تقریباً همهی گزارشها تأیید کنندهی جنگ اقتصادی است و از دل این جنگ اقتصادی کاملاً معلوم میشود که اینها در جستجوی هدف براندازی در ایران هستند. ما تجربهی ادارهی کشور را در درآمدهای خیلی پایینتر از این هم داریم منتها در شرایطی که سلامت خیلی بالاتر و مدیریت اقتصادی خیلی قویتر بوده.
دکتر فرشاد مؤمنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشستی در مؤسسه دین و اقتصاد که با حضور دکتر حسن تاش اقتصاددان انرژی و با موضوع «بررسی نسبت میان تحریمها و بخش نفت در اقتصاد ایران» برگزار شد؛ به آن چه که برخوردهای متناقض سیاستگذاران کشور در ارتباط با تحریم ها می خواند، اعتراض کرد.
وی گفت: طی چند ماههی اخیر مشاهده میشود که ما با برخورد تناقض آلودی در ارتباط با مسئلهی تحریمها در سطح نظام تبلیغاتی و نظام برنامهریزی برای مواجههی با این تحریمها روبرو هستیم. از یک سو به حق، اعتراضاتی به آمریکا و به طور مشخص رئیس جمهور این کشور میشود؛ دربارهی اینکه به نحوی کم سابقه در قبال یک توافق بینالمللی نقض عهد کردند و به دنبال آن گفته میشود که کشور با شرایطی روبروست که از آن با عنوان جنگ اقتصادی نام برده میشود.
به گزارش جماران دکتر مؤمنی افزود: وقتی نظام رسمی تبلیغاتی کشور شرایطی را با جنگ مشابه میداند، میپذیرد که در اینجا مسئلهی مرگ و زندگی است و مسئلهی یک امر بسیار خطیر و سرنوشت ساز است که نیازمند بسیج همه ظرفیتهای فکری و انسانی و مادی کشور است. اما از طرف دیگر زمانی که جستجو میکنیم تا بدانیم چه برنامهای برای بسیج همهی ظرفیتهای انسانی و مادی کشور برای روبرو شدن با این جنگ اقتصادی در دستور کار قرار میگیرد آنچه مشاهده میشود این است که باز در اینجا نظامِ تبلیغات رسمی کشور، تحریم کنندگان را از ناتوانی محض در هر نوع اثرگذاری بر امور کشور برخوردار میکند و همهی آنچه به طور مشخص از 13 آبان 1397 تا به امروز گذشته است را نماد و نمودی از شکست مفتضحانهی بد عهدان به شمار میآورند. اگر واقعیت اینگونه باشد که ما همیشه دعا میکنیم اینگونه باشد پس اطلاق عنوان جنگ به ماجرایی که سرنوشت آن تا به این اندازه برای بد عهدان افتضاح آمیز بوده خیلی محلی از اعراب نباید داشته باشد.
این صاحب نظر اقتصاد ایران افزود: در عرصهی سیاستگزاری و برنامهریزی هم چیزی که مشاهده میشود این هست که در زمینهی نحوهی مواجهه با آثار و پیامدها عموماً به صورتهای غیر رسمی و به صورت بریده بریده و فاقد انسجامِ برنامهای، نکاتی از سوی مسئولان برنامهریزی کشور مشاهده میشود که از یکسو حکایت از فقدان برنامه به معنای مشخص برای روبرو شدن با این شرایط است و از سوی دیگر نکاتی که مطرح میشود یا جهت گیریهایی هم که اعلام میشود شبههناکی بیشتری دارد؛ به این معنا که عموماً بر یک مجموعهای از سیاستها تأکید و تکیه میشود که این سیاستها به گواه تجربهی سه دههی گذشتهی ایران حتی در شرایط عادی هم برای یک اقتصادی که مشکل حاد ندارد میتواند بحران سازی کند. متأسفانه ما مشاهده میکنیم که اینها این نوع جهت گیریها را به عنوان برنامهی مواجههی با تحریمها مطرح میکنند.
به گزارش جماران دکتر مؤمنی گفت: تا آنجایی که مسئله به رجزخوانی طرف متجاوز و بد عهد و طرفی که مظلوم واقع شده برمیگردد هر قدر اینها شعار دهند که آنها شکست خوردند و ناتوان بودند و هیچ کاری نتوانستند انجام دهند و هیچ تأثیری نتوانستند بگذارند، ما به عنوان رجزخوانی در یک شرایط جنگی آن را میتوانیم توجیه کنیم. اما اگر خدایی ناکرده این طرز برخورد بیش از حد کوچک بینندهی مسئله و بیش از حد سهل گیرندهی مسئله برای خود گویندگان و ادعا کنندگان این ادعاها هم جدّی گرفته شود میتواند برای کشور ما خطرناک باشد.
وی در یک نتیجه گیری گفت: به نظر میرسد ما باید به گونهای هم حوزه عمومی و هم نظام تصمیمگیری کشور را متوجه این واقعیت کنیم که طی سه دههی گذشته به اعتباری و در یک ابعاد بیسابقه از دورهی 1384 تا به امروز کشور ما با یک شیوهی ادارهی امور اقتصادی روبرو بوده که این شیوه کشور ما را به طرز غیر متعارفی آسیب پذیر کرده است.
دکتر مؤمنی تأکید کرد: نباید کاری کنیم این شبهه ایجاد شود که گویی کسانی میخواهند از طریق ایجاد حساسیت زدایی دربارهی طول و عرض تحریمها و آثاری که بر همهی شئون حیات جمعی ایرانیان میگذارد قصد دارند آن را ابزاری کنند که از طریق آن پشت تحریم پنهان شوند تا نارساییها و کاستیها و خطاهای فاحش آنها نادیده گرفته شود. اگر خدایی ناکرده چنین چیزی وجود داشته باشد برای کشور ما میتواند بسیار خطرناک و پر هزینه باشد.
