پایگاه خبر ی جماران، امام خمینی پیش از آن که سیاستمدار، بنیان گذار و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، فقیه، فیلسوف، عارف و استاد اخلاق بود. نوشته حاضر نیز قطره ای است از دریای پر بار سفارش های اخلاقی و تربیتی آن شخصیت فرهیخته و خود ساخته که بخش هشتم آن در شماره قبلی حریم امام تقدیم خوانندگان گردید و در این شماره بخش نهم پیش رو شما خواننده گرامی قرار دارد. امید است اندرزها و آموزه های عالم عامل سودمندافتد.
قرآن کریم معرّف پیامبرخدا(ص)
معرّف رسول اکرم، قرآن است؛ همانطور که خود رسول اکرم و حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ [و] ولی الله اعظم جلوه تام حق تعالی هستند، قرآن هم همانطور است، قرآن هم جلوه تامّ خدای تعالی است؛ یعنی با همه اسما و صفات تجلّی کرده است... لکن معرّف ایشان خود کتاب الهی است؛ یعنی هر کس هر چند در این کتاب مقدّس دقت کند و توجّه داشته باشد، بیشتر مطّلع میشود که آورنده او کیست و چه جور آدمی است. (صحیفه امام، ج 20، ص 408)
قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی که تمام حقایق و محتوای آن در صورت الفاظ و آیات بر قلب مقدس و نورانی پیامبر اکرم(ص)نازل شده است، جلوهای از اوصاف الهی و بیان حقیقت جهان خلقت است، چنانکه حضرت امام(ره) اشاره کردهاند و قرآن جلوه تمام و کامل خدای تعالی است. شناخت قرآن، شناخت خداوند و معرفت به ذات باری تعالی است. آنچه از صفات خداوند در قرآن آمده است گرچه بخشی از اوصاف جلال و جمال و کمال الهی است و لکن نشانگر آن وجود با عظمت میباشد. این کتاب عظیم و شکوهمند نیز جلوهای از عظمت پیامبر اکرم و نبیّ مکرّم اسلام است، زیرا عظمت هرچیز به بزرگی آورنده آن نیز بستگی دارد.
کتابی که از عالم بالا و از منازل مختلف نزول کرده تا به این عالم رسیده است، «لا یمسّه إلا المطهّرون» (سوره واقعه، آیه 79) است، که در قلّه تطهیر، وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) قرار دارد و تنها دست پاکان به آن میرسد. وجود پیامبر اسلام، تفسیر قرآن و تبیین کننده این کتاب است و قرآن نیز معرف عظمت و بزرگی آن حضرت میباشد.
آیاتی که بیان کننده خصوصیات پیامبر اسلام(ص)میباشد مانند: «انّک لعلی خلق عظیم» (سوره قلم، آیه 4)، بیان روشنی از اخلاق پیامبر اسلام(ص)است و آنکس که میخواهد بر سیره و روش آن حضرت باشد، راهی جز رفتن بر اخلاق پیامبر را ندارد. زیرا او به تعبیر قرآن کریم اسوه و الگوی کسانی است که در پی دنیای باقی و سرای آخرت میباشند.
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً». (سوره احزاب، آیه 21)
آری امثال این آیات، بهترین معرّف پیامبر خاتم حضرت محمّد(ص)است که برای رسیدن به هدف خلقت یعنی توحید و یگانگی خداوند و جاودانگی معرّفی شده است.
عبادت پیامبر اسلام(ص)
حضرت ختمی مرتبت به قدری ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدمهای مبارکش ورم کرد و از طرف ذات مقدّس حق جلّ جلاله آیه نازل شد: «طه * ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی». (سوره طه، آیه 1 ـ 2)؛ [ای رسول خدا چرا جان خودت را به زحمت میاندازی]. (شرح چهل حدیث، ص 176)
یکی از رازهای خلقت، عبادت بندگان است که هدفی از اهداف خلقت نیز میباشد چنانکه قرآن تصریح میکند«وما خلقت الجنّ والأنس إلا لیعبدون» (سوره ذاریات، آیه 56)؛ جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه عبادت کنند.
در عظمت عبادت و بندگی همین کافی است که خلقت با عظمت الهی و همه عالم برای جن و انس است و جنّ و انس برای عبادت خالق متعال خلق شدهاند. دنیا دار بندگی و عبادت است و مسجد اولیای الهی است. بندهای که قدرشناس باشد هرگز از عبادت خداوند رویگردان نیست. دست نیاز او به طرف خالق متعال است.
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
گویای این حقیقت است که آنچه ماندگار است و انسان را به ابدیت متصل میکند، عبادت است، زیرا انسان در حال عبادت اتصال به مبدأ عالم پیدا میکند و چشم امید او تماماً به سوی خالق هستی، رازق هستی و خداوند ازلیّت و ابدیّت دوخته می شود.
در جای دیگری امام خمینی(س) با اشاره به حدیثی (عوالی اللآلی، ج 1، ص 324) میفرماید:
از بعضی از زنهای رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ نقل شده که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ با ما صحبت میکرد و ما با او صحبت میکردیم؛ چون وقت نماز حاضر میشد گویی او ما را نمیشناخت و ما او را نمیشناختیم، برای اشتغالی که به خدا پیدا میکرد از هر چیز. (آداب الصلاة، ص 111)
اولیای الهی گرچه در میان مردم و برای مردم هستند ولکن در هیچ لحظهای از یاد خدا غافل نمیشوند. شیرینترین اوقات زندگی آنان، وقت عبادت و اتصال به خالق متعال است.
