محمد رجائی نژاد
امام خمینی: «انس با کتاب و قلم و اندوختهها، آن قدر خاطره آفرین و پایدار است که همه تلخیها و ناکامیهاى دیگر را از یاد مىبرد.» (صحیفه امام، ج 21، ص 138)
بیست و دوم آبان 1346 ش! روز یورش ساواک به منزل و کتابخانه امام خمینی در قم و ربودن کتابها و اسناد ایشان، و 20 تا 27 آبان هفتهی جاری نیز هفتهی کتاب و کتابداری است. حسن تصادف این روزها را غنیمت شمرده، به اختصار، کتاب و کتابخانه از دیدگاه امام خمینی را مورد بررسی قرار میدهیم.
درآمد
کتاب و کتابخانه به نوعی همزاد بشر است و هیچ زمان از اجتماع انسانی دور نبوده و نخواهند بود. از گذشته تاکنون همپای هم پیش رفتهاند و یکی بر دیگری اثر بخشیده است. انحطاط این یکی با زوال آن یکی و رشد آن یکی با ترقی این یکی همراه بوده است.
در اصل تاریخ کتاب و کتابخانه در هر سرزمین، جزئی از تاریخ تمدن مردم آن سامان است و گویای تفکرات اجتماعی در دورههای گوناگون. بر روی هم بررسی فرهنگ و جامعه انسانی نشان میدهد که در تمامی قرون کتابخانهها به عنوان جزئی از بافت اجتماعی و فرهنگی هر جامعه بودهاند.
به گونهای که میتوان گفت؛ کتاب و کتابخانه نقش اساسی در تمدنهای بشری داشته و بین پیشرفت و تمدن بشری، با کتاب و کتابخانه همیشه یک رابطه مستقیم و تاثیرگذار بوده است. چنانچه کتابخانه بزرگ اسکندریه به عنوان کانون معرفت یونانی و کتابخانههای روم باستان مظهر تمدن رومی بودهاند. کتابخانه اسکندریه از قرن سوم قبل از میلاد تا قرن چهارم بعد از میلاد، هماهنگ با اوج تمدن و فرهنگ یونان، یک حوزهی علمی عظیمی تلقی میشد که با افول تمدن یونانی و غلبه روم بر یونان، به انحطاط کشیده شده و در معرض سوزاندن قرار گرفت. بیت الحکمه بغداد نیز اولین و جامعترین کتابخانه مسلمانان در زمان خود بود که با هجوم مغولها و سقوط بغداد، شهرت خود را از دست داد.
با توجه به تأکید دین مبین اسلام و سیرهی نظری و عملی پیامبر(ص) و ائمهی اطهار(ع) بر کسب علم و دانش و زمینهسازی این امر بر عموم جامعه، که مطالعه و نشر کتاب و ساخت کتابخانه از بهترین مصادیق این زمینهسازی است، یکی از اقدامات ارزشی و ماندگار خیرین از مسلمین، به ویژه عالمان و مراجع دینی، تألیف و نشر کتاب، گردآوری و حفظ آنها و تأسیس و ساخت کتابخانه جهت استفادهی اهل علم و محققان بوده است. در همین راستا کتابخانههای زیادی از طرف مراکز دینی و مذهبی و علما و مراجع شیعه تشکیل و راهاندازی شده است. نمونهی بارز آن؛ کتابخانه بزرگ آیتالله مرعشی نجفی و یا چندین کتابخانه تخصصی فعال شهر قم توسط حضرت آیتالله العظمی سیستانی است. از جمله کتابخانههای تخصصی؛ تاریخ اسلام، فقه و اصول، ادبیات و...
با دقت در آثار حضرت امام به نظر میرسد ایشان نیز اهمیت زیادی برای کتاب و کتابخانه قائل بودند. طوری که رنج و تلخی دوران غربت و تنهایی و تبعید را تنها به وسیلهی انس با کتاب و قلم و مطالعه و تدریس قابل تحمل میدانستند و این را به یاران و دوستداران خویش هم توصیه میکنند و در پیامی به جوانان و نوجوانان و فرزندان شهدا میفرمایند:
«انس با کتاب و قلم و اندوختهها، آن قدر خاطرهآفرین و پایدار است که همه تلخی ها و ناکامیهاى دیگر را از یاد مىبرد.»
