۱۰ مرگ و ۵ آسیبدیدگیِ شدید فقط در طول ۳ سال در معدن طزره/ کارگران در مورد دلایلِ تکرارِ حوادثِ مرگبار چه میگویند؟
تجهیزات مهم است و کارگران از حداقلیترین امکانات معدن طزره بیبهره هستند؛ آموزشها بیشتر تزئینی است؛ نیروی متخصص جذب نمیشود؛ نیرو به اندازهی کافی جذب نمیشود و به گفتهی کارگران، مثلا پیمانکار در کاری که نیاز به جذب ۴ کارگر دارد، دو کارگر جذب میکند تا هزینه را پایین بیاورد؛ نیرو از کارِ سنگین خسته میشود و این خود احتمالِ وقوع حادثه را بالا میبرد؛ نظارت پایین است و مسئولانِ ایمنی آنطور که باید نمیتوانند وظیفهی خود را به درستی انجام دهند؛ صلاحیتِ پیمانکاران برای گرفتنِ کار را میزانِ نزدیکیِ آنها به مدیران شرکتِ مادر تعیین میکند نه تواناییِ آنها برای اداره صحیح امورِ معدن؛ نظارتی بر حسنِ انجام کار پیمانکار وجود ندارد؛ بعد از وقوعِ حادثه مقصر بازخواست نمیشود و معدن به همان شکلِ سابق، حتی اگر برای مدتِ کوتاهی هم تعطیل شود، باز به کار خود ادامه میدهد و… .
به گزارش جماران؛ ایلنا نوشت: ۶ حادثهی مرگبار؛ ۱۰ مرگ و ۵ آسیبدیدگیِ شدید فقط در طول ۳ سال معدنِ طزره! به روزهای قبلتر از این حوادث نمیرویم و از روزهای بعد هم خبری نداریم؛ نمیدانیم چند حادثهی دیگر در طول این ۳ سال اتفاق افتاده و نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم که چند حادثهی دیگر قرار است اتفاق بیفتد و چند کارگرِ دیگر قرار است جان خود را از دست بدهند.
۱۶ مهرماه، یکی از کارگران معدن زغال سنگ طزره، حین کار، بین یکی از واگنهایِ خارج شده از خط ریل و دیواره تونل گیر افتاد و جان باخت. مهدی پاکدل کارگرِ پیمانکاریِ معدن بود، ۱۸ سال سابقهی کار داشت و چند سالی بود که به دلیلِ مشکلات ریویِ ناشی از استنشاق گرد و خاک ذغال سنگ، به بخش خدمات ترانسفورت واگن منتقل شده بود تا آخرین سالهای کاریاش را با مشکلاتِ کمتری سپری کند. او اما به دوران بازنشستگی نرسید.
معدنِ زغال سنگ طزره حوادث بسیاری به خود دیده و تعدادِ زیادی کارگر در این معدن جان خود را از دست دادهاند. پیشتر نیز ۶ نفر از کارگران این معدن در ۱۲ شهریور ماه سال گذشته، در حادثه انفجار تجمع گاز در یکی از تونلهای فرعی معدن طزره دامغان، جان خود را از دست دادند.
حوادثِ این معدن مسبوق به سابقه است؛ ۱۵ اسفندماه سال ۱۴۰۱ نیز انفجار در تونل رزمجای مرکزی معدن طزره، ۴ کارگر را دچارسوختگی و روانهی بیمارستان کرد. کارگران همان زمان هم تأکید داشتند که ایمنی در این معدن رعایت نمیشود.
۲۷ تیرماه ۱۴۰۰ یکی از کارگران تونل k۱۲ کارگاه اُکلُن چهار معدن ذغال سنگ کلاریز مرکزی در منطقه معدنی طزره، حین انجام کار در اثر ریزش بخشهایی از معدن جان باخت.
دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ نیز یکی از کارگران خدمات ترانسپورت در تونل «مادر» در معدن ذغال سنگ طزره حین کار بر اثر در رفتن جک واگن ذغال سنگ که از مسیر ریلی خود خارج شده بود، از ناحیه دو پا و دست مصدوم شد. شدت حادثه به قدری بود که کارگر را در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری کردند.
شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰، در روز کارگر، در تونل شماره ۴۲ معدن طزره، به دلیل ریزش ناگهانیِ سقف کارگاه، دو کارگر جوانِ ۳۰ و ۳۵ساله حبس شدند که بعد از گذشتِ شش روز، امدادگران جسدِ آنها را بیرون بکشند.
۱۰ مرگ و ۵ آسیبدیدگیِ شدید فقط در طول ۳ سال در معدن طزره
۶ حادثهی مرگبار؛ ۱۰ مرگ و ۵ آسیبدیدگیِ شدید فقط در طول ۳ سال در یک معدن! به روزهای قبلتر از این حوادث نمیرویم و از روزهای بعد هم خبری نداریم؛ نمیدانیم چند حادثهی دیگر در طول این ۳ سال اتفاق افتاده و نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم که چند حادثهی دیگر قرار است اتفاق بیفتد و چند کارگرِ دیگر قرار است جان خود را از دست بدهند.
از تکرارِ حوادث در این معدن اما یک چیز را با قطعیت میتوان گفت: کار در فضایِ ناایمنی که در طولِ ۳ سال جانِ ۱۰ کارگر را گرفته و به کارگرانِ بسیاری آسیبِ جسمی وارد کرده است، بازی با جان است. کارگران میگویند خیلی از حوادث مانند قطع عضو اصلا رسانهای نمیشود؛ فقط وقتی حادثه بزرگ است و کارگر فوت میکند همه میفهمند.
معدن بزرگ طزره از معادن چهارگانه شرکت ذغال سنگ البرز شرقی، چرا چنین بیرحمانه جانِ کارگران را میگیرد؟ برای پاسخ به این سوال اینبار به سراغِ خود کارگران رفتم. از وضعیت البرز شرقی، از اینکه در چه فضایی کار میکنند و از دلایلِ آمار بالای حوادث کار پرسیدم.
تجهیزاتِ ۶۰ سال پیشِ معدن؛
کارگران مسیرِ ۶۰۰ متریِ شیبدار را پیاده طی میکنند
آنها میگویند: تقریبا صد درصدِ تأسیسات و تجهیزات داخل معادن طزره روسی است و قدمت این تجهیزات به حداقل ۶۰سال پیش برمیگردد. لوکوموتیو و شارژرهای لوکوموتیو، ترانسهای مبدل ۶کیلوولت به ۳۸۰ولت، کابلهای انتقال ولتاژ فشار قوی، تجهیزات برقی راهاندازی نوار نقاله، پمپهای آب، تجهیزات برقی راهانداز ترانسهای فشار قوی داخل تونل، همه و همه قدیمی هستند.
کارگران میگویند: قطعاتِ یدکیِ خیلی از این تجهیزات دیگر وجود ندارد. در جریانِ واگذاریِ کار از یک پیمانکار به پیمانکارِ دیگر هم نظارتِ کافی بر روی این تجهیزات نمیشود. به همین دلیل اکثر تجهیزاتِ معدن چنان فرسوده است که کار با آنها را خطرناک میکند.
آنها به حادثهی اخیرِ معدن و گیرکردنِ کارگر بین دیواره و واگن اشاره میکنند و میگویند: اگر سیستم دستگاه کشنده بهروز بود، شاید این اتفاق نمیافتاد.
کارگران همچنین نبودِ روشناییِ کافی در مسیرِ تردد واگن را از دیگر دلایلِ بروز حوادث میدانند و میگویند: نور کافی نقش مهمی در پیشگیری از حوادث داخل تونلهای شیبدار دارد که این را هم از ما دریغ کردهاند!
آنها در موردِ حادثهی ۱۲ شهریور ماه که منجر به مرگ ۶ کارگر شد، میگویند: در معدن مشکل تهویه وجود داشت که این مشکل هنوز هم وجود دارد.
