گرچه اولویت های جوامع به ظاهر باهم یکی نیست اما در برخی مباحث از جمله محیط زیست و آب، سرنوشت همه جوامع بویژ ساکنان یک سرزمین بشکلی پیچیده با یکدیگر گره خورده است.
این بدان معنا است که اولویت ها، بحران ها و مشکلات جوامع مختلف از منظر زیست محیطی مشترک است و تنها ممکن است زمان وقوع یا سرعت شناخت نسبت به آنها متفاوت باشد.
به عنوان مثال بحران های زیست محیطی در نیمه دوم قرن بیستم به عنوان تهدید جدی در جهان مطرح شد و اذهان عموم را به خود جلب کرد، در حالی که همان زمان این مهم برای برخی کشورها، امری حاشیه ای تلقی می شد و همین غفلت موجب شد تا مشکلات زیست محیطی در این جوامع به معضلاتی پیچیده تبدیل شود و چندین دهه بعد، فرصت بروز یافته و بشکل چالش رخ نمایان کند.
این رویکرد در بسیاری از نقاط جهان بویژه کشور ما و بخصوص در استان اصفهان با تغییرات اقلیمی همراه بوده و نهایت به خشکسالی که اکنون شاهد آن هستیم، منتهی شده است.
در نیمه دوم قرن بیستم همان زمان که اروپا از راهی پرمخاطره برمی گشت تا محیط زیست و منابع زیر زمینی خود را نجات دهد، آسیای و کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما بدون توجه به خطر الگوهای یک سویه توسعه به تغییرات جدی محیط طبیعی مشغول شدند و به همین جهت زودتر از آنچه تصور می شد با روند رو به رشد جمعیت، افزایش مهاجرت از روستا به شهر، تخریب مراتع، جنگلها و دست کاری تار و پود طبیعت مواجه شده و در میانه راه صنعتی شدن در معضلات زیست محیطی گرفتار شدند.
در حال حاضر بسیاری از نقاط کشور با بحران های زیست محیطی آلودگی هوا، کمبود آب و کاهش روز افزون پوشش های گیاهی روبرو است و سلامت ساکنان این مناطق مورد تهدید قرار دارد.
فرصت ها و عرصه های موثر در سالم سازی و تلطیف محیط زیست در نقاط محتلف کشور از جمله تالاب گاوخونی، دریاچه ارومیه و فهرستی از عرصه های و فرصت های بی نظیر طبیعی بتدریج به کانون های بحرانی و متغیرهای تاثیر گذار اقلیمی تبدیل شده و حمله ریزگردها مخاطرات جدی برای 22 استان کشور ایجاد کرده است.
از طرفی در روند خاموش تغییرات اقلیمی، تالاب گاوخونی در اصفهان که همواره عاملی موثر در وضعیت اقلیمی و میزان بارندگی این منطقه بوده است و از نظر اقتصادی و زیست محیطی فرصت و نعمتی بزرگ برای شهر اصفهان و مناطق اطراف آن محسوب می شد اکنون بر خاک نشسته و به عنوان کانون تولید ریزگردها به تهدیدی جدی برای محیط زیست منطقه مرکزی تبدیل شده است .
در نتیجه کمبود آب، زاینده رود در مسیر ورود به شهر اصفهان تا تالاب بین المللی گاوخونی هم اکنون به بیابانی بی آب و علف تبدیل شده و هزاران کشاورز در شرق اصفهان و حاشیه این تالاب دست از کشت و کار کشیده و بسختی روزگار می گذرانند.
بی تردید چالش آب در منطقه اصفهان بسیار جدی است و خشک شدن زایندهرود و تالاب بین المللی گاو خونی از یکسو و وضعیت مناطق شرق اصفهان از سوی دیگر نمونه های روشن از این چالش در حال تبدیل به بحران آب در این منطقه است .
بر اساس تازه ترین آمارهای اعلام شده، میزان ورودی آب سد زاینده رود نسبت به مدت مشابه سال گذشته به یک چهارم کاهش یافته و در وضعیت هشدار قرار دارد.
ورودی سد زاینده رود در سال گذشته حدود 127 متر مکعب برثانیه بود که اکنون به 35.5 متر مکعب بر ثانیه کاهش یافته است و میزان خروجی آن نیز 12 متر مکعب بر ثانیه برآورد می شود.
مدیر سد و نیروگاه زاینده رود اوایل هفته جاری میزان آب ذخیره شده در پشت سد زاینده رود را 156 میلیون متر مکعب اعلام کرد و گفت: پارسال در چنین روزهایی، ذخیره آب سد زاینده رود 340 میلیون متر مکعب بود.
محمود چیتیان اضافه کرد: تحلیل های آماری نشان می دهد که نسبت به متوسط بلند مدت باید حدود 885 میلیون متر مکعب آب در پشت این سد وجود داشته باشد اما کاهش شدید بارش ها باعث شده تا سد زاینده رود با بیش از 700 میلیون متر مکعب کسری آب مواجه باشد.