یکی از برنامههای حضرت امام، چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن و در دورهی حضور مستمر و دائمی جماران، مطالعه بود. مطالعهی آثار و کتب با موضوعات مختلف؛ سیاسی، اجتماعی، تاریخی، ادبیات و رمان و مجلات و روزنامههای جریانات و گروهها سیاسی دههی اول انقلاب، حتی اعلامیههای آنها. در این باره یادگار امام، حاج سید احمد آقا میگویند:
«این اواخر، امام نمیرسیدند که کتابهای داستان و این طور چیزها را بخوانند. در نجف که بودند، شاید در روز صدها صفحه کتاب میخواندند، حال چه کتاب قصه و چه کتابهای اجتماعی. ایشان اکثر داستانهای معروف را خوانده بودند و همین طور بسیاری از کتابهایی را که جنبهی سیاسی یا اجتماعی داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان نهرو». امام کتاب «شوهر آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده بودند. امام مطالعه را دوست داشتند. گاهی به قدری مطالعه میکردند که چشمشان خسته میشد. به یاد دارم در ایام تعطیلی که تابستانها به یکی از شهرها یا تهران میآمدیم، به قدری کتابهای متنوع مطالعه میکردند که صدای کسانی که برای ایشان کتاب تهیه میکردند، در میآمد. اکثر داستانهای بزرگ مثل؛ بینوایان را مطالعه کرده بودند. اکثر نوشتههای نویسندگان بزرگ جهان را، چه در زمینهی اجتماعی و چه سیاسی، خوانده بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده و تارخ مشروطه را خوب میدانستند.» (پابه پای آفتاب، ج 1، ص 106 و 107)
با اینکه حضرت امام چندین سال درگیر مبارزه و سختی تبعید و دوری از وطن بودند، اما این امر مانع از فعالیت و توجه ایشان به امر کتاب و کتابخانه نمیشد. پیش از تبعید، منزلی را که مقابل مدرسه حجتیه، به عنوان وجوهات به ایشان واگذار شده بود، به کتابخانه - کتابخانه ولیعصر«عج» - و محل درس و بحث طلاب تبدیل کرد که در نتیجه مورد توجه و مراجعه فراوان طلاب قرار گرفت. با تبعید حضرت امام نیز این مرکز به فعالیت خود ادامه می داد. تا اینکه ساواک از فعالیت این مکان هراسناک شده، و در اقدامی، روز 22 آبان 1346 همزمان به منزل و کتابخانه امام یورش برده و کلیه ی کتاب ها و نشریات و جزوات موجود که بالغ بر ده هزار جلد می شد، به همراه دیگر اوراق و اسناد تاریخی به یغما بردند. از آن پس کتابخانه بسته شد، و رفت و آمد به آنجا ممنوع اعلام گردید. البته بعدها کتابخانه خراب و در محل آن، درمانگاه خیریه قرآن و عترت احداث شد که در حال حاضر نیز خدمات رسانی آن ادامه دارد.
رژیم برای سرپوش گذاشتن به اقدامات فوق، چندین بخشنامه از طرف ساواک مرکزی و ساواک قم صادر کرد. در آخرین بخشنامه، ساواک مرکز از تمام ادارات ساواک خواست انعکاس این موضوع را در شهرها بررسی و گزارش و نسبت به جلوگیری از تحرکات احتمالی، پیش بینی و اقدام لازم را انجام دهند. اسناد موجود در اسناد ساواک، (کتاب امام در آیینهی اسناد ساواک، ج 16، ص 65 تا 79) گویای این جریان است.
