«امرالله قاسمی» نویسنده این کتاب است و در مقدمه اش می نویسد: علی(ع) اسلام را صیقل داد و دین محمد(ص) را آبرو بخشید.
این کتاب در ۵ بخش نگاشته شده و در بخش اول به دوران عربستان قبل از اسلام، اخلاق، معالجه، خرافات و فساد اخلاقی در جامعه جاهلی پرداخته شده است.
گویا یک ششم از جمعیت شبه جزیره خشک عربستان در آن دوره شهرنشین بوده اند اما اخلاق، منش و رفتار و رسوم آنها بر اساس همان نظام قبیله ای، بادیه و صحرانشینی اعراب استوار بوده است.
اولین فردی که آیین حضرت ابراهیم خلیل الله را در مکه دگرگون کرد و بُت پرستی را در مکه رواج داد، «عَمرو بن لحی بن حارثه» است.
اخلاق عمومی آن دوره سراسر جهل و گمراهی را ترویج می کند و در این بخش به اختصار به اشاعه خرافات، بدعت ها و انواع فساد در آن دوره اشاره شده است.
رواج پرستش سنگ ها در بیشتر طایفه ها، شوم بودن عطسه، قمار بازی و رباخواری بویژه در میان قریش، سر بریدن و زنده بگور کردن دختران، آتش افروزی برای بارش باران و خال کوبی روی بدن تنها بخشی از پوچ گرایی های جاهلانه آن دوران است.
دومین بخش کتاب با عنوان«محمد(ص) و واکنش اعراب» در ابتدا بُت پرستی و نام بت های معروف مکه را برشمرده است. بُت هایی که حتی اختصاصی بوده و تعدادی از آنان مخصوص زنان بوده است. زنان عقیمی که روبروی بُت «عُزی» می نشستند و اسفند و کُندر دود می دادند تا باردار شوند!
در همین زمانه وحشی و تاریک بود که نبی اعظم و خاتم، محمد(ص) ظهور کرد و کیان جاهی را به بازی گرفت و دایره جهل اعراب را محدود کرد.
تعصب اعراب جاهلی همه از سر جهل و ضلالت بود و پیروی آنان از آداب و آیین بُت پرستی و حراست و ماندن در آن آیین، چیزی جز بهره بردن از فسق و فُجور نبود.
وجود نورانی مولای متقیان علی ع، دوشادوش رسول گرامی اسلام در این زمان ستودنی است. در سیره ابن هشام آمده است: وقتی انصار و مهاجران پیمان برادری بستند رسول خدا دست علی(ع) را گرفتند و فرمودند: علی ابن ابیطالب نیز برادر من است.
در دوره ای که یهودیان بویژه از قبایل بنی قُریظه، نظیر و بنی قینُقاع انواع اذیت ها و فتنه ها را بر سر راه پیامبر و دین اسلام روا داشتند دشمنان دیگری نیز بودند که هر کاری کردند تا نهال نوپای اسلام ریشه ندواند و جان نگیرد.
«ولید ابن مُغیره» با اتهام زدن سحر و جادو به پیامبر، «سعید ابن عاص» از بزرگان قریش، «عُقبه ابن ابی مُعیط» همان کسی که زنبیلی از کثافت در در خانه رسول خدا ریخت و حتی زمانی که پیامبر در سجده بود شکنبه گوسفندی مرده را بر سر پیامبر ریخت، «حَکم ابن عاص» پدر مروان که به پیامبر دشنام می داد، «عاص ابن وائل» پدر عمرو عاص از جمله مسخره کنندگان رسول الله بود که می گفت محمد فرزند ذکور ندارد و همچنین ابولهب و ابوجهل نیز از جمله افراد سرشناسی عرب بودند که تا توانستند محمد فرستاده خدا و اطرافیان آن حضرت را آزاد دادند و اذیت کردند.
علی(ع) و عصبیت های قوم عرب بخش دیگر کتاب است که با آخرین سفر پیامبر اسلام به مکه و حجّه الوِداعی اشاره دارد که طی آن پیامبر در غدیر خُم رسالتش را کامل کرد و باقی مانده افکار پوسیده جهالت را زیر پا نهاد.
زیر پا نهادنی که با رحلت نبی خدا و شورایی و موروثی شدن خلافت در دوران سیاه بنی امیّه و بی عباس همچنان و تا به امروز ادامه دارد تا جایی که ستایش روباه صفتان انگلیس خبیث در این دوره را هم به دنبال داشته است. آن جایی که انگلیسی ها درباره امویان می گویند: «باید از تمام خلفای بنی امیه مجسمه هایی ساخت و در مرکز هر شهر برپا کرد چرا که آنها جلوی گسترش اسلام را گرفتند!»
آنهایی که نسبت به علی علیه السّلام کینه داشتند بر خلاف سفارش پیامبر رای دادند چناچه «امام محمد غزالی» در مقاله چهارم سرّالعالمین می نویسد: این گروه حق را پشت سر انداخته و به جهالت اولیه برگشته اند.
