدنی گرفته اند. نظام تصمیم گیریهای اساسی کشور از این دریچه به مساله نگاه کند تا بفهمد یک رکن کانون اصلی بحران در آب، برق و محیط زیست این است که رانت را محور اصلی قرارداده اند. تولید، محمل کسب رانت شده است.
مومنی افزود: تا انتقادی مطرح می شود، می گویند فولادیها و پتروشیمی ها برای ما ارز می آورند! خیلی جالب است، کاش شرایطی بود که به جای اینکه به این شیوه سند برنامه اعلام شود، با برخوردی مدنی تر، باب گفتگوهای اعتلابخش باز می شد تا به نام تولید برای کشور اینقدر فاجعه سازی نکنند.
به گفته این استاد دانشگاه؛ مرکز پژوهشهای مجلس، در گزارشی اعلام کرد هر کیلو مواد صادراتی در صنعت نساجی و پوشاک، در برخی از سالها، اگر تقویت بیشتری می شد، در مقایسه با فولاد و پتروشیمی تا 15 برابر ارز آوری بیشتری می داشتند. وقتی چنین هیولاهایی نادیده گرفته می شوند، پس حق بدهید که اعتماد به شما کاهش پیدا و فساد در کشور بیداد کند. در چنین حکمرانی که به تولید پشت می شود، افزایش فساد در گستره و عمق، اجتناب ناپذیر است.
سودآوری صنایع نساجی نسبت به فولاد
وی با بیان اینکه داده هایی را در این زمینه جمع آوری کرده است، یادآورشد: چنین وضعیتی در داده های آماری مربوط به جذب سرمایه خارجی نیز موضوعیت دارد. به صراحت به مسئولان کلیدی کشور می گویم، این شیوه کنونی جذب سرمایه خارجی، در وجه غالبش، اگر فاجعه سازتر از رونق بخشی به رانتی - معدنیها، به نام تولید نباشد، از آنها هم کمتر نیست. آنها رانتی - معدنیها را با آن فاجعه سازیهای چند لایه آنچنان برجسته کرده اند و در نتیجه از 1370 تا 1396، سهم رانتی - معدنیها از کل ارزش افزوده بخش صنعت، از حدود 30درصد به 70درصد رسیده است. اما سهم نساجی و پوشاک از حدود 25 درصد به حدود 5 درصد رسیده است.
به گزارش جماران، مومنی معتقد است: رانتی- معدنیها را با آن شدت فاجعه سازیهای متعدد انسانی، اجتماعی، زیست محیطی، اشتغال زدایی های وحشتناک به دلیل شدت سرمایه بری بالایشان، پوششی کرده اند که سقوط صنایع ریشه دار و قابلیت دار ارز آوری خارق العاده پشتش پنهان شود. به واسطه فقدان نهادهای باکیفیت نظارتی، ببینید چه فجایعی رخ می دهد!
اتفاقی تلخ با ادعای جذب سرمایه گذاری خارجی
این استاد دانشگاه گفت: باید آنچه که با عنوان جذب سرمایه گذاری خارجی معرفی می شود، بررسی شوند تا ببینیم که جذب ارز آنها از خارج و بعد صدور ارز از کانال آنها، چگونه بوده است! در یک نمونه، یک شرکت را در صنایع غذایی ایران، به یک طرف عربی داده اند، بعد اسم آن را جذب سرمایه خارجی گذاشته اند. در حالی که این جابجایی مالکیت است و این در حالی است که 400 نمونه تولید کننده داخلی آن را هم داشته ایم ! ببینید از چه زوایایی، چه کارهایی با چه عنوانهایی انجام می شود! طرف کل پولی که داده تا آن واحد را به تملک درآورده 38 میلیون دلار بوده است، در فاصله 1397 تا 28 اردیبهشت 1400 که بانک مرکزی، تخصیصهای دلاری را در سایت خود گذاشته بوده، فقط در این مدت، بیش از 350 میلیون دلار از بانک مرکزی ایران ارز گرفته است! تکان دهنده تر اینکه بیش از 95 درصد ارزهایی که این به اصطلاح سرمایه گذار خارجی گرفته ارز 4200 تومانی بوده است!
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، تاکید کرد: ما داریم سر خودمان را می تراشیم. این چه بساطی است! تا این حرفها را می زنیم به سرعت داد ها را حذف می کنند. از نقطه عطف 1394 تا 1396 که اصل ماجرای ورود چشم گیر ارز در ایران بود، بانک مرکزی داده های مربوط به نحوه توزیع ارز در آن دوره را حذف کرد. چند رئیس بانک مرکزی آمدند که ما آنها را در جلسات دعوت به مناظره کردیم که چگونه می شود ژست و شعار شفافیت دارید اما حاضر نیستید نحوه توزیع دلارها را در آن دوره که دوره مسئولیت خودت نیز نبوده، منتشر کنی! خیلی جالب است، از 28 اردیبهشت 1400، بانک مرکزی مجددا انتشار این داده ها را متوقف کرده است.
