در این مطلب می خوانیم:
اظهار نظر رئیس جامعه المرتضی درباره تشکیل کشور مستقل قم و به کار بردن مثال واتیکان از سوی او برای محکم کردن این نظر، مایه طنز بسیاری از مردم در فضای مجازی قرار گرفته و قم را به نقل محافل تبدیل کرده است. در این میان عدهای هم این نظر را جدی گرفته و مشغول فراهم کردن پاسخ و تحلیل برای آن شدهاند.
جدا از اینکه گوینده این مطلب، احتمالاً تاریخ معاصر را خوب نخوانده و از پیشنهادی مشابه توسط شاپور بختیار در آستانه پیروزی انقلاب خبر ندارد، به نظر میرسد ایشان تصویر درستی از واتیکان هم ندارد والا بعید بود چنین پیشنهادی را اینگونه مطرح کند.
واتیکان، کوچک ترین کشور جهان با 800نفر جمعیت، در 11 فوریه 1929 طبق پیمان لاتران تأسیس شد. فلسفه امضای این قرارداد میان موسولینی و دفتر پاپ اتفاقاتی بود که در عصر روشنگری در اروپا افتاده و جریانی قوی برای سکولاریزاسیون جامعه و سیاست به راه افتاده بود. کلیسا که در قرون وسطی با مخالفتهایش با علم تجربی و رفتارهایی مانند تفتیش عقاید نمیتوانست دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، در حصارهای واتیکان حصر شد تا حکومت، سیاست، علم و فلسفه در دنیای خارج راه خود را رفته و دیگر همه چیز منوط به متن کتاب مقدس و تفسیر روحانیون مسیحی نباشد. حالا باید پرسید آیا در قم کسانی هم به همین نتیجه رسیدهاند که پیشنهاد تشکیل واتیکان را مطرح میکنند؟
آیا این سخن و این پیشنهاد را باید به حساب ناامیدی و ناتوانی بخشی از روحانیت از برقراری ارتباط با مردم و جامعه و نقش ایفا کردن در تحولات زمانه دانست؟ به نظر میرسد همین که چنین موضوعی به ذهن بخشی از روحانیون رسیده و بیان شده نیاز به تحلیل و بررسی دارد و باید دید دلایل چنین تصوری چیست.
احمد زادهوش در ادامه سخنانش درخواست کرده که پتروشیمی و پالایشگاه به کشور مستقل قم داده شود تا امورات خود را از این طریق بگذارند. این موضوع نیز سخنی قابل بررسی و عجیب است. تنها در استان قم در بانکها 13هزار میلیارد تومان سپرده مردمی وجود دارد. اگر مومنان تنها در همین قم خمس مال خود را پرداخت کنند باز هم آیا نیازی به پتروشیمی و پالایشگاه و امتیاز ویژه مالی وجود دارد؟ این درحالی است که در کل کشور و کل جهان تشیع ثروت عظیمی وجود دارد که میتواند بالقوه تأمین کننده فعالیتهای علمی و تبلیغی حوزههای علمیه باشد.
غیر از این است که از زمان معصومین(ع) طراحی امور مالی مرجعیت شیعه و حوزههای علیمه تشیع بر مبنای ارتباط با مردم و جامعه صورت گرفته و قرار است روحانیت و حوزه علمیه از خودِ مردم بوده و در دل مناسبات مالی جامعه رشد کند نه با امتیازات ویژه؟
در مجموع به نظر میرسد این سخن اگر تنها اشتباه لفظی یا هوس موقت یک فرد نباشد و واقعاً به تفکری در حوزه علمیه تبدیل شده باشد نیاز به واکاوی و نقد فراوان دارد. قبل از هر کس این نقد باید از همان نهادهای مذهبی آغاز شود تا ریشههای شکافی که کار به چنین اظهارنظرهایی کشانده را پیدا کرد.
در نهایت باید گفت در کشوری که از نظر تنوع اقوام و زبان و فرهنگها مانند قالیچه ای صد رنگ است، صحبت از مستقل شدن یک شهر نوعی کبریت روشن کردن در جوار انبار باروت است و بیش از همه مردم از فضلای حوزه علمیه انتظار میرود که ملاحظات چنین اموری را داشته باشند و با مته به جان بدنه کشتی نظام نیفتند.