همانهایی که چربی غذای معاویه چشمانشان را کور و گوش هایشان را کر کرده بود و هوش را از سرشان ربوده بود غدیر را یادشان رفت. مگر در دهها کتاب از شیخ الاسلام حموینی و خوارزمی، امام فخر رازی و راغب اصفهانی و سایرین ننوشتند: «علیُ مَع الحق و اَلحقّ مع علی»
رسول خاتم در حجّه الوِداع بر ابطال تمام سنت ها و قوانین جاهلی تاکید کردند اما برخی خواص بدون بیان دیایل دینی و با تکیه بر استدلال های قومی و قبیله ای مسیر اسلام را به سمتی دیگر کشاندند و بار دیگر معیارهای جهل و گمراهی را قوام بخشیدند.
در صفحه ۴۲ کتاب آمده است: واقعه بزرگ غدیر نشانی است که شیعه بدون آن معنایی ندارد و در خطبه غدیر نیز شیعه مسیر خود را مشخص می کند.
اهل سنت معتقدند منظور پیغمبر از ولی، حُب و دوستی است و بحث خلافت از حاکمیت جداست، غافل از اینکه مولی هم اسم فاعل است و هم صفت فاعلی، یعنی ولایت هم معنی حکومت و حاکمیت است و هم به معنای قرب تصرف و دوست داشتن.
علی را «قُره العِین» نامیدند حتی خلفایی که مسیر غدیر را تغییر دادند و باز درباره اش گفتند: ما در زمان پیامبر به علی(ع) چنان می نگریستیم که به ستارگان آسمان.
اما تعصب و جهل اعراب با تشکیل دولت اموری و تغییر ساختار سیاسی به نظام پادشاهی موروثی باز هم تداوم یافت. سهل انگاری دینی، فساد حاکمان، عرب سالاری، احیای ارزش های جاهلی، مبارزه با خاندان رسول خدا و شهادت چند امام شیعه از جمله حادثه عاشورا بخش بزرگی از کارنامه سیاه این دوره است.
نام و نشان مولای شیعیان در آسمان ها مشهور است و در صفحاتی از کتاب علی و عصبیت های عرب برخی از این عناوین آمده است.
علی ع در این دوران سختی های زیادی کشید اما مسیر اسلام ناب را دنبال کرد و بسط داد. طبیعی بود که درخت هزار ریشه جهل با آبیاری ابوسفیان ها و معاویه ها به این سادگی ها اصلاح شدنی نبود و حتی کار را به جایی رساند که در منبرها این گوهر تابناک زمین و آسمان ها را لعن می کردند و اگر کسی در توصیفش سخن می راند شکنجه و زندان در انتظارش بود.
آری عصبیت آدم را کور و کر می کند و اینها علاوه بر تعصب، جهالت هم داشتند.
امیر مومنان اهل وعده و وعید نبود و راهش مشخص بود و مقصدش معلوم. اگر رسول خدا رو در روی جهل و جاهلان ایستاده بود و می دانست صفوف را چگونه بیاراید اما علی(ع) با جهلی در پوشش اسلام روبرو بود.
در صدر اسلام تاثیر عصبیت ها یکی بودجود آمدن گروه خوارج بود که ضربه ناجوانمردانه قامت امامت را خم کرد و در پایان هم شهادت امام اول شیعیان محصول یک تعصب گمراهانه همانان بود.
امروز هم در فرقه وهابیت با الهام از افکار ابن تیمّیه ریشه در مارقین صدر اسلام و آدمهای بی منظقی دارد که جز عصبیت در خونشان چیزی نیست و رهاوردشان تشکیل حکومتی است که روی ابوسفیان های صدر اسلام را با جنایت و کودک کشی در یمن و شام سفید کرده اند.
داستان تداوم جهالت و تعصب خواص عرب در جریان مالکیت فدک و فتنه انگیزی خواصی همچون زبیر و طلحه و نحوه شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا(س) در سن جوانی نیز بخش هایی از کتاب با تکیه بر همان تعصبات نابجا و کور را به خود اختصاص داده اند.
نمونه های دیگری از عصبیت ها نیز در صفحات پایانی کتاب منتشر شده که تهمت همدستی امام علی در قتل عثمان، وجهالت اعراب در جریان شهادت عمار از آن جمله است.
به طور تقریبی صفحات زیادی از کتاب به موضوع جنگ صفین و زوایای آن اشاره دارد و نویسنده معتقد است این جنگ نتایج و آثار مهمی بر اوضاع کلی جهان اسلام برجای گذاشته است.
از روزی که آفتاب وجود علی در بیت الله الحرام طلوع کرد تا صبحی که شهادت در مسجد کوفه غروب عمر خود را به زوال برد با مقام فطری و منصب الهی در راه اسلام که رسول خدا سفارش کرده بود فداکاری جانفشانی کرد.
علی معدن علم، صداقت و آشتی ناپذیری با هر چه غیر اسلام واقعی و نماد مسلمان راستین و قرآن ناطق بود.
کتاب علی و عصبیت های عرب در مجموع تلاش دارد تعصب ها و جهل عوام و خواصی را روایت کنند که دل اهل بیت را خون کردند و با اختلاف افکنی و رواج دنیا طلبی تلاش کردند اسلام حقیقی را خدشه دار کنند.
پایان بندی کتاب اندکی پراکنده و نامشخص بسته شده و برای نوشتن آن از ۳۵ منبع مختلف عربی و فارسی استفاده شد.
کتاب توسط امرالله قاسمی فرهنگی بازنشسته سمیرمی و از سوی انتشارات اندیشه سازان هدایت به رشته تحریر در آمد.
۶۰۲۶/۷۱۳۷