بر اساس همین آمار از ابتدای سال آبی جاری تاکنون ( از مهر 96 تاکنون) تنها 512 میلیمتر بارش در منطقه کوهرنگ به عنوان اصلی ترین منبع آبی زاینده رود، بارش گزارش شده در حالی که این میزان برای مدت مشابه سال قبل یکهزار و 189 میلیمتر بود.
گرچه این شرایط بسیار نگران کننده است اما روزنه های امید نیز پیدا شده، آگاهی های مردم نسبت به اهمیت محیط زیست در حال افزایش است، آسیب شناسی عملکردهای زیست محیطی در سطوح کارشناسی و مدیریتی مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است و همین امر ضرورت باز اندیشی و نگاه ارزیابانه به گذشته را مورد تاکید قرار می دهد .
آنچه امروز به عنوان چالش آب یا محیط زیست با آن دست به گریبان هستیم، نتیجه عملکرد ما در گذشته است که با توجه به فضای سیاسی و کارکرد های رسانه ای فرصت بروز یافته و به اشکال مختلف توسط رسانه ها، شبکه های اجتماعی و تریبون ها مدام مطرح می شود.
البته بسنده کردن به طرح مشکلات و معضلات بدون توجه به راهکارها و شناخت مصادیق آن، نه تنها کار ساز نیست بلکه ممکن است به تشدید این معضلات منتهی شود به همین جهت ما به تجزیه و تحلیل دقیق امور و ریشه یابی امور نیازمندیم تا بتوانیم نسخه ای شفا بخش برای این معضلات تهیه کنیم.
در عین حال تحقق این هدف، نیازمند بازبینی گذشته، بررسی وضعیت فعلی و برنامه ریزی برای آینده است و این در این میان رسانه های جمعی، اذهان عمومی، سازمان های مردم نهاد و مسئولان نقشی مهم و محوری دارند.
در این زمینه از یکسو باید معضلات و چالش ها را ریشه یابی کنیم و از دیگر سوی باید با کمک رسانه ها، اقشار مختلف مردم بویژه کشاورزان را با مفاهیم تغییرات اقلیمی آشنا سازیم تا همگان به درکی مشترک از وضعیت فعلی برسیم، تنها در این صورت است که می توانیم از چالش فعلی خلاص شویم و اشتباهات گذشته را جبران کنیم .
1339 - محمد سلطانمرادی
این بدان معنا است که اولویت ها، بحران ها و مشکلات جوامع مختلف از منظر زیست محیطی مشترک است و تنها ممکن است زمان وقوع یا سرعت شناخت نسبت به آنها متفاوت باشد.
به عنوان مثال بحران های زیست محیطی در نیمه دوم قرن بیستم به عنوان تهدید جدی در جهان مطرح شد و اذهان عموم را به خود جلب کرد، در حالی که همان زمان این مهم برای برخی کشورها، امری حاشیه ای تلقی می شد و همین غفلت موجب شد تا مشکلات زیست محیطی در این جوامع به معضلاتی پیچیده تبدیل شود و چندین دهه بعد، فرصت بروز یافته و بشکل چالش رخ نمایان کند.
این رویکرد در بسیاری از نقاط جهان بویژه کشور ما و بخصوص در استان اصفهان با تغییرات اقلیمی همراه بوده و نهایت به خشکسالی که اکنون شاهد آن هستیم، منتهی شده است.
در نیمه دوم قرن بیستم همان زمان که اروپا از راهی پرمخاطره برمی گشت تا محیط زیست و منابع زیر زمینی خود را نجات دهد، آسیای و کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما بدون توجه به خطر الگوهای یک سویه توسعه به تغییرات جدی محیط طبیعی مشغول شدند و به همین جهت زودتر از آنچه تصور می شد با روند رو به رشد جمعیت، افزایش مهاجرت از روستا به شهر، تخریب مراتع، جنگلها و دست کاری تار و پود طبیعت مواجه شده و در میانه راه صنعتی شدن در معضلات زیست محیطی گرفتار شدند.
در حال حاضر بسیاری از نقاط کشور با بحران های زیست محیطی آلودگی هوا، کمبود آب و کاهش روز افزون پوشش های گیاهی روبرو است و سلامت ساکنان این مناطق مورد تهدید قرار دارد.
فرصت ها و عرصه های موثر در سالم سازی و تلطیف محیط زیست در نقاط محتلف کشور از جمله تالاب گاوخونی، دریاچه ارومیه و فهرستی از عرصه های و فرصت های بی نظیر طبیعی بتدریج به کانون های بحرانی و متغیرهای تاثیر گذار اقلیمی تبدیل شده و حمله ریزگردها مخاطرات جدی برای 22 استان کشور ایجاد کرده است.
