پایگاه اطلاع رسانی جماران: فصل ممیز و امتیاز مهم انقلاب اسلامی ایران این است که یک مرجع تقلید در راسش بود. به تعبیر دیگر آنچه انقلاب را به وجود آورد مرجعیت شیعه بود که به تدریج در رهبری حضرت امام خمینی (رضوانالله علیه) خلاصه شد. بنابراین روحانیت در پیشاپیش این انقلاب بود و در آخر هم تقریبا همه احزاب رهبری امام خمینی را پذیرفتند و این انقلاب به نام ایشان تمام شد و در راس این کشور قرار گرفتند. فکر میکنم یکی از مشکلترین و پیچیدهترین تئوریهای حکومت که در دنیا ممکن است انجام شود حکومت دینی در قالب شیعی است؛ همانی که الان ما تشکیل دادهایم. به این دلیل سخت است که وقتی رییس یک حکومت که از طریق انتخابات یا کودتا انتخاب شده باشد، یک حرفی بزند از او مستندی نمیخواهند. نهایتا اگر دموکرات باشد به او میگویند باید در حدود اختیاراتش حرف بزند اما وقتی رییس حکومت فقیه باشد و حکومتی بر پایه فقه شیعی تشکیل بدهد هر کلمهای که میگوید، هر مطلبی که مینویسد و هر پیامی که میدهد تمام اینها یک فتواست و باید مستند به منابع فقهی باشد چرا که رییس آن فقیه است.
من در شگفتم افرادی به این نکته کمتر توجه دارند. واقعیت این است برخی نمیدانند قبول این مسوولیت چقدر مشکل است. باید تاکید کنم که هدف دین این است که ظلم اتفاق نیفتد. معیار برای ما اهداف دین است و در تعارض اهداف دین و ظواهر احکام دین، اهداف دین مقدم است. ما باید به اهداف دین برسیم تا ظلم در میان جامعه نباشد. در ادامه آیات میگوید اگر رفتید سراغ بدهکارتان و گفت که ندارم، (و إنْ کأن ذوعُسرة فنْظُرة الی میسره) اگر طرفتان نداشت به او مهلت بدهید، سختگیری نکنید. هدف دین، رحم و عطوفت و مهربانی و عدالت است. امام خمینی میگوید: در این موارد، محور و معیار را باید رساندن به هدف بدانیم. پس هدف دین تحقق عـــدالـت و اتفاق نیفتادن ظلم است. با این حساب عدالت ملاک پیــشیــن احکام شرعی خواهد بود اما مصلحت نیز ملاک پسین این احکام است چون شارع از یکسو از جانب خداوند متعال است که طبق مبانی کلامی- فلسفی امام خمینی همواره در مقام جعل احکام، اخلاق - و در راس فضایل اخلاقی، عدالت به عنوان اساسیترین ارزش - را پاس میدارد و از سوی دیگر از آنجا که شرع برای ترسیم نحوه زیستن مردمان است و از آنجا که همه افعال خداوند به عنوان حکیم همواره غایتی خردپذیر دارد، این احکام برای تامین مصالح مردم آمده است. علت اتخاذ این دیدگاه، مبنای فلسفی امام خمینی است که هرگونه اراده گزاف من عندی و بیهوده را از خداوند متعال سلب میکند. خداوندی که حکیم است چگونه میتواند در انزال شرایع و ارسال رسل نسبت به مصالح مردم بیتفاوت باشد؟ بنا براین شریعت غایتی خردپسند دارد، چون از جانب خداوندی آمده است که به اصطلاح فقها رییس همه عقلا است اما مساله بسیار مهمتر اعمال این قاعده و رویکرد پیشین بر فقه است؛چنان که برخی از فقهای عظام شیعی ضمن اذعان به مساله خردپذیر بودن غایات شریعت در اجتهادشان به شیوه اشاعره رفتهاند و این ملاک را هیچ کجا در فرآیند استنباط فقهیشان دخالت ندادهاند اما امام خمینی در فرآیند استنباط احکام اسلامی به این ملاکها توجه داشتند و خواهیم دید که چگونه تحقق عدالت و نفی ظلم را به عنوان یکی از مصادیق دلیلی عقل در اجتهادشان ملحوظ داشتهاند. امام خمینی در کتابالبیع مینویسد: «اسلام برای تاسیس حکومت عدل آمده است و تمامی قوانین مدنی و جزایی اسلام بر اساس عدالت و سهولت است». (البیع، جلد ٢، ص٤٦٠)
منبع: اعتماد