شبهای پر فضیلت قدر برای مومنین انباشتی از ره توشههای معنوی به همراه دارد. چنانکه بر مبنای آیات قرآنی و رهنمودهای پیامبر گرامی اسلام و ائمه هدی، دعا و تضرع به درگاه حضرت باری تعالی و درخواست عفو و توبه به محضر کبریاییاش، از بزرگترین و مهمترین امور در این شبها به شمار میآید. برای آشنایی بیشتر با این شبهای پر خیر و برکت و فهم بیشتر معارف آن با قدرشناس بود و قیمت لحظات ناب را دانست. شبهایی که به تعبیر قرآن کریم، از هزار شب بهتر است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی و خبری چماران، نشریه «حریم امام» مصاحبهای را با حجت الاسلام والمسلمین کاظم قاضیزاده در باره شبهای قدر و فضیلتهای بیشمار این شبها انجام داده است که در پی میآید. حجت الاسلام قاضی زاده، متولد سال 1340 در تهران است و در سال 1356 به دانشگاه وارد شد و در رشته فیزیک مشغول تحصیل شد. از سال 1366 به درس خارج اساتید حوزه حاضر شده و تا سال 1380 (به مدت 15 سال) از دروس خارج حوزه بهره برده است. وی درسال 1371 همزمان با تحصیلات حوزوی در دوره کارشناسی ارشد مدرسی معارف اسلامی دانشگاه قم تحصیل کرد و با ادامه آن در مقطع دکتری علوم قرآن و حدیث در این رشته از دانشگاه تربیت مدرس تهران در سال 1380 موفق به اخذ مدرک دکترا شد. اهم فعالیتهای علمی وی تدریس در حوزه و دانشگاه بوده است. و از سال 1378 به تدریس خارج فقه اشتغال دارد. از سال 1380 نیز تدریس در دانشگاه را آغاز کرد و هم اکنون در مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد به تدریس تفسیر و علوم قرآن، حدیث و رجال اشتغال دارد. وی همچنین مسئولیت موسسه پژوهشی فرهنگی فهیم را نیز بر عهده دارد.
در خدمت شما هستم راجع به شب قدر و نزول قرآن و مباحث مربوط به نزول قرآن. سؤال اول را این گونه مطرح میکنم که قرآن در شب قدر نازل می شود، این فضیلت و برکت شب قدر است که خدا انتخاب میکند که در این شب قرآن نازل شود یا این که خود نازل شدن قرآن باعث قدر شب قدر می شود؟
از آیات قرآن کریم این نتیجه استفاده میشود که قبل از این که آیات قرآن در شب قدر نازل بشود، شب قدر امر مبارکی بوده. در سوره مبارکه دخان، در همان اوائل سوره یکی از سه آیهای که مربوط به شب قدر هست وجود دارد، آیه سوم سوره مبارکه دخان «إنّا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین» از این آیه شریفه استفاده می شود که ظرف نزول قرآن یک شب مبارک بوده، خوب اگر قرآن کریم موجب فضیلت و برکت شب قدر میشد، دیگر معنا نداشت که قرآن بگوید «انا انزلناه فی لیله مبارکه» ما قرآن را در یک شب مبارکی نازل کردیم.
بلکه باید تعبیر کند که قرآن در هر شبی که نازل بشود، آن شب شب مبارکی میشود. این آیه شریفه مبارک بودن شب قدر را قبل از نزول قرآن به ما میرساند. و شبیهاش در سوره مبارکه قدر، «انا انزلناه فی لیله القدر» باز این هم نشانگر این است که لیله القدر ظرف نزول قرآن است و این عنوان لیله القدر، تعبیر «لیله القدر خیر من الف شهر» و «تنزل الملائکه و الروح فیها بإذن ربهم من کل امر»، غیر از نزول قرآن، تنزل ملائکه، تنزل روح، برای کارهای متعدد، و اینها در شب قدری که نزول قرآن هم در آن شب صورت گرفته، پس این آیه نشانگر این است که شب قدر، شب مبارکی بوده است که خداوند متعال بعد از این که آن شب را مبارک قرار داده، نزول قرآنش را هم در آن شب مبارک مقرر کرد.