استقامت و پایداری همراه با ایمان و عمل صالح بزرگترین سرمایه رسولان الهی است و این همه جز به امید به خالق جهان میسر نبود. اینان غیر خدا را کنار گذاشته نبودند و در عالم جز خداوند نمیدیدند. آنچه در این جهان برای همگان نشاطآور و وابستگی ایجاد میکند، برای آنان چیزی جز دوری از خداوند نبود، از اینرو همه اینها را کنار گذاشته بودند. اینکه قرآن کریم بارها به پیامبران خطاب کرده که بگویید: «وما أسئلکم علیه من أجر إن آجری إلا علی ربّ العالمین»؛ (سوره شعراء، آیه 109) ما از شما مردم اجر و مزد نمیخواهیم و ما پاداشی جز نزد خداوند خالق جهانیان نداریم.
این آیات بدان جهت است که، چشم به اجر و مزد دیگران، انسان را وابسته میکند و وابستگی، خواری و ذلّت به دنبال دارد. انسان حرّ و آزاده، انسانی است که از همه کس بریده و دل به خالق جهان دوخته است. اینگونه است که انبیای الهی هرگز احساس خستگی نمیکردند و از بیتوجهی مردم ناراحت نمیشدند و رحمت الهی برای همگان بودند، با پایینترین اقشار جامعه زندگی میکردند و در عبادت الهی از همه مردمان پیشروتر بودند.
روحی بلند و متعلق به عالم بالا داشتند و دنیا را دار ضیافت خدا میدانستند و غیر خدا را کنار گذاشته بودند، چنانکه امام خمینی می فرماید:
آن چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه میدهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد و این برای هر کس میسور نیست، برای افراد انگشتشماری که در رأس آنها رسول الله است میسور بوده، آن توجه قلبی به مبدأ نور و اعراض از ماورای او. (صحیفه امام، ج 17، ص 490)
تواضع، سرمایه پیامبران
انسانها هرچه به رشد علمی و بلوغ فکری میرسند متواضعتر میشوند، بهویژه آنان که به علوم الهی و اخلاق انسانی ـ اسلامی رسیده باشند. بزرگترین اندیشمندان جهان، فروتنترین مردمان جهان از نظر اخلاقی میباشند. انسانهای مغرور و متکبّر گرچه در ظاهر از علومی برخوردار باشند ولکن حقیقت علم و معرفت در وجود آنان تبلور نیافته است.
شناخت انسان از خود و عالم و جهان آخرت، انسان را به معارفی میرساند که نتیجه آن تواضع در برابر خلق و خالق است.
امام خمینی(ره) درباره روح بلند وعالمانه رسول گرامی اسلام میفرماید:
هر کس علمش بیشتر و روحش بزرگتر و صدرش منشرحتر است، متواضعتر است. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ که علمش از وحی الهی مأخوذ بود و روحش به قدری بزرگ بود که یک تنه غلبه بر روحیّات میلیونها میلیون بشر کرد، تمام عادات جاهلیّت و ادیان باطله را زیر پا گذاشت و نسخ جمیع کتب کرد و ختم دایره نبوّت به وجود شریفش شد؛ سلطان دنیا و آخرت و متصرف در تمام عوالم بود ـ باذن الله ـ تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود. کراهت داشت که اصحاب برای احترام او بهپا خیزند.
وقتی وارد مجلس میشد پایین مینشست. روی زمین طعام میل میفرمود و روی زمین مینشست و میفرمود: من بندهای هستم، میخورم مثل خوردن بنده و مینشینم مثل نشستن بنده. (شرح چهل حدیث، ص 95)
در برابر تواضع، تکبّر، سرچشمه بسیاری از بدبختیهای بشر است. آنچه بر سر بشریت امروز از طرف حاکمان و زورگویان میآید، از سر تکبّر و خودخواهی آنان است. انسان خداخواه به کسی ظلم و ستم روا نمیدارد. انسان متواضع هرگز دست به خشونت نمیزند. او خودخواهی ندارد که راه را بر دیگران ببندد، زیرا شیفته مردم و خدمتگزار مردم است. در مقابل انسانهای متکبّر بلای جان آدمیان هستند و به تعبیر قرآن کریم نابود کننده حرث و نسل میباشند، نه به انسانها رحم میکنند و نه به طبیعت، چون تنها و تنها خویش را و ماندگاری خود را میبینند و هرچه را که مانع فرض کنند و گمان برند که سدّ راه آنان است، نابود میکنند. چنانکه قرآن کریم می فرماید:
«وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ». (سوره بقره، آیه 205)؛ زمانی که به حکومت میرسند برای فساد در زمین تلاش میکنند و کشاورزی و نسل بشری را به هلاکت و نابودی میکشانند و خداوند فساد را دوست نمیدارد.
امام خمینی به عنوان نمونه از مصادیق این آیه شریفه، به رضاخان و صدام اشاره میکند و آنان را مصداق روشن نابود کنندگان حرث و نسل میداند. (ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 350، و ج 16، ص 309) زیرا نتیجه تلاش اینگونه انساننماها چیزی جز نابودی بشریت و اخلاق نیست. منطق اینان، زور و تزویر و چپاول و غارت ثروتهای محرومان و پابرهنگان است.
انسانهای متکبر و خودخواه همه عالم را برای خویش میخواهند ولو به نابودی نسلهایی از انسانهای بیچاره و بیپناه منجر شود. جنگهای خانمانسوزی که در سراسر جهان بشریت پدید آمده، همه از سر غرور و تکبر و خودخواهی انسانهای وجدان مرده و بیاحساس نسبت به همگان است. اینان در پی قدرت نمایی خویش هستند و در این از هیچ تلاشی دریغ ندارند ولو اینکه سرزمینهای بسیاری و نسلهای فراوانی نابود شوند.
منبع: حریم امام