وی متذکر شد: وقتی شما گزارش رسمی آن طرف را مشاهده میکنید تقریباً همهی گزارشها تأیید کنندهی جنگ اقتصادی است و از دل این جنگ اقتصادی کاملاً معلوم میشود که اینها در جستجوی هدف براندازی در ایران هستند. وقتی شما کتاب ریچارد نفیو را ملاحظه میفرمایید به وضوح میبینید تقریباً همهی جهتگیریها و ابزارهایی که اینها در اختیار میگیرند از اساس برای شدت بخشی به تخریب رابطهی بین دولت و ملت در ایران اهتمام دارد. این را از یک سو از طریق به حداقل رساندن تواناییهای حکومت ایران برای مواجه شدن با پیامدهای تحریمها دنبال میکند و از سوی دیگر کاملاً معلوم هست که تلاش میکنند به تعبیر خودشان به نحوی به رخ بکشند که آنچه بر سر ملت و دولت در اثر تحریمها دارد میآید نتیجهی طرز برخوردهایی هست که در سطوح بالای کشور ما وجود دارد. برداشت من این است که باید در این زمینه به مقامات گرامی کشورمان هشدارهای صریح و بیپردهای داده شود مبنی بر اینکه تا آنجا که بحث در حد رجزخوانی و مبارزهی تبلیغاتی هست و هر چه دلشان میخواهد بگویند اما اگر به معنای غافل شدن از این باشد که آنها دارند برای ما چه خوابی میبینند و ما باید چه برنامهای داشته باشیم میتواند برای کشور ما خیلی خطرناک باشد.
به گزارش جماران این صاحب نظر اقتصاد توسعه در ادامه هشدار داد: جهت گیریهای کلیدی تحریمها، عموماً جهت گیریهایی است که حتی اگر به براندازی هم منجر نشود بنیانهای توسعهای کشور را به شدت تخریب میکند. مطالعهی آثاری که اینها منتشر کردند به وضوح نشان میدهد که اینها قصد دارند ضربههای مهلک و سهمگینی به بنیهی تولید صنعتی مدرن در ایران وارد کنند، ضربههای بسیار سنگینی میخواهند به ظرفیتهای خلق فرصتهای شغلی مولّد ایجاد کنند، قصد دارند به هر طریقی که ممکن هست از طریق ترغیب ایران به اعمال سیاستهای تورم زا و رکود آفرین نابرابریهای شکنندگی آور را در ایران افزایش دهند و در این مسیر به طور مشخص در صفحات مختلف کتاب هنر تحریمها ملاحظه میکنید که آگاهانه میگویند ما برنامهای میریزیم تا آنها را به سمت تضعیف ارزش پول ملی بکشانیم و یک نوع آینده هراسی در ایران و در بین مردم ایجاد کنیم.
وی افزود: آنها میگویند آگاهانه بستری میکنیم که ورود کالای لوکس و تجملی حتی در مقایسه با شرایط عادی در ایران بیشتر تشویق شود و از این طریق تفاوت نابرابریهای ناموجه به رخ ندارها کشیده شود. همهی تلاشهای خودشان را روی این معطوف میکنند که صنعت ساخت در ایران هر چه امکان داشته باشد محدودیتهای بیشتری تحمیل کنند. تصریح شده که باید اقتصاد ایران را به سمتی ببرند که هزینههای تأمین اعتبار مالی برای بنگاههای تولیدی ایران بالاتر و بالاتر برود و در این حال که مسیرهایی را برای اتلافهای ضد توسعهای منابع ارزی کشور با میکنند هدف اصلی و راهبری آنها این است که همهی ظرفیتهای دسترسی کشور به منابع ارزی را هم با اختلالهای متنوع روبرو کنند.
وی افزود: نکتهی آخر بخش نفت در اقتصاد ایران است که برای آنها یک بخش راهبردی تلقی میشود به این اعتبار که در شرایطی که سهل انگارهای غیر متعارف بیش از پانزده سالهی گذشته ضربههای مهلکی به توان تولیدی کشور زده، منابع ارزی یکی از مؤلفههای کلیدی ایجاد انعطاف برای مواجههی با شوکهای گوناگون تلقی میشود و بنابراین یکی از کانونهای اصلی توجه آنها وارد کردن ضربههای هر چه سهمگینتر به امکان ارزآوری ایران از طریق صنعت نفت است و همهی اجزاء و لوازم آن مسئله را هم دنبال میکنند.
این استاد اقتصاد گفت: به شرحی که اشاره کردم در کوتاه مدت هیچ مسئلهای به اندازهی آنچه که در بازار جهانی نفت میگذرد و آنچه قرار است بر بخش صدور نفت در ایران و فرآوردههایش تأثیر بگذارد، برای ایران تعیین کننده نیست. به نظر میرسد که این جنبه باید با دقت و توجه بیشتری مورد تأکید قرار گیرد.
********
در ادامه این نشست دکتر غلامحسین حسن تاش به پرسش های حضار پاسخ داد.
به گزارش خبرنگاران جماران حسن تاش در پاسخ به این پرسش که «توضیح کشورهایی که ترامپ از تحریم معاف کرد چه بود؟ » گفت: من فکر میکنم توجیه آن شرایط بازار است که بالانس بازار به هم نریزد. اوایل عملاً شعار خیلی زیادی میداد که قصد دارد صادرات ایران را صفر کند ولی بعد مجبور شد که مقداری اجازهی برداشت به بعضی از کشورها بدهد.
حداقل از اول دولت اصلاحات و ابتدای وزارت آقای زنگنه از دورهی قبل ایشان، اعتقادم بر این است که عدم سرمایهگذاری ما بیشتر از اینکه ناشی از تحریم و جذب سرمایهی خارجی باشد ناشی از بیبرنامگی بوده است. جاهایی که در میادین نفتی سرمایهگذاری کردیم، جاهایی بوده که اصلاً اولویت نداشته از نظر نوع نفت خامی که به تولید ما اضافه شده، از نظر مستقل یا مشترک بودن جاهایی بوده که اولویت نداشته است. بنابراین ما باید بیشتر آن را درست کنیم. اگر ما آن را درست نکنیم نمیتوانیم ادعا کنیم که مشکل ما سرمایه است.
پرسشگر دیگری گفت: جمع صادرات ما به این کشورها چقدر بوده است؟ نود درصد از تحریمها به کشورهایی که از معاف از تحریم هستند تحمیل میشود.
حسنتاش پاسخ داد: اگر دو میلیون شصت هزار بشکه صادرات ما بوده، قبل از شروع دورهی جدید پانصد هزار بشکه از آن کم شده است. اکنون حدوداً صادرات ما به یک میلیون و پانصد هزار بشکه رسیده و البته از جهات مختلف فشار کمکم دارد بیشتر میشود. فقط هم این نیست که چه کسانی نفت خامها را برداشت کنند یا نکنند. مسئلهی کشتی، مسئلهی بیمه کردن محموله، مسئله حمل و نقل ما را دچار مشکل خواهد کرد. اکنون حدود یک و نیم میلیون بشکه هست ولی پیشبینی شده تا ماه ژانویه به کمتر از یک میلیون بشکه کاهش پیدا میکند.