اما در سوره مبارکه بقره، در معرفی شب قدر، قرآن در معرفی ماه مبارک رمضان، خوب این آیه شریفه را ببینید که «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن»، یک بار در قرآن کریم تعبیر رمضان آمده، و میدانید که تنها ماهی که یاد شده در قرآن، ماه رمضان است، در سوره مبارکه بقره، آیه 185، «شهر رمضان الذی أُنزل فیه القرآن» همین تعبیر که در این آیه شریفه است که در معرفی ماه مبارک رمضان به مسئله نزول قرآن در جهت هدایت مردم اشاره میکند، و بعد هم البته اشاره میکند که روزه هم در این ماه واجب شده است.
شاید بشود از این آیه این طور استفاده کرد که نزول قرآن خودش زمینهای شده برای فضیلت یافتن مضاعف ماه مبارک رمضان و چون نزول قرآن در شب قدر بوده، پس نزول قرآن موجب برکت مضاعف شب قدر هم شده، حتی شاید بشود این طور استفاده کرد که برکتی که شب قدر به واسطه نزول قرآن پیدا کرده، این برکت بیشتر از برکتی است که خود شب قدر قبل از نزول قرآن داشته، و به تعبیری، برکتی که برای شب قدر بوده، مثلاً به عدد بخواهیم بگوییم ده تا بوده، با نزول قرآن این برکت به صد رسیده، علتش هم این است که قرآن کریم در آیه شریفه معرفی این ماه را به نزول قرآن در این ماه ذکر می کند. اگر این هم نشود استفاده کرد، که در شب قدر هست به خاطر نزول قرآن هست، اما لااقل میشود این استفاده را کرد که نزول قرآن هم بخشی از برکت مضاعف را برای شب قدر ایجاد کرده. به طور خلاصه جواب این شد که شب قدر هم قبل از نزول قرآن مبارک بوده و در اثر نزول قرآن بر برکت این شب افزوده شده است.
درباره نحوه نزول قرآن اقوال مختلفی هست، برخی قرآن پژوهان میگویند هم به صورت دفعی و هم تدریجی بوده است. تدریجی یعنی با توجه به ایام و مصلحتهای الهی، یک سوره، چند آیه و یا یک آیه نازل میشده است. اما نزول دفعی که کل قرآن بر قلب پیامبر نازل شده و به این صورت گفته می شود که هر سال در شب قدر کل آیات قرآن به یکباره بر پیامبر نازل میشده، قول دیگر این است که کل قرآن فقط در اولین شب قدر بر پیامبر نازل شده، قول دیگر هم اینکه شب قدر هر سال، آیات مربوط به آن سال بر پیامبر نازل میشده است، نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
عرض کنم که درباره کیفیت نزول و حقیقت نزول قرآن، واقعش این است که غیر از طریق وحی یا از طریق منظورشان معصومین علیهم السلام خصوصاً پیامبر اسلام صلوات الله علیه، ما راهی به سوی درک کیفیت نزول نداریم. علتش هم این است که وحی بر ما نازل نشده و نمیتوانیم بگوییم حقیقتش چی هست، چگونه نازل شده، وقتی که نازل میشده، به چه کیفیتی بوده، آیا فرشته بوده، نبوده، قبلش، صدایی میرسیده و بعد آیاتی خوانده میشده، در همه این موارد باید به قرآن و اقوال معصومین مراجعه کنیم.
بر اساس آیاتی که در قرآن کریم هست و روایاتی که در این زمینه هست، شاید بشود بگوییم که دیدگاههای متعددی در این زمینه همانطور که اشاره کردید در میان قرآن پژوهان ایجاد شده، برخی میگویند قرآن کریم نزول تدریجی داشته، نزول دفعی نداشته، و اعتقادشان این است که ما نزولی غیر از نزول تدریجی نداشتیم، البته نزول تدریجی مورد اتفاق نظر همه هست و هیچکس اختلافی در آن ندارد، و حتی در قرآن کریم نسبت به شبههای که بعضی از اهل کتاب داشتهاند و گفتهاند که چرا قرآن کریم به مانند کتابهای آسمانی قبلی یک جا نازل نمیشود که ما مجموعه را به یک معنا مورد توجه قرار بدهیم و مثلاً قضاوت کنیم که به دین اسلام بیاییم یا نه، در سوره مبارکه فرقان آیه 32، «و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جمله واحده» که قرآن جواب میدهد «کذلک لنثبت به فؤادک و رتّلناه ترتیلا» یعنی کفار میگفتند که چرا قرآن یک جا بر او نازل نمیشود، این به خاطر این است که قلب تو را به وسیله آن محکم داریم و از این رو به تدریج بر تو خواندیم.
