در یکی از سالهایی که حضرت امام در نجف بودند، ماه رمضان آغاز شد و تنها امام و زهرا [خدمتکار منزل امام در نجف] توفیق روزهداری داشتند. هرکدام از ما به دلیلی از گرفتن روزه محروم بودیم. امام مقید بودند که زهرا سحر و افطار، غذای مناسبی بخورد. از غذای شب، برای سحر امام و زهرا کنار گذاشته میشد. هنگام سحر که امام بیدار میشدند، غذا را آماده میکردند و سپس زهرا را برای خوردن سحری صدا میزدند. گاهی اوقات از صدای امام من بیدار میشدم. میدیدم که با چه مهربانی و ملاطفتی زهرای خواب آلود را با اصرار زیاد، وادار به خوردن غذا میکنند. روزها نیز از وی میخواستند که کمتر کار کند تا بتواند روزهاش را به افطار برساند. برای افطاری هم تا آنجا که ممکن بود غذایی آماده میشد، که زهرا دوست داشته باشد.
هنگام سحر و اعلام زمان امساک، اتفاق جالبی میافتاد. هنگام سحر چند نفر مرد در کوچهها راه میافتادند و با کوبیدن بر طبلی روزهدارها را از خوردن و آشامیدن منع میکردند. با صدای بلند فریاد میزدند: «لا تشرب» و «لا تأکل» حالا اگر کسی هم میخواست روزه نگیرد، توفیق مییافت نماز صبح را اول وقت بخواند.
در ماه رمضان شماری از طلبهها، که مخاطب برنامههای روشنگرانهی امام بودند و به دفتر امام رفت و آمد داشتند، برای تبلیغ دینی به کشورهای دیگر میرفتند. در نبود آن ها همسر و فرزندانشان در نجف تنها میماندند. از این رو گهگاه دور هم جمع میشدیم و دربارهی اخبار جدید و گاه ضرورت مبارزه و شاید پیروزی یا عدم آن گفتگو میکردیم. ... رفته رفته به شبهای قدر نزدیک میشدیم. در خانه احیا میگرفتیم. امام مقید بودند روز عید فطر به کربلا بروند. معمولا دو اتومبیل سواری کرایه میشد و شب عید همگی راهی کربلا میشدیم. بعضی وقتها هم جوانترها با اتوبوس میرفتند.
امام نماز عید فطر را نیز فرادی میخواندند و سپس به همه عیدی میدادند. یکی از برنامههای ایشان پرداخت عیدی در اعیاد مذهبی و میلاد ائمه بود. تنها دو بار اتفاق افتاد که این سنت اجرا نشد؛ یعنی در این دو عید، عیدی ندادند: یک بار روز تولد حضرت زهرا(س)، آیتالله میرزا حسن بجنوردی رحلت کردند. امام به احترام ایشان عید نگرفتند و عیدی ندادند. بار دیگر زمانی که رژیم عراق سه روحانی را اعدام کرد، آنها عبارت بودند از: پسر آیت الله جوادی تبریزی و نوهی دختری آیتالله قپانچی (عزالدین قپانچی) و روحانی دیگری که نام او را به خاطر ندارم. به طوری که شنیدم در آن روزعید، امام به شماری، عیدی داده بودند که حاج آقا مصطفی خبر اعدام این روحانیون را بر کاغذی نوشت و به دست امام رساند، امام دیگر عیدی ندادند. مبلغ عیدی آن سال بیست دینار عراقی بود.
برگرفته از خاطرات خانم دکتر فاطمه طباطبایی
فاطمه طباطبایی، اقلیم خاطرات، پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، ص 398