یکی دیگر از حضار پرسید اشاره کردید یکی از اهداف احتمالی ترامپ افزایش قیمت نفت جهانی هست اما امروز که نفت WT پنجاه و چهار دلار بود ترامپ تویت کرد که قیمت نفت کمتر شود و از عربستان هم تشکر کرد.
به گزارش جماران حسنتاش پاسخ داد: حرفهای آقای ترامپ خیلی حساب و کتاب ندارد. چون تبلیغاتی را برای داخل کشور میکند و حرفهایی را برای بیرون میزند. من با توجه به جهت گیریهایی که در انتخابات مطرح کرده بود اصولاً فکر نمیکنم آقای ترامپ طالب قیمتهای خیلی پایین باشد. حتماً اطلاع دارید که عربستان سعودی اعلام کرد یک میلیون بشکه از صادراتش کم میکند. توافقی را با روسیه انجام دادند که در اجلاس بعدی اوپک سقف تولید اوپک را یک میلیون بشکه کاهش دهند. خود این نشان میدهد که به افزایش قیمت نفت و رونق گرفتن شیلها کمک خواهد کرد. بعد از اینکه شیلها رونق گرفت و وارد تولید شد دوباره اوپک باید کاهش دهد ممکن است به تدریج آن را به ایران تحمیل کنند.
وی افزود: من سابقهای را عرض میکنم که شاید مهم باشد. شاید دوستان اطلاع داشته باشند که از حدود بیش از دو سال پیش یک همکاری بین روسیه به عنوان نماینده عدهای از کشورهای غیر اوپک و عربستان سعودی به عنوان نمایندهی اوپکیها در جهت تنظیم بازار شکل گرفته است. چرا روسها به سمت همکاری با اوپک آمدهاند؟ به این علت که در گذشته (چند سال پیش) عمدتاً رگولاتور بازار (تنظیم کنندهی عرضه و تقاضا) اوپک بود. وقتی اوپک میدیدید قیمتها خیلی دارد سقوط میکند یک مقدار کاهش تولید میداد تا قیمتها را بالا نگه دارد یا اگر قیمتها در سطح خیلی بالایی داشت میرفت تحت فشار قرار میگرفت تا تولید خود را بیشتر کند. اما پدیدهی شیلها کنترل بازار را از دست اوپک خارج کرد و خودش تبدیل به رگولاتوری شد.
حسن تاش ادامه داد: فراموش کردم بگویم که واکنش تولید نفت شیل نسبتاً واکنش سریعی است. با فشار قیمت به سرعت تولید شیلها افزایش پیدا میکند. این پدیده باعث شد که بعضی از غیر اوپکیها احساس کنند که اکنون اوپک به تنهایی نمیتواند بازار را رگولات کند. به محض اینکه اوپک کاهش تولید میدهد و قیمتها بالا میرود به سرعت شیلها جبران میکنند. روسها وارد همکاری با اوپک شدند تا مشترکاً بتوانند یک مقدار روی آن تأثیر بگذارند. هدف این بود که نه قیمتها در رنج خیلی بالایی قرار گیرد که شیلها فرصت پیدا کنند و نه در رنج خیلی پایین قرار بگیرد که کشورها درآمد خودشان را از دست بدهند. این سیاستی بوده که در دو سال اخیر شکل گرفته ولی اکنون در این مقطع چون اعداد اعدادی هستند که مورد نظر اوپک و روسیه بوده، مشکوک هست و طبیعی نیست که چرا عربستان و روسیه دارند توافق میکنند که تولید نفت را کاهش دهند و قصد دارند این فشار را به اوپک بیاورند؛ چون باعث رونق بیشتر شیل خواهد شد.
یکی دیگر از حضار گفت: بعد از تحریمهای ایران فروش نفت چقدر کاهش پیدا میکند، اعدادی وجود دارد مانند هشتصد هزار بشکه یا یک میلیون بشکه که یک عدد هست. اما به نظر میرسد عدد مهمتر درآمد نفتی ایران است؛ حاصل ضرب این رقم و قیمت روز نفت است. اگر ما روزی هشتصد هزار بشکه در بدترین حالت دسامبر 2019 نفت بفروشیم و پیشبینی اوپک درست دربیاید و نفت هفتاد دلار شود، پنجاه و شش میلیون دلار در روز درآمد نفتی داریم. شاید این سؤال وزن اقتصادی داشته باشد که نقطهی تنش به لحاظ درآمد نفتی ما در روز چه عددی هست که اگر از آن عدد پایینتر بیاید ما وارد خط قرمز بحرانی در اقتصاد میشویم. چون بعضیها میگویند یک میلیون بشکه هست و بعضیها میگویند نهصد هزار بشکه هست. عرض بنده این است که این عدد از جنس میلیون بشکه نیست، از جنس دلار است.
حسنتاش گفت: بدین معنا اگر قیمت نفت سیصد دلار شود پانصد هزار بشکه هم ممکن است کار ما را راه بیندازد.
این پرسشگر ادامه داد: بله, شاید تهدیداتی هم که صورت گرفت. اینکه اگر ما نفت را نفروشیم کسی نمیتواند بفروشد و بعد موشکی که نفتکش عربستان را منفجر کرد، ما میتوانیم کاری کنیم که نفت شش دلار گران شود که حاصل ضرب همچنان به نفع ما باشد. سؤال دوم این است که با توجه به اینکه شما فرمودید ارز حاصل از فروش نفت برنمیگردد و چهارده درصد از آن متعلق به وزارت نفت است و بقیهاش خزانهی بانک مرکزی هست. اما اکنون آن گونه که صحبت میشود یک بخشی یورو، یک بخش یوآن، یک بخش به روپیه، یک بخش جنس است و ما عملاً داریم تهاتر میکنیم. اگر SPV راه بیفتد حرکتهایی بزنیم و با زیمنس همچنان کار را انجام دهیم که کمی هزینه بیشتر میشود. درآمد نفتی که ما میفروشیم فقط به دلار و یورو نیست، به ارزهای مختلف است و بخشی از آن به صورت کالای سرمایهای (کالای ساخته شده و مواد اولیه) و بخشی کالاهای مصرفی است؛ به طور مثال ما از چین و هند کالاهای مصرفی وارد میکنیم. سؤالی که در جامعه مطرح هست این است که بعد از تحریم اوضاع چگونه میشود؟ همه میدانند شاید بد شود و اینکه چقدر بد میشود به نظرم سؤال مهم و در عین حال کیفی است.