/8138/ 6133/
اظهار نظر رئیس جامعه المرتضی درباره تشکیل کشور مستقل قم و به کار بردن مثال واتیکان از سوی او برای محکم کردن این نظر، مایه طنز بسیاری از مردم در فضای مجازی قرار گرفته و قم را به نقل محافل تبدیل کرده است. در این میان عدهای هم این نظر را جدی گرفته و مشغول فراهم کردن پاسخ و تحلیل برای آن شدهاند.
جدا از اینکه گوینده این مطلب، احتمالاً تاریخ معاصر را خوب نخوانده و از پیشنهادی مشابه توسط شاپور بختیار در آستانه پیروزی انقلاب خبر ندارد، به نظر میرسد ایشان تصویر درستی از واتیکان هم ندارد والا بعید بود چنین پیشنهادی را اینگونه مطرح کند.
واتیکان، کوچک ترین کشور جهان با 800نفر جمعیت، در 11 فوریه 1929 طبق پیمان لاتران تأسیس شد. فلسفه امضای این قرارداد میان موسولینی و دفتر پاپ اتفاقاتی بود که در عصر روشنگری در اروپا افتاده و جریانی قوی برای سکولاریزاسیون جامعه و سیاست به راه افتاده بود. کلیسا که در قرون وسطی با مخالفتهایش با علم تجربی و رفتارهایی مانند تفتیش عقاید نمیتوانست دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، در حصارهای واتیکان حصر شد تا حکومت، سیاست، علم و فلسفه در دنیای خارج راه خود را رفته و دیگر همه چیز منوط به متن کتاب مقدس و تفسیر روحانیون مسیحی نباشد. حالا باید پرسید آیا در قم کسانی هم به همین نتیجه رسیدهاند که پیشنهاد تشکیل واتیکان را مطرح میکنند؟
آیا این سخن و این پیشنهاد را باید به حساب ناامیدی و ناتوانی بخشی از روحانیت از برقراری ارتباط با مردم و جامعه و نقش ایفا کردن در تحولات زمانه دانست؟ به نظر میرسد همین که چنین موضوعی به ذهن بخشی از روحانیون رسیده و بیان شده نیاز به تحلیل و بررسی دارد و باید دید دلایل چنین تصوری چیست.
احمد زادهوش در ادامه سخنانش درخواست کرده که پتروشیمی و پالایشگاه به کشور مستقل قم داده شود تا امورات خود را از این طریق بگذارند. این موضوع نیز سخنی قابل بررسی و عجیب است. تنها در استان قم در بانکها 13هزار میلیارد تومان سپرده مردمی وجود دارد. اگر مومنان تنها در همین قم خمس مال خود را پرداخت کنند باز هم آیا نیازی به پتروشیمی و پالایشگاه و امتیاز ویژه مالی وجود دارد؟ این درحالی است که در کل کشور و کل جهان تشیع ثروت عظیمی وجود دارد که میتواند بالقوه تأمین کننده فعالیتهای علمی و تبلیغی حوزههای علمیه باشد.
غیر از این است که از زمان معصومین(ع) طراحی امور مالی مرجعیت شیعه و حوزههای علیمه تشیع بر مبنای ارتباط با مردم و جامعه صورت گرفته و قرار است روحانیت و حوزه علمیه از خودِ مردم بوده و در دل مناسبات مالی جامعه رشد کند نه با امتیازات ویژه؟
در مجموع به نظر میرسد این سخن اگر تنها اشتباه لفظی یا هوس موقت یک فرد نباشد و واقعاً به تفکری در حوزه علمیه تبدیل شده باشد نیاز به واکاوی و نقد فراوان دارد. قبل از هر کس این نقد باید از همان نهادهای مذهبی آغاز شود تا ریشههای شکافی که کار به چنین اظهارنظرهایی کشانده را پیدا کرد.
در نهایت باید گفت در کشوری که از نظر تنوع اقوام و زبان و فرهنگها مانند قالیچه ای صد رنگ است، صحبت از مستقل شدن یک شهر نوعی کبریت روشن کردن در جوار انبار باروت است و بیش از همه مردم از فضلای حوزه علمیه انتظار میرود که ملاحظات چنین اموری را داشته باشند و با مته به جان بدنه کشتی نظام نیفتند.
/8138/ 6133/
کپی شد