به بیان زیبای امام خمینی "ادعیه ،قرآن صاعداست" بدین معنا که اهلبیت(ع) در آن ادعیه که با خدا مناجات دارند طرف خطابشان خداست و متضمن بالاترین معارف خواهد بود.
دعای مشهور به دعای رجبیه که با این عبارت آغاز می شود ؛ «اللهم انی اسالک بمعانى جمیع ما یدعوک به ولاةامرک» دارای مظامین بسیار بلند عرفانی است و از این روی ، برخی از محدثان به نقد و سپس رد آن وادارشدند!
اگر سند این دعا که از شیخ الطائفه یعنی شیخ طوسی نقل شده پذیرفته شود همانطوریکه جناب سیدبن طاوس پذیرفته است ، آنگاه باید برای "فهم" معانی بلند آن در محضر اساتیدی که صاحب فن شریف شناختِ معارف عقلی و شهودی کتاب و عترت هستند نشست و آموخت.
برای نزدیک شدن به معارف نهفته در این دعای شریف شما را مهمان اندیشه دو استاد بزرگوارم میکنم.
استاد علامه آیت الله حسن زاده آملی (اعلی الله درجاته) هم در گفتار خود در درس و نیز در آثارشان بر این دعای تاکید فراوان داشتند و فهم آن را بدون تعلیم از استاد ، بسیار سخت میدانستند. ایشان در آثارشان در زمینه دعای رجبیه یک توضیح مفصل دارند که در "رساله لقاء الله" آمده است ، و نیز یک بیان مختصر دارند که در کتاب "هزار و یک نکته" در ذیل نکته ۷۱۶ آورده اند که در آنجا تصریح میکنند این دعا از "معجزات قولی این وسایط فیض الهی[معصومین] است که عالمان را در حجت بودن آنان حجت بالغه است" وسپس می نویسند؛ "فقره های توقیع را درجتی رفیع و مکانتی علی است و در بیان اطوار وجودی انسان و ایام عروجی وی حائز اهمیتی به سزا است. خداوند سبحان توفیق نیل و اراک حقایق این اشارات را مرحمت فرماید. این توقیع مبارک در عِداد همان بیان منطق اهل بیت عصمت و وحی است ... که امام صادق(ع) فرمود: « ان حدیثنا صعب مستصعب لا یحتمله الاملک مقرب او نبی مرسل او عبد امتحن الله قلبه للایمان..»"
استاد آیت الله جوادی آملی در کتاب "ادب فناء مقربان" که یک دوره ۱۲ جلدی در شرح زیارت جامعه کبیره است بمقتضای ورود به بحث توحید افعالی اشاره به "دعای رجبیه" نموده و در مقام پاسخ به شبهاتی بر آمدند که برخی از اهل حدیث بر مفاد این زیارت وارد نموده اند.
استاد چنین نوشته اند؛
دعای هر روز ماه رجب که محمد بن عثمان بن سعید آخرین نایب خاص از نُوّاب اربعه حضرت ولی عصر (عج) از ناحیه مقدسه آن حضرت نقل کرده، با مضامین بلند خود به تبیین برخی از مقامهای معنوی ائمه اطهار(ع) پرداخته است.
به نکاتی از برجستهترین قسمتهای آن، یعنی جمله «فجعلتهم معادن لکلماتک و أرکاناً لتوحیدک و آیاتک و مقاماتک الّتی لا تعطیل لها فی کل مکان؛ یعرفک بها من عرفک. لا فرق بینک و بینها إلاّأنّهم عبادک و خلقک. فتقها و رتقها بیدک. بدؤها منک و عودها إلیک... » اشاره میکنیم:
الف) مراد ازتوحید در این جمله، توحید افعالی خدا است.
زیرا أولا؛ وحدت سیاق (معادن کلمات الهی بودن، ارکان توحید و آیات و مقامات اوقرار گرفتن) تنها با توحید افعالی سازگار است.
ثانیاً؛ «تعطیل» تنها در باره افعال الهی توهّم میشود که آن نیز با گسترش فیض در علم و عین نفی شده است؛ اما تعطیل در ذات اقدس الهی و نیز در اوصاف ذاتی وی که عین ذات اوست، اصلاً توهّم نمیشود.
ب) استمرار خلافت انسانهای کامل -ائمه اطهار- واینکه آنان مجرا و مجلای همیشگی فیض الهیاند، از لوازم اصلی تعطیل ناپذیری مقامات و تجلیات الهی است، چون فیض او تنها از راه وسایط به «قابل»ها میرسد، زیرا قابلْ توان دریافت فیض را بیواسطه ندارد، هرچند فاعل میتواند به هرموجودی فیض برساند.
ج) جمله «یعرفک بها من عرفک» ، مرادف «بنا عبد الله و بنا عرف الله و بنا وحّد الله تبارک و تعالی... » است که اشاره به معنای اول ارکان توحید بودن آن ذوات مقدس دارد.
د) عبارت «لا فرق بینک و بینها إلاّ أنّهم» درباره مقام ذات خدا نیست، زیرا ذات اقدس الهی منطقه ممنوعهای است که انبیای الهی نیز از ورود به آن و ادراکش عاجز و راجل ماندهاند، پس مربوط به مقام فعل اوست؛ یعنی هر کاری که از ذات اقدس الهی به صورت استقلالی برمیآید، از آنها به شکل تبعی برامیآید: «یاابن آدم! أنا أقول للشیء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتُک، أجعلک تقول للشیء کن فیکون».
ه) عبارت «إلاأنهم عبادک و خلقک فتقها و رتقها بیدک بدؤها منک و عودها إلیک» به عدم استقلال آن ذوات مقدس اشاره دارد و اینکه تصرفات تکوینی و تشریعی آنها تنها ناشی از مقام خلافت الهی آنان است. تقدم عبودیت بر سایر اوصاف، مؤکِّد این معناست.
درپایان ذکراین نکته مهم ضروری است و آن این است که به بیان زیبای امام خمینی؛ "ادعیه ،قرآن صاعداست". بدین معنا که اهلبیت(ع) در آن ادعیه که با خدا مناجات دارند طرف خطابشان خداست و متضمن بالاترین معارف خواهد بود که چه بسا دست ما، از فهم بسیاری از معارف نهفته درآنها کوتاه است. در نتیجه بهتراست در داوریِ منجر به تردید وتشکیک درآن، توقف کرده و فهم آن را به اهلش واگذار نماییم.