این پرسشگر ادامه داد: برای پاسخ به این سؤال به نظر میرسد باید دو پاسخ کمّی بدهیم. یک همان عدد است که در روز و در بدترین شرایط درآمد ما چند دلار خواهد بود و دیگر اینکه آیا با این پکیج میتوانیم کار را جلو ببریم یا نه؟ چون اگر معتقد باشیم بیست درصد شرایط ما بدتر از حالا میشود این خیلی متفاوت است با وقتی که میگوییم شصت درصد بدتر از حالا است. به همین دلیل فکر میکنم این دو سؤال مهم باشد.
حسنتاش گفت: هر دو سؤال شما در تخصص بنده نیست چون یکی از آنها بحث اقتصاد کلان و شرایط اقتصادی کشور است که آستانهی تحمل اقتصاد کشور روی درآمد نفت چه هست. آنچه مسلّم است با توجه به وضعیت عرضه و تقاضا و پیشبینیهایی هم که من از قیمت نفت از مراجع مختلف ارائه دادم قیمت نفت در سال آینده بیشتر از حدود پنج دلار نخواهد بود. میزان تولید ما چیزی حدود نهصد هزار بشکه به زیر یک میلیون بشکه خواهد بود بنابراین میتوان برآورد کرد که درآمدهای عرضی ما در بهترین وضعیت چقدر خواهد بود. اما همان گونه که فرمودید اینکه چقدر از این قابل دسترسی هست خود این یک مسئله هست و اینکه آستانهی تحمل اقتصاد ایران چه هست اساتیدی مثل آقای دکتر شاکری و آقای دکتر مؤمنی باید بگویند. متأسفانه اقتصاد ما در پانزده سال گذشته با درآمدهای بالای ارزی خو گرفته و ما تجربهی ادارهی کشور را در درآمدهای خیلی پایینتر از این هم داریم منتها در شرایطی که سلامت خیلی بالاتر و مدیریت اقتصادی خیلی قویتر بوده این تجربه را داریم ولی متأسفانه اگر این شکل و روند را بخواهیم در اقتصاد کلان ادامه دهیم حتماً اقتصاد دچار مشکل خواهد بود. در مورد مسائل جابجایی پول همان گونه که عرض کردم به هر حال دسترسی ما به منابع ارزی آنچه میفروشیم دچار مشکل خواهد بود. روپیه ارز بین المللی نیست بنابراین شما را به بازار هند محدود میکند؛ یوآن یک ارز بین المللی نیست؛ یورو کمی مشکلات کمتری دارد و باید بررسی کنیم بحث ترنزاکشن آن را اروپاییها میتوانند حل کنند یا نمیتوانند حل کنند. آنچه مسلّم است از آن چیزی که صادر میکنیم مشکل خواهیم داشت. اینکه توضیحاتش چه خواهد بود مقامات بانکی و مالی باید بررسی کنند که چگونه میخواهند هندل کنند.
یکی دیگر از حضار گفت: سوال من درباره راههای جایگزینی است که اکنون وزارت نفت در پیش گرفته مخصوصاً فروش نفت در بورس نفت که هفته قبل حدود هفتصد هزار بشکه صادر شد با توجه به اینکه خریدارش هم محرمانه هست و مشخص نیست چه کسی خریدار این نفت هست، چقدر میتواند در بحث فروش نفت و درآمد ارزی موفق باشد که در کشور حاصل میشود و هم اینکه مبادلاتش چگونه است چون خود دولت آنجا بازیگر نیست و یکسری روابط پنهان شکل میگیرد چقدر میتواند در رفع تحریمهای نفتی مؤثر باشد.
به گزارش خبرنگار جماران غلامحسین حسنتاش گفت: در مرداد ماه گذشته بعد از اینکه آقای جهانگیری آمدند و مطرح کردند که ما نفت را وارد بورس کنیم و از این طریق تحریمها را دور بزنیم؛ من مقالهای نوشتم که در شرق چاپ شد و در آن توضیح دادم که چنین بورسی اصلاً معنا ندارد و راهی برای دور زدن تحریمها نیست به دلیل اینکه آنچه تحریم قرار گرفته فروش نفت ایران توسط شرکت ملی نفت ایران نیست. گفتهاند شرکت ملی نفت ایران که یک عمری نفت ایران را میفروخت حالا دیگر حق ندارد نفت ایران را بفروشد. آنچه تحت تحریم قرار گرفته نفت ایران است بنابراین فرقی نمیکند این نفت توسط چه کسی فروخته شود. وقتی ردیابی میشود نفت دارد از ایران صادر میشود. بنابراین بعد در آنجا بحثهای دیگری هم هست مثلا اینکه یکی از هدف بردن یک کالای لوکس کشف قیمت است، اما برای نفت خام مسئلهی کشف قیمت معنی ندارد و خیلی نکات دیگر که نمیخواهم مقاله را دوباره تکرار کنم. اگر دوستان علاقمند بودند میتوانند مراجعه کنند. من این بورس را کاملاً بیمعنا میدانم و فکر میکنم ما در ایران شعارهایی میدهیم بعد بزرگ میکنیم و بعد در آن به دام میافتیم و باید کاری انجام دهیم وگرنه بد میشود. در آنجا مطرح کردم که کدام بخش خصوصی میتواند نفت را بخرد؟ کجا باید تحویل بگیرد؟ آن را میخواهد چه کار کند؟ نفت در چه احجامی قابل بارگیری و صادرات هست؟ در آنجا توضیح دادم کوچکترین کشتی که نفت خام را بارگیری میکند چه عددی هست. در این دو مرحله برای از تنگ و تاب نیفتادن به صورت صوری کارهایی انجام شده و بعید میدانم تداوم پیدا کند. اگر هم تداوم پیدا کند من هشدار دادم عامل فسادهای بزرگتر از بابک زنجانی میتواند شود.
