12 فروردین روز استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران است. ویژگی " جمهوری اسلامی" همان طور که از نامش پیداست اجتماع مردم سالاری با اسلام و به عبارت دیگر اجتماع دموکراسی با ایدئولوژی است. برخی معتقدند دموکراسی همین قدر که به وسیله ایدئولوژی مقید شد دیگر دموکراسی نیست، لذا تعبیر " جمهوری اسلامی" را یک تعبیر متناقض می دانند و می گویند یا جمهوری باید باشد و یا اسلامی و این دو با هم قابل اجتماع نیستند.
البته اگر مقصود ما از دموکراسی و مردم سالاری، دموکراسی مطلق باشد که میل مردم تعیین کننده راه و هدف جامعه است و اساسا مکتب و ایدئولوژی را بر نمی تابد، سخن آنها چندان بیراه نیست، اما اگر پذیرفتیم که هرگاه مردم مکتبی را پذیرفته باشند و خواهان برقراری یک نظام حکومتی بر اساس آن مکتب باشند، این امر عین مردم سالاری و دموکراسی است و به عبارت دیگر التزام به یک مکتب منافاتی با حق حاکمیت ملی و مردم سالاری و دموکراسی ندارد، در این صورت بطلان سخن آنها آشکار می شود.
اما در آن زمان عده ای پیشنهاد کردند که به جای " جمهوری اسلامی" عنوان " جمهوری دموکراتیک اسلامی" را به کار ببریم که امام خمینی (ره) با قاطعیت فرمودند" جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد" و شهید آیت الله مطهری در توضیح این سخن امام فرمود (به این مضمون): اگر این تعبیر را به کار ببریم به این معنا خواهد بود که این جمهوری بنیانهای دموکراتیک دارد و بنیانهای اسلامی، و آنچه که بعدا از دخالت مردم در سرنوشت خود و اعمال حق حاکمیت ملی خویش ظهور خواهد کرد ناشی از بنیان دموکراتیک این جمهوری دانسته خواهد شد و اموری مانند اخلاق و معنویت و دعوت به مسجد و نماز و روزه ناشی از بنیان اسلامی آن به شمار خواهد آمد، در حالی که ما می خواهیم بگوییم مردم سالاری و دموکراسی به معنی درست آن در دل اسلام وجود دارد و "چونکه صد آمد نود هم پیش ماست" و با وجود قید "اسلامی" اضافه کردن قید "دموکراتیک" حشو زاید است.
اما مهم این است که ما در عرصه عمل به گونه ای رفتار نکنیم که حرف آن دسته اول صادق جلوه کند. در تاریخ سی و سه ساله "جمهوری اسلامی" گاهی به نام حفظ جمهوریت با اسلامیت آن مبارزه شده است و مثلا به بهانه خواست و مطالبه مردم و این که نیازها و مقتضیات زمان عوض شده و یا "دنیای امروز نمی پسندد" خواسته اند مانع اجرای برخی احکام اسلام شوند و به اصطلاح اسلام را باب طبع زمان کنند. در دوره اصلاحات شاهد این گونه تلاش ها بودیم.
گاهی نیز به بهانه حفظ اسلامیت این جمهوری یا به بهانه حفظ نظام و یا دفاع از اصل ولایت فقیه، جمهوریت این نظام آسیب دیده است. رد صلاحیت افراد در دوره های مختلف مجلس شورای اسلامی به دلیل اظهار نظر مخالف با تصمیمات دولتها یا به طور کلی نظام، یا محدود کردن فضای آزادی بیان و توقیف مطبوعات به بهانه های واهی، و یا برخورد های خشن با برخی منتقدان و مخالفان نظام در طول سی و سه سال اخیر شواهدی است بر این مدعا، که متاسفانه بیشتر در دوره حاکمیت اصول گرایان رخ داده است. با بازگشت مجلس به جایگاه واقعی خود و نمایندگی واقعی مردم که در درجه اول با استقلال آن و رهایی از فشارهای جانبی به این جایگاه خواهد رسید، بسیاری از این کاستی ها رفع خواهد گردید.
اما اگر بخواهیم در مجموع در نظر بگیریم و داوری کنیم، با همه این کاستی ها و آسیبها، با توجه به انتخابات های مکرری که در کشور برگزار شده و حضور مستمر مردم در صحنه های سیاسی و تعیین سرنوشت خود، و از آن طرف تلاش مسئولان و مردم برای پیاده کردن احکام اسلام،" جمهوری اسلامی" در مجموع آزمایش خوبی داده و می تواند نمونه و الگویی برای سایر کشورهای اسلامی واقع شود. البته اگر ما کاستی های مذکور را برطرف کنیم به یک الگوی کامل نزدیک تر خواهیم شد.
سخن را با کلام شهید مطهری پایان می دهیم که فرمود :« کلمه " جمهوری " شکل این حکومت و کلمه "اسلامی" محتوای آن را نشان می دهد» یعنی حاکم به وسیله مردم انتخاب می شود تا مقررات اسلامی را پیاده کند و بدیهی است که حاکم و مردم حقوق متقابل دارند