پس از یورش رژیم به کتابخانه و بسته شدن آنجا، حضرت امام از تبعیدگاه خود، نجف، پیگیر قضایا بود و در همین راستا چندین نامه و تلگراف به فرزندش حاج سید احمد آقا نوشتند. در یکی از نامهها به تاریخ دوم بهمن سال 1349 ش، مرقوم داشتند:
«احمد عزیزم! از کتابخانه چیزى ننوشتهاید. نمیدانم به چه حال است. هر چه زودتر تحویل اهل علم دهید و این جانب را مطلع کنید.» (صحیفه امام، ج2، ص320)
حتی با گذشت ده سال از جریان حملهی ایادی رژیم شاه به خانه و کتابخانه و غارت اموال و منابع موجود آن، حضرت امام با اینکه داغدار از دست دادن فرزند عزیزش حاج آقا مصطفی بود، طی وصیتنامه شخصی و تعیین وصی جدید به تاریخ 15 دی ماه سال 1356 ش، در وصیتنامه تذکر میدهند که:
«چون با کمال تأسف فرزند بزرگم که وصى بود به رحمت ایزدى پیوست لهذا وصى خود نمودم، فرزند خود حاج سید احمد خمینی را که پس از فوت و تجهیز به نحو متعارف، به امورى که توصیه میکنم اقدام و عمل نماید؛... کتب و اثاثى را که از کتابخانه این جانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر برگرداندند، آنچه اهدایى آقاى آقا نجفى مرعشى بوده به کتابخانه ایشان برگردانند و بقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانهها واگذار شود. و کتبى که از خود این جانب غارت شده است، اگر برگشت، و کتبى که در نجف دارم در اختیار وصى است؛ هر چه مورد احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمى حسین پسر مرحوم مصطفی، بردارند و باقى را به یک کتابخانه واگذار کنند.» (صحیفه امام، ج3، ص 294)
توجه و عشق و علاقه حضرت امام به کتاب و کتابخانه فقط به دورهی مرجعیت ایشان مربوط نمیشود. ایشان از دوران کودکی و نوجوانی و جوانی سر و کارش با کتاب و کتابخانه بود. حتی در سفرهای تفریحی با دوستان و هم سن و سالان خود توجه خاصی به این موضوع داشتند. در سنین جوانی، مرداد ماه سال 1316 ش به همراه سه تن از دوستان خود سفری به تبریز داشتند همانجا به بازدید کتابخانه تربیت شهر تبریز رفته و به همراه همسفران خود به رسم یادبود در دفتر یادبود آن مینویسند:
«کتابخانه دولتى تربیت تبریز را با آقایان حاجى آقا روحالله و حاجى میرزا ابوالفضل نجمآبادى و آقا سید صادق لواسانى سیاحت و براى استفاده مطالب علمى و ادبى بهترین محل، و زحمات مدیر و مؤسسین آن را قابل تمجید و اعجاب یافتیم.» 12 مرداد 1316 ش / 14 جمادی الثانی 1356 ق
الاحقر ابوالفضل نجمآبادى- سید صادق لواسانى- ابوالقاسم مجتهدى- سید روحالله خمینى (صحیفه امام، ج21، ص 472)
اگر به پیامها و سخنرانیهای آن حضرت توجه کنیم، خواهیم دید، چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن، بارها به اهمیت و جایگاه مطالعه و کتاب و کتابخانه اشاره کردهاند، به خصوص نقش و اهمیت آن در بین نسل جوان جامعه، تا آنجا که عدم وجود کتابخانه کافی در کشور در دوران رژیم شاه را توطئه دانسته میفرمایند:
«آن قدرى که مراکز فساد در تهران - الآن بیشتر از کتابخانه است، بیشتر از مراکزى است که براى تعلیم و تربیت است - براى این است که مىخواهند این جوانها به طرق مختلفه بیکاره و بیعار بار بیایند.» (صحیفه امام، ج5، ص 263)
در بیانی دیگر عقب ماندگی و فقر کشور را در پیش از انقلاب اسلامی، گسترش مراکز فساد و فحشا به جای توجه به گسترش و ساخت کتابخانه در جامعه دانسته و بیان میکنند:
«ما میگوییم یک مملکتى که در آن مراکز فساد بیشتر از کتابخانه است، این مملکت نمیتواند مملکت باشد.» (صحیفه امام، ج4، ص 202)
شاه و سران وابستهی حاکم پیش از انقلاب، بارها حوزههای علمیه و روحانیت و حضرت امام و دیگر مبارزان مذهبی را مخالف پیشرفت و توسعه و تمدن دانسته و آنها را مانع اصلی آبادانی و علم و دانش به مردم و قشر جوان معرفی میکردند. حضرت امام نیز در سخنرانیها و پیامهای به موقع، پاسخ داده و توطئههای آنان را افشا میکردند. در یکی از پاسخها میفرمایند:
«این تمدن است که سرتاسر یک مملکتى این قدر مرکز فساد داشته باشد؟! کتابخانه نداشته باشد، مرکز فساد داشته باشد؟ [اسلام و روحانیت] با این مخالف است؛ نه با ترقى.» (صحیفه امام، ج 4،ص 298)
با پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت انقلابیون و تشکیل جمهوری اسلامی فرصت مناسبی پیش آمد تا توجه به مسائل فرهنگی و کتاب و کتابخانه در کشور بیشتر و بهتر شود. لذا حضرت امام سعی داشتند در فرصتهای مناسب و در احکام مختلف به این امر توجه و رسیدگی نمایند. برا ی نمونه با اینکه هنوز سه روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود ـ 25 بهمن 57 ـ طی حکمی به آیتالله واعظ طبسی برای سرپپرستی آستان قدس رضوی، تذکر میدهند که:
«جنابعالی...براى سرپرستى آن آستان مقدس منصوب هستید. لازم است با کمال جدیت و به طور دقیق حفاظت از متعلقات آنجا خصوصاً کتابخانه ... بفرمایید.» (صحیفه امام، ج 6،ص 144)
همین تذکر را بعد از چهارده ماه ـ 15 فروردین 59 ـ مجدداً در حکم انتصاب ایشان به سمت تولیت آستان قدس رضوی تکرار میکنند که باز نشان از توجه و دقت حضرت امام به کتابخانه است:
«با کمال جدیت و به طور دقیق از متعلقات آنجا خصوصاً کتابخانه ... محافظت کامل را بفرمایید.» (صحیفه امام، ج 12، ص 225)
حجت الاسلام و المسلمین سید عارف حسین حسینی از شاگردان و علاقهمندان امام خمینی و رهبر وقت شیعیان کشور پاکستان در نامهای به حضرت امام، ـ آذر سال 1359 ش ـ درخواست مجوز استفاده از سهم امام(ع) در امور تبلیغات اسلامی پاکستان میکنند:
«به عرض مىرساند، که شهر پیشاور... اولین گام را در این راه برداشته و یک کتابخانه عمومى را با کمک برادران مؤمن و متعهد تأسیس نمودهایم. ولى از آنجا که از نظر بودجه در مضیقه مىباشیم از حضور شما استدعا داریم که اجازه مرحمت بفرمایید که احتیاجات این مؤسسه اسلامى و کتابخانه از سهم مبارک امام- علیه السلام- تأمین شود.» حضرت امام در پاسخ مینویسند:
«مجازید از سهم مبارک امام- علیه السلام- به مصرف برسانید.» (صحیفه امام، ج 13، ص 379)
یکی از کتابخانههای مهم جهان اسلام که افتخار شیعه و شهر قم میباشد، کتابخانهای است که توسط مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی تأسیس شده است. حضرت امام در راستای کمک به این کتابخانه ـ 24 اسفند سال 1367ش ـ طی حکمی، به نخست وزیر وقت دولت جمهوری اسلامی دستور میدهند:
«کتابخانه حضرت آیتالله آقاى نجفى مرعشى- دامت برکاته- از کتابخانههاى کم نظیر و شاید بتوان گفت بىنظیر ایران است. کتب نفیس اعاظم شیعه و کتابهاى منحصر به فرد و خطى آن از ذخایر فرهنگ غنى اسلام و ایران مى باشد. از قرار اطلاع مرکز حفاظت آنها به گونهاى نیست که کتابها مصون از خطر باشد و محیط مطالعه براى مشتاقان کتاب بسیار کوچک است.
جنابعالى موظف مىباشید آنچه را که آن کتابخانه احتیاج دارد به بهترین وجه فراهم آورید. جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید محمود مرعشى نجفى که خود از خبرگان و شایستگان در امر کتابشناسى و کتاب و شناخت محیطى مناسب براى حفظ کتاب است بهترین فردى است که مىتواند شما را در این امر یارى دهد. ان شاء الله هر چه زودتر با ساخته شدن بنایى در خور اسلام و انقلاب و حوزه علمیه قم، قدمى مفید در راه رشد تعالیم اسلام برداشته شود. روشن است آنچه در این زمینه ساخته مىشود اختیارش با حضرت آیت الله آقاى نجفى مرعشى و یا فردى است که ایشان تعیین نمایند.» (صحیفه امام، ج 21،ص320)
با این بذل توجهات حضرت امام به امر کتاب و کتابخانه، در درجهی اول نقش دولتها و حکومت، سپس مراکز فرهنگی غیر دولتی و علما و مراجع، حتی خیرین و مردم دلسوز در زمینهی نهادینه کردن فرهنگ مطالعه و کتاب و کتابخانه غیر قابل انکار است.