خوب این آیه نشانگر این است که قرآن کریم نزول تدریجی داشته، و اصولاً نکتهای که درباره قرآن طرح میشود، این است که قرآن نحوه آیاتش، سبب نزولهایی که در آن وجود داشته، نشانگر تعامل بین نص با واقعیت موجود زمان رسالت حضرت ختمی مرتبت بوده. و گاهی یک اتفاقی میافتاده، گاهی اوقات پیامبر مدتی منتظر وحی بودند، گاهی اوقات مشکلی پیش میآمده، و پیامبر عظیمالشأن اسلام در انتظار بودند که دستوری از جانب آسمان برسد، اینها چیزهایی است که مؤید نزول تدریجی قرآن کریم هست و کسانی که قائل به نزول دفعی هستند هم بر این مسئله اعتقاد دارند. مثلاً فرض بفرمایید درباره آیاتی که مربوط به تغییر قبله است، در سوره مبارکه بقره، ما این آیات را داریم که از آنها استفاده میشود «قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینّک قبله ترضها»، یعنی نگاههای انتظار آمیز تو را به آسمان برای تعیین قبله نهایی میبینیم، اکنون تو را به سوی قبلهای که از آن خشنود باشی باز میگردانیم. (سوره مبارکه بقره، آیه144)، پس بعضی از آیات دلالت دارد بر اینکه قرآن کریم به صورت تدریج نازل شدهاست.
برای نزول دفعی هم باز شواهدی از آیات و روایات داریم؟
بله از آن طرف هم باز میشود بگوییم که در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که قرآن کریم یک جا بر پیامبر عظیمالشأن اسلام نازل شده. همان سه آیهای که درباره نزول قرآن در ماه رمضان و در شب قدر هست، یعنی آیه 185 بقره، آیه سوم سوره مبارکه دخان و آیه اول سوره قدر، این دو آیه اخیر با ضمیر به قرآن اشاره کرده، «انا انزلناه فی لیله مبارکه» و «یا انا انزلناه فی لیله القدر» «انا انزلناه» یعنی همان مجموعه قرآن و یا در آیه 185 سوره بقره به عنوان خود قرآن، «شهر رمضان الذی أُنزل فیه القرآن» اشاره شده است که قرآن به صورت یکباره و دفعی بر پیامبر نازل شده است.
وجه جمع بین این نظرات چگونه است؟
پاسخهایی که داده شده مختلف است. یک دیدگاه این است که ما نزول تدریجی که اجماع مسلمین بر آن هست را بپذیریم، آن آیاتی که میگوید «انا انزلناه فی لیله القدر» یا «فی لیله مبارکه» را هم شروع نزول در ماه مبارک رمضان نسبت بدهیم.
این نظریهای است که آیتالله معرفت ارائه میکنند. ایشان میگویند در حقیقت این آیاتی که دلالت بر نزول دفعی میکند، این به نوعی حمل بر آغاز نزول میشود و مشکل برطرف میشود، خوب بعضیها هم که شما اشاره کردید میگویند که در ماه رمضانِ هر سال، بخشی از قرآن مورد نیاز مردم در آن سال در شب قدرِ آن سال نازل میشده، فرض کنید که در سال اول مثلاً ده تا سوره در شب قدر بر پیامبر نازل میشده، بعد در سال دوم ده تا همین طور در نظر بگیرید بعضی از سالها که سوره ها طولانیتر بوده، کمتر که در این طول بیست و سه سال توزیع میشده.
دیدگاه دیگر هم این است که از شیخ صدوق نقل شده که قرآن کریم یک بار به صورت مجموع در یک شب، شب قدر، در بیت المعمور یا بیت العزه، نازل شده، و بعد هم در طول بیست سال یا بیست و سه سال بر پیامبر عظیم الشأن اسلام به صورت تدریجی نازل گردیده است، که این در حقیقت دیدگاه دو نزول را تأیید می کند.
البته تفاوت نظریات به اینجا ختم نمیشود و باز کسانی مثل فیض کاشانی و علامه طباطبایی نظرات دیگری دارند.
