در گفت وگو با جی پلاس مطرح شد

موسوی تبریزی: امام کانون امید جوان‌ها بود/ جوان امروز با مصلحت‌اندیشی وارد سیاست می‌شود

دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم معتقد است جوانان امروز در ورود به مسایل سیاسی، مصلحت اندیشی بیشتری نسبت به جوانان قبل از انقلاب دارند که می تواند رویکرد بهتری نسبت به گذشته باشد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس - سیاسی؛ آیت‌الله سیدحسین موسوی تبریزی دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس سابق خانه احزاب از جوانان مبارز سیاسی قبل از انقلاب اسلامی است. از همین رو درباره حضور جوانان در عرصه سیاست و تفاوت جوانان قبل و بعد از انقلاب از این حیث، گفت وگویی انجام دادیم: * فکر می کنید حضور جوانان در عرصه سیاست نسبت به دوران قبل از انقلاب و اوایل بعد از آن، کمرنگ شده است؟ بله، نسبت به دوران پیروزی انقلاب و حتی قبل از انقلاب خیلی کمتر شده است. * علت را در چه می‌دانید؟ یک علت می تواند سرخوردگی جوانان از مسایل سیاسی باشد و یا اینکه تحلیلی از حرکت‌های سیاسی نداشته باشند. یا اینکه در انجام حرکت های سیاسی عجله کنند و به دنبال این باشند که زود به نتیجه برسد. همه اینها می تواند باعث شود تا جوانان تمایلی به حرکت‌های سیاسی نداشته باشند. * قبل از انقلاب چه دغدغه‌ای باعث شد تا به عنوان یک جوان به سمت حرکت‌های سیاسی یا پیروی از امام (س) بروید؟ در آن دوره شناخت درستی از هدف‌ وجود داشت. جوان‌های سیاسی اولا هدف گذاری کرده و طبق آن حرکت می کردند. همچنین نشاطی میان جوانها برای ساختن آینده کشورشان بوجود آمده بود و می خواستند خودشان کشور را اداره کنند. البته ایستادگی در برابر حکومت ظالم هم از عوامل بسیار مهم بود چرا که دیگر طاقت خفقان ایجاد شده را نداشتیم. برای متدین ها انگیزه بیشتری وجود داشت چون فحشا، منکر و کارهای خلاف شرع زیاد در جامعه دیده می شد. مستضعفان هم انگیزه از بین بردن شکاف بین پولدار و ضعیف در جامعه که هر روز بیشتر می شد را داشتند. همه اینها انگیزه هایی بودند که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب، جوانان و حتی مردم مسن و میانسال را دور هم جمع می کرد. * با وجود وضعیتی که در جامعه بوجود آمده بود، رهبری امام (س) چقدر به جوان‌ها انگیزه می‌داد؟ مسلما رهبری امام (س) برای همه ما انگیزه زیادی بود. امام برای اهداف انقلاب، از شرایط موجود در جامعه، استفاده بهینه می کردند و رهبری معترضین را برعهده داشتند آگاهی کامل از وضعیت کشور و تشخیص درست اینکه در هر زمانی چه کار باید کرد، یکی از شرایط مهم رهبری است و امام (س) در زمان‌های مختلف درست تشخیص می‌دادند که باید انگشت روی چه چیزی بگذارند تا جوانان را هم در کنار یکدیگر جمع کنند. زمانی که امام (س) به دانشجویان مقیم آمریکا، اروپا و جاهای دیگر نامه می‌نوشتند و سوالات آنها را جواب می دادند، تا آن موقع مرسوم نبود یک مرجع تقلید بزرگ با جوان های دانشجوی ایرانی در سراسر دنیا چنین ارتباطی را برقرار کند و این امام (س) بود که این کار را انجام می‌دادند. البته گاهی مرحوم آیت الله العظمی میلانی هم همین نامه‌نگاری‌ها بین‌شان انجام می‌شد اما امام (س) این راه را باز