وی افزود: ما در مملکت خودمان با قواعد خودمان تجربه داریم که پس فردا نام آقایی را پشت کاغذی بنویسند که به ایشان فعلاً نفت بدهید و بعداً پول نفت را از او بگیرید، بعد او بتواند یا نتواند بفروشد، بعد ریالی دهید. همان وضعیتی که ما در پتروشیمیها داریم که تبدیل به مافیایی شدند و دائماً فشار بیاورند تا سوخت و خوراک آنها را ارزانتر و ریالی بگیرند و بعد با ارز آن بازی کنند و قیمت خود صادرات برای آنها مهم نیست و بازار صادرات ایران را هم خراب کردند، با همدیگر رقابت میکنند. بازار محصولات پتروشیمی را خراب کردند چون بیشتر دنبال آن عرضه هستند که برگردند و بتوانند در بازار آزاد با آن بازی کنند. این خطر به طور جدّیتر میتواند در این مسئله اتفاق بیفتد. من معنا و مفهوم چنین بورسی را اصلاً نمیفهمم و فکر هم نمیکنم که تداوم پیدا کند مگر اینکه عدهای مشتاق شوند همین کارها را انجام دهند و فشار بیاورند تا این روش ها را تداوم دهند.
پرسشگر دیگری گفت: گزارش مختصری منتشر شد که مخازن عربستان در حال کاهش است و هیچگونه اکتشاف جدیدی در مخازن عربستان ایجاد نشده و عربستان از سال 2020 به بعد دچار کاهش تولید و ذخایر نفتی خواهد شد. من میخواستم بدانم جنابعالی صحت این را با توجه به مطالعاتی که هست تأیید میفرمایید یا نمیفرمایید؟ اگر این چنین باشد دیدگاههایی که در مورد فشار آوردن به ایران برای در دست گرفتن شرکت آمریکا بر نفت ایران وجود دارد با توجه پیشبینیهایی که در ذخایر نفتی بسیار غنی سیستان و بلوچستان هست آیا تشدید فشارها همگنی در این دو ایجاد نکرده است؟
حسنتاش گفت: قسمت اول سؤال شما کاملاً درست است. اگر شما به چشم اندازهای مراجع مثل IEA و EIA و... مراجعه کنید حدود پانزده سال پیش خوب یادم هست که عددهای بیست و هشت میلیون بشکه تولید برای عربستان پیشبینی میکردند. بعداً یک آقای آمریکایی که صنعت نفت عربستان را کار کرده بود و میشناخت حدود دوازده سال پیش کتابی تحت عنوان «غروب نفت در صحرا» منتشر کرد که به فارسی هم ترجمه شده است. در آنجا با بررسی دویست مقالهی علمی در مورد میادین عربستان نشان داد که اصلاً چنین پتانسیلهایی که در مورد عربستان مطرح میشد قابل تصور نیست. بعد از آن کاملاً این مسئله فرو ریخت تا عربستان بتواند تولید کند. تا بیست و هشت میلیون پیشبینی برای تولید نفت عربستان میدادند. اکنون آن حرفها اصلاً مطرح نیست. در مورد عربستان حداکثر بحثی که هست نزدیک به سیزده میلیون بشکه مطرح است ولی اینکه تا چه زمانی بتواند تداوم دهد ابهامات زیادی دارد. البته اضافه کنم بعدها در اسناد ویکیلیکس هم از اظهارات مدیر عامل وقت شرکت آرامکو چیزهایی منتشر شد که محتویات آن کتاب را کاملاً تأیید میکرد. جالب است بدانید حدود نصف کل تولید عربستان از یک میدانی به نام غوار هست که بزرگترین میدان عربستان است و به قدری آب در این میدان تزریق کرده برای اینکه بتواند فشار را کنترل کند که میدان دچار مشکل هست. آیندهی تولید عربستان کاملاً دچار تردید است ولی به نظر میرسد در ظرف پنج سال آیندهی یک افق قابل پیشبینی بین ده تا دوازده میلیون بشکه تولید را بتواند حفظ کند ولی بعد فکر میکنم که دچار افت شود. در مورد ذخایر نفتی در سیستان و بلوچستان نمیدانم اطلاعات شما از کجا هست و از چنین چیزی خبر ندارم که ما ذخایر نفتی در سیستان و بلوچستان داشته باشیم. تقریباً کشور ما از نظر ذخایر متعارف نفتی مطالعه شده است و جاهایی که کار اکتشافی دقیقتر نکردیم به دلیل اینکه پتانسیل دیده نمیشد. اما متأسفانه از نظر ذخایر غیر متعارف کشور بررسی نشده خصوصاً در مورد گاز ممکن است. مثل شیلی که در آمریکا هست کما اینکه بر اساس اکتشافات جدیدی که شرکتهای آمریکایی در پاکستان کردند که همجوار ما هست منابع عظیم گاز شیل وجود دارد. این ممکن است در ایران وجود داشته باشد ولی متأسفانه کار اکتشافی نشده است. تا جایی که من اطلاع دارم برای نفت خام و گاز متعارف قطعاً منابع غنی در سیستان و بلوچستان نداریم.