بله مرحوم فیض کاشانی از کسانی است که معتقد است نزول یک نزول جمعی و یک نزول معنایی بوده است. یعنی نزول در شب قدر این طور نبوده که یک کتاب به صورت تفصیلی بر پیامبر عظیم الشأن اسلام نازل بشود، بلکه یک مجموعه به هم فشرده بوده است. (ما قدیمیها میگفتیم به صورت یک قطره مرکبی که در خودنویس است بعد موقعی که تفصیل پیدا میکند، تبدیل به چندین صفحه نوشته میشود). و قرآن به آن صورت معانی نازل میشده. مثل اینکه امروز بگوییم که به صورت یک لوح فشرده که وقتی میگذاریم داخل یک رایانه، ظرفیت تبدیل به صدها کتاب و نوشته را دارد. (اگر بخواهیم تشبیه کنیم.) مرحوم فیض این طور اعتقادی داشتند.
و مرحوم علامه طباطبایی هم از کسانی هستند که معتقدند قرآن کریم نزول دفعی و تدریجی را دارد، ایشان البته به دو نکته تمسک جدی دارند، یکی به آیه اول سوره مبارکه هود که «کتابٌ أٌحکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر» یعنی این کتابی است که آیاتش استحکام یافته سپس تشریح شده، و از نزد خداوند حکیم و آگاه نازل گردیده. خوب این که بعد از یک استحکام تفصیل وجود دارد، این را ایشان از شواهد وجود دو نوع نزول دفعی و تدریجی میداند. و همچنین «انزال» و «تنزیل» در «انا انزلناه» به نزول دفعی اشاره دارد و در «تنزیل من رب العالمین» یعنی نزول قرآن به صورت تدریجی.
علامه معتقد است که این تفاوت دو صیغه انزال و تنزیل بر میگردد به مسئله نزول دفعی و تدریجی قرآن، بدین سبب خداوند متعال برای اشاره به دو نحوه نزول قرآن از دو صورت مصدر (ن ز ل) استفاده کرده است.
البته نحوه نزول بحث دراز دامنی است و محققان سعی کردند که برای هر کدام دلایلی بیاورند. بعضیها دلایل مرحوم علامه طباطبایی یا دیگران را راجع به نزول دفعی رد کردهاند. مثل مرحوم آیتالله معرفت. و یکی از آن نکات مهمی که ایشان میفرمایند که من نتوانستم خیلی با آن همراهی کنم، این است که ایشان می فرمایند این نزول دفعی چه خاصیتی دارد؟ و چه نتیجهای دارد که ما بگوییم قرآن کریم نزول دفعی دارد.
جواب به ایشان میتواند این باشد که ما در زمینه کیفیت نزول و این که دو تا نزول باشد، نباید بپرسیم چه خاصیتی دارد. فرض کنید ما خاصیت را نمیدانیم، یا نزول دفعی برای انسانهایی که مخاطب وحی بودهاند خاصیت ویژهای نداشته، این دلیل نمیشود که نزول دفعی را رد کنیم.
در بعضی از تعبیرات ایشان (این طور که یادم هست) ایشان تعبیر میکنند که در نظر قائلین به نزول دفعی گویا قرآن کریم یک معارف بلندی داشته که آنها را از آن مقام ربوبی آوردهاند تا بیت المعمور، بعد از بیتالمعمور دیگر نزدیکتر بوده و راحتتر بوده اگر میخواستند بیاورند پایینتر و اشکال میگیرند که مثلاً مگر در حوزه قدرت الهی اشکالی دارد که یکجا و از مخزن اصلی، قرآن را برای مردم نازل کنند. من فکر میکنم این نوع تحلیلها، تحلیلی نیست که بشود بر اساس آن یک دیدگاه را تأیید کرد یا یک دیدگاه را رد کرد. آن که به نظر میرسد این است که ما هم در قران کریم تعبیرهای مختلفی داریم که به هر دوی نزول دفعی و تدریجی دلالت می کند، همانطور که گفتیم مثل این آیه شریفه، «کتاب أحکِمت آیاته ثم فُصّلت من لدن حکیم خبیر» یا مثلاً در سوره فصلت آیه سه که میگوید «کتاب فصلت آیاته قرآناً عربیاً لقوم یعلمون» دلالت بر نزول دفعی و سپس تدریجی دارد.