طزره حتی فاقد سیستمی است که بتوان با آن کارگرِ مصدوم را به صورتِ امن به روی زمین فرستاد. آنطور که کارگران میگویند، در صد درصدِ مواردِ انتقالِ مصدومین از تونلهای زیرزمینی به سطح، از واگنهای حمل سنگ و ذغال استفاده میشود که همین کار آسیبِ کارگرِ مصدوم را مضاعف میکند.
تجهیز کردن وینچها به سیستمهای بهروز که کار انتقال نفرات را به تونلهای زیر سطح انجام میدهد، مهم است اما معدن طزره فاقد این سیستم است. کارگر نباید دغدغهی پیمودن مسیر ۶۰۰ و بعضا ۸۰۰ متری با شیبِ بسیار تند را داشته باشد اما کارگران مجبورند این مسیر را بعد از ساعتها کارِ سختِ استخراج پیاده طی کنند و بعضا بین کار هم اگر نیاز باشد، باید این مسیر را بالا بروند و برگردند. آنها که رمقی برای بالا و پایین رفتنِ این مسیرِ طولانی و شیبدار را ندارند، گاهی دور از چشمِ مسئولانِ ایمنی مجبورند روی همان واگنهای حمل سنگ و ذغال بنشینند که این کار خطرِ حادثه دارد.
معدن طزره در یک نگاه کلی
تجهیزات مهم است و کارگران از حداقلیترین امکانات معدن طزره بیبهره هستند؛ آموزشها بیشتر تزئینی است؛ نیروی متخصص جذب نمیشود؛ نیرو به اندازهی کافی جذب نمیشود و به گفتهی کارگران، مثلا پیمانکار در کاری که نیاز به جذب ۴ کارگر دارد، دو کارگر جذب میکند تا هزینه را پایین بیاورد؛ نیرو از کارِ سنگین خسته میشود و این خود احتمالِ وقوع حادثه را بالا میبرد؛ نظارت پایین است و مسئولانِ ایمنی آنطور که باید نمیتوانند وظیفهی خود را به درستی انجام دهند؛ صلاحیتِ پیمانکاران برای گرفتنِ کار را میزانِ نزدیکیِ آنها به مدیران شرکتِ مادر تعیین میکند نه تواناییِ آنها برای اداره صحیح امورِ معدن؛ نظارتی بر حسنِ انجام کار پیمانکار وجود ندارد؛ بعد از وقوعِ حادثه مقصر بازخواست نمیشود و معدن به همان شکلِ سابق، حتی اگر برای مدتِ کوتاهی هم تعطیل شود، باز به کار خود ادامه میدهد و… .
مواردی که گفته شد برآیندی از صحبتِ کارگران از وضعیتِ معدن است؛ کارگران میگویند: اوضاع افتضاح است که اگر نبود این همه حادثه اتفاق نمیافتاد.
کار در معدن خطرناک است و کار در معدنی که تکرارِ حوادث در آن نشان از غیرایمن بودنِ کارگاه دارد، بازی با جان است. کارگران حتی اگر از این معادنِ ناایمن جان سالم به در ببرند، باز هم تضمینی وجود ندارد که به دلیلِ حضور در فضای آلاینده و استنشاق انواعِ گازهای سمی درگیرِ بیماریهای شدیدِ جسمی و ریوی نشوند!
جان کارگران در سیستمی که اولویت را بر سودِ کارفرمایان بنا کرده، همواره در خطر است. کارگران به دلیلِ نداشتنِ امنیتِ شغلی، جرأت اعتراض ندارد، چون به کار و همان یک لقمه نانِ سختی که از دلِ معدن بیرون میکشند نیاز دارند. پشت آنها به جایی گرم نیست اما پشتِ کارفرمایان حسابی گرم است. کارفرمایان به این بهانه که چرخِ تولیدِ کشور را به دوش میکشند حق دارند هر چه میخواهند بر سرِ کارگران آوار کنند!
دیدگاه تان را بنویسید