این موقعیت را حضرت سجاد(ع) به جامعه ای توصیف می کند که مورد حمله شیر و گرگ از یک سوی، و روباه و سگ از سوی دیگر، و نیز خوک از زاویه دیگر، قرار گرفته است. (خصال/۳۳۹)
1) حادثه کربلا: وقوع جریان کربلا و شدّت ظلمی که روا شد، فضای عادی جامعه را تبدیل به یک فضای سنگین کرد که غبار آن ظلم صفحه اجتماع آن روز را تیره و تاریک کرد. آن ظلم و خونریزی به حدّی ناجوانمردانه رقم خورد که بعدها خود عبدالملک بن مروان به حجاج که مسئولیت اداره مکه را به عهده داشت نوشت: "من دیگر با خون بنی عبدالمطلب کاری نخواهم داشت."
2) جو رعب و وحشت: وحشت و رعب بر دل های عموم مسلمین آن روز، حاکم شد و قدرت نفس کشیدن را از آنان ستود.
حادثه کربلا و به دنبال آن سرهای بریده بر سر نیزه و قرار دادن در معرض دید همگان در شهرهای مختلف عراق و شام و نیز حمله وحشیانه مسلم بن عقبه به مدینه و قتل عام و غارت و تجاوز به مسلمین، جملگی وحشت و رعب را در دل مردم به نهایت رساند. لذا جرأت ارتباط با امام سجاد(ع) از همگان خود به خود گرفته شد.
3) زندگی امام تحت کنترل شدید: همه زندگی امام سجاد(ع) زیر دید قوی مأموران امنیتی و جاسوسان حکومتی قرار داشت. نمونه کوچک آن از این قرار است که امام سجاد(ع) کنیزی دارد که او را آزاد کرد و سپس با او ازدواج کرد، این خبر به عبدالملک بن مروان در شام می رسد و او نامه عتاب آمیزی به حضرت ارسال نمود. (کافی ۳۴۴/۵)
4)بیگانه مرکز خلافت از اهل بیت: مرکزیت خلافت و ریاست بر جوامع اسلامی در شام قرار دارد و شام منطقه ای کاملاً بی گانه از اهل بیت(ع) بوده تا جائی که از معروف ترین آیات مانند «قل لا اسئلکم ...» و «آت ذی القربی ...» و «انما یرید الله لیذهب عنکم ...» که در منقبت اهل بیت(ع) است، برای اهل شام متعجب است!
معاویه از طرفی این مردم را در بی خبری محض نگه می داشت(ن.ک:نهج البلاغه خطبه/۵۲) و از طرف دیگر جهالت آنان را روز به روز پر رنگ تر می کرد که داستان شتری که مال یک کوفی بود و یک شامی مدعی مالکیت آن شد و ۵۰ نفر را آورد که شهادت دادند بر اینکه این شتر ناقه(شتر ماده) است و مال فرد شامی است در حالی که شتر اصلاً ناقه نبوده وجمل(شتر نر) بوده.(مروج الذهب۳۱/۳)
این جهالت از مرکز حاکمیت اسلامی وقتی به اقصی نقاط سیطره حکومت اسلامی سرایت می کند!