کردند؛ حتی آن موقعی که در نجف بودند، دانشجویان یا انجمن‌های اسلامی دانشجویی یا مسئولین‌شان و باسوادها و اندیشمندهایی از آمریکا می‌آمدند و در نجف امام (س) را ملاقات می کردند. صفای امام و تعهد امام و اینکه امام کاملا آگاه به مسائل بودند و آن را منتقل می‌کردند، تبعا در میان دانشجویان بسیار تازگی داشت و انگیزه دانشجویان را برای انقلاب و حرکت انقلابی بیشتر فراهم می‌کرد. * فکر می‌کنید چه عواملی باعث شد تا بعضی از جوانان آن زمان از عشرت‌کده‌ها و فضای ناسالم عیش دنیوی دست بکشند و به مسیر دینی و سیاسی امام و جامعه اسلامی روی آورند؟ حرکت جوانان یک روزه شکل نگرفت. یک حرکت دائم، مستمر و سازمان یافته از سال ۴۲ تا ۵۷ بود که در طول این مدت این حرکت زایش هم داشت و البته گاهی در میان این زایش‌ها، بعضا کمونیست ها یا ساواک سوءاستفاده می‌کردند. در این میان افرادی بودند که مسیرشان را جدا می‌کردند اما از آن طرف هم امام (س) یک مرکز امیدی شده بود بین روحانیت، روشنفکران، جوانها، دانشگاهیان و حوزه تا یک ارتباطی میان آنها برقرار شود. یعنی حالت قهری که قبل از سال ۴۲ به ویژه بعد از جریان مشروطه و بعد از جریان ۲۸ مرداد باعث جدایی بین دانشگاه، حوزه و روحانیت شده بود که البته میان بازار و روحانیت چنین جدایی نبود، توسط امام (ره) از بین رفت و ایشان فاصله‌ها را نزدیک کرد. دانشجویان راه‌شان به سمت روحانیت باز شد و روحانیت در تمام شهرها توانستند مساله‌ای که امام دنبال می‌کردند را تقویت کنند. آیت‌الله مطهری و طالقانی و مفتح در تهران و آیت‌الله منتظری در قم و نیز علمای بزرگ دیگر در مکان های مختلف، چنین کردند. این حرکت بین روحانیت و دانشگاهیان استمرار پیدا کرد تا جایی که مرحوم دکتر شریعتی هم توانست در این مسئله شریک باشد و شهادت ایشان و حاج آقا مصطفی اوج این انسجام و نزدیک شدن روحانیت و دانشگاهیان و دانشجوها بود. * فکر می‌کنید الزما باید وضع سیاسی بحرانی پیش آید تا جوانان وارد جبهه های سیاسی شوند؟ همیشه اینطور نیست که حتما باید بحران ایجاد شود؛ گاهی برنامه‌های منظم و منسجم می‌تواند بیشتر موثر باشد. ایستادگی در برابر تبلیغات منفی قدرتمندان و زورگویان که برای جوسازی و انحراف جوان‌ها تلاش می کنند، خود دلایل کافی است. اما در کل باید به صورت تدریجی رابطه عمیق میان مسایل آموزشی، بینش و حرکت جوانان را پی‌گیری کرد. * ذائقه جوان امروزی درباره ورود به عرصه سیاست تغییر کرده است؟ معتقدم تغییری نکرده اما فقط شرایط فرق کرده است. وضع کنونی طوری است که جوانان بی‌گدار به آب نمی‌زنند و البته صرفا دنبال شعار نیستند. بر اساس واقعیت‌هایی که در جامعه می بینند، حرکت می کنند. نوعی تعادل هم میان آنها ایجاد شده تا جایی که مصلحت اندیشی می کنند. مصلحت‌گرایی آنها در ورود به مسایل سیاسی به نوعی می تواند جای خوشحالی هم داشته باشد. امام هم در مواقع مختلف این تذکر را می داد و انقلابی بودن در کسب شناخت و آگاهی، اهمیت بیشتری دارد. انقلابی‌ بودنی که در مسیر شعور و آگاهی باشد، می تواند موثر واقع شود. فکر می کنم الان در میان جوانان رویکرد کسب آگاهی، توأم با انقلابی‌گری بیشتر شده و این می تواند رویکرد بهتری نسبت به گذشته باشد.

دیدگاه تان را بنویسید