پرسشگر دیگری گفت: با توجه به روند بازار نفت و سرمایهگذاریهای دیگری که در این زمینه انجام میپذیرد من به آمارهای شما دقت کردم، شما خیلی روی عربستان و روسیه و امریکا تأکید دارید ولی من در گزارشی دیدم که برای بعد از سال 2019 هست، عراق خیلی دارای پتانسیل شناخته شده است و اکنون در این گزارش حدود سیزده میلیون بشکه نفت قید شده بود. من میخواستم چشمانداز شما را برای بازار رقابتی نفت بدانم واقعاً اگر عراق بخواهد با این رویکرد وارد بازار شود چه اتفاقی میخواهد بیفتد؟ مسئلهی بعدی این است که طبق فرمایشات شما اینکه ما چه نفت را صادر کنیم یا نتوانیم صادر کنیم یا اصلاً نفت استخراج نکنیم قاعدتاً خسارات سنگینی به مملکت وارد میشود ولی آیا با عدم صدور نفت هیچ فرصت اقتصادی برای ایران از لحاظ اقتصاد داخلی متصور است؟
حسنتاش گفت: بخشی از سوال شما را آقای دکتر پاسخ خواهند داد. اما در مورد عراق بخشی فرمایش شما درست است و هم بخشی از آن درست نیست. در دو سال اخیر در جدول عراق را ملاحظه بفرمایید، عراق یکی از کشورهای اوپکی بود که بیشترین رشد عرضه را داشت. اما عددهایی که در مورد عراق مطرح میشود کاملاً اغراق است. سالهای 2009 و 2010 عراقیها شروع به بستن قراردادهای مشارکی در تولید برای بستن میادین نفتی خودشان کردند. شرکتهایی که قرارداد بستند بر اساس نوع مناقصهها به گونهای بود که شرکتها را تشویق میکرد به اینکه عددهای اگزجره بدهند نسبت به اینکه اگر میدان در حال تولید است به چه میزان افزایش خواهند داد و به چه میزانی تولید خواهند کرد. این برآوردها برای سالهای 2009 و 2010 هستند که خدمتتان عرض میکنم. برآوردهایی داده شد که تولید نفت عراق به دوازده میلیون بشکه در افق سال 2017 و 2018 خواهد رسید. همان موقع شرکتی به نام ود مکنزی مجموع عددها و رقمها را گرفت و یک بررسی تاریخی کرد تا کشورهایی که در مرحلهی سرمایهگذاری و افزایش تولید قرار گرفتند با تجربهی آنها و با معیارهایی گفت قابل تحقق نیست و حداکثر شش و نیم تا هفت میلیون بشکه قابل تحقق است. من آن مقاله را ترجمه کردم و خودم فروض دیگری را به آن اضافه کردم و من آن را به 6/5 میلیون بشکه رساندم و گفتم اینهایی که ود مکنزی میگوید به چه دلایلی قابل تحقق نیست. آن مقاله در مجلهی اقتصاد انرژی چاپ شد که برای هشت سال پیش است و اکنون موجود است. اکنون که به سال 2018 رسیدم کاملاً مشخص شده که تولید نفت عراق به 6/4 میلیون بشکه رسیده است. این مقداری افزایش پیدا خواهد کرد ولی من خیلی بعید میدانم که از پنج میلیون بشکه تجاوز پیدا کند ضمن اینکه بعد از آن دچار افت تولید خواهد شد. اکنون تمام قرادادها به نتیجه رسیده و آن عددی که قرار بود دوازده باشد و ود مکنزی گفت 5/6 و من گفتم 5/5 هست، از 6/4 تجاوز نکرده است. بنابراین در مورد نفت عراق افسانه سازی شده بود. چون تولید بیشتر اوپکیها ثابت یا دچار افت بوده و فقط عراق در این چند سال رشد تولید داشته ولی در عین حال آن عددها خیلی صحیح نیست.
به گزارش خبرنگار جماران پرسشگر دیگری گفت: با توجه به اینکه تولید آمریکا افزایش پیدا کرده شروع به کاهش SPR کرده است. از سویی کشورهای چین و هند دارند SPR خودشان را میسازند و افزایش میدهند. وارد کردن نفت SPR به داخل بازار چه تأثیری میتواند بگذارد؟
حسنتاش گفت: اشاره کردم با توجه به عددهای تولید جدید و میزان واردات آمریکا، ذخایر آمریکا خیلی قابل بازی و مانور هست. در موارد اخیر هم اطلاعاتی که ما داریم این است که علنی استفاده کردن از ذخایر کمی جوّ روانی ایجاد میکند. یکبار من این را در مقالهای توضیح دادم که سالهای سال گفتند این ذخایر برای روزهای مبادا هست و وقتی میخواهد داخل آن دست ببرند مردم فکر میکنند روز مبادا اتفاق افتاده است؛ بدین معنا اکثر بار روانی و فیزیکی که نفت وارد بازار میشود را جبران میکند. بنابراین با این کمی محتاطانه و محرمانه برخورد میکنند. در ماههای اخیر آقای ترامپ در کنار فشارهایی که به ایران آورد و قصهی خاشقچی خبرهایی که ما داریم این است که مقداری از این ذخایر برداشت و استفاده شده است. به هر حال چون این ذخایر متناسب با زمانی بوده که آمریکاییها بیشترین واردات را داشتند همان گونه که فرمودید اکنون قدرت مانوری را برای آمریکاییها به وجود آورد که در شرایط خاص میتوانند از آن استفاده کنند.
وی افزود: آژانس بین المللی انرژی که کشورها را به نگه داشتن ذخیره موظف میکند این اجازه را میدهد تا کشورهایی که به دلایل فنی مشکل دارند یا این کار برای آن ها پر هزینه هست، خودشان ذخیرهی معادل بسازند و نگهداری کنند میتوانند این را در جایی دیگر ایجاد کنند. بنابراین احتمال دارد که آمریکاییها بخشی از این ذخایر را در اختیار بقیهی OECD قرار دهند.
پرسشگر دیگری گفت: سؤالی داشتم دربارهی شرایط قراردادها و مناقصههایی که ما در کارهای خارجی داشتیم و تحریمی که ایجاد شده چقدر امکان دارد که تولید ما داخل کشور کاهش پیدا کند و سمت و سوی آیندهی صنعت نفت ما به چه سویی میرود؟ از حضرت عالی به عنوان کارشناس برجستهی حوزهی نفت سؤال دیگری داشتم، اینکه با توجه به انتصاب آقای کرباسیان به سمت مدیر عامل شرکت ملی نفت که خارج از حوزهی صنعت نفت فعالیت میکردند و به دلیل حکم بازنشستی خود با حکم حکومتی به این حوزه ورود پیدا کردند تحلیل شما را اگر بشنویم خوشحال میشویم.
حسنتاش: اصولاً اهداف تحریمها این بوده که در دراز مدت ایران با عدم سرمایهگذاری در میادین نفتی اصولاً دچار افت تولید شود. چون میادین قدیمی ما که بیشترین تولید از آنها است افت طبیعی سالانه دارند. در کوتاه مدت هدف این است که صادرات ما را کم کنند. طبیعتاً این مشکل خواهد بود. اما من این را بارها گفتم و مجبور هستم دوباره تکرار کنم. صحبت من برای حالا نیست، حداقل از اول دولت اصلاحات و ابتدای وزارت آقای زنگنه از دورهی قبل ایشان، اعتقادم بر این است که عدم سرمایهگذاری ما بیشتر از اینکه ناشی از تحریم و جذب سرمایهی خارجی باشد ناشی از بیبرنامگی بوده است. جاهایی که در میادین نفتی سرمایهگذاری کردیم، جاهایی بوده که اصلاً اولویت نداشته از نظر نوع نفت خامی که به تولید ما اضافه شده، از نظر مستقل یا مشترک بودن جاهایی بوده که اولویت نداشته است. بنابراین ما باید بیشتر آن را درست کنیم. اگر ما آن را درست نکنیم نمیتوانیم ادعا کنیم که مشکل ما سرمایه است.