مومنی پرسید: این چه حکمتی دارد؟! چه کسانی از این ماجرا نفع می برند و از طریق نامحرم انگاری کارشناسان و تن در دادن به منافع مشکوک عده ای، در این مملکت چه کسی نفع و چه کسی زیان می برد! اینها برای خود داستانهایی دارد که باید رفت و دید! تمام اینها بازتاب پشت کردن به تولید و تبدیل تولید به محملی برای کسب رانت است.
وی افزود: از آنجا که اینها به محیط زیست و تولید پشت کرده اند در پیشگفتار سند اولی که به نام برنامه هفتم در سالن اجلاس سران رو کردند، به صراحت گفته شده هر سه برنامه قبل از این، شکست خورده اند! قرار بود این برنامه ها تحقق سند چشم انداز را برای ما رقم بزنند. از طرف دیگر گزارش اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد مرکز پژوهشهای مجلس را ببینید! ببینید روندهای مربوط به فقر در ایران چه ابعادی پیدا کرده است! در سند رونمایی شده، یک جا از دستشان در رفته بود و شفاف کرده بودند، آورده شده که طی سالهای برنامه هفتم رشد خام فروشی نفتی تقریبا دو برابر خواهد شد. کسانی که الفبا را می دانند، می فهمند وقتی پشت به تولید می شود، باید از یک طرف افزایش وابستگی ذلت آور به دنیای خراج را ببینید و از سوی دیگر چون چیزی جز مواد خام برای عرضه در بازارهای جهانی ندارید، جریان خام فروشی را شدت می بخشید.
این اقتصاددادن گفت: اگر از این دریچه، داده هایی که وجود دارد را برایتان تشریح کنم، خسارتهای روحی زیادی ایجاد می کند! اسم اینها را چه باید بگذاریم! نادانی، فساد یا تجاهل! بعضی از این عزیزان به جای اینکه تولیدات فناورانه را متنوع کنند، گونه های خام فروشی را متنوع می کنند بعد نام آن را توسعه صادرات غیرنفتی می گذارند.
صادرات سنگ آهن در ایران، حدود 37 برابر افزایش پیدا کرده است
مومنی توضیح داد: در یک دوره کمتر از 30 سال در دوره اجرای تعدیل ساختاری بعد از جنگ، صادرات سنگ آهن در ایران، حدود 37 برابر افزایش پیدا کرده است! یعنی اسم این گستره و عمق از خام فروشی را صادرات غیرنفتی می گذارند! به آن افتخار هم می کنند. در سندی که سازمان تجارت جهانی منتشر کرده است، آمده سهم محصولات صنعتی از کل صادرات در مقیاس جهان به طور متوسط میان 70تا 75درصد است و این سهم در ایران حدود 20 درصد است. یعنی سقوط رو به انحطاط ما به سمت خام فروشی، از بیش از 90 درصد کشورهای در حال توسعه بیشتر بوده است.
وی ادامه داد: میانگین جهانی سهم محصولات شیمیایی و فولاد از کل صادرات صنعتی، رقمی حدود 12 درصد بوده است اما میانگین ایران براساس داده های 2018، 72 درصد بوده است. یعنی دقیقا واژگونی رو به انحطاط و بحرانهای بزرگ را به شکلهای مختلف و در ابعاد پرتنوع مشاهده می کنیم.
تراز تجاری بخش صنعت در ایران منفی است
این استاد دانشگاه با بیان این که یکی از مسائل تکان دهنده دیگر که یک نفر از نهادهای نظارتی نمی پرسد شما چه برنامه توسعه ای می ریزید که در آن تراز تجاری بخش صنعت، نسبت به وارداتش مرتب منفی تر می شود، گفت: در حالی که در برخی از کشورهای صنعتی دنیا، این تراز تجاری در بخش صنعت، چند صد میلیارد دلاری مثبت است. اما این رقم در ایران منفی است. اگر حساب و کتابی در کار باشد، باید راجع به تک تک اینها فکر شود! اینها اصل ماجرای تولید فناورانه صنعتی را حذف کرده اند و اسم آن سندی که در آن این مساله حذف شده است را سند برنامه توسعه گذاشته اند!
ظرف کمتر از سه سال، رتبه کیفیت محیط زیست ایران بیش از 60 رتبه سقوط کرد
به گزارش جماران، مومنی تاکید کرد: تمام شواهد در ایران، می گوید این روند به انتهای خود رسیده است. بحرانهایی که در زمینه محیط زیست ایران پدیدار شده است. به فرونشستها نگاه کنید! مرکز پژوهشهای مجلس در اسفندماه سال گذشته در گزارشی اعلام کرد برآیند تخریبهایی که در محیط زیست ایران انجام شده، به جایی رسیده که برای اولین بار در تاریخ ایران، ظرف کمتر از سه سال ، رتبه ایران به لحاظ کیفیت محیط زیست بیش از 60 رتبه سقوط کرده است.