اما این نکتهای که مرحوم آیتالله معرفت بر آن تأکید دارند و از ایشان نقل شده که فایده نزول قرآن به بیتالمعمور چیست. ما سؤال میکنیم، گویا فایدهاش را اصلاً ندانیم. چه اشکالی دارد؟ یک امر رمزی است که خدا میفرماید و پیامبرش. ما که شاهد نبودیم بر این که چگونه نازل میشود. قدرت خدا هست، خداوند خیلی از چیزها را خودش به تنهایی میتواند بدون وسائط ایجاد کند ولی خیلی از موارد از مدبّرات امر، امر و ... که وسائط فیض هستند و از آنها استفاده میکند.
و شاید بتوان گفت که آن تعبیری که علامه طباطبایی به عنوان یکی از شواهد نظریهشان ذکر کردند و تفاوتی بین انزال و تنزیل گذاشتند و گفتهاند انزال و موارد نزول دفعی، و تنزیل در موارد نزول تدریجی هست و آن هم شاید که نشود پذیرفت. چراکه کاربردهای انزال و تنزیل در قرآن کریم گاهی اوقات در موارد مخالف آنچه مورد استناد علامه طباطبایی هست دیده میشود گرچه غالب همین است که ایشان میگوید. یعنی غالبا انزال به معنی نزول دفعی، و غالب تنزیل هم برای نزول تدریجی هست. که حالا این یک بحث در حقیقت لغتشناسی است که فرصتی دیگر می طلبد.
علاوه بر آیات قرآن البته میتوان برای هر یک از این نظریات شواهدی نیز از روایات معصومین علیهم السلام ذکر کرد.
روایات هم نزول دفعی را تأیید میکنند. عرض شد که نزول تدریجی مورد اختلاف نیست. اینجا در حقیقت دو قول عمده این است که آیا قرآن کریم فقط نزول تدریجی داشته یا هم نزول تدریجی و هم نزول دفعی.
نکته مهم این است که روایات معتبری است که اجمالاً از آن روایات استفاده میشود که در قرآن کریم این دو تا نزول وجود دارد، مثلاً این روایت که علی بن ابراهیم در کتاب کافی نقل میکند عن حفص بن غیاث عن أبی عبداللّه علیه السلام قال: سألتُه عن قول اللّه عزوّجلّ: «شهر رمضان الّذی اُنزل فیه القرآن» و إنّما اُنزل فی عشرین سنه بین اوّله و آخره؟ فقال ابو عبداللّه علیهالسلام: نزل القرآن جمله واحده فی شهر رمضان إلی البیت المعمور ثمّ نزل فی طول عشرین سنه، ثمّ قال: قال النّبیُّ صلیالله علیه و آله و سلم: نزلت صحف ابراهیم فی لیله من شهر رمضان و أنزل التّوراه لستّ مضین من شهر رمضان و أنزل الانجیل لثلاث عشره لیله خلت من شهر رمضان و أنزل الزّبور لثمانِ عشر خلون من شهر رمضانَ و أنزل القرآنُ فی ثلاث و عشرین من شهر رمضان».
حفص بن غیاث گوید: از امام جعفر صادق(ع) درباره گفتار خدای عزوجل پرسیدم که فرماید: « ماه رمضان که قرآن در آن فرود آوردیم»؛ با اینکه قرآن از اوّل تا آخر در ظرف مدّت بیست سال نازل شده؟ امام فرمود: همه قرآن یکجا در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شده، سپس در طول بیست سال تدریجا فرود آمده است. امام علیه السلام فرمودند که پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله و سلم فرموده است: صحف ابراهیم در شب اوّل ماه رمضان، تورات در شب ششم، انجیل در شب سیزدهم، زبور در شب هجدهم و قرآن در شب بیست و سوّم آن ماه نازل شده است».
این یکی از روایاتی است که در جلد دوم کافی شریف صفحه 629 آمده، خوب این روایت ظاهرش دلالت بر هر دو نوع نزول هست.
در مجموع آنچه که به نظر میرسد با توجه به وجود آیات قرآن و شواهدی که از روایات وجود دارد، میشود که نزول دفعی و تدریجی را تأیید کرد.