وی افزود: اتفاق دیگری که ممکن است گریبان ما را بگیرد و من در نقد برنامهریزی تولید میادین به آن توجه کردم مشکل تأسیسات نفت خام ما است که سالهاست که روی آن سرمایهگذاری کافی نشده است. غیر از افزایش تولیدی که برای به تولید آوردن میادین مستقل باید بدهیم، ولی خود حفظ سطح تولید فعلی مستلزم این است که شما تأسیسات خودتان را مرتب بازسازی کنید. محدودیت تأمین قطعاً، محدودیت پول باعث شده در چند سال اخیر حجم سوانح در صنعت نفت به شدت افزایش پیدا کند که بخش قابل توجه آن مربوط به همین مسئله است. تعمیرات طبق روال دورهای به موقع انجام نشدهاند و قطعات تجهیزاتی که مورد نیاز بوده در اختیار نبودهاند؛ این هم تهدیدی است که اگر احیاناً تحریمها یک روزی برداشته شود ممکن است رخ دهد اتفاقاً اکنون که تولید ما کاهش پیدا میکند شاید فرصت خوبی باشد برای تعمیراتی که در این بخشها باید انجام بگیرد. شاید بد نباشد یک جملهای را بگویم. به اعتقاد من چون وزرای نفت از دیرباز علاقه داشتند که با توجه به قدرتی که در شرکت ملّی نفت ایران هست سمت مدیر عاملی شرکت ملّی نفت ایران را برای خودشان حفظ کنند معمولاً مدیر عامل را به گونه انتخاب کردند که خودشان از او مطلعتر باشند.
به گزارش خبرنگار جماران پرسشگر دیگری پرسید: آیا در امریکا ذخیره سازی نفت دولتی هست یا خصوصی هست؟ و همچنین منابع نفت در امریکا چقدر خصوصی هست و چقدر دولتی هست؟ تکنولوژی تولید نفت در روسیه چقدر با امریکا تفاوت میکند؟ آیا مدرن هست؟ آیا برای ما میتواند قابل اتکاء باشد که در مواقع تحریم سرمایهگذاری بتوانیم از آنها استفاده کنیم؟
حسنتاش گفت: در ایالات متحده تنها استثناء در دنیا است که نفت خام مالکیت خصوصی دارد. همان گونه که شما در زمین خودتان سیب زمینی میکارید، چاه نفت هم بزنید و استخراج کنید برای خودتان است. البته دولت نظارت دارد برای اینکه ممکن است یک میدان نفتی بین زمینهای زیادی تقسیم شده باشد. قبلاً میگفتند هر کدام اینها هر چقدر استخراج کنند بردهاند ولی بعداً دولت متوجه شد که میدان نفتی در اثر اینکه صاحبان زمین در استخراج با هم رقابت میکنند ممکن است به میدان لطمه بخورد و تولید غیر صیانتی باشد. بنابراین اینها را جمع میکند و تحت نظر دولت برنامهی تولید تعیین میشود و برای اینها محدودیتهایی ایجاد میکنند ولی مالک نفت هستند. در هیچ جای دیگر دنیا چنین چیزی وجود ندارد. در تمام کشورهای دیگر نفتی دولتها مالک هستند و به نوعی انفال تلقی میشود. وی افزود: در مورد ذخیره سازی دو گونه ذخیره سازی داریم که به آن SPR و تجاری میگویند و OECD دربارهی هر دوی آنها دستورالعمل دارد. حتی پالایشگرها موظف هستند در شرایط خاصی یک مقدار ذخیره سازی نگه دارند که ذخایر تجاری می گویند. ذخایر SPR را دولتها نگه داری میکنند؛ بدین معنا که بودجهی دولتی دارد و مخازن آن در کنترل و متعلق دولتها است.
این صاحب نظر اقتصاد انرژی ادامه داد: روسها بعد از فروپاشی شوروی تقریباً تکنولوژی خودشان را روزآمد کردند. قبل از تحریمهای اخیر شرکتهای زیاد غربی آمدند و حتی شرکتهای آمریکایی در روسیه سرمایهگذاری کردند. بنابراین روسها به تکنولوژی جدید دسترسی دارند. البته از نظر توسعهی فناوری به طبع در حد غربیها نیستند ولی به نظرم مشکل اینجاست که تجربه نشان داده روسها در کار کردن با ایران هیچ وقت صادق نبودند.
پرسش گر دیگری گفت: آیا رویدادی هست که در آمار رسمی کشورها نیامده باشد؟ اگر مثبت است تا چند درصد است؟
وی گفت: من جدولی داشتم که بد نیست در اینجا به آن اشاره کنم. در گزارش ماهانهای که اوپک درمیآورد این دو جدول در یک صفحه زیر هم قرار گرفتند که من به این جدول استناد کردم. بالای آن تولید اوپک بر مبنای گزارش منابع ثانویه نوشته است. در جدول دیگر بر اساس ارتباط مستقیم نوشته است. اعداد آن خیلی با هم متفاوت است. به طور مثال در مورد ایران در ماه سپتامبر عدد سه میلیون و هفتصد و پنجاه و پنج هزار بشکه هست؛ در جدول بالایی سه میلیون و چهارصد و پنجاه و دو هزار بشکه هست. معمولاً کسی به این جدول نگاه نمیکند. معمولاً در گذشته دبیرخانهی اوپک اطلاعات را از کشورهای دیگر میگرفت که اصطلاحاً به آن ارتباط مستقیم میگفتند. بعدها معلوم شد که اینها به دلایل مختلف عددهای خلاف واقع میدهند. کشورهایی که نمیتوانند سهمیهی خود را تولید کنند و پایینتر از سهمیه تولید میکنند برای اینکه در آینده سهمیهی خودشان را از دست ندهند عددهای بالا میدهند. کشورهایی که دارند خلاف میکنند عددهای پایین میدهند. بنابراین خود اوپک قبول کرد که کشورها راست نمیگویند و شش منبع را انتخاب کرد. این داستان برای پانزده سال پیش است. در واقع متوسط گزارش این منابع را میگیرد تا آن جدول ساخته شود. این جدول تقریباً دقیق است و همه به آن استناد میکنند. بنابراین به دلایلی که عرض کردم گزارش خلاف واقع داده میشود.