شدت انحطاط ابعاد بسیار نگران کننده پیدا کرده است
به گفته مومنی؛ شدت انحطاط ابعاد بسیار نگران کننده پیدا کرده است. وزارت کار در سال 1400، گزارشی منتشر کرد که در آن آورده است، برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، در یک دوره کمتر از سه سال، اندازه جمعیت فقیر ایران، دو برابر شده است. مسیری که در گذشته 50 سال زمان لازم داشت تا اتفاق بیفتد، اکنون به این سرعت به لحاظ انحطاط محیط زیست، انحطاط کیفیت زندگی مردم و فقر و فلاکت و سقوط توان مقاومت و رقابت اقتصاد ملی اتفاق افتاده است.
وی با بیان اینکه ما این میزان مشفقانه صحبت کردیم، اکنون برخی از این عزیزان آنها را متنزل می کنند که شما با گفتن کلمه کوته نگری، به ما اهانت کردید! در حالی که تاکید می کنم این یک اصطلاحی تئوریک در نظریه های توسعه است، اضافه کرد: تعریف آن این است که نظام تصمیم گیری کوته نگر، نظامی است که در آن به صورت نظام وار ، ملاحظات کوتاه مدت در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، به ملاحظات بلندمدت ترجیح داده می شود.
گزارش ملی درباره آب بری خام فروشی تهیه کنید
مومنی تعریف دوم کوته نگری را بسیار تکان دهنده تر و مرتبط به ایران دانست و گفت: جامعه کوتاه مدت، جامعه ای است که در آن، تغییراتِ حتی بنیادی و مهم هم عمر کوتاه دارند. ثمر بخشی اندک، هزینه های بسیار! از همه کسانی که در دستگاه های قاعده گذاری برای توسعه و نظارت بر آن می خواهند شرافت و غیرت ملی را وجهه همت قرار دهند، درخواست می کنم گزارش ملی درباره آب بری خام فروشی تهیه کنید.
به ازای هر بشکه نفت خام صادراتی، آب بریهای ثبت شده تا حدود یک سوم بشکه را داریم
وی خاطرنشان کرد: اجمالا عرض می کنم که برخی برآوردهای بین المللی وجود دارد که می گوید به ازای هر بشکه نفت خام صادراتی، آب بریهای ثبت شده تا حدود یک سوم بشکه را داریم. خام فروشی و کوته نگریهای رانت محور، بزرگترین قدرت توضیح دهندگی را برابر بحران آب، بحران برق، بحران محیط زیست و نابرابریهای ناموجه فسادزا و تحمیل کننده وابستگیهای ذلت آور دارند. این بحث سلیقه ای یک کارشناس نیست.
این استاد اقتصاد توسعه با بیان اینکه در گزارش توسعه انسانی سال 2006، موضوع بحران جهانی آب بررسی شده است، اضافه کرد: این گزارش، این نکات را در مقیاس جهانی نشان داده و می گوید ریشه اصلی بحران آب در سراسر جهان، نابرابریهای ناموجه، چه در درون کشورها و چه میان کشورهاست.
درآمد مسافرکشها، حدود دو برابر دستمزد کارگران صنعتی کشور است
مومنی با بین اینکه در سند توسعه هفتم بازنگری بنیادی کنید، کاری از رفوکاری هم بر نمی آید، گفت: متاسفم که این را می گویم، اما اینها شرایطی فراهم کرده اند که می گوییم توجه به تولید فناورانه پیشکش! این میزان فشارهای مافوق طاقت جدید به تولید کننده های باشرفی که علی رغم همه فشارها همچنان پای مردی می کنند را کم کنید. چقدر تلخ است! گزارشهای رسمی وجود دارد که می گوید درآمد ماهانه مسافرکشها در همین سیستمهای رسمی، حدود دو برابر دستمزد کارگران صنعتی کشور است. این نظام پاداش دهی آشکارا منحط است! می گویند چه اشکالی دارد که طرف مسافرکشی کند! بله، این عقلانیت سطح خرد به او می گوید این کار را بکن، اما عقلانیت سطح توسعه می گوید اگر این روند ادامه داشته باشد، همه چیز در این کشور فروخواهد ریخت. این عقلانیت دورنگر است.
روندهای پشت به تولید و توسعه و مبتنی برکوته نگری رانتی، ایران را به ویرانه تبدیل خواهد کرد
در پایان، این استاد دانشگاه تاکید کرد: این روندهای پشت به تولید فناورانه و پشت به توسعه و روندهای مبتنی بر کوته نگری رانتی، ایران را به یک ویرانه تبدیل خواهد کرد. آنچه که حیاتی است و ما را برمی انگیزد که همچنان بر این مساله پافشاری کنیم، این است که با روآوردن به توسعه و محورقراردادن اشتغال فناورانه، هنوز راه نجات برای ایران باقی است و باید امیدار بود آنهایی که باید بشنوند و بفهمند، این امور خطیر را در دستور کار قراردهند و کمک کنند نوشداروی مورد نیاز ایران، قبل از مرگ سهراب به فریاد همه مان برسد.