مولف کتاب موجها بازیها گفت: بیشتر رفتار بشر را میتوان در دایره جهل، طمع، تعصب و غضب به عینه مشاهده کرد.
امید قیامی متولد ۱۳۵۶ اردبیل، فارغالتحصیل مهندسی سازه از دانشگاه شهید رجایی تهران با رتبه اول دوره مهندسی عمران، مشاور مدیر کل امور عشایر استان تا سال ۸۴، مدرس دانشگاه، مدیر مهندسی ستاد بازسازی عتبات عالیات استان، مدیر کل سابق توسعه تجهیز و نوسازی مدارس استان اردبیل است که به بهانه انتشار کتب جدیدش موجها و بازیها در گفتگو با ایسنا، منطقه اردبیل، اظهار کرد: من در این کتاب خواستم عناصر فضایل و اضداد فضائل رو برای خودم ردیف کنم.
مولف کتاب جداگر لرزهای سازهها با جداساز الاستومریک نمونه این عناصر را عشق، اراده، ایمان و اندیشه به عنوان عناصر انسانی بیان کرد و گفت: در نقطه مقابل جهل، امیال گرایی، غضب و تعصب بعنوان اضداد فضائل به شمار میروند.
این نویسنده اردبیلی ادامه داد: بنده کوشیدم نگاهم را به پدیدههای مادی و روانی جهان از بعد فیزیک، متافیزیک و ریاضیات متمرکز کنم و به همین دلیل به نام موجها و بازیها برای کتاب خود رسیدم.
قیامی با اشاره به نظر منتقدین و مباحث مطرح شده در مراسم نقد و بررسی موجها و بازیها در خانه تاریخی صادقی اردبیل تصریح کرد: منتقدین گفتند که نویسنده در تنهایی و سکوت مطلب را سیر داده است و خودش نیز در چنین باور و روحیهای است که این حرف برایم جالب و دقیق بود و چیزی که خودم بودم و نمیدانستم و منتقدین به خوبی فهمیده بودند
وی گفت: حقیقت نیز چنین است، من مدتی است که به آدمیان زیاد خوش بین نیستم و بیشتر رفتار بشر را در دایره، جهل، طمع، تعصب و غضب میبینم چرا که هیچکس ناز کش ما نخواهد بود و هیچکس به پای ما نخواهد ایستاد و تنها کسی که تا لحظه مرگ باید درد ما را بکشد خود ما هستیم.
نویسنده کتاب موجها و بازیها ادامه داد: معتقدم نزدیکترین آدمها نیز نخواهند ماند و هر بشری برای من این گونه است که یا به توقعات و امیال خود دست پیدا خواهد کرد و خواهد رفت یا از رسیدن به امیال خود ناامید شده و خواهد رفت.
قیامی با توصیف اینکه انسان عشق را گم کرده است، گفت: عشق تنها شعار تزئینی و شاعرانه است و کمتر زندگی با عشق شروع میشوند.« به قول میگل دو اونامو فیلسوف اسپانیایی، ما موقعی به هم عشق میورزیم که از رنجی یگانه لذت ببریم».
وی ادامه داد: ما این سخن را با امیال و هیجانات خود اشتباه میگیریم و به نظر من زندگی هرگز با عشق آغاز نمیشود ولی با عشق ادامه مییابد به طوری که عشق آن حس عجیبی است که بتواند دو نفر آدم غیر قابل تحمل را برای همدیگر قابل تحمل سازد.
نویسنده چندین کتاب داستان و رمان اردبیلی بیان کرد: این است همان حس مرموزی که طبیعت در دل آدمیان قرار میدهد تا خانواده باقی باشد و ایثار در میان بشر جاوید بماند.
قیامی با اشاره به اینکه همانطور بنده از روزمرگی و عامیانه شدن متنفرم و هرگز راضی نیستم مثل دسته کلاغها در ارتفاع اندک پرواز کنم، تصریح کرد: راستش را بخواهید معتقدم که مرغان دیگری هم هستند که بالاتر پرواز میکنند و به همین دلیل من از میان دسته کلاغها یک بال میزنم و اوج میگرم، اما نتیجه آن جز افسردگی نیست.
وی ادامه داد: در مراسم نقد کتاب یکی از منتقدین مرا متاثر و وامدار آرتور شوپنهاور نام بردند که برایم جالب بود و یکه خوردم این تاثیرگیری را خودم نیز حدس میزدم
اما فکر نمیکردم در این حد بارز باشد.
این نویسنده اردبیلی از شوپنهاور فیلسوف تنها و بدگمانی یاد کرد و گفت: او در تنهایی زیست از هفده سالگی مادرش را رها کرد و به خاطر اختلافاتی که با او داشت تا آخر عمر حاضر به دیدنش نشد و هرگز ازدواج نکرد و هگل که او را در دانشگاه بعنوان استاد استخدام کرده بود با وی هم درگیر شد.
قیامی افزود: میگویند شوپنهاور از بس به مردم بدبین بود پولهایش را در دوات میگذاشت و تنها به رستوران میرفت و حتی تدریس در دانشگاه را هم رها کرد.
وی اظهار کرد: من فکر میکنم شوپنهاور درست فکر میکرده است چرا که تنها راه غلبه انسان به اضداد فضائل غنای درون است و البته من نمیخواهم شبیه کسی باشم و دوست دارم خودم باشم اما این سخن برایم خیلی جالب بود چون فردریش نیچه گفته است که آرتور شوپنهاور مطلقا تنها بود و هیچ چیز خیلی از فیلسوفان آلمان را به این اندازه آزار نداد که نتوانستند شبیه او باشند.
مولف اردبیلی ادامه داد: تنها دو چیز میتواند تعلق انسان را از تصمیم دیگران برهاند و آن هم مرگ و غنای درون است.
قیامی با توصیف قسمتهایی از کتاب موجها و بازیها در مورد غنای درون آن بیان کرد: مدتهاست که به دنبال رهایی هستم و چندی است به این معنا رسیدهام که تنها دو چیز میتواند تعلق انسان را از تصمیم دیگران برهاند و آن مرگ و غنای درون است.
وی تصریح کرد: انسان به قدر پول غنی نمیشود و هرگز به اندازه منصب، منزلت نمییابد، زور و زر اعتباری هستند و غنای درون، همان ثروت پایانناپذیر آدمیان است که اگر تمام داشتههای شخص غنی از وی گرفته شود، باز هم چیزی از ثروت او کم نخواهد شد آنکه قلبی سلیم و دیدی وسیع دارد، انتظارش از آدمیان اندک خواهد بود، لذتهایی که از درون سرچشمه میگیرند به حقیقت نزدیکترند.
انتهای پیام
کپی شد