'چند روزی است که میزبان بادهای پاییزی هستیم. بوی پاییز همیشه تداعی کننده ی بوی کیف و کتاب ودفتر وقلم نو بود که تامدت ها بوی نویی شان در اتاقم می پیچید. روز های اول مدرسه باچه وسواسی از وسایلم مراقبت می کردم . می خواستم تا آخر سال همان بو را داشته باشند. حسی زود گذر که فقط یک هفته دوام داشت . هنوز هم با پاییز به وجد می آیم وهوس نویی می کنم . دلم می خواهد باز لباس مدرسه به تن کنم ودر میان شادی و غوغای بچه ها خودم را گم کنم . پا به دنیایی بچه گانه بگذارم و از آن لذت برم . بخندم ، بدوم و بازی کنم ، فارغ از تمام دنیای بزرگانه ای که برای خود ساخته ام . این دنیا دیگر محصور باید ها ونباید های ساختگی نیست ، بی انتهاست ، بی غل و خش ، آرام وراحت وبی دغدغه ، راحت می خندی ، راحت می گریی و راحت تر همه را فراموش می کنی . ای کاش می شد ما آدم بزرگ ها هنوز مثل آن دوران زندگی می کردیم وخود را از این دنیای مادی و پر مشغله رها می ساختیم ، خیلی وقت ها دلمان برای آن روزگاران تنگ می شود ، روز های بی ریایی و روز های خوش بچگی ، باید خود را آزاد کنیم ازاین حصر هایی که به دور خود تنیده ایم و محدود کرده ایم روح مان را ، هنوز هم می شود ساده زیست ، راحت خندید وبی پروا گریست . فقط باید کمی از منیت خود کم کنیم ، باید این خود بزرگ بینی هارا کنار بگذاریم و از این عمر کوتاه خود لذت ببریم.
عطر دل انگیز کودکی
بوی مهر ، بوی مهربانی ، بوی لبخند ، بوی درس و مدرسه ، بوی نمره های بیست ، بوی دفتر حساب و مشق های ناتمام ، بوی دوستی و محبت...
پاییز با خود شور می آورد وقاصدک ها خبر باز گشایی مدارس می دهد ، درختان آماده می شوند تا باشوق ، برگهای رنگا رنگ شان را چون کاغذ های رنگی بر سر دانش آموزانی که مشتاقانه به مدرسه می روند بریزند و سار ها بر شاخه های انبوه درختان سف کشیده اند تا آواز های گرم شان را بدرقه کنند. نسیم ، نفس های معطرش را هر صبح بر گونه های سرخابی معصومشان می دمد تا خواب در سایه های کوتاه دیوار جا بگذارند و مشتاقانه تا حیاط منتظر مدرسه بدوند . دیوارهای مدرسه را سراسر شور وشوق پر کرده است ، کلاس ها با آغوش باز در آستانه درها ایستاده اند تا میهمانان خود را در آغوش بکشند . واژه ها بر تخته های سیاه جان می گیرند وپروانه می شود تا در نفس های هیجان زده دانش آموزان پرواز کند وفضای لرزان کلاس را گرم نمایند . چه شور و حالی دارد این روزهای آغاز مدرسه ، روزهایی سراسر دلهره ، شوق و اضطراب ، روز های مهر ومدرسه ، روزهایی که خیابان ها وکوچه ها سرخوش هیجان لبریز صدا ها ی کودکانه جاری در پیاده روها یند . روز هایی که عشق هر سحر ، عاشقانه از پشت پنجره کلاس ها سرک می کشد تا با بالا آمدن آفتاب ، تنشان را در نفس های معطر دانش آموزان شستوشو دهند. روز هایی که آفتاب به شوق مدرسه رفتن هر روز صبح زود تر از آواز خروس ها بیدار می شود. روز هایی که ماه ، بالای سر دفتر های مشق به خواب می رود . روز هایی که باز هم برای ما بزرگتر ها تداعی کننده روز های خوش کودکی مان می باشد . چه بویی مهر انگیز که هرچه قدر سن مان بالاتر می رود باز هم در اولین روز های این ماه قلبمان تند تر می تپد و شاد هستیم . سال تحصیلی جدید هم بر دانش آموزان ، معلمان گرانقدر و پدر مادرها مبارک .
زنگ ها به صدا در آمدند
زنگ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا در آمد ومیلیون ها نو نهال ، نوجوان و جوان سر میزهای درس حساب و کتاب می نشینند و ما همانند سال های دور امیدواریم که آموزش وپرورش ، شق دوم متصل به نام خود را فراموش نکند ، هرچند دو سه ، چهار سال اخیر اخبار مبنی بر رواج طناب زنی و ورود ورزش ژیمناستیک به مدارس ابتدایی ( دوره اول) به گوش رسیده و نیز افزایش ساعت درس تربیت بدنی ، اما همه این اقدامات دریا و کلوخ است چون تربیت بدنی در مدارس ایران هنوز نتوانسته است از حد ورزش خارج شود و عمومیتی که در برگیرنده اهداف عالیه تربیت بدنی می باشد را بشارت دهد . از نگاه ما درس تربیت بدنی با این رویه هرگز برآورنده نیاز های حرکتی و جسمانی سرمایه های آینده مملکت نخواهد بود ؛ سرمایه هایی که عقل سالم را در بدن سالم می جویند،سپس به امید اینکه اقدامات انجام شده وسعت و عمق بیشتری بگیرد به استقبال سال تحصیلی جدید می رویم '.
خبرنگار: یعقوب شاددل ** انتشار دهنده : سیفعلی موسی زاده
6016/7110
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.