قرآن به نیروهای مسلح دستور می دهد که چه از جهات مادی مانند لجستیک و ادوات و سلاح و چه از جهات روحی، روانی و زیرکی، در برابر دشمن آماده باشید.
یکی از مسئولان عالی رتبه نیروهای مسلح چندی قبل به حضور حضرت استاد آیت الله جوادی آملی تشّرف داشت.
قطعا حضور رئیس ستاد نیروهای مسلح در بیت شریف علامه جوادی آملی، برای اخذ "فرمان و دستور العمل نظامی" نیست، چراکه مقام فرماندهی کل قوا؛ رهبری معظم نظام است.
پس این تشرّف حاکی از استفاده علمی و معنوی از یک شخصیت برجسته عالم اسلام می باشد.
ضمن خرسندی از ارتباط نیروهای ارزشمند نظامی، با مقام مرجعیت و بلکه بالاتر ؛ مقام تفسیر و مفسر بزرگ قرآن کریم ، بجاست که سخن بسیار مهم ایشان را مرور نموده و بار دیگر عرضه خواص و عامه مردمان جامعه کنیم.
این سخن: قرآن کریم به ما دستور داد؛ طرزی باشید که دشمن حتماً از شما بترسد، نه اینکه؛ شما او را بترسانید.
مآخذ این بیان حضرت استاد؛ در سه آیه قرآن در سوره های مختلف آمده:
آیه ۶۰ سوره انفال: اعدوا ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله. که می فرماید هر آنچه که قوا و توانایی شما در برابر دشمن را افزایش می دهد فراهم آورده تا آنان از این آمادگی و توانایی شما بترسند.
آیه ۷۱ سوره نساء: خذوا حذرکم. همه ی عوامل فتح و ظفر را داشته باشید.
و نیز در سوره توبه آیه ۱۲۰ بدین ترتیب: لایطئون موطئا یغیظ الکفار..... الا کتب لهم. به عمل صالح بر ترس کفار از شما نیز وعده اجر داده می شود. آنچه دشمن از آن می ترسد "حذر" است. و برای "حِذر" دو معنا مورد توجه مفسرین قرآن بوده؛ یکی به معنای وسائل و ادواتی است که خود به خود باعث وحشت دشمن شود و دیگری به معنای زیرکی است.
ولی به گمانم هر دو معنا می تواند مورد نظر باشد که قرآن به نیروهای مسلح دستور می دهد که؛ چه از جهات مادی مانند لجستیک و ادوات و سلاح و چه از جهات روحی، روانی و زیرکی، در برابر دشمن آماده باشید.
این آمادگی و نشان دادنِ آن؛ باعث می شود ما بدون اینکه دشمن را بترسانیم، او از ما می ترسد و این دقیقا مقصود و مطلوب خدا در قرآن است.
از آنجا که علامه طباطبایی؛ منشاء ترس دشمن را، در آمادگی و توانایی نیروهای خودی می دانند و نه چیز دیگر، پس نتیجتاً خودِ این آمادگی، یعنی؛ تهیه ی سلاح های مورد نظر و به روز و ارتقاء توانِ رزمی و رژه ها و مانورهای نظامی و بلکه آمادگی روحی نظامیان که به پشتوانه افکار عمومی حاصل می شود، همه و همه، عامل مهمی در ترسیدن دشمن می باشد.
طبق نگاه اجمالی ام به قرآن، از "ترساندن " در مسایل نظامی و جنگی ذکری نشده، بلکه راجع به ساحران زمان موسی؛ در سوره اعراف / ۱۱۶ از واژه "ترساندن" استفاده شده که ساحران خواستند با جادو و سحر ، مردم را بترسانند.
بین ترساندن دشمن به معنای حرکات نمایشی که فاقد محتوای مناسب باشد و ترسیدن دشمن تفاوتهاست: در ترساندن؛ بهانه به دست دشمن دادن است، ولی در ترسیدن بهانه از دستشان گرفتن است.
در ترساندن؛ هجوم حملاتِ تهمت آمیز دشمن است ولی در ترسیدن در لاک دفاعی رفتن دشمن است.
در ترساندن؛ خروجی به نام و تئوری "اسلام هراسی" بدنبال دارد، ولی در ترسیدن، دشمن مشغولِ توجیه رفتار غلط خود و راه فراری پیدا کردن می شود.
در ترساندن؛ سپاه کفر و نفاق متحد می شوند برای دفع خطر موجود و چه بسا "اجماع جهانی" بسازند و تحریم های ظالمانه را رقم زند، اما در ترسیدن تشتت و اختلاف نمایان می شود.
در ترساندن؛ کارها بر اساس احساسات و تندروی ها و شعاری عمل کردن ها صورت می گیرد ولی در ترسیدن دشمن، امور سپاه اسلام بر اساس تدبیر و تعقل و کارشناسی پیش می رود.
از این رو می توان با ضرس قاطع گفت : دشمن از رسول الله (ص) می ترسید نه اینکه پیامبر، دشمن را بترساند.
و منشاء ترس دشمن؛ هماهنگی سلاح ، با منطق و اخلاق بود که ره آوردش؛ جذابیت آن جناب نسبت به عموم بود.
شاهدش این است که نوشته بر قبضه شمشیر حضرت رسول(ص) به نقل شیخ صدوق در کتاب امالی، این جمله بود:
«صِلْ مَنْ قطعک و قُلِ الحقَّ و لَوْ عَلیکَ یا علی نَفْسِکَ و أحْسِنْ بِمَنْ أسَاءَ إلیْکَ» اگر کسی از تو برید، تو به او بپیوند و آنچه حق است بگو اگرچه به زیانت تمام شود. بر آنکه به تو بدی کرد نیکی نما.
به راستی که امروز ، دشمن از آن موشکِ دوربردی می هراسد که نشانه ای از این تئوری و گفتمان نبوی بر آن نوشته شده باشد. نه نوشته ای که با دیدن آن ، بهانه ای برای اِعمال جنایتی جدید داشته باشد .
امروز؛ کار "داعش" ترساندن است، که به عینه می بینیم که در شعار؛ حرف از "محو کردن" می زند و در عمل؛ سر کودکان را از تن جدا می کند !
در مآل؛ با شعار و رفتارشان، عالَم اسلام را گرفتار هزاران تخریب مادی و معنوی می کنند که کمترینش؛ "اسلام هراسی" در دنیای معاصر شده است !