5) اعلام علنی حاکمیت جامعه بر جدائی از معنویت و مقدسات: شاخصه دیگری که در جامعه پیش روی امام سجاد(ع) قرار گرفته، این است که حاکم آن با اینکه سوابقی در زهد و عبادت و تلاوت قرآن داشته امّا به مجرد اینکه به ریاست رسید قرآن به کناری نهاد و گفت:«هذا فراق بینی و بینک و هذا آخر العهد بک»(تاریخ الخلفاء/۲۱۷) و نیز عبدالملک بن مروان بر برخی از احکام مهم دین در رابطه با حاکمیت و حکومت قلم بطلان کشید و فرمان داد به: «منع سخن گفتن در مقابل خلیفه و حاکم» و «و منع امر به معروف» . (همان/۲۱۸)
6)فساد و بد اخلاقی کارگزاران حاکمیت: مسعودی می نویسد:«کان له اقدام علی الدماء» یعنی برنامه ی نهادینه شده عبدالملک بر خونریزی و هتک افراد بوده که این برنامه را با افرادی چون حجاج در عراق و مهلب در خراسان و هشام بن اسماعیل در مدینه اجرائی کرد.(مروج الذهب۹۱/۳)
این موقعیت را حضرت سجاد(ع) به جامعه ای توصیف می کند که مورد حمله شیر و گرگ از یک سوی، و روباه و سگ از سوی دیگر، و نیز خوک از زاویه دیگر، قرار گرفته است. (خصال/۳۳۹)
سه مشکل مهم دیگر :
غیر از این شش عامل مهم که فضای سیاسی جامعه را مسدود می کند، امام سجاد(ع) با سه مشکل مهم دیگر نیز روبرو است:
الف) یاران آن امام(ع) بسیار بسیار اندک هستند، امام صادق(ع) شرائط آن روز با این بیان ترسیم فرموده:
«ارتدد الناس بعد الحسین الا ثلاثة: ابو خالد الکابلی و یحیی بن ام الطویل و جبیر بن مطعم». (اختصاص/۶۴)
و امام سجاد (ع) فرمود:
«ما بملکه و المدینة عشرون رجالاً یحبنا» (بحار۴۶/۴۷)
که در تمام مکه و مدینه ۲۰ نفر محب به اهل بیت دیده نمی شود!
ب)انحطاط شدید اخلاقی؛ شرائط به گونه ای بود که در مکه و مدینه به راحتی در ملاء عام غناء و شراب بود و جلسات مختلط زنان و مردان در میان لهو و لعب، کثرت جمعیت در استقبال از آوازه خوانی بنام «جملیه» مشهور است. (حیاة زین العابدین۴۰۹/۲)
ج) ناآگاهی مردم از احکام قطعی شریعت، وقتی عمر بن عبدالعزیز به حج می رفت دید حاجیان در روز عید قربان از مناسک حج بی اطلاعند.(تاریخ الخلفاء۲۴۴).
امام سجاد (ع) و رهبرئی تأثیرگذار
در این شرائط است:
اول: معنویت و قداست باطنی خود امام؛ آزاد کردن غلامان خود در شب عید فطر و هزار رکعت نماز شبانه و تقسیم کل دارائی خود با مساکین و رفتن به حج با پای پیاده و ...
دوم: زنده نگه داشتن عاشورا
مثلاً در موقع آب نوشیدن گریه می کرد و در پاسخ به اینکه چرا گریه می کنید؟ می فرمود: «کیف لا ابکی و قد منع ابی من الماء الذی کان مطلقاً للسباع و الوحوش» (بحار۱۰۸/۴۶)
سوم: همت بر ارشاد جامعه؛ هر جمعه در میان هر جمعی از مسلمین در مسجد النبی که بود می فرمود:
«یا ایها الناس اتقوا الله و اعلموا انکم الیه راجعون فتجد کل نفس، عملت من خیر محضراً....» (تحف العقول/۲۴۹)
"رساله حقوق" خود یک دستورالعمل جامع اخلاقی، اجتماعی و عبادی و سیاسی اثر آن امام است.پ
گاهی هم ارشادخواص می فرمود، نامه ارشادی و اخلاقی به زهری از این باب است.
در رفتاری دیگر؛ «دعا» در عین حال که وسیله ارتباط با حق تعالی است امّا امام سجاد(ع) برای عرضه علوم و معارف و اجابت به نیازها و حاجت های جامعه ایراد فرموده است.
حاصل آن صحیفه سجادیه است که از مصادر مهم شیعه بعد قرآن و نهج البلاغه است.
چهارم: توجه جدّی به طبقه ضعیف جامعه
امام سجاد(ع) با همه محدودیت های پیش روی لحظه ای از خدمات رسانی به نیازمندان غلفت نداشت، آن حضرت به نقل شیعه و سنی عائله یکصد فقیر مدینه را عهده دار بود(بحار۸۸/۴۶و طبقات کبری ۲۲۲/۵) و در حملات وحشیانه سپاه مسلم بن عقبه به مدینه عده کثیری از زنان و کودکان سکنا داده بود و از آنان محافظت می کرد (بحار۸۸/۴۶)
نتیجه گیری: مهم آن است که حضرت سجاد (ع) الگوی بسیار عالی است؛ برای زمانی که جامعه در یک فضای سیاسی و انسدادی قرار می گیرد.