پرسشگر دیگری گفت : اخیراً مشاهده میشود افرادی به وزارت نفت فشار میآورند از این باب که طرح فروش نفت در برابر کالا را با کشورهای شرقی تن دهیم؛ ارزیابی شما چه هست؟
حسنتاش پاسخ داد: من متخصص تجارت بین الملل نیستم ولی تا جایی که میفهمم دنیای امروز دنیایی نیست که معاملات تهاتری در آن معنا داشته باشد. چون یک تولید کننده تحت مقررات و قواعدی هست و باید تولید او ثبت شود و مالیات پرداخت کند و قیمت گذاری شود. بنابراین این تهاتر که شما بگویید من این قدر نفت به شما میدهم و این قدر از دستمال کاغذی که تولید میکنید برمیدارم و میروم معنایی ندارد چون همهی اینها باید در جای خود ثبت و ضبط و مشخص شود. بنابراین تهاتر به آن معنا به نظرم بیمعنی است. تهاتر حداکثر برای اینکه دلار را از معاملات خودمان حذف کنیم به هندیها بگوییم نفتی که به شما میفروشیم به دلار تعیین میشود با نرخ تبدیل روز دلار به روپیه به روپیه تبدیل کن و در بانکها روپیه برای ما نگهدار که این ما را محدود میکند تا فقط از بازار هند بتوانیم خرید کنیم که در دورهی قبلی تحریمها اتفاق افتاد و از جمله شاید کسی اطلاع نداشته باشد یک لطمهی بزرگی به صنایع لوله سازی های ما وارد شد. برای اینکه ما مجبور شدیم بابت روپیهها حجم عظیمی ورق و لوله از هند وارد کنیم، چیز دیگری پیدا نکردیم که از اینجا بخریم و این به ورق سازی و لوله سازی تولید داخلی ما به شدت لطمه زد. تهاتر در این حد طبیعتاً انجام شده و ممکن است بعد انجام گیرد.
پرسشگر دیگری پرسید: امکانات و محدودیتهای سوآپ برای کشور ما از نظر جنابعالی چه هست؟ در گذشته حجم اندکی انجام میشد که نفت از طریق دریای خزر به روسیه فروخته میشد و روسیه آن را به بازارهای بین المللی عرضه میکرد. البته آمریکا روی عراق نفوذ دارد. با توجه به روابط بین ایران و عراق و ایران روسیه آیا این امکان وجود دارد که ایران از طریق این کشورها بتواند نفت خودش را صادر کند؟
به گزارش خبرنگار جماران حسنتاش گفت: سوآپی که شما میگویید هیچ وقت به این صورت انجام نشده است. ما سوآپ نفتی که از قزاقستان و ترکمنستان کردیم یک مقدار نفت وارد میکردیم بجای اینکه آن را حمل کنیم و در بنادر جنوب تحویل دهیم در پالایشگاه تهران استفاده میکردیم و با تفاوت هزینه و تفاوت کیفیت نفت معادل آن نفت خام به قزاقها یا ترکمنها تحویل میدادیم و خودشان صادر میکردند. سوآپ بدین صورت انجام میشد و استفاده از پهنهی کشور کار بسیار خوبی است که متأسفانه آقای میرکاظمی یک شبه به دلایل واهی آن را متوقف کردند و بعد شرکتی که طرف انگار بود ادعای خسارت کرد و مشکلاتی پیدا شد که متأسفانه آن هم قطع شد. روابط بین المللی ما خیلی مساعد این کارها نیست ولی در شریط مساعد برای کشور ما فرصت خوبی است. اما اینکه نفت خام خودمان را از این طریق بتوانیم صادر کنیم؛ اطلاع دارید که کشتیهای کوچکی میتواند در دریای خزر تردد کند. شاید حداکثر روزی پنجاه هزار بشکه از این طریق بتوان با روسها و عراق عمل کرد. امکان پذیر هست نمیگویم غیر ممکن است ولی در حجمهای خیلی بالا از نظر لجستیکی امکان پذیر نیست.
پرسشگر دیگری گفت: سیاستهای کلان حوزهی نفت با توجه به اینکه منبع اصلی درآمد یک کشور هست چگونه گذاشته میشود؟ مراکز سیاستگزاری تصمیمگیری در اینجا چه نقشی ایفا میکنند؟ لذا با توجه به شرایط که مانند حالا اتفاق میافتاد سیستم سیاستگزاری نفت چقدر پتانسیل دریافت شرایط جدید را دارد؟
حسنتاش در پاسخ گفت: شاید بخشی از فرمایشات شما بر میگردد به اینکه ما یک برنامهی جامع توسعه در کشور داشتیم و از جمله در آن برنامه جاهایی مشخص میشد که ما چقدر به درآمد نفتی نیاز داریم و با چه روندی قرار است وابستگی اقتصاد خودمان را به درآمد نفتی به تدریج کاهش دهیم. متأسفانه ما چنین چیزی نداشتیم. برعکس بعضی وقتها صنعت نفت خودش را به کشور تحمیل کرده است. به طور مثال در دورههایی دیدیم که وزارت نفت گفته ما باید تولید به شش میلیون بشکه برسانیم که اتفاقاً یکی از بحثهایی که من داشتم این بود که شما نمیتوانید این را بگویید. کشور با توجه به چنین برنامهای باید بگوید چقدر درآمد نیاز دارم و بعد شما پیشبینی بلند مدت از قیمتها داشته باشد بعد آن را تبدیل کنید تا چگونه ظرفیتهای تولیدی را شکل دهید. متأسفانه ما چنین چیزی از این جهت نداشتیم.
وی ادامه داد: البته کمی ممکن است ناشی از بیاطلاعی من هم باشد؛ چون اکنون من بازنشسته هستم و یک مقدار از تصمیمات صنعت نفت دور شدم ولی تا جایی که من میدانم ما معمولاً در برخورد با چنین شرایطی منفعل برخورد کردیم و برخود ما فعال نبوده است. مسائلی که در اسلایدهای آخر نوشته بودم قابل پیشبینی است که اگر صادرات میعانات شما به صفر برسد برای اینکه تولد گاز افت نکند مجبور هستید میعانات را بسوزانید که مشاهده میکنید ما وضعیت زیست محیطی فاجعه باری در عسلویه داریم و بدتر از این خواهد شد یا اینکه مجبور هستیم تولید گاز را کم کنیم. آیا فکری برای آن روز کردهاید؟ من فکر کنم تا آن روز نرسد ما کشتی اجازه میکنیم و آن را پر میکنیم به امید اینکه راه حلهایی پیدا کنیم و بفروشیم یا به جایی میرسد که در کشتی بیش از این حد نمیتوان ذخیره کرد و حالا باید فکری کنیم یا باید به فلر بدهیم یا تولید گاز را پایین بیاوریم. تجربهی من نشان داده تا به آن نقطه نرسیدیم خیلی تصمیم جدّی گرفته نمیشود و بیشتر انفعالی است.