از طرفی در روند خاموش تغییرات اقلیمی، تالاب گاوخونی در اصفهان که همواره عاملی موثر در وضعیت اقلیمی و میزان بارندگی این منطقه بوده است و از نظر اقتصادی و زیست محیطی فرصت و نعمتی بزرگ برای شهر اصفهان و مناطق اطراف آن محسوب می شد اکنون بر خاک نشسته و به عنوان کانون تولید ریزگردها به تهدیدی جدی برای محیط زیست منطقه مرکزی تبدیل شده است .
در نتیجه کمبود آب، زاینده رود در مسیر ورود به شهر اصفهان تا تالاب بین المللی گاوخونی هم اکنون به بیابانی بی آب و علف تبدیل شده و هزاران کشاورز در شرق اصفهان و حاشیه این تالاب دست از کشت و کار کشیده و بسختی روزگار می گذرانند.
بی تردید چالش آب در منطقه اصفهان بسیار جدی است و خشک شدن زایندهرود و تالاب بین المللی گاو خونی از یکسو و وضعیت مناطق شرق اصفهان از سوی دیگر نمونه های روشن از این چالش در حال تبدیل به بحران آب در این منطقه است .
بر اساس تازه ترین آمارهای اعلام شده، میزان ورودی آب سد زاینده رود نسبت به مدت مشابه سال گذشته به یک چهارم کاهش یافته و در وضعیت هشدار قرار دارد.
ورودی سد زاینده رود در سال گذشته حدود 127 متر مکعب برثانیه بود که اکنون به 35.5 متر مکعب بر ثانیه کاهش یافته است و میزان خروجی آن نیز 12 متر مکعب بر ثانیه برآورد می شود.
مدیر سد و نیروگاه زاینده رود اوایل هفته جاری میزان آب ذخیره شده در پشت سد زاینده رود را 156 میلیون متر مکعب اعلام کرد و گفت: پارسال در چنین روزهایی، ذخیره آب سد زاینده رود 340 میلیون متر مکعب بود.
محمود چیتیان اضافه کرد: تحلیل های آماری نشان می دهد که نسبت به متوسط بلند مدت باید حدود 885 میلیون متر مکعب آب در پشت این سد وجود داشته باشد اما کاهش شدید بارش ها باعث شده تا سد زاینده رود با بیش از 700 میلیون متر مکعب کسری آب مواجه باشد.
بر اساس همین آمار از ابتدای سال آبی جاری تاکنون ( از مهر 96 تاکنون) تنها 512 میلیمتر بارش در منطقه کوهرنگ به عنوان اصلی ترین منبع آبی زاینده رود، بارش گزارش شده در حالی که این میزان برای مدت مشابه سال قبل یکهزار و 189 میلیمتر بود.
گرچه این شرایط بسیار نگران کننده است اما روزنه های امید نیز پیدا شده، آگاهی های مردم نسبت به اهمیت محیط زیست در حال افزایش است، آسیب شناسی عملکردهای زیست محیطی در سطوح کارشناسی و مدیریتی مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است و همین امر ضرورت باز اندیشی و نگاه ارزیابانه به گذشته را مورد تاکید قرار می دهد .
آنچه امروز به عنوان چالش آب یا محیط زیست با آن دست به گریبان هستیم، نتیجه عملکرد ما در گذشته است که با توجه به فضای سیاسی و کارکرد های رسانه ای فرصت بروز یافته و به اشکال مختلف توسط رسانه ها، شبکه های اجتماعی و تریبون ها مدام مطرح می شود.
البته بسنده کردن به طرح مشکلات و معضلات بدون توجه به راهکارها و شناخت مصادیق آن، نه تنها کار ساز نیست بلکه ممکن است به تشدید این معضلات منتهی شود به همین جهت ما به تجزیه و تحلیل دقیق امور و ریشه یابی امور نیازمندیم تا بتوانیم نسخه ای شفا بخش برای این معضلات تهیه کنیم.
در عین حال تحقق این هدف، نیازمند بازبینی گذشته، بررسی وضعیت فعلی و برنامه ریزی برای آینده است و این در این میان رسانه های جمعی، اذهان عمومی، سازمان های مردم نهاد و مسئولان نقشی مهم و محوری دارند.
در این زمینه از یکسو باید معضلات و چالش ها را ریشه یابی کنیم و از دیگر سوی باید با کمک رسانه ها، اقشار مختلف مردم بویژه کشاورزان را با مفاهیم تغییرات اقلیمی آشنا سازیم تا همگان به درکی مشترک از وضعیت فعلی برسیم، تنها در این صورت است که می توانیم از چالش فعلی خلاص شویم و اشتباهات گذشته را جبران کنیم .
1339 - محمد سلطانمرادی
کپی شد